واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: Tohfeye Natanz2nd September 2007, 12:53 AMبه یاد موضوع انشاء همیشگی،ادامه بدید ... نسترن742nd September 2007, 08:49 PMدر كل تابستون امسال رو خوب گذروندم ولي اخراش حسابي بهم بد گذشت.:( گلوریا3rd September 2007, 02:52 PMتاستان خود را چگونه گذراندید؟؟ به نام خدا، تمام تابستان را مجبور بودم کار کنم تا بتوانم روزگار بگذرانیم . البته خدا رو شکر دو تا مهمان عزیز داشتیم که از آن ور آب آمده بودند که سرمون با سوغاتی ها کمی گرم شد وگرنه خدا می داند که اگر اونها نبودند الان از غصه دق کرده بودیم. خدا به پدر و مادرمان هر خیر بدهد که هر سال با رفتنشان به ولایت سببی ایجاد می کنند تا ما یک بار این سعادت نصیبمون بشه تا یه پنجشنبه جمعه ای از تهران دور بشویم. خلاصه که خدا رو شکر سلامتی باشه ، دل خوش باشه همین تهرون هم بمونیم اشکالی نداره. U_Hakem3rd September 2007, 04:22 PMمن در تفریحات خیلی زیاده روی کردم.کنکور خیلی سخت گذشت منم اومدم جبران کنم از اونور افتادم.روزی 6 ساعت پای کامپیوتر و 6 ساعت فیلم.چند ساعت کتاب خوندن و چند ساعت بدنسازی.مصبم در اومده. یکی به دادم برسه.حالا قبل از اینکه دانشگاه ها شروع بشن می خواهم یه هفته ای همه چیز رو تعطیل کنم استراحت کنم. space5th September 2007, 11:31 AMبازم تابستون اومد آفتاب رو ایوون اومد. شب پشت کوها مرده ، شادی غمارو برده شب پشت کوها مرده ، شادی غمامو برده گل دسته دسته دسته ، تو گلدونا نشسته درای شادی باز و درای غصه بسته بیا درا رو وا کنیم باهم بشیم مهربون بیا با همسایمون برقصیم تو خیابون بیا نگو نمیشه سنگو نزن به شیشه که وقت عاشق شدن : تابستونه تابستونه تابستونه همیشه....:D:D:D بازم تابستون اومد آفتای رو ایوون اومد بازم تابستون اومد ، وا...........ی یار تو خیابون اومد....!!!!!!!!:D:D:D:D امسال تابستون خوبی داشتم.... فقط بعضیا زیادی اذیت کردن.... :(:(:( گلوریا5th September 2007, 01:02 PM:d خیلی قشنگ بود. البته منظورم شعر پست قبل برود شعر space *كلبه رويا*5th September 2007, 03:11 PMتابستون : من در تابستون واقعا بي كارم و تازه مي فهمم مدرسه و دوستانم چه نعمت هايي هستند و همين طور كتاب و درس !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! ARYANA ESFAND5th September 2007, 03:27 PMوای بازم این موضوع انشا............ تابستون خوبی بود یه مقدار تنوع داشت در کل خوبی هاش خیلی بیشتر از بدی هاش بود ولی اتفاقایی افتاد که هیچ وقت یادم نمیره.......کاش هیچوقت تکرار نشن............البته یه خوبیه بزرگش اینه که آخرین تابستونی که باید منتظر اول مهر باشم.....:d:d:d MAAAH6th September 2007, 04:17 PMامسال یکی از بهترین تابستونایی بود که داشتم.کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند;عنی اولین تابستون...تا اونجایی که یادم میاد.کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشندخیلی باحال بود.خیلی بهم خوش گذشت.درکنار عزیز دلم...وایکاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند،الهی...کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشندولی کلا" امسال تقریبا" یه روز درمیون یه جورایی سرم گرم بود.کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشندمخصوصا" هر هفته ام خالم و دختر خالمو میدیدم کلی بهمون خوش میگذشت.خیلی خوب بود.کلی میخندیدیمکاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند نه...کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشندتابستون نرو.کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشنداگه هوا سرد بشه اونوقت دیگه کمتر همدیگرو میبینیم.کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشندهی میگن واااااا.کجا بریم تو این هوای سرد و بارونی و برفی... kozaz7th September 2007, 04:24 PMتابستان هم یکی از فصول سال هستش و من فکر میکنم واسه بچه دبستانی های ایران خیلی خوب و خوش باشه . وگرنه برای من که هیچ تفاوتی با بقیه فصل ها نداشت ! مگر قراره در تابستان چه اتفاقی پیش بیاید که می پرسید تابستان را چگونه گذراندید ؟!!!؟؟؟!!! بچه که بودیم در موردش انشاء می نوشتیم و کلی ... ولی الان دیگر فرق زیادی ندارد.