واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
خاقانيا به جاه مشو غره غمروارشاعر : خاقاني گر خود به جاه بهمن و جمشيدي از قضاخاقانيا به جاه مشو غره غمروارزادند و مرد و کار جهان هم بر آن نواکاندر جهان چو بهمن و جمشيد صد هزاربود آنچه بود و پشت فلک همچنان دو تارفت آنچه رفت و روي زمين همچنان نژندنه در نجوم آن خللي آمد از قضانه در نبات اين بدلي آمد از قدردور فلک به کار و قرار زمين بجاما و تو بگذريم و پس از ما بسي بودبند فلک گسسته و جرم زمين هباو آخر به نفخ صور کند قهر کردگاردر بحر فکر خاطر دردانه سنج رااي در برگزيده که غواص کردهايذهن تو برگشاد طلسمات گنج راآن گنج سر به مهر که خاقانيش نهادپنجي گرفته از دو طرف نقش پنج رادر حيرتم ز مهرهي فکرت که چون بودفرمود چاشتگه گذري بر کليسياچون شاه بازگشت ز ابخاز روز عيداسلاميان به کعبه و ما در کليسيامن بانگ برکشيدم و گفتم که اي دريغاز ابرهه که پيل کشد جنگ کعبه راخاقاني ار به باره کشد دست بدتر استاين نذر کرد و راي زد آهنگ کعبه راديگر لب بتان نزند بوسه تا زيديا مصحف معظم يا سنگ کعبه راسوگند ميخورد که نبوسد مگر دو جايچون درنگرند از کرانهانظاره کنان به روي خوبتاين است تفاوت نشانهادر روي تو روي خويش بيننددو شش افتاد چرخ ازرق راخواجه يک هفته اضطرابي داشتتا کشد خواجهي مزبق رارفت و رنگ زمانه پيش آوردکه به حنا کشند زيبق رازيبقي را به رنگ بايد کشتدل ز شاهان فارغ است آري مراگفتي از شاهان تو را دل فارغ استمنع کرد آن، نيست آزاري مراوالي ري کز خراسان رفتنمرخصه بايستي شدن باري مراگر شدن ز آن سو کسي را رخصه نيستنيست با ميران او کاري مرامن به پيران خراسان ميشومز آن که جان بود آرزومندش مرامن به ري عزم خراسان داشتمنيک دامنگير شد بندش مراوالي ري بند بر عزمم نهادليک شرم آمد ز فرزندش مرااز يمين الدين شکايت کردميار ضمير روح مانندش مرابس فسادي کافت اخيار شددر آب شد ز شرمم صد راه زير آباي در آبدار تواني ز پيچ و خمدل گاه زير آتش و تن گاه زير آبتو چون کتان کاهي و من چون کتان کاهتو آب زير کاهي و من کاه زير آبحال من و تو از تو و من دور نيست از آنکخاک توست اين جوان علم طلببشنو اي پير پند خاقانيعلم جان جوي و جان علم طلبجان علم است فقر و علم تن استبندگان را هزار آفتهاستبه خدائي که در ره عدلشزندگاني کثيف و نازيباستکه مرا بيلقاي خدمت اوگرچه اندر ميان مسافتهاستکه به دل پيش خدمتم دايم
#سرگرمی#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 292]