تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833190723
اضطراب، ترس و كودكان...
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: View Full Version : اضطراب، ترس و كودكان... Griffin5730th June 2008, 10:59 AMترس و اضطراب طبیعی است داشتن ترس و اضطراب در مورد چیزی برای کودکان نیز لازم است چون باعث می شود به طریقی مطمئن و بی خطر رفتار کنند. مثلاً کودکی که ترس از آتش دارد، از بازی کردن با آن خودداری می کند. طبیعت این اضطرابها و ترسها با بزرگ شدن بچه ها تغییر می کند: به خاطر اضطراب از برخورد با غریبه ها، کودکان با دیدن افرادی که نمیشناسند، نزد والدین خود می مانند. کودکان تازه راه افتاده بین 10 تا 18 ماهه اضطراب ناشی از جدایی را تجربه میکنند که با ترک یکی از والدین ایجاد می شود. کودکان 4 تا 6 ساله ترس هایی خیالی دارند که فراتر از واقعیت است، مثل ترس از دیو و روح. کودکان 7 تا 12 ساله نیز ترسهایی را تجربه می کنند که ناشی از اتفاقات واقعی محیط پیرامون آنهاست، مثل زخم و جراحت های فیزیکی یا بلایای طبیعی. با بزرگ شدن کودکان، یک ترس از میان رفته و ترسی دیگر جایگزین آن می شود. مثلاً کودکی که تا سن 5 سالگی نمی توانست در اتاقی تاریک بخوابد، چند سال بعد ممکن است از خواندن داستانهای مربوط به ارواح لذت ببرد. برخی ترسها نیز به خاطر انگیزه های بخصوصی است، مثلاً کودکی که حتی نمی تواند به سگ همسایه نزدیک شود، ممکن است در خیالات خود دوست داشته باشد که شیر باغ وحش را حیوان خانگی خود کند. شناخت علائم اضطراب ترسهای معمول کودکی با بالا رفتن سن تغییر می کند. این ترسها شامل ترس از غریبه ها، ترس از بلندی، تاریکی، ترس از حیوانات و حشرات، ترس از خون یا تنها ماندن در خانه می باشد. کودکان معمولاً پس از گذراندن یک تجربه ی ناخوشایند با یک شیء خاص، ترس از آن را در ذهن خود پرورش می دهند، مثل گاز گرفتگی از سگ یا تصادف. اضطراب از جدایی نیز معمولاً موقع آغاز مدرسه رفتن کودکان شروع می شود، و ترس نوجوانان نیز معمولاً درمورد مورد پذیرش اجتماع قرار گرفتن یا موفقیت های درسی است. اگر این احساسات بیمناک و اضطراب آور پایدار باشند، ممکن است باعث صدمه زدن به سلامتی کودک شود. اضطراب های ناشی از اجتناب ها و کناره گیری های اجتماعی، تاثیرات طولانی مدتی در بر خواهد داشت. مثلاً کودکی که می ترسد از سوی اطرافیات طرد شود، ممکن است در آینده نیز نتواند مهارت های اجتماعی و ارتباطی را یاد بگیرد و اجتماع گریز شود. بسیاری از نوجوانان به خاطر ترس هایی که ریشه در تجربیات کودکی بوده دچار رنج و عذاب هستند. ترس یک نوجوان از صحبت در جمع ممکن است به خاطر خجالتی بوده که از کودکی گریبانگیرش بوده است. بعضی از علائم اضطراب کودکان را در اینجا برای شما عنوان می کنم: گیجی، آشفتگی و حواس پرتی حرکت های عصبی مشکلات خواب (بی خوابی یا کم خوابی و بیدار ماندن بیش از حد) عرق کردن دست ها بالا رفتن ضربان قلب و تنفس حالت تهوع سردرد دل درد علاوه بر این علائم، والدین خیلی خوب خواهند فهمید که چه موقع فرزندشان درمورد چیزی احساس ناراحتی می کند. خوب است که در این مواقع با آنها صحبت کنند و حرف دل آنها را بشنوند. گاهی اوقات صحبت کردن درمورد یک ترس به مقابله با آن کمک می کند. فوبی(Phobia) چیست؟ وقتی ترسها و اضطرابها پایدار باشند و در فرد باقی بمانند، مشکلات زیادی ایجاد میشود. هرچه والدین تصور کنند که با بزرگ شدن، کودک این ترسها را فراموش می کند، اما ممکن است این ترسها بزرگتر و جدی تر شده و غیر قابل کنترل گردند. این ترسها دیگر به فوبی تبدیل می شوند که اصطلاح رایج برای ترس بسیار زیاد، جدی و ماندگار است. تحمل فوبی هم برای خود کودک و هم برای اطرافیان او بسیار دشوار است، به خصوص اگر انگیزه ی این ترس غیر قابل اجتناب و کنترل باشد (مثل ترس از رعد و برق). فوبی یکی از شایع ترین دلایل مراجعه ی کودکان به متخصصان ذهنی است. اما خوشبختانه با اینکه این ترسهای کودک او را از عملکردهای روزانه ی او بازمی دارد، اما گاهی حتی بدون مراجعه به پزشک متخصص، با گذر زمان خود به خود از بین می روند. دقت به ترسها، اضطربها و تشویش های کودک سعی كنيد با صداقت هر چه تمام تر به سوالات زیر پاسخ دهید: آیا ترس کودک شما و نحوه ی برخورد او با آن برای سن او طبیعی است؟ اگر پاسخ به این سوال مثبت است، مطمئن باشید که با گذر اندگی زمان این مشکل حل خواهد شد و مسئله ی مهمی نیست. البته این به آن معنا نیست که باید این ترس و اضطراب را به کلی نادیده بگیرید، اما باید آن را عاملی برای رشد طبیعی کودک بشمارید. اما برخی کودکان ترسهایی را تجربه میکنند که با سن آنها متناسب نیست، مثل ترس از تاریکی. اکثر کودکان با کمی دلگرمی از طرف والدین یا چراغ خواب قادر به مقابله با این ترس هستند. اما اگر بطور مداوم این ترس با آنها بماند، یا در مورد سایر مسائل اضطراب داشته باشند، والدین باید بیشتر مراقب باشند. علائم این ترس چیست، و چطور بر عملکرد فردی، اجتماعی و تحصیلی او تاثیر می گذارد؟ اگر این علائم مشخص باشند و بتوان آنها را در فعالیت های روزانه کودک شما آشکارا مشاهده کرد، می توان برای کاهش برخی فاکتورهای اضطراب انگیز کارهایی انجام داد. آیا آن ترس با توجه به واقعیت محیط، طبیعی است؛ یا ممکن است این ترس علامت مشکلی جدی تر و بزرگتر باشد؟ اگر ترس کودک نسبت به منشاء استرس زای آن بیش از اندازه باشد، نشانه ی دقت و توجه بیشتر است و باید به مشاور یا روانشناس مراجعه شود. مسئله این است که والدین نباید یک مشکل را بیش از حد بزرگ یا کوچک در نظر گیرند. باید با دقت به علائم و نشانه های ترس و اضطراب کودکشان توجه کنند، و درصورت تداوم یافتن آن در مسئله دخالت کنند. اگر اینکار را نکنند این ترس ممک است به شدت بر زندگی فرزندشان تاثیر بگذارد. راه های کمک کردن به کودکان والدین می توانند به فرزندانشان کمک کنند تا با تقویت حس اعتماد به نفس و کسب مهارتهای لازم با ترس های خود مقابله کنند. در این قسمت می خواهیم شما را با راه های کمک به فرزندانتان برای مقابله با ترسها و اضطرابهای خود آشنا کنیم: تشخیص دهید که این ترس واقعی است. هرچند که به نظر شما مسئله ای بسیار کوچک و پیش پا افتاده باشد، برای فرزندتان حقیقت دارد و باعث اضطراب و ترس او می شود. صحبت کردن درمورد آن ترس بسیار کمک کننده است، کلمات گاهی قادرند احساسات منفی را از چیزی بیرون بکشند. اگر درمورد ترسها صحبت کنید، قدرت آنها کمتر خواهد شد. هیچوقت با کوچک و ناچیز کردن آن مورد، سعی نکنید کودکتان را وادار به مقابله با آن کنید. گفتن "مسخره بازی در نیار! هیچ دیوی تو کمد تو قایم نشده!" ممکن است باعث شود فرزندتان بتواند بخوابد، اما ترس را از بین نخواهد برد. اسباب ترس را برای فرزندانتان فراهم نکنید. اگر میدانید فرزندتان از سگها خوشش نمی آید، طوری از خیابان رد نشوید که با آن سگ روبه رو نشوید. اینکار فقط باعث می شود که فرزندتان یقین کند که سگها موجوداتی ترسناک و وحشت آور هستند. در اینگونه مواقع فقط باید با مراقبت و توجه با کودکتان رفتار کنید تا بتواند با آن موقعیت ترس آور روبه رو شود. به فرزندتان یاد بدهید که چطور میزان یک ترس را اندازه گیری کند. اگر کودک بتواند شدت یک ترس را با میزان 1 تا 10 بسنجد، ممکن است بتواند به ترس با شدت کمتری نسبت به قبل نگاه کند. تکنیک های کنار آمدن و برخورد با ترسها را به کودکانتان بیاموزید. می توانید این تکنیک ها را امتحان کنید: خودتان را "صاحب خانه" به کودک معرفی کنید، و این باعث خواهد شد که کودک نسبت به شیء ترسناک جرات و جسارت بیشتری پیدا کند و برای فرار از آن به شما پناه بیاورد. به فرزندانتان یاد بدهید که در چنین مواقعی به خود بگویند، "من می توانم.." یا "هیچی نیست، می تونم با اون کنار بیام...". تکنیک های تمدد اعصاب نیز کمک کننده هستند، مثل تجسم فکری (تصور غوطه خوردن روی ابرها یا دراز کشیدن لب ساحل دریا) و تنفس عمیق. استاد14th August 2008, 04:27 PMترس و اضطراب از آینده و چیز های مجهول همیشه در وجود انسان بویژه کودکان می باشد.که با دادن اعتماد به نفس و جرأت ریسک کردن (ولی با احتیاط) می توان برآن غلبه کرد. مونا!!22nd August 2008, 06:21 PMکاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند رهايم نكن ! والدین میدانند که هر کودک تا اندازهای ترس و اضطراب در خود دارد. با این حال، والدین نمیدانند که این ترس و اضطراب از کجا سرچشمه میگیرد. آنها به دفعات سوال میکنند: «چرا بچه من این قدر وحشتزده است؟ او که دلیلی برای ترس خود ندارد.» پدری تا آنجا پیش رفت که به کودک مضطرب خود بگوید: «این حرفهای کاملاً پوچ را تمام کن. خودت میدانی که کاملاً خوش هستی.» شاید مفید واقع شود که برخی از سرچشمههای اضطراب در کودکان را توصیف کنیم و چند طریق برای غلبه بر اضطراب ارائه بدهیم. می توان سرچشمه های اضطراب را اینها دانست : * اضطراب و ترس ناشی از از رها شدن * اضطراب ناشی از احساس گناه * اضطراب ناشی از انکار استقلال و موقعیت کودک * اختلاف بین پدر و مادر، یکی دیگر از سرچشمههای اضطراب * اضطراب ناشی از دخالت در فعالیتهای بدنی کودک * اضطراب ناشی از پایان زندگی در این مقاله اضطراب ناشی از رها شدن را مورد بررسی قرار می دهیم و در سلسله مقالات دیگر به بررسی دیگر سرچشمه های اضطراب در كودكان خواهیم پرداخت : بزرگترین ترس کودک این است که والدین او را دوست نداشته باشند و رهایش کنند. چنانکه «جان اشتین بک» آن را بهطور برجستهای در کتاب «شرق بهشت» نشان میدهد: «بزرگترین وحشتی که یک کودک میتواند داشته باشد این است که دوست داشته نشود، و طرد شدن ، دوزخی است که از آن وحشت دارد... و طرد شدن خشم را با خود میآورد و خشم ، نوعی جنایت را که شکل انتقام دارد با خود می آورد ... هرگز نباید کودکی را با طرد کردن تهدید کرد. چه به عنوان شوخی و چه به عنوان خشم، نباید به کودک هشدار داد که طرد خواهد شد. بارها در خیابان یا در سوپر مارکت، از دور میشنویم که مادری خشمگین به کودک خود که وقتش را تلف کرده است جیغ زنان میگوید: « اگر همین الآن نیایی اینجا، همین جا ولت میکنم و میروم.» این نوع گفتار، ترس همیشه در کمین رها شدن را بر خواهد انگیخت و کودک را بیش از پیش در خیال تنها رها شدن در دنیا فرو خواهد برد. زمانی که اتلاف وقت کردن کودک را نمیتوانیم تحمل کنیم، بهتر است دستش را بگیریم و او را با خود بکشیم تا اینکه با سخنان خود او را تهدید کنیم. بعضی از کودکان اگر از مدرسه به خانه باز گردند و مادرشان را در خانه نیابند، به وحشت میافتند. اضطراب خاموش آنها از رها شدن ، خیلی زود بیدار میشود. بهتر است مادر از طریق یک نوار ارزان قیمت ضبط صوت یا با استفاده از یک یادداشت، برای کودک پیغام بگذارد و جایی را که رفته است به کودک اطلاع بدهد. [در صورت استفاده از روش دوم، در نظر داشته باشید که نوشته را در جایی قرار دهید که کودک یقیناً متوجه آن بشود- م.] روش نخست بویژه در مورد کودکان خردسال مفید واقع میشود. صدای ملایم والدین و سخنان محبتآمیزشان، کودکان را توانا میسازد که جداییهای موقتی را بدون اضطراب بیش از اندازه تحمل کنند. [در صورت استفاده از این روش، بخاطر داشته باشید که کودک بایستی از قبل از برنامه شما آگاهی داشته باشد- م.] هنگامی که فراز و نشیبهای زندگی ، ما را به اجبار از کودکان خردسالمان جدا میکند، باید برای این جدایی زمینهسازی کرد. برای بعضی از والدین دشوار است به کودک بفهمانند که آنها برای عمل جراحی، تعطیلات، یا برای انجام وظیفهای اجتماعی از خانه دور خواهند بود. آنها به خاطر ترسی که از عکسالعمل کودکشان دارند، هنگام شب یا وقتی که کودکشان در مدرسه است، یواش از خانه خارج میشوند و یکی از خویشاوندان و یا یک پرستار بچه را در خانه میگذارند که موقعیت را برای کودکشان توضیح دهد. مادر دو قلوهای سه ساله بایستی تحت عمل جراحی قرار میگرفت. جوی از آشفتگی و هیجان خانه را در برگرفته بود، ولی به بچهها چیزی از موضوع گفته نشد. مادر صبح روزی که قرار بود در بیمارستان بستری شود، زنبیل خرید خود را در دست گرفت و وانمود کرد که میخواهد برای خرید به سوپر مارکت برود. او خانه را ترک کرد و تا سه هفته بازنگشت. در طول این مدت بنظر میرسید که بچهها مثل گل پژمرده و پلاسیده شدهاند. توضیحاتی که پدر میداد موجب تسلی خاطر آنها نمیشد. آنها هر شب با گریه به خواب میرفتند. در طول روز، آنها بیشتر وقتشان را جلوی پنجره میایستادند و منتظر میشدند که مادر از راه برسد. اگر کودکان را از قبل برای دوری از مادر آماده سازیم، آنها خواهند توانست که فشار ناشی از این جدایی را آسان تر تحمل کنند. مادر پسركی سه ساله ، دو هفته پیش از آنکه در بیمارستان بستری شود، درباره این مسئله با او صبحت کرد. پسرك علاقه کمی از خود نشان داد، اما مادر فریب فقدان حس کنجکاوی او را نخورد و گفت: «بیا با هم این بازی" مادر دارد به بیمارستان میرود" ، را بازی کنیم.» مادر چند تا عروسک تهیه کرد (او آنها را قبلاً به همین خاطر خریده بود). این عروسکها باید نقش اعضای خانواده ، پزشک، و پرستار را ایفا میکردند. مادر در حالی که عروسکها را با دست جابجا میکرد و به جای آنها حرف میزد، چنین گفت: «مامان دارد میرود بیمارستان تا خوب بشود. مامان خانه نخواهد بود. پسرك از خودش میپرسد که پس مامان من کجاست؟ مامان کجاست؟ اما مامان خانه نیست. تو آشپزخانه نیست. تو اتاق خواب نیست. تو اتاق نشیمن هم نیست. مامان تو بیمارستان است، رفته آقای دکتر را ببیند و حالش خوب بشود. پسرك گریه میکند، مامانم را میخواهم. من مامانم را میخواهم. اما مامان رفته بیمارستان تا خوب خوب بشود. مامان پسرش را دوست دارد. مامان هر روز دلش برای او تنگ میشود. مادر و پسر این درام هجران و وصل دوباره را بارها و بارها اجرا کردند. ابتدا، بخش عمده گفتگو را مادر انجام میداد، اما بزودی، پسر هم سر رشته سخن را بدست گرفت. او با استفاده ای از عروسکهای مناسب به پزشک و پرستار گفت که از مامان بخوبی مراقبت کنند، حال او را بهبود بخشند، و هر چه زودتر او را به خانه بفرستند. منبع: تبیان مونا!!22nd August 2008, 06:30 PMوقتی گناهكارم مرا ببخش اضطراب ناشی از احساس گناه والدین، آگاهانه و ناآگاهانه، در کودکان احساس گناه پدید میآورند. احساس گناه، همچون نمک، عنصر مفیدی برای آب و نان دادن به زندگی است، ولی نباید جریان اصلی در زندگی باشد. وقتی کودک از یکی از اصول رفتار اجتماعی یا اخلاقی سرپیچی میکند، آن وقت جایی هم برای مذمت و احساس گناه وجود دارد. کودک وقتی از داشتن احساسات منفی یا افکار «ناپسند» منع میشود، به ناچار احساس گناه و اضطراب خیلی زیادی خواهد داشت. برای مانع شدن از احساس گناه غیر ضروری، والدین همچون یک مکانیک خوب که با ماشین خراب سر و کار دارد، باید با سرپیچیها و نافرمانیهای کودک برخورد کنند. مکانیک، صاحبماشین را خجالتزده نمیکند؛ او چیزی را که باید تعمیر شود به صاحب ماشین میگوید. مکانیک از سر و صداهای عجیب و غریب ماشین انتقاد نمیکند، بلکه از آن سر و صداها برای پیدا کردن عیب ماشین استفاده میکند. او از خود میپرسد: «منشأ احتمالی خرابی کجاست؟» برای کودکان دلخوشی بزرگی است که در باطنشان بدانند واقعاً آزادند، آنطور که دوست دارند فکر کنند و در خطر از دست دادن محبت و موافقت والدینشان قرار نگیرند، اظهاراتی نظیر آنچه در زیر آمده است، مفید واقع خواهد شد: «تو یک جور احساس میکنی، اما من جور دیگر احساس میکنم، ما درباره این موضوع احساسات متفاوتی داریم.» به نظرت میآید که نظرت درست است ولی نظر من این نیست. من به نظر تو احترام میگذارم. اما خودم نظر دیگری دارم.» والدین بدون اینکه خودشان بدانند، ممکن است با پرحرفی و دادن توضیحات غیر ضروری در کودکان احساس گناه ایجاد کنند. پسركی پنجساله از دست معلم مهد کودک خود عصبانی بود، چرا که خانم معلم به دلیل بیماری به مدت دو هفته به مهد کودک نیامده بود. وقتی خانم معلم به آنجا برگشت. پسرك کلاهش را قاپید و به حیاط فرار کرد. هم مادر و هم خانم معلم به دنباله او روانه شدند. خانم معلم گفت: «کلاه مال من است.» آن را به من بده. مادر گفت: « خودت بخوبی میدانی که آن کلاه مال تو نیست. اگر تو کلاه را نگهداری، خانم معلم سرما خواهد خورد و دوباره مریض خواهد شد. حالا، تو که نمیخواهی خانم معلمت دوباره مریض بشود؟ میخواهی؟» نکته خطرناک این است که یک چنین توضیحی شاید سبب شود که پسرك نسبت به بیماری خانم معلم، احساس مسئولیت و احساس گناه بکند. آن توضیح طولانی مضر و بیربط بود. تنها کاری که لازم بود در آن لحظه انجام شود، پس گرفتن کلاه بود. شاید بعداً این امکان وجود داشت که خانم معلم درباره عصبانیت پسرك با او صحبت کند و راههای بهتری برای مقابله با آن، در پیش روی او قرار بدهد مونا!!22nd August 2008, 06:32 PMوقتی کودک از شرکت در فعالیتها و قبول مسئولیتهایی که آمادگی آنها را دارد باز داشته میشود، در درون او رنجش و خشم بوجود میآید. خشم، به نوبه خود، ممکن است به نقشههای خیالی انتقام منتهی شود که این نقشههای خیالی، احساس گناه و ترس از تلافی را در کودک ایجاد میکنند. در هر صورت، نتیجه چیزی جز اضطراب نیست. کودکان خردسال قادر نیستند در تمامیکارها مهارت کافی به دست بیاورند، مدتها طول میکشد تا بتوانند بند کفشهایشان را گره بزنند، دگمههای کتشان را ببندند، کفشهایشان را بپوشند، در ظرف مربا را باز کنند، یا دستگیره در را بچرخانند، بهترین کمکی که میتوان به آنها کرد انتظار صبورانه و توضیح مختصری درباره سختی کار است. مثلاً درباره سختی کار میتوانید به کودک خردسال خود بگویید: «پوشیدن این کفشها آسان نیست» یا «باز کردن در این مربّا کار سختی است.» کودک چه در تلاشهایش موفق بشود و چه نشود، این قبیل توضیحات او را در انجام کارهایشان یاری خواهد کرد. اگر کودک موفق به انجام کار شود، از اینکه میداند چه کار سختی را انجام داده است خود بخود احساس رضایت خاطر خواهد کرد. و اگر موفق نشود، این تسلی خاطر را خواهد داشت که والدین او میدانستند که کار چقدر سخت بود. در هر دو صورت، کودک همدردی و حمایت را تجربه میکند که این تجربه، صمیمیت بین او و والدینش را عمیقتر میسازد. یک چنین رفتاری با کودک سبب میشود که او به دلیل ناموفق بودن در انجام کار، خود را نالایق نپندارد. نیاز بزرگترها به کارآیی به هیچوجه نباید بر اعمال و رفتار کودک حاکم باشد. خواستن کارآیی، دشمن کودکی است و برای احساسات کودک گران تمام میشود. کارآیی خواستن از کودک سرچشمههای او را میخشکاند، او را از رشد باز میدارد، دلبستگیهایش را فرو مینشاند و ممکن است به ورشکستگی احساس او منجر شود بهطور کلی باید گفت که نباید از کودک خردسال خود انتظار داشته باشیم که در کارها کارآیی نشان دهد. کودک خردسال خود را هرگز بیعرضه یا بیلیافت صدا نکنید. مونا!!22nd August 2008, 06:33 PMاختلاف بین پدر و مادر، یکی دیگر از سرچشمههای اضطراب وقتی والدین با هم نزاع میکنند، کودکان مضطرب میشوند و احساس گناه میکنند . برای این مضطرب میشوند که محیط خانهشان مورد تهدید واقع شدهاست و احساس گناه میکنند زیرا در این اختلاف خانوادگی نقشی واقعی یا خیالی داشتهاند. حال قابل توجیه باشد یا نباشد، کودک احساس میکند که او سبب اختلاف بین پدر و مادر بوده است. کودکان در جنگ داخلیای که بین پدر و مادر روی میهد، بیطرف نمیمانند، آنها یا جانب پدر را میگیرند یا جانب مادر را، عواقب این جنگ داخلی، هم به رشد صفات شخصیتی کودک صدمه میرساند و هم به رشد جنسی روانی او. وقتی پسری پدرش را طرد میکند، یا دختری مادرش را، آن پسر و دختر مدل مناسبی نخواهند داشت تا خود را با آن وفق بدهند. طرد شدن، از طریق بیزاری نسبت به همانندی با صفات شخصیتی، نسبت به همچشمی با ارزشها و نسبت به تقلید از رفتار والدین، نشان داده میشود. در موارد شدیدتر، این نوع طرد ممکن است همانندسازی مغشوش جنسی ایجاد کند و باعث پدید آمدن یک ناتوانی برای بودن در مسیر معین شده زیستی بشود. وقتی پسری مادرش را طرد میکند، یا دختری پدرش را، آن دختر و یا پسر ممکن است با احساس ظن و خصومت نسبت به تمام اشخاص جنس مخالف بزرگ شود. وقتی والدین مجبور میشوند برای جلب محبت و مهربانی کودکان خود به رقابت بپردازند، معمولاً از راههای نادرستی همچون رشوه دادن، چاپلوسی کردن و دروغ گفتن استفاده میکنند. در نتیجه، کودکان با وفاداریهای تقسیم شده و دمدمی مزاجی پایدار بزرگ میشوند. آنها یاد میگیرند که دست به استثمار بزنند، توطئه بچینند و باج بگیرند و جاسوسی و سخنچینی کنند. کودکان گاهی از یکی از والدین خود در برابر دیگری دفاع میکنند یا به دنبال فرصتی میگردند که والدین خود را رو در روی یکدیگر قرار دهند، و همین نیاز کودکان به انجام یک چنین کاری، شخصیت آنها را لکهدار میسازد. مونا!!22nd August 2008, 06:34 PMامروزه در بیشتر خانوادهها، کودکان خردسال به خاطر کمبود جا برای فعالیتهای حرکتی دچار ناامیدی و یأس میشوند. آپارتمانهای کم فضا و اسباب و اثاثیه گرانبها، شدیداً مانع از بالا و پایین پریدن و این طرف و آن طرف دویدن کودک میشوند. این محدودیتها معمولاً در آغاز زندگی کودک شروع میشوند. به کودک اجازه نمیدهند که در کالسکهاش بایستد، به کودک نوپا اجازه نمیدهند که از پلهها بالا برود، یا نمیگذارند که در اتاقنشیمن بدود و بازیهای مربوط به سن خود را انجام دهد. کودکان، که به خاطر این محدودیتها دچار نومیدی میشوند، تنشی را در خود ذخیره میکنند که باعث پدید آمدن اضطراب میشود. کودکان خردسال نیاز دارند که تنش خود را با فعالیتهای بدنی آزاد کنند. آنان به فضایی برای دویدن و به ا� سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 696]
صفحات پیشنهادی
اضطراب، ترس و کودکان
اضطراب، ترس و کودکان-همه انسانها، از کودکان گرفته تا سالخوردگان، در برخي از مـراحـل زندگي خود احسـاساتي مـثل تـرس و اضـطـراب را تجربه ميـکنــند. احساس اضطراب ...
اضطراب، ترس و کودکان-همه انسانها، از کودکان گرفته تا سالخوردگان، در برخي از مـراحـل زندگي خود احسـاساتي مـثل تـرس و اضـطـراب را تجربه ميـکنــند. احساس اضطراب ...
اضطراب، ترس و کودکان
اضطراب، ترس و کودکان-همه انسانها، از کودکان گرفته تا سالخوردگان، در برخی از مـراحـل زندگی خود احسـاساتی مـثل تـرس و اضـطـراب را تجربه میـکنــند. احساس اضطراب ...
اضطراب، ترس و کودکان-همه انسانها، از کودکان گرفته تا سالخوردگان، در برخی از مـراحـل زندگی خود احسـاساتی مـثل تـرس و اضـطـراب را تجربه میـکنــند. احساس اضطراب ...
اضطراب، ترس و كودكان...
View Full Version : اضطراب، ترس و كودكان... Griffin5730th June 2008, 10:59 AMترس و اضطراب طبیعی است داشتن ترس و اضطراب در مورد چیزی برای کودکان نیز لازم ...
