تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 23 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):وجود یک عالم برای ابلیس سخت تر از هزار عابد است زیرا عابد در فکر خود است و عالم...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815357385




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گرنه شب از عين عيد ساخت طلسمي بخم


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
گرنه شب از عين عيد ساخت طلسمي بخم
گرنه شب از عين عيد ساخت طلسمي بخمشاعر : خاقاني عين منعل چراست در خط مغرب رقمگرنه شب از عين عيد ساخت طلسمي بخمکز حد بابل رسيد عيد و مه نو بهمبابليان عيد را نعل در آتش نهندبر فلک از ماه نو شدزه سيمين علمکرد رخ آفتاب زرد قواره نهانبسته در آن گوي و زه جيب قباي ظلمبر زه سيمين ماه گوي زرند اخترانفضله‌ي ناخن شده ماه ز داغ سقمچرخ کبود آنچنانک ناخن تب بردگاناز بن ناخن دويد بر سر دامانش دمگفتي فراش چرخ ناخن زهره گرفتاز لب خم نيمه‌اي غرقه در آب بقمآب بقم شد شفق مه خم و شب رنگرزبر دو گروهي خلق ماه نو آمد حکمخلق دو قولي شدند بهر شب عيد راهست مسيحش گواه نيست به کارش قسمگفتي شب مريم است يک شبه ماهش مسيحخلق چو طفلان نو شاد به نون والقلمماه و سر انگشت خلق اين چو قلم آن چو نونصاع‌زر آمد به دست، شد دل غوغا خرمگفتي غوغاي مصر طالب صاع زرندسنبله‌ي چرخ را ابر کف شاه نمصاع زر شاه شد ماه بدان مي‌دهدحلقه به گوشي شود بر در شاه عجماز بن گوش آسمان از مه نو هر مهيآدم موسي بنان، موسي احمد قدمخسرو مهدي نيت مهدي آدم صفتموسي دريا شکاف، احمد جبريل دممهدي دجال کش، آدم شيطان شکنسائس خير العباد، سايه‌ي رب النسماول سلجوقيان سنجر ثاني که هستشرح جلالش برون از ورق کيف و کمرشح نوالش فزون از عرق ابر و بحرباد تهمتن چو خاست پشه شود پيلسمآتش تيغش چو تافت پنبه شود بوقبيسزاده‌ي خور ديد لعل با کمرش کرد ضمچشمه‌ي خور بوسه داد خاک درش سايه‌وارکرده‌ي مختار بين در حق فرزند عمعم پدري‌ها نمود در حق مختار حقوي به قدم‌گاه عقل نايب حکم قدماي به رصدگاه دهر صاحب صدر بقاظلم به فرمان تو بيژن چاه عدمشرع به دوران تو رستم گاه وجودعهد مسيحا و کحل، چشم حواري و تمدور سليمان و عدل، بيضه‌ي آفاق و ظلمدر عرب از ياد توست شوره حياض النعمدر عجم از داد توست بيشه رياض النعيمدر تو به تثليث ذات صولت عدل و حکمتاج تو تدوير چرخ، تخت تو تربيع عرشتيغ تو و هشت خلد هندو و جذر اصمجذر اصم هشت خلد سخت بود جذر هشتشاه بود ظل حق فوق کمال الهممملک بود باغ خلد تحت ضلال السيوفمسند توست آسمان، تکيه ده اي محترمعطسه‌ي توست آفتاب، دير زي اي ظل حقدر برش آحاد و صفر يعني آه از ندمهست مطوق چو صفر خسم تو بر تخت خاکگرچه بود در حساب هيچ بود در قسمالحق از آحاد ملک خسم تو صفر است و بسموسي ملکت تويي گرگ شبان غنمملک خراسان توراست در کف اغيار غصبظلم بود صدر شرع حاکم او بوالحکمغبن بود گنج عرض خازن او اهرمنکس جل سگ هم نساخت خلعت بيت الحرمآخر خر کس نکرد روضه‌ي دار السلامداده کف و کلک تو خوشه عطا، نان سلمدر همه ملک فلک نان دو و خوشه يکي استنان سپيد فلک آب سياه است و سمچون کف تو رازقي است نور ده و نوش بخشبر تو سزد تا ابد ملک جهان مختتمحاصل شش روز کون چون تويي از هفت چرخحکم تو چون حکم حق نزد بشر مرتسمنايب يزدان به حق گرنه تويي پس چراستچون به کفت برگشاد افعي زرفام فمخضر ز توقيع تو سازد ترياک روحگردد خرگوش‌وار حائض شير اجمپيش سگ درگهت از فزع دستبردنيست عجب کز نهاد رام فحول است رمگر خزر و ترک و روم رام حسام تو اندچون صف اصحاب فيل در المند از الماز تف شمشير تو در سفم‌اند اين سه قومپس چه کني در نيام گنج ظفر مکتتمملک خراسان به تيغ باز ستاني ز غزکي شودش پاي بند کوره و سندان و دمکاوه که داند زدن بر سر ضحاک پتککاين همه زير نيام تن چه زني، لا تنمگو به حسامت که برد آب بت لات نامگرد سواران کند چهره‌ي گردون دژمگر ز پي غز و غز قصد خراسان کنيعطسه‌ي خونين دهد بيني شيران ز شماز جگر جيش‌خان خاک زند جوش خونچون در افراسياب نيم شبان روستمدرگه ميران غز درشکني نيم روزبر در مرو و رهري بارگهت را خيمگرد نشابور و بلخ رزمگهت را خيولهر دو حنوط و حنا از پي خصم و خدمگرد چو مشک سياه خاک چو گوگرد سرخسگ جگران را چو ماه‌گه دق و گاهي ورمشيردلان را چو مهرگه يرقان گاه لرزتيغ تو طغراي فتح پيش طغان مغتنمتيغ تو تسکين ظلم نزد تکين آب خوربند عنايت چنانک حبل متين معتصمطرف رکابت چنانک روح امين معتبروي ز صرير درت پاسخ سايل نعماي ز سرير زرت گنبد مايل حقيرعلم تو برجيس حکم، حلم تو کيوان شيمچتر تو خورشيدفر، تيغ تو مريخ فعلتيغ تو زيبق کند زهره‌ي گرشاسب و شمسهم تو قطران کند نطفه‌ي سرخاب و زالحزم تو معمار شرع نظمه فانتظمعزم تو معيار ملک قومه فاستقامقوس قزح سازدي طاق پل رود زمگر به زمين افتدي هندسه‌ي راي توجبهت مه را نهند داغ اذا قيل تمتا به تمامي رسد ماه شب عيد و بازکشتي و رسم جبل ماهي و مقلوب يمملک جم و عمر نوح بادت و در بزم توبرده مي همچو زنگ از دل تو زنگ همگفته بت نوش لب با لب تو نوش نوشحصن بقايت فزون از هرمان در هرمداو کمالت تمام با قمران در قمارنيزه برت تهمتن، غاشيه‌کش گستهمنوبه زنت کيقباد، ميده دهت اردشيرمدح تو توحيد محض، خصم تو مخصوص ذمخلق تو اکسير عدل، نطق تو تفسير عقلموضع بوسه حجر جاي دعا ملتزمبوس و دعا کعبه را بر در و دستت چنانک
#سرگرمی#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 386]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سرگرمی

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن