تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 23 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):تکمیل روزه به پرداخت زکاة یعنى فطره است، همچنان که صلوات بر پیامبر (ص) کمال نماز است. ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815369915




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

سر حد باديه است روان پاش بر سرش


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
سر حد باديه است روان پاش بر سرش
سر حد باديه است روان پاش بر سرششاعر : خاقاني جان را حنوط کن ز سموم معطرشسر حد باديه است روان پاش بر سرشباد بهشت زاده ز خاک مطهرشگوگرد سرخ و مشک سيه خاک و باد اوستکاندر سموم کرد اثر مشک اذفرشناف ز مي است کعبه مگر ناف مشک شدعمر دوباره در سفر روح پرورشخونت ريز بي‌ديت مشمر باديه که هستگر بر دمد ز بيخ ز قوم آب کوثرشدر باديه ز شمه‌ي قدسي عجب مدارمدهامتان نوشته دو بستان اخضرشاز سبزه و ز پر ملايک به هر دوگامهان باديه نگه کن و هان ناقه بنگرشدرياي خشک ديده‌اي و کشتيي رواناز حله‌ها جزيره و از مکه معبرشدرياي پر عجايب وز اعراب موج زنخوش‌گام‌تر ز زورق مه چار لنگرشوآن کشتي رونده‌تر از بادبان چرخدر چار لنگر است روان باد صرصرشلنگر شکوه باد کند دفع پس چراناقه نگر کجاوه و هم خفته از برشجوزا سوار ديده نه‌اي بر بنات نعشماه دگر سوار شده بر دو پيکرشاشتر بنات نعش و دو پيکر سوار اودستارچه کجاوه و ماه مدورشگيسوي حور و گوي زنخدانش بين بهمماه دگر سوار شده بر دو پيکرشاشتر بنات نعش و دو پيکر سوار اودستارچه کجاوه و ماه مدورشگيسوي حور و گوي ز نخدانش بين بهماندر شکم دو بچه بمانده محصرشماند کجاوه حامله‌ي خوش خرام رااندر ميان چو تا دو نقط کرده مضمرشيا بي‌قلم دو نون مربع نگاشتهوز آفتاب چهره چو ميغ مکدرشو آن ساربان ز برق سراب برنده چشماز دور دست و پاي نجيبان رهبرشچون صد هزار لام الف افتاده يک به يککوه گران که سير بود روز محشرشوادي چو دشت محشر و بختي روان چنانکدر چشم سوزني به مثل جسم لاغرشبلک آن چنان شده ز ضعيفي که بگذردهم رقص و هم سماع همه شب ميسرشچون صوفيانش بارکشي بيش و قوت کمدر وهم نفخ صور همي شد مصورشهر که از جلاجل و جرس آواز مي‌شنودگفتي که صد هزار فلک شد مشهرشصحن زمين ز کوکبه‌ي هودج آنچنانکچون شب کز آفتاب نهي بر سر افسرشو آن هودج خليفه متوج به ماه زرز آنسان که ره که گفت نکردند باورشسالي ميان باديه ديدند فرغريامسال چون فرات روان چند فرغرشباور کني مرا که بديدم به چشم خويشجيحون سليل کرد بر آن خاک اغبرشظن بود حاج را که مگر آب چشم مننقش الحجر نمود بر آن کوه و کردرشيا شعر آبدار من از دست روزگار
#سرگرمی#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 312]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سرگرمی

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن