محبوبترینها
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1853392653
مصاحبه با سنبل فاطمی قهرمان اتومبیلرانی ایران
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: rezamediatak4th April 2008, 08:58 AMسنبل فاطمی قهرمان اتومبیلرانی ایران دندانپزشک است. «نیکو اپل»، کارگردان آلمانی فیلمی درباره او ساخته و هفته نامه سوئیسی «ولت- ووخه» با او مصاحبه ای کرده است. سنبل در این مصاحبه که در پاریس انجام گرفته، از طلاق، جوکهای مردانه وترسش از پیر شدن درایران سخن گفته است این قهرمان 36 ساله، در مصاحبهاش همچنین اذعان کرده است: میلیونها زن در ایران مثل من زندگی و فکر میکنند، اما دربارهاش صحبت نمیکنند. این مصاحبه بیانگر وضعیت کمدی- تراژیکی است که زنان شهروند ایران درگیر آنند. متن مصاحبه از "اورس- گئرینگر" است کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند - خانم فاطمی، سال نو و کسب عنوان قهرمانی اتومبیلرانی را صمیمانه به شما تبریک میگویم.آیا این دور مسابقات سخت بود؟ سخت، کمی مبالغه آمیزاست. بیشتر کسالتآور بود. میدان مدام خالیتر میشود. وقتی که من چهار سال پیش قهرمان شدم، بایداز 400 رقیب جلو میزدم. این بار اما همهاش 35 نفربودند. - چرا؟ اتحادیهی مسابقات اتومبیل رانی دیگر اهدای جایزه نقدی را برداشته است. علاوه برآن اتومبیل رانی گرانتر و گرانتر میشود. ایران دومین صادر کننده بزرگ نفت در جهان است ، اما دولت ما قادر نیست که بقدر کافی بنزین تولید کند. 40 در صد از نیاز ما باید از خارج وارد شود. از آنجایی که سوبسید دولتی برای مواد سوختی هر ساله حجم بزرگی از بودجه ی کشور رامی بلعد، بنزین از سال گذشته سهمیه بندی شده است. رانندگان شخصی فقط 3 لیتر در روز سهمیه دریافت می کنند، ورانندگان تاکسی 10 تا15 لیتر. - با این مقدار از خط استارت هم نمی توانید بگذرید! ایرانی ها بلدند چه کار کنند، در بازار سیاه همه چیز پیدا می شود. در آنجا کل بنزین یک تانکر را هم برای مسابقات پیدا می کنند. تازه کمبود بنزین مشکل کوچکی است. از زمانی که احمدی نژاد رئیس جمهور شده، زن و مرد اجازه ندارند با هم سوار ماشین مسابقه بشوند. - این مقامات از چه می ترسند؟ چه می دانم. شاید می ترسند که در حین مسابقه عمل ناشایستی اتفاق بیافتد! - بین راننده وراهنمای دستیا رش؟ لابد مساله همین است، اما رسما دلیلی اعلام نمی شود. حتا در ساعات آموزش رانندگی زنان باید یک خویشاوند مرد همراهشان باشد، وگرنه اجازه ی شرکت در امتحا ن رانندگی را ندارند. - همراه شما کی بود؟ پدر بزرگام ! - خوب مواظب تان بود؟ اون حالش مرتب بد می شد. یکبار که من وارد پیچ تندی شدم، از جایش پرید و اعتراض کرد. بعدش هم دیگر اصلا همراه من نیامد. - اتومبیلرانی را کی شروع کردید؟ در 28 سالگی. شیوه رانندگی ام نظر یکی از همکاران مرد را، که خودش هم در مسابقه شرکت می کند، جلب کرد و مرا به دیدن مسابقه ای برد. همانجا به شدت تحت تاثیر قرار گرفتم. پدرم را قانع کردم، که پژوی قدیمیاش را به من بفروشد. این اولین اتومبیلم بود، بابت آن 1500 یورو پرداختم، دادم قدرت موتورش را بالا بردند و یک فرمان اسپرتی هم درآن مونتاژ کردند. - پدرو مادرتان چه می گویند؟ آنها چیزی از آن سر در نمی آورند. پدرم می گوید، آخر این هم شد کار؟ بهتره که من در مطب دندانپزشکیام بمانم و پول در بیارم! - واقعا چه چیزرانندگی این همه جذبتان می کند؟ طبیعت! - اما شما آنقدر سریع می رانید که چیزی را نمی توانید ببینید. چرا، مابین مراحل در دل طبیعت هستیم. حدود 20 تا 30 دقیقه می رانیم، بعدش مجبوریم یک تا دو ساعت استراحت بدهیم. در مجموع یک مسابقه 10 ساعت طول می کشد. ما حدود 500 تا 1000 کیلومتر را پشت سر می گذاریم، از کوه و دره و گاهی هم شهرها می گذریم. - در اروپا مردها در مورد رانندگی زنان جوک زیاد می گویند، درایران هم همین طور است؟ چی فکر کردید؟ مردهای ایرانی هم مثل همه مردهای دنیا فکر می کنند بهترین راننده های دنیا هستند، که البته خبط بسیار بزرگی است. آنها ما را با همان جوک ها لجن مال می کنند. - می توانید یکی اش را تعریف کنید؟ یکی؟ بگوئید یک دوجین! اما به شما اخطار می کنم ،هیچ کدامشان بامزه نیستند. - زنهای ایرانی هم درباره مردها جوک می گویند؟ البته، اما جوکهای ما زیرکانهاند. روزنامهنگاری از خدا می پرسد: « چرا مردها را قبل از زنان آفریدی؟» خدا جواب میدهد:« وقتی تو مقاله مینویسی، خوب اولش از چرکنویس استفاده میکنی و بعدا آن را پاکنویس می کنی!» - شما متاهل هستید؟ این مرحله را پشت سر گذاشته ام. سه سال است که عزبم! - چه اشکالی پیش آمد؟ پس از کارآموزی دندانپزشکی پدرم گفت: «با یکی ازدواج کن که بتوانی برای ادامه تحصیل به آمریکا بروی!» در ایران اینطور است. ازدواج باید سودی به همراه داشته باشد. یکی خانه دارد، دیگری یک ماشین، سومی هم تحصیلات بالا. من هم می بایستی با یک ایرانی مهاجر در اوکلاهما ازدواج کنم که می خواست زن مطیع و خانهداری از وطنش دست و پا کند. ترتیب کار داده شد، جشن بزرگی برپا شد و پیوند زناشویی بسته شد. سه هفته پیش از پروازم به آمریکا دستگیر شدم. - چرا؟ من آن زمان به عنوان دندانپزشک برای «پزشکان بدون مرز» در مشهد کار می کردم، نزدیک مرز افغانستان. گروهی از پزشکان خارجی یک مهمانی برای خداحافظی داده بودند. حدود نیمه شب نیروهای پلیس وارد شدند و همه ایرانیان حاضر در مهمانی را بازداشت کردند. بیست مرد در لباس نظامی بودند که دوازده شب و روز از من باز جویی می کردند. آنها به صورت نیم دایره ای روبروی من نشسته بودند وبه نوبت از من میپرسیدند: "چه کسانی در مهمانی بودند؟ آیا مشروبات الکلی مصرف شد؟ رقص هم بود؟" آنها در آن مهمانی گیلاسهایی پیدا کرده بودند که بوی الکل میداد، ومن به عنوان پزشک میبایستی بوی الکل را تشخیص میدادم. - جرم شما چه بود؟ جرمی در میان نبود. تا به امروز هم نمی دانم آنها به چه حقی دستگیرم کردند. هنوز هم یک توضیح به من بدهکارند. - شما بدون اعلام جرم آزاد شدید؟ بدون اعلام جرم، اما آن بازجویی بر من بی اثر نبود. هفته ها از خانه بیرون نمی رفتم ، حتا سر کار. فکر می کردم اگر بیرون بروم، دوباره مرا میگیرند. مادرم نمی خواست که شوهرم و خانواده اش موضوع زندان رفتنم را بدانند، مبادا که درباره ی من بد فکر کنند. اما من می گفتم: «نه، بذار همه بفهمند.» وبعد یک روز که من در خانه ی مادر بزرگ ام بودم، به من تلفن شد. او خود را وکیل شوهرم معرفی کرد. گفت: «شوهر شما همین الان تقاضای طلاق داده است. » - دیگر شما را نمی خواست؟ معتقد بود که من ناموسش را لکه دار کرده و باعث ننگ خانواده اش شده ام! او در برابر قاضی چهره ی یک مسلمان به شدت پایبند اخلاق و سنن را به خود گرفت که گویا در غربت سرسختانه در برابر همه ی گناهان ایستادگی کرده و فقط برای یافتن یک زن پاک به میهن خود باز گشته است. - وخانواده شما چی، آنها از شما پشتیبانی کردند؟ نه، آنها گناه این طلاق را به گردن من انداختند. در ایران این طور است: هر کاری که بکنی، در نهایت زن مقصر است. آنها علنا این را نمی گویند، اما واقعیت این است که ما مجبوریم این را بپذیریم. حتا پدرم که یک مرد با سواد است، در عمق وجودش اینطور فکر می کند. می گوید تو اصلا از اول نمی بایستی به آن مهمانی بروی. او از هجوم ماموران شکایتی نمی کند. - آیا شما به ازدواج تعیین شده از سوی خانواده اعتراضی کردید؟ آنها مجبور به ازدواجم نکردند. آنها فقط می خواستند که من ازدواج کنم، اینکه با چه کسی؟ آنقدرها مهم نبود. برای من هم به هر حال فرقی نمی کرد، من درباره ی مردها چیزی نمی دانستم. - چند ساله بودید؟ بیست و پنج ساله. - تا 25 سالگی رابطه با مرد نداشتید؟ اصلا. - چرا، چون ممکن نبود؟ می توانست ممکن باشد، اما فرهنگ ما می گوید، که تماس با مرد پیش از ازدواج بد است. این را پدر و مادر من هم می گفتند ومن آن را باور می کردم. پدرم تهدیدم کرده بود: «اگر اتفاقی برات بیافته ، پلیس یا دولت تو را با مردی بگیره، من کمکی بهت نمی کنم.» - پدرتان مذهبی است؟ اصلا. او یک آدم سنتی است. راستش حتا به سنت هم اعتقادی ندارد. او می گوید :«تو خودت پاسخگویی، تنها خودت پاسخگوی اعمال خودت هستی». او مثل اکثر ایرانی ها، پناهنده ای در مهاجرت درونی است، کسی که در مقابل محدودیت های زندگی روزمره به زندگی درونی عقب نشینی کرده و مواظب است که تحت هیچ شرایطی با مقامات درگیری پیدا نکند. - وقتی در زندان بودید، به شما کمک نکرد؟ نه. حتا به ملاقاتم نیامد. فقط مادرم آمد تا هرچه زودتر آزادم کند، آن هم به این خاطر که مبادا خانواده ی شوهرم بویی ببرند. - خیلی سخت دلانه بنظر میاد. ممکنه. اما من می دانستم کجای کارم. در هفته های اول پس از آزادی ام مدام عذرخواهی می کردم. تازه بعد ها متوجه شدم، که دلیلی برای عذر خواهی وجود ندارد. - شما جوان و موفق هستید، از زندگی چه توقعی دارید؟ سئوال نادرست مطرح شده. دراین کشور یک زن باید خیلی خوشحال باشد، که اصلا نقشی در زندگی داشته باشد. من حالا دیگر 36 سال دارم. از من انتظار می رود که شوهری داشته باشم و حداقل دو فرزند نسبتا بزرگ. بعدش هم باید کارم را آنقدر کم کنم که بتوانم به خانواده برسم و تمام نیرویم را صرف حفظ و سرپا نگهداشتن آن بکنم. مطابق این نظام اجتماعی، دیگر شخصیت خود من نقشی در این میان نباید داشته باشد. - در فیلم مستند «سنبل» که نیکوُ اپل، کارگردان آلمانی درباره شما ساخته است،اغلب شما را در گفتگو با مادرتان می بینیم که رابطه خیلی نزدیکی با او دارید. با این وجود گفتگوها اغلب به دعوا ختم می شود. چون او همه اش به همان نکته برمی گردد. - می پرسد چرا ازدواج نمی کنید؟ او به همه پیشنهاد می کند که ازدواج کنند. - مادرتان می گوید: «بخاطر آن که در زندگی تنها نمانی». و من در جواب می پرسم: «تو از زندگی زناشویی ات راضی هستی؟» - مادرتان هم می گوید، شاید راضی نباشد، با وجود این ازدواج چیز خوبیست. ازدواج برای چی خوب است؟ مرد ایرانی می خواهد که زن مثل مادر به او برسد و مطیع باشد. مرد ایرانی می خواهد سلطه داشته باشد، همچنان که همیشه داشته است. همه ی زنان نسل مسن تر از ما می گویند که جوانی شان حرام شده است، زندگی شان را باخته اند. یکی را به من نشان بدهید که خوشبخت باشد. همه شان فقط می گویند صبور بوده اند. زندگی شان را وقف فرزندان و حفظ آبرو کرده اند. خب حالا چی؟ از این کار خوشحال و خوشبخت اند؟ اگر من طلاق نمی گرفتم ، هیچ گهی نمی شدم. حالا فقط اجازه داشتم که زیر بچه هایم را پاک کنم. تازه توسری هم باید از گردن کلفت ام می خوردم. - در غرب خیلی از زنان رو به چهل سال احساس می کنند که تیک تاک ساعت بیولوژیک شان را می شنوند. شما هم این حس را می شناسید؟ حالا شما هم دارید مثل مادرم حرف می زنید. او می گوید: «ازدواج کن، اقلا مادر می شوی». هر کسی می تواند مادر باشد. از دختر سر کوچه تا آن زنی که مدیر کل است، همه می توانند مادر بشوند. اما چیزهای دیگری وجود دارد که هر کسی از پس آن بر نمی آید. - مسابقه رانندگی؟ این هم. روی پای خود ایستادن، مدیون کسی نبودن، محتاج کسی نبودن. - هیچ وقت احساس نیاز کرده اید، که خودتان بچه داشته باشید؟ نه. چون خواهران کوچک ام مثل بچه های من هستند. در حقیقت من آنها را بزرگ کرده ام. بچه حتما نباید از شکم خود آدم باشد. - ودرباره ی عشق چه فکر می کنید؟ درباره ی عشق یا س ک س؟ - درباره ی هر دو. س ک س در زندگی من نقشی بازی نمی کند. - آیا دوست ندارید که با کس جدیدی آشنا بشوید؟ نه در ایران. این امکان ندارد. اینجا تو نمی توانی از خط قرمز معینی عبور کنی، وگرنه تورا «کثیف» می نامند. از کجا بدانم که مرد بعدی ام بهتر از قبلی از آب در می آید؟ اول باید ازدواج کنی، تا بعد بفهمی، اینجا اینطور است. وقتی که روز عروسی اشک می ریزی، پیران ما می گویند: «اول ازدواج، بعد عشق . بهش عادت می کنی!» کسی هم موفقیت آن را تضمین نمی کند. اونوقت به جای آن عشق وعده داده شده، سرخوردگی و نفرت می آید. - حاضرید از اتومبیل رانی بخاطر یک مرد بگذرید؟ نه. این را نمی توانم بپذیرم. به هیچ عنوان. - آیا این تلافی محدودیت های روزمره است؟ نه. فقط یک سرگرمی است. - سرگرمیای که به شما آزادیهایی را میدهد که در زندگی معمولی ندارید؟ من در زندگی معمولی ام هم آزادم. - متناقض به نظر میاید. من مطب دندانپزشکی ام را دارم، پول خودم را در می آورم وبه هر کجا که دلم بخواهد سفر می کنم. تازگی ها در دوبی بودم، آنجا دیگر کسی ازم نمی پرسد که چکار می کنم. - بزرگترین ترس تان از چیست؟ از این که در مورد خدا اشتباه کرده باشم. وحشتناک خواهد بود. من همیشه فکر می کنم که خدا به من خیلی نزدیک است و همراهی ام می کند. همیشه احساسش می کنم. هیچ ترسی برای من بزرگتر از این نیست که احساس کنم که این حس من خطا بوده است. این که همیشه متکی به چیزی باشی و یک روز احساس کنی که چیزی برای اتکا وجود نداشته است. از زمانی که می توانم فکر کنم، در جهانی زندگی می کنم که در آن گفته می شود: «اگر پایبند قواعد نباشی، مجازات می شوی!» اگر چه من این قواعد را قبول ندارم، اما جایی در اعماق وجودم همچنان این شک باقی می ماند که: اگر حق با آنها باشد چی؟ - نماز می خوانید؟ دو بار در روز. - هنگام دعا چه آرزو می کنید؟ وقتی که کوچکتر بودم، همه اش آرزو می کردم که یکبار در مسابقات مقام خوبی بدست بیاورم. نه، این یک آرزو نبود ، یک رویا بود. چیزی غیرممکن. قهرمانان فوق زمینی بودند. - وحالا که چندباره قهرمان هستید چی؟ آرزو می کنم که تنها پیر نشوم. نمی دانم آیا پیش از پدرومادرم می میرم یا نه. اما اگر من بیشتر از آنها عمر کنم، آن وقت دیگر کسی را جز خواهرانم ندارم. تنهایی در ایران خیلی سخت است. - از زنانی که در پیری تنها مانده اند کسی را می شناسید؟ چند زن بیوه مثل مادر بزرگ ام. اما او بچه ها ونوه هایی دارد که بهش سر می زنند. در ایران کسی که ازدواج نکرده پیر شود، جزو بازندگان جامعه است. وضع تامین پیران خیلی بد است. بیمه درمانی وجود ندارد. و اگر من تصادفی کرده باشم، کمک نقدی از طرف دولت وجود ندارد. - در آن فیلم مستند، با توجه به وضعیت ایران، شما خیلی بی پرده درباره زندگی، احساسات و ترس هایتان صحبت می کنید. چرا؟ چه چیزی برای پنهان کردن دارم؟ من یک انسان کاملا معمولی هستم. اما چون هیچکس درباره این موضوعات حرف نمی زند، در خارج خیال می کنند که زن های ایرانی جغدهای حجابدار لالی هستند. در حالی که ملیون ها زن ایرانی مثل من فکر و زندگی می کنند، اما درباره اش صحبت نمی کنند. چون خوب نیست که آدم از زندگی خصوصی اش در بیرون حرف بزند. در اینجا همه نقاب بر چهره دارند، وتازه پس از مرگ چهره های واقعی شان آشکار می شود. - در طول سفرهایم درایران اغلب شگفت زده می شوم از اینکه جوانان ایرانی چقدر باز و پیشرفته فکر می کنند. فکر می کنید در کشورتان یک تغییر سیاسی ممکن است؟ حتا تغییر رژیم سیاسی ما هم تفکر انسان ها را عوض نخواهد کرد. این عمیقا در ضمیر مردم ما جا افتاده است. اروپا رنسانس خود را داشت. بعد از چندین قرن انسان ها توانستند به تدریج فکرشان را تغییر دهند. این چیزها زمان می خواهد. - شاید تغییر شروع شده است، اما کسی آن را نمی بیند، چون در عرصه زندگی شخصی است. من این را قبول ندارم. جوان ها بقدر کافی آگاه نیستند، آنها دنبال چیزهای سطحی اند. این کافی نیست که فقط تلویزیون ماهواره ببینند و ظاهر خودرا از نظر تکنیکی با آخرین مدها درست کنند. علاوه برآن جامعه نمی تواند یک تغییر خیلی تند را هضم کند. این شیوه ی تفکر باید نسل به نسل تغییر کند، به ویژه از درون و بوسیله گفتمان باز. درایران به این سرعت چیزی تغییر نخواهد کرد. - آیا هرگز به مهاجرت فکر کردید؟ بله، به استرالیا . دارم سعی می کنم انگیسی را بهتر یاد بگیرم و دانش خود را در زمینه ی دندانپزشکی در سطح آخرین دستاوردها حفظ کنم. - کسی را در آنجا می شناسید؟ نه. اما گویا آنجا خیلی گرم است، اتومبیل های سریع وجود دارد. دندان هم برای درست کردن بقدر کافی در همه جا هست. emertat4th April 2008, 11:33 AMبا خيلي از حرفهاي اين خانم موافقم اما ديگه زيادي بدبيني داره.خيلي هم فمينيستي به قضايا نگاه ميكنه. آزادي فقط اين نيست كه يه دختر بتونه با يه پسر رابطه داشته باشه.قبل از انقلاب اين بود ولي مردم آزادي نبوديم.خيلي حرفها رو ميشه زد ولي قوانين فروم اجازه نميده rezamediatak6th April 2008, 08:21 AMکاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند لیلا از خودت بگو؟ لیلا ابراهیمی هستم. 2 اردیبهشت 1360 به دنیا آمدم. به طور حرفه ای پنج سال است که ورزش دو و میدانی را دنبال می کنم ولی در کل از هشت سال پیش ورزش را شروع کرده ام و موفق شدم بعد از 34 سال اولین مدال رشته دوومیدانی در رشته 3000 متر با مانع را در آسیا کسب کنم. به نظرت، سن تو برای قهرمانی بالا نیست؟ نه، اکثر قهرمانان دوومیدانی سن بالایی دارند. در این رشته هرچه تجربه بیشتری داشته باشی، نتیجه بهتری می گیری و اگر به طور متداول و بدون آسیب دیدگی تمرینات را ادامه دهیم، هر سال بهتر از سال گذشته خواهیم شد. یعنی به خود ورزشکار بستگی داره؟ بله. تجربه، پشتکار، تمرین خوب، مربی و انگیزه نقش بسیار مهمی را در موفقیت ایفا می کنند. زمانی که اولین مدالت را گرفتی چه احساسی داشتی؟ گریه کردم. هم خوشحال بودم و هم نارحت. چون فکر می کردم می توانستم بهتر بدوم. خیلی حس جالبی بود. فکر می کنم دیگر تکرار نشود. من فکر نمی کردم که با مدال گرفتن من یک ملت خوشحال شوند. خیلی خوب بود. چند تا بچه اید؟ 4 تا بچه هستیم 3 پسر و یک دختر. فرزند سوم خانواده هستم و متاسفانه برادر کوچکم سال 83 به دلیل ایست قلبی فوت کرده است. 2 برادر بزرگم ازدواج کرده اند و الان فقط من با پدر و مادرم زندگی می کنم. یکی یه دونه بودن خوبه؟ اینکه همه فکر می کنن لوس باشم نه ولی شرایطم با کسانی که خواهر دارند، فرق می کند. شغل پدرو مادرت چیه؟ پدرم مهندس راه و ساختمان و مادرم هم دبیر ادبیات است. چند تا برادرزاده داری؟ 2 تا برادرزاده دارم که هر 2 پسر هستند و یکی هم در راه است. عمه خوبی هستی؟ خیلی( با خنده) ازدواج که نکردی؟ نه نامزد هم نداری؟ نه قصد ازدواج داری؟ کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند ورزش حرفه ای آنقدر وقت من را گرفته که نمی توانم به این مسئله درست فکر کنم. وقتم خیلی پر است. مرتبا تمرین می کنم و برای رسیدن به هدفم هم باید تمام تمرکزم را بر روی ورزش بگذارم و به حاشیه نمی توانم فکر کنم. تا حالا خواستگار داشتی؟ تا دلت بخواد ( با خنده) تو خونتون هم اومدن؟ یعنی مراسم رسمی هم بوده؟ بله ، البته چندتاشون. معروف شدنت تو تعداد خواستگارات تاثیر داشته؟ بله خیلی، از وقتی که مدال گرفتم بدتر شد. بعد از بازگشتم به ایران بعضی ها به عنوان تبریک به منزلمان می آمدند و مسئله ازدواج را مطرح می کردند. تا حالا با خواستگارات جدی صحبت کردی؟ نه ، وقت نشده( با خنده) معیارت برای انتخاب همسر آینده ات چیه؟ اینکه ورزشکار حرفه ای نباشد چرا؟ چون ورزشکاران حرفه ای تمام انرژی و وقتشان را صرف ورزش می کنند. آنها اول با ورزش ازدواج می کنند. مثل الان که خود من هم همینطوری هستم. در کل دوست دارم با یک آدم معمولی ولی از نظر فکری بسیار سطح بالا ازدواج کنم. تا حالا ورزشکار حرفه ای بهت پیشنهاد ازدواج داده؟ ابراز علاقمندی کردند ولی پیشنهاد به طور رسمی نه، پیش نیامده است. من آنقدر آدم خشک و خونسردی هستم که تاحالا روابط نزدیک با هم تیمی ها یا ورزشکاران حرفه ای مرد نداشته ام. این خاصیت ورزش انفرادی است چون اگر به حاشیه ها توجه کنی مطمئنا لغزش خواهی داشت. چه موسیقی گوش می دی؟ نزدیک مسابقات آهنگ های پرشور و هیجان انگیز ولی اکثرا آهنگ های ملایم و معنی دار گوش می دهم. خواننده مورد علاقه ات کیه؟ "جیمز بلانت"، "اوانیسنس" و "دی دو" را خیلی دوست دارم. رنگ مورد علاقه ات؟ قرمز پرسپولیسی هستی یا استقلالی؟ من اصلا فوتبالی نیستم. در زمانهای بیکاری سرگرمی ات چیه؟ اگر تمرینات مداوم و سخت به من اجازه دهد، نقاشی می کشم چون قبلا به صورت حرفه ای نقاشی می کردم. خیلی این کار را دوست دارم البته کتاب هم می خوانم. چه غذایی دوست داری؟ من همه غذاها را دوست دارم . با دیدن کدوم غذا دلت ضعف می ره؟ چلوکباب برگ نوشابه هم می خوری؟ خیلی دوست دارم ولی نباید بخورم. مدرک تحصیلیت چیه؟ لیسانس زبان انگلیسی . البته سال 82 با گرفتن 3 مدال در بازیهای داخل سالن آسیایی می توانستم در رشته تربیت بدنی در دانشگاه شهید بهشتی درس بخوانم که متاسفانه تمرینات زیاد به من این اجازه را نداد. لیسانست را کی گرفتی؟ سال 1380. شاگرد زرنگی بودی؟ بله . تقلب هم کردی؟ بله . البته شیطونی می کردم و الان که فکر می کنم می بینم کار درستی نبوده . تا حالا وقتی داشتی تقلب می کردی گرفتنت؟ بله یک بار. نمره ام هم یک شد. بدنت عضله های به اصطلاح تابلو هم داره؟ استیل خانوادگی ما طوری است که بدنم عضله سازی نمی کند ولی استیل بدنی مناسبی دارم. در رشته استقامتی هرچه عضله کمتر باشد بهتر است. تا حالا دروغ گفتی؟ بله منتهی مصلحتی بوده. کلا از دروغ گفتن فرار می کنم. آخرین باری که هدیه گرفتی کی بود؟ در عید همه محبت داشتند و به من کادو دادند البته من هم متقابلا این کار را انجام داده ام. پس وضع مالی هم خوب هست؟ بد نیست خدا رو شکر. فدراسیون حقوقها را با هر مدال دو برابر افزایش می دهد. در باشگاه ملاصدرا هم مربی بدنسازی هستم و به دلیل عضویتم در تیم دانشگاه آزاد هم سالیانه مبلغی دریافت می کنم. جزو کمیسیون ورزش کشور هم هستم. پس ورزشکارای زن وضع مالیشون خوب نیست مگر اینکه چند شغله باشند؟ درباره دستمزدها بذارین حرف نزنم چون هماهنگ نکردم. شاید از لحاظ اخلاقی خوب نباشه. برای سال 87 چه نقشه هایی داری؟ همان لیلا ابراهیمی گذشته شوم و اینکه خودم را برای مسابقات گوانگجوی چین و زنان کشورهای اسلامی آماده کنم. نظرت در رابطه با اینکه در نظرسنجی سایت شیرزنان اول شدی چیه؟ خیلی خوشحالم، این مسئله برای من افتخار بزرگی است. سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 584]
صفحات پیشنهادی
مصاحبه با سنبل فاطمی قهرمان اتومبیلرانی ایران
4 آوريل 2008 – مصاحبه با سنبل فاطمی قهرمان اتومبیلرانی ایران-rezamediatak4th April 2008, 08:58 AMسنبل فاطمی قهرمان اتومبیلرانی ایران دندانپزشک است.
4 آوريل 2008 – مصاحبه با سنبل فاطمی قهرمان اتومبیلرانی ایران-rezamediatak4th April 2008, 08:58 AMسنبل فاطمی قهرمان اتومبیلرانی ایران دندانپزشک است.
رییس جمهوری که قهرمان اتومبیلرانی است
4 آوريل 2008 – مصاحبه با سنبل فاطمی قهرمان اتومبیلرانی ایران-rezamediatak4th April 2008, 08:58 AMسنبل فاطمی قهرمان اتومبیلرانی ایران دندانپزشک است.
4 آوريل 2008 – مصاحبه با سنبل فاطمی قهرمان اتومبیلرانی ایران-rezamediatak4th April 2008, 08:58 AMسنبل فاطمی قهرمان اتومبیلرانی ایران دندانپزشک است.
تغيير تاريخ مسابقات اتومبيلراني سرعت ايران
4 آوريل 2008 – مصاحبه با سنبل فاطمی قهرمان اتومبیلرانی ایران-rezamediatak4th April 2008, 08:58 AMسنبل فاطمی قهرمان ... اتحادیهی مسابقات اتومبیل رانی دیگر ...
4 آوريل 2008 – مصاحبه با سنبل فاطمی قهرمان اتومبیلرانی ایران-rezamediatak4th April 2008, 08:58 AMسنبل فاطمی قهرمان ... اتحادیهی مسابقات اتومبیل رانی دیگر ...
مصاحبه با قهرمان زن اتومبیلرانی ایران
5 آوريل 2008 – مصاحبه با قهرمان زن اتومبیلرانی ایران-mahtabi5th April 2008, 07:34 ... مشاهده لینک می باشند سنبل فاطمي قهرمان اتومبيلراني ايران دندانپزشك است.
5 آوريل 2008 – مصاحبه با قهرمان زن اتومبیلرانی ایران-mahtabi5th April 2008, 07:34 ... مشاهده لینک می باشند سنبل فاطمي قهرمان اتومبيلراني ايران دندانپزشك است.
اتفاق جالب در اتومبیلرانی
4 آوريل 2008 – مصاحبه با سنبل فاطمی قهرمان اتومبیلرانی ایران-rezamediatak4th April 2008, 08:58 AMسنبل فاطمی قهرمان اتومبیلرانی ایران دندانپزشک ... شاید می ...
4 آوريل 2008 – مصاحبه با سنبل فاطمی قهرمان اتومبیلرانی ایران-rezamediatak4th April 2008, 08:58 AMسنبل فاطمی قهرمان اتومبیلرانی ایران دندانپزشک ... شاید می ...
گفتگو با قهرمان اتومبیلرانی ایران
مصاحبه با سنبل فاطمی قهرمان اتومبیلرانی ایران. rezamediatak4th April 2008, 08:58 AMسنبل فاطمی قهرمان اتومبیلرانی ایران دندانپزشک است. ... یافتن هنر در ...
مصاحبه با سنبل فاطمی قهرمان اتومبیلرانی ایران. rezamediatak4th April 2008, 08:58 AMسنبل فاطمی قهرمان اتومبیلرانی ایران دندانپزشک است. ... یافتن هنر در ...
بانوان با رشته اتومبیلرانی آشنا نیستند
مصاحبه با سنبل فاطمی قهرمان اتومبیلرانی ایران 4 آوريل 2008 – مصاحبه با سنبل فاطمی قهرمان اتومبیلرانی ایران-rezamediatak4th ... ایران دومین صادر کننده بزرگ ...
مصاحبه با سنبل فاطمی قهرمان اتومبیلرانی ایران 4 آوريل 2008 – مصاحبه با سنبل فاطمی قهرمان اتومبیلرانی ایران-rezamediatak4th ... ایران دومین صادر کننده بزرگ ...
نخستين دندانپزشك ايران درگذشت
4 آوريل 2008 – مصاحبه با سنبل فاطمی قهرمان اتومبیلرانی ایران-rezamediatak4th April 2008, 08:58 AMسنبل فاطمی قهرمان اتومبیلرانی ایران دندانپزشک است.
4 آوريل 2008 – مصاحبه با سنبل فاطمی قهرمان اتومبیلرانی ایران-rezamediatak4th April 2008, 08:58 AMسنبل فاطمی قهرمان اتومبیلرانی ایران دندانپزشک است.
آمار زنان بیوه و پیر دختران در ایران
مصاحبه با سنبل فاطمی قهرمان اتومبیلرانی ایران 4 آوريل 2008 – مصاحبه با سنبل فاطمی قهرمان اتومبیلرانی ایران. ... سنبل در این مصاحبه که در پاریس انجام گرفته، از ...
مصاحبه با سنبل فاطمی قهرمان اتومبیلرانی ایران 4 آوريل 2008 – مصاحبه با سنبل فاطمی قهرمان اتومبیلرانی ایران. ... سنبل در این مصاحبه که در پاریس انجام گرفته، از ...
مصاحبه با تنها راننده ی زن
4 آوريل 2008 – مصاحبه با سنبل فاطمی قهرمان اتومبیلرانی ایران. ... بین راننده وراهنمای دستیا رش؟ لابد مساله همین است، اما رسما دلیلی اعلام نمی شود. .... او می گوید :«تو ...
4 آوريل 2008 – مصاحبه با سنبل فاطمی قهرمان اتومبیلرانی ایران. ... بین راننده وراهنمای دستیا رش؟ لابد مساله همین است، اما رسما دلیلی اعلام نمی شود. .... او می گوید :«تو ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها