محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان می‌شوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستوران‌ها و کافه‌ها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیه‌های کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1830989475
اگر امروز نخستين روز زندگي تان بود ، چه كار مي كرديد؟
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: گلوریا24th November 2007, 11:11 AMخیلی وقتها که به گذشته فکر می کنم به این نتیجه می رسم که کوتاهی و سهل انگاری خودم در شکل گیری و روند کلی زندگیم تاثیر زیادی داشته اون موقع است که کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند تاسف می خورم و آرزو می کنم کاش می شد که دوباره متولد می شدم و با داشتن تجربه های الانم دوباره از صفر شروع می کردم اون وقت بود که به بعضی ها می گفتم که من هم می تونم، فکر نکید که آسمون پاز شده و فقط شما افتادید پائین!!!. حالا شما بگید اگر دوباره متولد بشید چه میکنید؟ tabande24th November 2007, 03:49 PMاگه دوباره بدنیا بیام البته با همین تجربه ای که تا الان دارم دیگه به دیگران اینقدر زود اعتماد نمی کردم minam24th November 2007, 03:50 PMاگر دوباره متولد میشدم بیش از اینی که به اطرافیانم عشق میورزم عشق میورزیدم وبی باکانه تر به دیگران میگفتم دوستشان دارم وقبل از اینکه دوستان وعزیزانم را از دست بدهم بیشتر قدرشونو میدونستم رفیقان قدر یکدیگربدانید اجل سنگ است وادم مثل شیشه :(:(:(:( cinderella 2224th November 2007, 04:04 PMمن اگه دوباره به دنيا مي اومدم تغيير زيادي نمي كردم...فقط از همون بچگي مي رفتم دنبال موسيقي و نويسندگي ...نمي ذاشتم استعدادم هدر بره ...هر چند الانم اگه يه موزيسين نيستم خيلي چيزاي ديگه هستم!ولي واي موسيقي!!!!! AREZOO_224th November 2007, 04:20 PMمن دوباره همین کارهای الانم رو می کنم:d romina 124th November 2007, 05:49 PMمن اگه دوباره به دنیا بیام با همین تجربیاتِ الان ، تو بچگی خودمو میکشم تا دنیای بی رحم رو نبینم... :(:( kozaz24th November 2007, 05:53 PMمن شک ندارم اگر همه ما ها رو یکبار دیگه بدنیا بیارند و بعد از 25 سال ازم بپرسن آیا می خوای دوباره بدنیا بیای ؟ بازهم جوابمون مثبت هستش . من همین الان می خوام معجزه کنم و همه دوستان رو از نو بدنیا بیارم . :d فرض کنید روز اول هستش . شروع کنید و مطمئن باشید که موفق میشید .من اهل شعار دادن نیستم ولی در این موضوع که هر روز تولدی دوباره هستش شک نیست _ اگر دوباره متولد بشم همین راهی رو میرم که تا حالا رفتم . من زندگیم رو فدای موسیقی کردم . نزدیک به 20سال و اندی هستش که ساز میزنم . اتفاقا" حدود 7سال هم تو این رشته درس خوندم ولی باید بگم تاوانش رو خیلی دادم تو زندگیم و شاید هرکسی در مورد زندگیم سوال میکنه آخرش میگه اگر برگردی به 10سال پیش بازهم همین راه رو ادامه میدی ! راستش من از اون آدم هایی هستم که همه و همه و هرکی که به من میرسه در اولین حرفش از من میپرسه چرا موقعیت های طلایی زندگیم رو ندیده گرفتم اما افسوس که خبر از دل عاشق من ندارند . من عاشقم . عاشق ساز هام و آهنگ هام و ... . اگر یک روز از اول بدنیا بیم با شهرام (رفیق فابریکم )دیگه رفاقت نمیکنم :dچون با نظریات عتیقه و فیلسوفانه خودش پدر من رو در آورده . شاید دنبال ورزش بوکس هم نمی رفتم چون اگر دنبال فوتبال میرفتم با این همه علاقه و استعداد حتما" یه چیزی میشدم . هیچ وقت هم اوکراین هم نمی رفتم ! یکسال اونجا زندگی کردم مفت نمی ارزه ! بهتون پیشنهاد میکنم پاتون رو تو اون زباله دونی نذارید :(. shosho24th November 2007, 05:55 PMسلام اگه يه بار ديگه دنيا بيام با تجربيات الانم خوب درس ميخوندم خيلي خوب:o tabande25th November 2007, 08:54 AMاگر دوباره متولد میشدم بیش از اینی که به اطرافیانم عشق میورزم عشق میورزیدم وبی باکانه تر به دیگران میگفتم دوستشان دارم وقبل از اینکه دوستان وعزیزانم را از دست بدهم بیشتر قدرشونو میدونستم رفیقان قدر یکدیگربدانید اجل سنگ است وادم مثل شیشه :(:(:(:( شما الان هم فرصت دارید به کسانی که دوسشون دارید عشق بورزید و بگید که دوسشون دارید آدم تا زنده هست فرصت جبران داره برای کسانی هم که از دنیا رفتن دعا بکنید و خیرات کنید که هم جبران کرده باشید هم اونا روحشون شاد بشه گلوریا25th November 2007, 09:59 AMمن اگه دوباره به دنیا بیام با همین تجربیاتِ الان ، تو بچگی خودمو میکشم تا دنیای بی رحم رو نبینم... :(:( رومینای عزیز، نمی دونم چه تجربیاتی رو گذروندی ، ولی مطمئن هستم که تو این تاپیکها مشکلات و گرفتاری تمام بچه ها رو خوندی و فهمیدی که همه یه جورایی تو زندگیشون درگیر بودند ، نمونه اش همین آقا کزاز خودمون تو پستش از سختی های زندگیش گفت چه بسا که اگه کسی نشناستش پیش خودش فکر می کنه اون یه بچه مرفه بی درد که از هیچی خبر نداره و صداش از جای گرم در می آد، نمونه اش مینا ، نمونه اش خود من... چند نفر دیگه می خوای برات ردیف کنم، ولی زندگی از اولش که می آی تا آخرش که بخوای بری همش جنگه باید بجنگی. اگه قرار بود بمیری و دنیای بی رحم رو نبینی اصلا برای چی بیای ؟؟؟ قصد نصیحت ندارم چون خودم بیش از همه به اون نیاز دارم:D، فقط می دونم باید جنگید، اونقدر جنگید تا به حق رسید، چیزی که لیاقتش رو داریم. می دونی من اگه دوباره به دنیا بیام ، تمام اونجاهایی که کوتاه اومدم رو حذف می کنم و می جنگم، چون احساس می کنم می تونستم بهتر از اینی که هستم باشم ولی نذاشتن. این دفعه اگه بدنیا بیام نمی ذارم به همین راحتی حقم رو بخورندکاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند Kamil25th November 2007, 04:08 PMاگه دوباره متولد شم میخوام کمی عاقلانه تر به زندگیم بپردازم دلم میخواست یه سری اشتباهات رو از صحفه زندگیم پاکشون کنم میرفتم دنبال عشقم رقص باور کنید عشقم رقصه دیدن و تجربه کردن رقصهای مختلف داشتن کلاس شاگرد:d خوندن زبان جدی به اون رسیدن تو کنج تنهاییم بودن و از زندگی به بی نهایت لذت بردن اما سعی نمیکردم احساساتمو بگم چون جز مسخره کردن اونو سرکوبش کردن چیزی عایدم نشد:( romina 125th November 2007, 04:51 PMرومینای عزیز، نمی دونم چه تجربیاتی رو گذروندی ، ولی مطمئن هستم که تو این تاپیکها مشکلات و گرفتاری تمام بچه ها رو خوندی و فهمیدی که همه یه جورایی تو زندگیشون درگیر بودند ، نمونه اش همین آقا کزاز خودمون تو پستش از سختی های زندگیش گفت چه بسا که اگه کسی نشناستش پیش خودش فکر می کنه اون یه بچه مرفه بی درد که از هیچی خبر نداره و صداش از جای گرم در می آد، نمونه اش مینا ، نمونه اش خود من... چند نفر دیگه می خوای برات ردیف کنم، ولی زندگی از اولش که می آی تا آخرش که بخوای بری همش جنگه باید بجنگی. اگه قرار بود بمیری و دنیای بی رحم رو نبینی اصلا برای چی بیای ؟؟؟ قصد نصیحت ندارم چون خودم بیش از همه به اون نیاز دارم:D، فقط می دونم باید جنگید، اونقدر جنگید تا به حق رسید، چیزی که لیاقتش رو داریم. می دونی من اگه دوباره به دنیا بیام ، تمام اونجاهایی که کوتاه اومدم رو حذف می کنم و می جنگم، چون احساس می کنم می تونستم بهتر از اینی که هستم باشم ولی نذاشتن. این دفعه اگه بدنیا بیام نمی ذارم به همین راحتی حقم رو بخورندکاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند گلوریای عزیزم ، می دونم چی میگی... می فهمم... باور کن همه ی اینها رو می دونم... آره ، همه تو زندگیشون مشکل دارن. ولی من اصلا ً منظورم مشکلات نبود... الآن هم مشکل ِ خاصی ندارم که به خاطرش این حرف رو زده باشم. به اون قسمت از پستتون دقت کنین... یعنی چی برای چی بیام؟؟ :confused: من فقط جواب ِ سؤالتونو دادم... اگه دوباره متولد بشم با تجربیاتِ الان چیکار میکنم؟ باور کن اگه زمانی که متولد شدم ، تجربیاتِ الانم رو داشتم ، هیچوقت وارد ِ این جنگ نمی شدم... اشتباه ِ خاصی هم توی زندگی ندارم که بخوام جبرانش کنم... فقط یکی دو مورد هستش که همین الآن هم میشه حلش کرد و نیازی به تولد ِ دوباره ندارم... شما هم می تونین از این به بعد نذارین کسی حقتون رو بخوره ;) اگه از تجربیات درس بگیریم ، دیگه زمانی حسرتِ حالا رو نمی خوریم... sonbol256126th November 2007, 10:38 AMاگه دوباره متولد بشم: 1- بیشتر قدر سلامتیمو میدونم 2- در انتخاب دوستانم وسواس بیشتری به خرج میدم. 3- بیشتر به مسائلی که منو به خدا نزدیک میکنه مشغول میشم 4- درس نمیخوندم چون فعلا بیسوادا کاریابیشون بهتره:d(شوخی) 5- همرو مثل الان دوست داشتم;) rahel30th November 2007, 07:06 PMشاید اشتباهاتم رو تکرار نکنم ! bab 2330th November 2007, 09:11 PMشاید یه آدم دیگه می شدم. kozaz1st December 2007, 12:25 AMشاید اشتباهاتم رو تکرار نکنم ! شاید یه آدم دیگه می شدم. درود بر این 2کاربر عزیز . صرفا" این پست رو فرستادم چون تنها سپاس کافی نبود . آری که زندگی چیزی جز یک "شاید " بزرگ و بی انتها نیست موفق و موید باشید امیرعلی گلوریا1st December 2007, 12:15 PMشما هم می تونین از این به بعد نذارین کسی حقتون رو بخوره ;) اگه از تجربیات درس بگیریم ، دیگه زمانی حسرتِ حالا رو نمی خوریم... 100% همین کارو می کنم رومینا جان، اصلا تجربه برای همینه که دیگه اشتباهات گذشته تکرار نشه. و اما کزاز عزیز درسته زندگی یه شاید بزرگ و بی انتهاست، خیلی چیزها رو آدم نمی تونه پیش بینی کنه، ولی استثناء هم هست، یه اشتباهاتی تو زندگی هست که هیچ موقع از یاد آدم نمی ره، مثل رفتن تو به اکراین به قطعیت گفتی اگه یه بار دیگه به دنیا بیای هرگز به اونجا نمی ری. و اما در کل تمام این ها همه در حد یک آرزوی دست نیافتنیه، تمام لحظات زندگیمون به سرعت میره بدون اینکه در آهنگ رفتنش نقشی داشته باشیم، فقط اینکه به قول رومینا بیائیم با استفاده از تجربیات گذشته، اینده خوبی را برای خودمون رقم بزنیم. FETROS1st December 2007, 05:27 PMاگه 2باره متولد میشدم از 4سالگی میرفتم مدرسه نمیذاشتم بابام تو بچگی برای بستن بند کفشم کمکم کنه و............ space1st December 2007, 07:08 PMاگر بگم نمیدونم باورتون میشه؟ من اینقدر سردر گمم که نمیدونم کجای زندگی هستم... چه برسه به اینکه بخوام فکر کنم اگر ، یه روز ، دوباره ، متولد ، میشدم.... اوووووووووووووووووووووووه ..... senator_saw1st December 2007, 08:17 PMهمین که هستم خوبه...فقط سعی میکنم هر کاری رو از نوجونی شورع کنم MAAAH1st December 2007, 08:36 PMاگه دوباره متولد شم اگه همین آدم باشم سعی میکنم که اشتباهاتم رو تکرار نکنم. در انتخاب دوست دقت بیشتری کنم چون هر چی کشیدم از دوستای دورویی بودن که در ظاهر دوستم دارن ولی از پشت خنجر زدن...:( ولی شاید یه آدم دیگه ای باشم...از کجا معلوم؟!:confused: senator_saw1st December 2007, 08:49 PMحرفایه خانوم ماه دقیقا اشتباهاته منه..منم همینکارو میکنم...واقعا هرچی میکشم از خوش اعتمادیمو ساده دلیم میکشم...این دوره زمونه رفیق مساویست با عشق جیب پر پولت من دوباره به دنیا بیام اول سعی میکنم بیشتر به خدا نزدیک تر بشم و بعد راه درست زندگیمو بدون نامردان هموار میکنم. minam3rd December 2007, 12:24 AMمن عادت داشتم هرشب موقع خواب دستان كوچولوي دخترم را تو دست بگيرم ببوسم وبهش بگم دوستش دارم الان اگه دوباره متولد بشم حتما ساعتي يكبار به عزيزاني كه دوستشون دارم بخصوص دخترم ميگم كه چقدر دوستش دارم خيلي زياد elada3rd December 2007, 12:47 AMزندگي هرگز قابل پيش بيني نيست و نخواهد بود. مگر تصوراتي كه داشتيم به وقوع پيوست كه حال اگر مجدد به دنيا بياييم بتوانيم برنامه ريزي منحصر به فردي داشته باشيم؟ گاهي اتفاقات از اختيار ما خارج هستند فراموش نكنيد همان ها باعث شدند الان دلمون بخواهد دوباره به دنيا بياييم و اين چرخه همچنان ادامه دارد..... ياد داستان پائولو افتادم تحت عنوان برنامه ماجرا از اين قرار بوده كه در ساحل قدم مي زده و صداي دختر جواني را شنيده كه به دوستش ميگه: من زندگي خودم را اينطور برنامه ريزي كرده ام ... در فكر فرو رفتم كه آيا اين دختر روي رخ داد هايي حساب كرده كه درست در زماني رخ مي دهند كه منتظرشان نيستيم؟ آيا فكر ميكند كه شايد خداوند برنامه اي متفاوت و بسيار جالب تر داشته باشد؟ ما براي زيستن افسانه اي شخصي داريم . اما اين افسانه خودش را اين جا و اكنون آشكار مي كند و نه در نقشه هايي كه براي آينده مي كشيم.هر چيز ديگري فقط هذيان مي باشد. به نظر من بهتره اين تاپيك را به اين عنوان تغيير دهيم اگر امروز نخستين روز زندگي تان بود ، چه كار مي كرديد؟؟ البته اگر ايجاد كننده تاپيك و سايرين موافق باشند گلوریا3rd December 2007, 08:22 AMممنون الادا جان از توجهت، شما درست می گید، منهم به همین معتقدم که صد در صد اون چیزی که می خواهیم و برنامه ریزی می کنیم نخواهد شد، چون زندگی واقعا غیرقابل پیش بینی است، خیلی اتفاقها جایی و زمانی می افته که اصلا انتظارش رو نداشتیم و همون باعث می شه معادلات بهم بخوره. ولی چیزی که هست اینه که فکر کردن به اینکه اگه دوباره بدنیا بیام چگونه خواهم بود ، شاید، شاید جلوی یه اشتباه دیگه رو تو زندگی فعلیم بگیره، حقیقت اینه که ما هیچ وقت دوباره متولد نخواهیم شد ولی ارزیابی گذشته و اینکه اگه فرصتی برای جبران داشته باشیم کمک می کنه که بتونیم آینده رو با دید بازتری نگاه کنیم، حداقلش اینه که موقع برنامه ریزی ، پیش بینی اتفاقات و احتمالات رو هم داشته باشیم. در رابطه با تغییر نام تاپیک من هیچ مشکلی ندارم،می تونی عوض کنی چرا که در اصل ومعنای تاپیک تغییر آنچنانی صورت نمی گیره ، اگر بعضی اون رو اشتباه برداشت نکنند و به بیراهه نبرندکاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند HessaMouS7th November 2008, 05:31 AMمهم نیست اینکه الان درباره گذشته تصمیم بگیری، مهم اینه که یاد بگیری هر روز صبح که از خواب بیدار بشی دوباره متولد بشی و بگی که امروز اولین روز از بقیه عمر منه! مهم اینه که گذشته رو رها کنی چون فکر کردن به گذشته بی فایده است چیزی رو نمیشه عوض کرد. به امروز بیاندیشیم که الان چکاری رو دوست داریم انجام بدیم و شاد باشیم. آب روان29th January 2009, 10:06 PMمن اگه دوباره به دنیا بیام همین راه را می رم البته بعضی جاها کوتاهی کردم اما بد و خوبش را با هم می خوام Bta31st January 2009, 09:37 AMمن اگر یه روز دوباره به دنیا بیام سعی می کنم دقت بیشتری تو انتخاب دوست داشته باشم... fiyona3rd February 2009, 07:24 PMمن اگه دوباره متولد بشم هنر نقاشی رو رشته اصلی قرار میدم ولی در بقیه موارد همین راه را ادامه میدم....... viola3rd February 2009, 10:36 PMدلم نمیخواد دوباره دنیا بیامو همه چی از نو شروع بشه حوصله ندارم همه چی تکرار شه جایی هم نیست که دلم بخواد جور دیگه ای عمل کنم تا اینجاش که خیلی خوب بوده و از همه شرایطم راضیم فقط شاید سعی کنم گناه کمتری انجام بدم اونم بخاطر اینده و سفری که در پیش داریم .....همین FETROS3rd February 2009, 10:48 PMفردا که دوباره به دنیا میام به خدا میگم تنهام نذار چون میخوام بهترین تصمیم زندگیمو عملی کنم به دنبال چیزی میرم که همیشه آرزوشو داشتم nalan17th March 2009, 12:15 PMاگه امروز اولین روز زندگیم بود سعی میکردم دیگه اشتباه نکنم و همیشه با فکر جلو برم نه با احساسم! mr se7en17th March 2009, 12:17 PMاگر یک بار دیگه به دنیا می آمدم بسیار سبک تر گردش می کردم . در بهار با پای برهنه زودتر به راه می افتادم و در خزان با همان پاها دیرتر بر می گشتم. بیش تر می رقصیدم . شنگول تر اسب سواری می کردم و داوودی های بیش تری می چیدم!!! ملکه مهر آفاق17th March 2009, 01:29 PMاگه امروز اولین روز زندگیم باشه دوست دارم نماز بخونم وفقط مناجات mehrdad 2518th March 2009, 12:35 AMاگه امروز اولين روز زندگيم بود سرنوشتمو از سر مي نوشتم.............اون طوري كه خودم ميخوام نه شكلي كه ديگران با خمير بازي شخصيت كنونيم درآوردن امروز اولين روز زندگي من نبود اما اولين روز از بقيه عمرم بود ana_wow18th March 2009, 04:06 AMچه جمله جالبی اولین روز زندگیت نبود ولی اولین روز از بقیه عمرت بود!!! واقعا من اگر اولین روزم بود همه اون همه اشتباهاتم رو جبران میکردم چون از روز اول باید زیر سازی بشه تا ثمره بعدش که الانم میشه یه زندگی خوب باشه البته من خودم رو بخشیدم چون خدا میبخشه باید دوباره شروع کرد:) Bta18th March 2009, 08:16 AMاگر امروز روز اول زندگیم باشه هیچ وقت نمی شم غصه بخورم چرا این جوری شد چرا اون جوری شد چون سالها که می گذره آدم می فهمه علت اتفاقها چی بوده... nicefish21st March 2009, 11:23 PMاگه امروز اولین روز زندگیم بود سعی میکردم دیگه اشتباه نکنم و همیشه با فکر جلو برم نه با احساسم! فکر خوب یا فکر پلید؟ من سعی می کردم به یکسی یاد بدم که دروغ چیزه خوبی نیست. zevia 325522nd March 2009, 12:23 AMاگه اولین روز زندگیم بود فکر کنم قاعدتا باید گریه می کردم و بعدش ... اما به دور از شوخی چرا انتظار داریم همیشه یک روزی برای تغییر وجود داشته باشه و یا حتی به وجودش بیاریم،این زمان و مکان نیست که میتونه ما رو تغییر بده ،تنها کسی که بهمون کمک کرده و می کنه تنها خودمونیم. به نظر من هر لحظه ای که قصد تفکر و البته انجام کاری که میخوایم رو داشته باشیم می تونه اولین روز و حتی اولین لحظات زندگی مون باشه sina 200912th April 2009, 11:54 PMسلام هرچند زمان برگشت پذیر نیست . اما چون به عمل و کار خود اطمینان دارم . پس دوباره می سازمت وطن ! ROKH5912th July 2009, 03:36 PMبا سلام اگه اولين روز زندگيم بود ميرفتم كلاس زبان انگليسي......... inquirer16th July 2009, 10:23 PMامروز روز اول زندگی منه! چون یه تصمیم بزرگی گرفتم، میدونید بچه ها تا حالا توی زندگیم خیلی اشتباه کردم و خیلی شکست خوردم و هرگز از گذشته خودم راضی نیستم؛ اما میخوام از اول شروع کنم. اصلا راحت نیست چون وقتی میخوای مسیرتو عوض کنی عملا اعتراف کردی مسیری که تا حالا توش بودی راه اشتباهی بوده اما من شهامتش رو دارم که به این اعتراف کنم چون نمیخوام بیشتر از این عذاب بکشم... و این تصمیم میتونه مسیر زندگی منو کلا دگرگون کنه، بچه ها برام دعا کنین که بتونم در این هدفم و راهم موفق بشم چرا که راه سخت و درازی در پیش دارم... elada12th November 2009, 01:43 AMاگر یک بار دیگه به دنیا می آمدم بسیار سبک تر گردش می کردم . در بهار با پای برهنه زودتر به راه می افتادم و در خزان با همان پاها دیرتر بر می گشتم. بیش تر می رقصیدم . شنگول تر اسب سواری می کردم و داوودی های بیش تری می چیدم!!! اگه امروز اولین روز زندگیم باشه دوست دارم نماز بخونم وفقط مناجات با سلام اگه اولين روز زندگيم بود ميرفتم كلاس زبان انگليسي......... بسیاری از دوستان خودشون اعتراف کرده بودند که زیاد تفاوتی بین این نیست که امروز اولین روز زندگیشون باشه یا نباشه میشه از نو همیشه شروع کرد اما این چند پست را که نقل قول کردم برام جالب بود مخصوصا این آخری چون این کارها را همیشه میشه انجام داد کلاس زبان که می رفتم افرادی در سن 50 سالگی اقدام به یادگیری زبان می کردند. بنابراین سن و مشغله و هر چیز دیگری نمی تونه جلوی این امر را بگیره. زبان خیلی شیرینه و کلاس هاش هم بسیار شاد هست طی این چند سال بدجوری عادت کرده بودم هر وقت شروع کردید اگر 3 ترم مداوم برید حتما ادامه می دهید اولش فقط سخته هرچیزی همینطوره موسیقی هم همینطوره ابتدای امر دشوار به نظر می رسه ولی رفته رفته میشه یک عادت شیرین سایر هنرها کمی آسون تر هست مثل نقاشی و خطاطی و گریم . آشپزی و.. خوب امیدوارم هوس کنید و امتحانی هم که شده ثبت نام کنید;) این تاپیک باعث شد چند نفری تصمیم بگیرند برخی چیزها را از نو شروع کنند امیدوارم این کارشون در حد حرف نمونده باشه و عمل هم کرده باشند و از نتیجه اش ما را هم با خبر سازند موفق باشید ferfer12th November 2009, 07:42 PMدر اولين روز زندگي، خيلي نميشه كار زيادي كرد چون آدم خيلي كوچيكه، اگه اولين روز زندگي من بود سعي مي كردم زياد شير بخورم تا زود بزرگ بشم و بشمferfer ! آخه من از شرايط خودم راضيم و فكر ميكنم اگه آدم اشتباهاتي هم داشته، طبيعيه و به رشد و بالندگيش كمك كرده. Bta17th November 2009, 08:50 AMزیاد کتاب می خوندم ...الان دیگه فرصت نمی کنم بخونم...:) سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 653]
-
گوناگون
پربازدیدترینها