همین :d ahmad...7th September 2007, 04:30 PMاگه بگم حال نداد باورتون نمیشه :(:( من مامانمو می خوام :d یکی به من کمک کنه می خوام با روانشناس فروم صحبت کنم <<<< مامان :D U_Hakem7th September 2007, 04:33 PMبچه ها ما چرا موضوع انشایی به اسم تابستان نداشتیم؟این جور که معلومه همه تون داشتین.ما چرا نداشتیم؟نامردیه.ولی از این جور موضوع های انشا حالم به هم می خورد.باید یه چیزی زورکی از خودمون در میاوردیم. گلوریا8th September 2007, 12:32 PMتابستان هم یکی از فصول سال هستش و من فکر میکنم واسه بچه دبستانی های ایران خیلی خوب و خوش باشه . وگرنه برای من که هیچ تفاوتی با بقیه فصل ها نداشت ! مگر قراره در تابستان چه اتفاقی پیش بیاید که می پرسید تابستان را چگونه گذراندید ؟!!!؟؟؟!!! بچه که بودیم در موردش انشاء می نوشتیم و کلی ... ولی الان دیگر فرق زیادی ندارد.همین :d خوب همین بود دیگه، این موضوع انشاء برای ما بچه مدرسه ای های ایران بود نه برای استادهای گرانقدر که سرشون خیلی شلوغه:Dولی خدا وکیلی دوست نداشتی مثل ما تابستون خوبی می داشتی، اینقدر خوب، بدون دردسر، بی مشکل، در آرامش،در آسایش، کاش شما هم اینجا بودید در شادیهامون شریک می شدید:rolleyes:واقعا حیفه که نیستید... sooly_joon10th September 2007, 06:22 PMوالا همش به كسب علم و دانش گذشت!!! كلا تابستون خوبي نبود تلافات زياد داشت:( بهترين اتفاقش شايد برگشتن بهترين دوستم از مكه بود كه ديروز اومد. maryamz6710th September 2007, 07:22 PMبه جز تیر که مسافرت بودم.مرداد و شهریور توی خونه جلو کولر.اینجا زمستان خیلی حال میده.هوای بهاری و خنک.الان کنار دریا هم نمیشه بری از بس گرمه.نمیدونم چرا احساس میکنم خیلی وقت اضافه داشتم. دانه کولانه11th September 2007, 04:04 PMنه نگذشت آقا نگذشت خوب حالمون توی قوطی بود از نبودنامون توی سایت معلوم بود دیگه یادم نمیاد آخرین پستم که اینجا زدم کی بوده از اول تیر همه ش به فکر 10 تیر بودیم که کنکور داریم 10 تیر تا 15 تیر همه ش با بچه ها مینشستیم بد و بی راه میگفتیم به طراحان سوالات کنکور 15 تا 25 کنکور آزاد و .... ماه اول که تمام شد ! 8 مرداد جواب اولیه اومد خوب تا 20 مرداد همه ش در خماری و پکری جواب و تعیین رشته و بد بختی های معمولش یه 10-15 روزی بودیم که اون رو هم صرف کار در فروم خودم کردم که دوستان نزدیک میدونم چه بلایی اونجا سرمون اومد بعد دوباره 15 شهریور جواب کنکور اومد سن پرتغال فروشم خودتون بگید دیگه moradipoor11th September 2007, 04:49 PMدر كل تابستان خوبي بود آزاد و راحت پر استرس (همون كنكور لعنتي)كه البته در آخر عالي بود كلي خيابون متراژ كرديم nتا فيلم ديدم كلي ساز زدمدو بار خونه عموم رو اساس گشي كرديم رفتيم مشهد و شمال و..................... در كل خدا رو شكر به خاطر همه چيز space13th September 2007, 06:42 PMمیبینم که یه هفته دیگه تابستون تموم میشه و.... هه هه.... آخ جون من عاشق سرما هستم... omid 4p15th September 2007, 08:32 AMكمي درس براي ارشد و ديدار اقوام مسافرت و ... Anahita va Mehr4th October 2007, 08:00 AMاي بد نبود يعني اين گرما بود که نذاشت خوب باشه:d space6th October 2007, 05:40 PMاه اه.... حالم داره بهم میخوره..... حالم دراه از همه چیز به هم میخوره. از پاییز... زمستون... بهار... حتی تابستون... s_hahroo_z6th October 2007, 10:36 PMسؤال : تابستان خود را چگونه گزرنديد ؟ جواب : به سختی !!! جدی : فکر کنم کل اين 90 روز رو توی آب آکواريوم بودم ، آکواريوم راه مينداختم ، آکواريوم جابجا ميکردم ، ماهی از آب ميگرفتم ، آب رو سيفون ميکردم ، ..... . RobertDeniro21st October 2007, 08:49 PMوالا تابستون كه ديگه برا ما معني نداره بودو نبودش فرق نمي كنه beethoven21st October 2007, 08:58 PMامسال تابستان نداشتم.چراشو نمیدونم.:) arovina21st October 2007, 09:28 PMبد ترين تابستون عمرم بود 6 واحد اختصاصي برداشتم كار آموزيم را هم تابستون بود كه صبح از ساعت 6 ميرفتم تا 6 عصر نفهميدم چطوري سپريش كردم habit22nd October 2007, 04:40 PMسلام راستش به من که خیلی خوش نگذشت جای همتون خالی رفته بودیم کیش ولی چه فایده چیزی نداره کیش که هی میگن تو کیش همه چیز هست ما که با تور رفتیم همش یا می بردن پاساژهای معروفش یا پارک دلفین ها کلا خوش نگذشت :d:d:d :cool::cool::cool::p سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 8084]