View Full Version : اضطراب، ترس و كودكان... Griffin5730th June 2008, 10:59 AMترس و اضطراب طبیعی است داشتن ترس و اضطراب در مورد چیزی برای کودکان نیز لازم ...
ترس و اضطراب در کودکان
ترس و اضطراب در کودکان-کودک و ترس شب شده است و مادر باران با نگاهی معنیدار به او میفهماند که باید برای خوابیدن به اتاقش برود و آماده خواب شود. هر چه سعی میکند که ...
ترس و اضطراب در کودکان-کودک و ترس شب شده است و مادر باران با نگاهی معنیدار به او میفهماند که باید برای خوابیدن به اتاقش برود و آماده خواب شود. هر چه سعی میکند که ...
جدا بودن اتاق کودک موثرترین روش کاهش ترس و اضطراب است
جدا بودن اتاق کودک موثرترین روش کاهش ترس و اضطراب است دبیر انجمن علمی روانپزشکان ایران گفت: جدا کردن اتاق کودک در ابتدای تولد یکی از راهکارهای اصلی برای ...
جدا بودن اتاق کودک موثرترین روش کاهش ترس و اضطراب است دبیر انجمن علمی روانپزشکان ایران گفت: جدا کردن اتاق کودک در ابتدای تولد یکی از راهکارهای اصلی برای ...
اضطراب کودکان
این موضوع که باید به سرعت باعث کاهش ترس و اضطراب در کودکان شویم ، اهمیت زیادی دارد .اگر با متمرکز شدن بر روی رفتارهای کودک خود به وجود اضطراب و نگرانی در ...
این موضوع که باید به سرعت باعث کاهش ترس و اضطراب در کودکان شویم ، اهمیت زیادی دارد .اگر با متمرکز شدن بر روی رفتارهای کودک خود به وجود اضطراب و نگرانی در ...
سرچشمه ی اضطراب در کودکان
والدین میدانند که هر کودک تا اندازهای ترس و اضطراب در خود دارد. با این حال، والدین نمیدانند که این ترس و اضطراب از کجا سرچشمه میگیرد. آنها به دفعات سوال میکنند:«چرا ...
والدین میدانند که هر کودک تا اندازهای ترس و اضطراب در خود دارد. با این حال، والدین نمیدانند که این ترس و اضطراب از کجا سرچشمه میگیرد. آنها به دفعات سوال میکنند:«چرا ...
اضطراب در کودکان مدرسه ای
والدین میدانند که هر کودک تا اندازهای ترس و اضطراب در خود دارد. ... بعضی از کودکان اگر از مدرسه به خانه باز گردند و مادرشان را در خانه نیابند، به وحشت میافتند.
والدین میدانند که هر کودک تا اندازهای ترس و اضطراب در خود دارد. ... بعضی از کودکان اگر از مدرسه به خانه باز گردند و مادرشان را در خانه نیابند، به وحشت میافتند.
سرچشمه ی اضطراب در کودکان (1)
والدین میدانند که هر کودک تا اندازهای ترس و اضطراب در خود دارد. با این حال، والدین نمیدانند که این ترس و اضطراب از کجا سرچشمه میگیرد. آنها به دفعات سوال میکنند: «چرا ...
والدین میدانند که هر کودک تا اندازهای ترس و اضطراب در خود دارد. با این حال، والدین نمیدانند که این ترس و اضطراب از کجا سرچشمه میگیرد. آنها به دفعات سوال میکنند: «چرا ...
ترس کودکان را جدی بگیرید
تجربه و کنار آمدن با اضطراب و ترس می تواند کودک را برای پشت سر گذاشتن موقعیت ها و شرایط مختلف در زندگی آماده کند. همه ما از کودکی تا بزرگسالی تجربه ترس و ...
تجربه و کنار آمدن با اضطراب و ترس می تواند کودک را برای پشت سر گذاشتن موقعیت ها و شرایط مختلف در زندگی آماده کند. همه ما از کودکی تا بزرگسالی تجربه ترس و ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها