تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 7 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):على پيشواى مؤمنان و ثروت پيشواى منافقان است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

خرید یخچال خارجی

ویترین طلا

کاشت پای مصنوعی

مورگیج

میز جلو مبلی

سود سوز آور

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

مبلمان اداری

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1802406570




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

چرا مردان متاهل ، مردان مجرد را از ازدواج نهی می کنند؟


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: roksana_20069th August 2007, 06:05 PMچرا مردان متاهل ، مردان مجرد را از ازدواج نهی می کنند؟ بارها شنیدیم از اطرافیان خود هنگامی که در یک جمع نشستیم در آن جمع اگر پسری در مورد ازدواج کردن صحبتی به میان بیاورد اکثر مردان متاهل در آن جمع می گویند یه موقع خیلی عذر می خوام خر نشی بری زن بگیری یا اینکه بارها به این و آن میگویند عجب اشتباهی کردم زن گرفتم امروز تصمیم دارم در این مقاله به دلایل این مسئله بپردازم . خب همه ما می دانیم معنی ازدواج برای پسرها یا دخترها در برخی زمینه ها مشترک و در برخی زمینه ها متفاوته اولین مسئله ای که برای پسرها در امر ازدواج مهم تلقی میشود حفظ مسئولیت میباشد و در مورد دختران اولین مسئله معمولا آزادی میباشد این نقطه اختلاف و اما نقطه اشتراک اینه که خواه یا نا خواه هر دوی آنها قبل از ازدواج اکثر مواقع مسائل جنسی هم مدنظرشون قرار میگیره پس اینجا شد نقطه اشتراک در اینجا دو طرف به جای آنکه به نقاط مشترک فکر کنند باید به نقاط اختلاف فکر کنند و آنها ار به حداقل کاهش دهند . حالا آقا پسرا زمانی که تشکیل خانواده میدهند به لحاظ مسئولیت پذیری بیشتر یکسری محدودیتها نسبت به دوران مجردی براشون شکل میگیره که این طبیعیه و بایدم همینطور باشه مسلم بدونید درامد مالی مردها در دوران متاهلی چند برابر درامد آنها در دوران مجردی میباشد و اگر یک همسر خوب اختیار کرده باشند به خیلی چیزا میرسند که در دوران مجردی آن چیزها را نداشتند بعد از یک مدتی که از زندگی گذشت مردها به این فکر میرسند که خوب منی که مثلا الان فلان میزان درامد دارم و فلان ماشین و فلان جا هم خونه دارم چه کاری بود زن بگیرم اگه مجرد بودم که بیشتر لذتش رو میبردم تا الان که صبح تا شب باید کار کنم اما جالب اینجاست که همین آقا به این فکر نمیکنه چرا زمانی که مجرد بود این تشکیلات رو نداشت پس اگر مسئولیت زندگی مشترک به دوش او نبود مسلما فقط به اندازه تامین نیازهای خودش تلاش میکرد نه بیشتر پس به این درامد و این امکانات نمیرسید البته این درمورد افرادیست که دستشون تو جیب خودشونه نه جیب پدرشون. به هر حال نگاه کردن به ازدواج از دید هوس اشتباهه چون هوس مقطعی میباشد و زود گذر ، کسی شما آقایون را مجبور به ازدواج نکرده ، کرده ؟ پس به خاطر داشته باشید شما خودتان خواسته اید اما اینم در نظر داشته باشید ازدواج یک ریسک بزرگیست در زندگی اگر همسری انتخاب کنید که از هر نظر ایده ال باشد شما را به عرش میبرد مردان بزرگ همیشه زنان بزرگی داشتند و بالعکس اگر یک انتخاب نا صحیح انجام دهید از عرش به فرش سقوط می کنید به جای آنکه در انتخابهاتون اولین معیار شما از انتخاب همسر رابطه جنسی باشد و ظاهرو ... اولین معیار را بر پایه صداقت ، صبر ، تقوا و سایر خصوصیات باطنی بگذارید بعدا برید سراغ ظاهر . هیچوقت همسری انتخاب نکنید که از شما بزرگتر باشد ، از شما زیبا تر باشد یا از نظر مادی و سطح تحصیلات از شما برتر باشد همسری انتخاب کنید که در سطح شما باشد حتی المقدور کمی پایین تر تا بتواند به شما تکیه کند و شما را در تمامی مراحل زندگی قبول داشته باشد . قبل از ازدواج سعی کنید اول خودتون را بشناسید و سپس سعی کنید با توجه به شناختی که از خود پیدا کردید همسری را انتخاب کنید و او را بشناسید عجله نکنید اکثر این احساساتی که فکر میکنید دوست داشتن و علاقه است و یا شاید عشق احساساتی مجازی بیش نیستند که بعد از 6 ماه زندگی از بین رفته و جای خود را کم کم به احساست حقیقی می دهند اگر همسر خود را نشناخته باشید تازه اونروزی که احساسات حقیقی شما شکل گرفت میبنیید که معیار انتخاب شما اشتباه بود و دیگر یک عمر سوختن و ساختن بهمراه دارد . مسلم و پر واضح است که یکسری از شناختها در طول زندگی بدست می اید و قبل از ازدواج مشخص نمیشود حتی این درمورد شناخت فردی هم صادقه یعنی شما برخی رفتارهاتون رو زماینی میشناسید که وارد زندگی مشترک شده اید این درمورد خودتون بود در مورد شناخت دیگری که جای خود دارد. زیاد میبینم و میشنوم که سایرین در مورد فلان شخصی که مشکل داره می گویند زن که بگیره خوب میشه تازه اگر ازدواج کرد و خوب نشد میگن بچه دار که بشه خوب میشه و درآخرم باز میگن طلاق که بیگره خوب میشه جالبه ، خواهشن اگر میخواهید انسان موفقی باشید به اینگونه حرفها توجه نکنید اگر احساس میکنید ضعفی دارید باید قبل از ازدواج اون ضعف رو برطرف کنید حتی مسائل کوچک به عنوان مثال خیلی از پسرها بد غذا هستند و همه جور غذایی نمیخورند ( از جمله خوده من ) خوب اطرافیان میگویند زن که بیگره دست پخت زنشو مجبور بخوره ای بابا این مسئله چه ربطی به ازدواج داره اگرم اونروزی که ازدواج کرد و اون غذا رو خورد به خاطر این نیست که چون همسرش این غذارو جلوی اون گذاشته ، این کارو انجام میده به خاطر اینه که چون در ابتدای زندگی دو نفر بیشتر نیستند حالا اگر قرار باشه یکی از آنها هم سر سفره نیاید که دیگه نشد زندگی . و البته دلیل کم رنگ دیگری هم دارد و اون مخارج زندگی که باعث میشه هر انچه که هست رو با جان و دل نوش جان کند . سخن آخر : باز هم یاداور میشوم ازدواج بزرگترین ریسک در طول زندگی انسان است در انتخاب همسر دقت کنید اگر ازدواج کردید و زندگی بدی دارید دلیل نمیشه دیگران را از ازدواج منع کنید . در مورد امر ازدواج آینده نگر باشید اما گام به گام پیشروی کنید و عجله نکنید اکثر مواقع زندگی بعد از ازدواج اون چیزی نیست که قبل از ازدواج بهش فکر میکردیم بلکه دقیقا چیزایی هستش که ما بهشون فکر نمیکردیم پس دقت کنید . در انتخاب همسر هم باید منطق به خرج داد و هم احساس اما کفه منطق در ترازو باید سنگین تر باشد . خودشناسی یک هنر محسوب میشه انسانی موفقه که بتونه خودش رو بشناسه پس امیدوارم هنرمندان قابلی باشید . زیاد سخت نگیرید همه اینها زودتر از انچه فکر کنید میگذرد . موفق باشید elada18th August 2007, 10:24 PMقربانت بروم الـــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــهي اين پاراگراف آخري را لطفا روزي يك وعده ميل يعني مطالعه فرماييد. kozaz19th August 2007, 03:29 AMحالا بیا و خوبی کن چرا ای روانشناسا می خوان دستی دستی ملت و بندازن تو چاه ! آخه این طفلکی هاازدواج کردن دیدن چه کلاهی رفته سرشون می خوان به بقیه یه حالی بدن بگن بابا خبری نیست . زن نگیرین عجب دوره زمونه ای شده ها گلوریا19th August 2007, 11:49 AMاین ادا اصولا مختص آقایون نیست بعضی از خانومها هم اینطورین وقتی به کسی می رسند که شوهر نکرده یا بچه نداره در صورتی که خودشون هم شوهر کردند و هم بچه دارند می گویند: « وا یه موقع ناراحت نباشی به خدا که راحتی چیه از صبح تا شب باید هی بشوری، بپزی، جمع کنی، مجردی، راحتی می ری می آی کسی کاری به کارت نداره » ولی همین خانوم لحظه ای حاضر نیست از شوهرش یا بچه اش یا زندگیش دور بمونه. زندگی مثل پازلی می مونه که ازدواج هم تکه ای از اون پازله و تا گذاشته نشه هیچ موقع تکمیل نمی شه. ازدواج هم مثل چیزای دیگه اگه درست انتخاب بشه و به موقع انجام بشه ( یعنی شخص به این نتیجه برسه الان دیگه وقت ازدواج کردنشه ) خیلی هم خوبه. بعدشم آقای کزاز بعد از سفارشی که به الادای عزیز دادی ما خوشحال بودیم و شکممون رو صابون زده بودیم که بالاخره تو این تالار یکی به ما شیرینی می ده ولی نا امیدمون کردی:d MAAAH19th August 2007, 09:34 PMبه نظر من اون آدماییکه ازدواج میکنن و دیگران و از ازدواج نهی میکنن و از زندگیشون مینالن خودشون مشکل دارن.اینا یا آدمای قدرنشناسی هستند که هرچیم داشته باشن بازم درحاله نالن و حتما" قبل ازدواجشونم از مجردیشون ناله میکردن.یا بدجنس یا اینم که نه تو انتخابشون اشتباه کردن که بازم دلیل نمیشه که ذهن جوونای مردمو آشفته کنن.در جواب اینجور افراد باید گفت که بهتر بود خودتون با چشم باز و آگاهی کامل انتخاب میکردین تا اینطوری نمیشد.و اینکه ازدواج بستگی به دیده هرکسی داره یکی کلا" بدش میاد و به حرف بزرگتراش مجبور شده یکیم نه دوست داره و از پختن و شستن و ...لذت میبره که به نظر من خیلی لذت داره که تو در کنار یه شریک و همدم یه زندگیی داشته باشی که بخوای به دیگران ثابت کنی که چقدر خوشبختی و نشون بدی که نه ازدواج چیزه بدی نیست.البته آروم یا طوفانی کردن این زندگی فقط و فقط بستگی به خود دو طرف داره.بهانه های الکی،نق زدنها،خسته شدمها،چرا دیر میای،یا گیرای الکی اینا خودش تلخی و فاصله ایجاد میکنه و هر دو طرف و خسته میکنه... fiyona20th August 2007, 03:03 PMالبته این مساله در مورد همه صدق نمیکنه خیلی از اقایایون هم که از زندگی خوبی برخوردارند نه تنها نهی نمیکنند بلکه توصیه هم میکنند اونهایی که نهی میکنند احتمالا زندگی موفقی ندارند شاید هم در دوران تجرد از زندگی لذت نبردن حالا بعد ازدواج میخوان جبران کنند اما میبینن نمیشه بعد از ازدواج پشیمون میشن اما به نظر من زندگی مشترک با یک شریک خوب حرف نداره میگید نه امتحان کنید;) rahel3rd September 2007, 11:40 PMشاید تصورشون قبل از ازدواج با چیزی که بعد از ازدواج رخ می ده متفاوته! خیلی از آقایون از زیر کار در می رن و از مسئولیت پذیری بیزارند ، این قضیه در مورد خانمها هم صادق است ، اما ظاهرا آقایون بیشتر درگیر خرج و مخارج زندگی می شنیا شاید گاهی محدودیت بیشتری در رفت و آمدهاشون و ارتباطاتشون پیدا میشه! دور هم که جمع می شن به مقدار زیادی جوگیر می شن ، مخصوصا اگه چشمشون به مجردها بیفته!درحالیکه شاید از ته دل از زندگیشون راضی باشند! :rolleyes: sepid_tagh5th September 2007, 02:24 PMمن هم همسرم بعد از یک سال از ازدواج فیلش هوای هندستون کرده و دلش می خواد مثل دوستان مجردش تادم دمهای صبح به شب زنده داری و گپ وعشق وحال بگذرونه می دونین چی میشه خب معلومه صبحها خواب می مونه و نمی تونه به موقع سر کار بره ! و جیبهاش همیشه خالی از پول است؟ من هم علا رغم آنکه قول داده بودم سر کار نرم رفتم سر کار یعنی برای خودم شغلی پیدا کردم تا منت آقا را نکشم حلا می دونین چی شد صبح تا شب با هم دیگر کلنجار می رویم! به من گفته اگه کارتو رها نکنی از من توقع هیچ چیزی نداشته باش و من ازش خواهش کردم که بیشتر کار کنه و بیشتر به فکر زندگیش باشه. ولی اون میگه من همینی هستم که دیدی من اهل عشق وحالم و امروزم را برای فردا حروم نمی کنم! به نظر شماها برای ادامه کارم پافشاری کنم و هر طوری شده راضی اش کنم یا بسوزم وبسازم یا قهر کنم و برم؟:confused: میدونین همسرم کلاً انسال خیلی لجبازی است و در اوایل ازدواجمان آنقدر مرا محدود کرده بود که جرأت بیرون رفتن از خانه را نداشتم می گوید انسان چیز های باارزش را قایم میکند! او عاشق این است که من از صبح تا شب در خانه به خانه داری مشغول باشم ودر مورد همه چیز از او اجازه بگیرم هر چه اوصلاح دانست همان شود. ناگهان همه چیز در هم شکست. من که لیسانس اقتصاد هستم به کلاس کامپیوتر رفتم و با دوز کلک و سرسختی برای خودم کار پیدا کردم والان مدت یکسال است که دارم کار می کنم. من یک انسان آزاده و مستقلی هستم واصلاًنمی توانم مثل یک زن سنتی و وابسته زندگی کنم و هر جا لازم باشد فکر می کنم انتخاب می کنم تصمیم میگیرم و پیش می روم. روزی که باهمسرم آشنا شدم سال سوم دانشگاه بودم و فقط 22 سال داشتم آن روز او مرا در جریان این موضوع قرارداد که فردی تعصبی و مرد سالار و خشک فکر است اما از آنجایی که معنی این کلمات را نمی فهمیدم . شاید هم به اندازه تجربیاتم وعقل آنروزم او و حرفهایش را آنقدر فهمیدم وقبول کردم. اما زندگی چیز دیگری است بعضی وقتها شرایط زندگی انسان به گونه ای می شود که باید روش و دیدگاهش را تغییر دهد تابتواند بازمانه پیش رود و برای آبرو و غرورش با افتخار زندگی کند. و امروز مقتضای زندگی من این است که گوشه زندگیم را در دست بگیرم و به خودم تکیه کنم. شاید خدای ناکرده برای همسرم اتفاقی افتاد. من باید بتوانم در بود و نبود او با افتخار و بدون احتیاج به دیگران زندگی کنم. پس برای همه اینها برنامه ریزی نموده و طبق برنامه پیش می روم. ولی او تمام برنامه های منرا لگد کوب مب کند. و با تمام قوادر مقابل من لجبازی میکند ونصیحتهای من در او اثری ندارد. فقط میخواهد بگوید که تو به من قول داده ای وباید در خانه حبس باشی! وحسابی به جان من افتاده است. دارم مقاومت میکنم شاید او متوجه اشتباهش بشود و روش ونقطه نظر خود را مورد بازنگری قرار دهد. فقط خدا باید کمکم کند. به دعای همه شما دوستانم هم محتاجم اگر مطلب موثری به فکرتان رسید به جان ودل می پذیرم. گلوریا5th September 2007, 03:23 PMسپیده عزیزم به نظر من بهترین کار اینه که از همین الان جلو مشکلاتت رو بگیری هر طور که شده و با کمک هر کسی که می دونی می تونه کمکت بکنه، هر روزی که از زندگیت بگذره زندگی رخ دیگه ای از خودش رو بهت نشون بده و اگه قرار باشه که نتونی جلوی مشکلات رو بگیری یه روزی می بینی کوهی از مشکلات در پیش رو داری. سنت بالا تر میره ، حال و حوصله ات کمتر می شه و پای یه بچه بی گناه هم این وسط باز می شه که باید تاوان خودخواهی و تعصب شوهرت و ندونم کاری تورو بخوره ( ببخشید اینقدر رک حرف می زنم) ولی قبول کن تو هم به اندازه همسرت اشتباه کردی. یه دختر 22 ساله دانشجو توی این دوره زمونه اونقدر چشم وگوش بسته نیست که نفهمه معنی تعصب چیه پس خودت خواستی که وارد این زندگی بشی، ولی اینی که الان داری کار می کنی کار اشتباهی نیست چون نمی تونی به همچین آدمی تکیه داشته باشی. ولی حتما و حتما تا دیر نشده با کمک از بزرگترها ( اگه از حرف شخص خاصی حرف شنوی داره) یا نه از طریق مشاوره زود زود مشکلت رو حل کن و نذار که بیش از این بشه ، امیدوارم پست بعدیت این باشه که مشکلت حل شده و بالاخره یکی تو این فروم به ما شیرینی بده:d shosho5th September 2007, 03:43 PMسلام سپيده عزيز منم با نظر گلوريا موافقم بهتره تا دير نشده از كسي كه همسرت ازش حرف شنوي داره بخواهي تا باهاش صحبت كنه .تا انجا كه ميتوني سعي كن كارت را از دست ندهي.برايت آرزوي خوشبختي ميكنم واميدوارم هر چه سريع تر مشكلاتت حل شود. sepid_tagh6th September 2007, 01:16 PMسلام من چون برای هر روزم برنامه دارم و به فکر آینده هستم و موفقیت و پیشرفت پیشنهادهای مختلفی را برای بهبود کار و شغل وامور زندگی به همسرم می دهم تا هر کدام بهتر بود و به درد می خورد را پیش بگیریم. مثلاً وقتی دیدم که زندگی شغلی همسرم آنچنان که باید خوب نیست و اوضاع پیش نمی رود آنقدر در گوشش خواندم تا اورا با برادرم در یک مغازه لوستر فروشی شریک کردم . آنهم با یک مبلغ ناچیز برادرم چون از طرف خانواده ساپورت مالی می شود هیچ احتیاجی به شراکت با همسر من نداشت و همسرم این را خوب می داند برادرم فقط به خاطر تنها خواهرش که من باشم و عشقی که به من دارد وجود نحس همسرم را پذیرا شده . پولی که باید تو جیب برادر زحمت کشم برود که فقط 25 سال دارد جور یک مرد 37 ساله را می کشد. حالا می دانید چه شده ؟ همسرم کار اصلی خود را بلا تکلیف رها کرده و نه جرأت جمع کردن مغازه خودش را دارد و هر ماه بابت مغازه ای که عملاً کارایی ندارد در ماه دارد کلی اجاره می دهد آنجا را به دست شاگردان سپرده و در خانه نشسته! به مغازه ای هم که با برادرم شریک است نمی رود تا ساعت 8 شب در خانه نمی دانم چه می کند. همه سرم غر می زنند تو که اخلاق او را می دانستی چرا مارا به درد سر انداختی ؟ ولی واقعیت چیز دیگری است این است که همسر من قبلاً صاحب مغازه خوب رو براه بوده ودر سال79 ورشکست شده و از آن به بعد دچار ناراحتی روحی اضطراب و افسردگی شده به دکترش مراجعه کردم وهمه حال و اوضاع را برایش تعریف کردم و اوگفت که حتماً باید بگویید نزد من بیاید ولی همسرم تا حالا که 1 ماه گذشته مراجعه نکرده. و به من می گوید که من آدم شر و ناراحتی هستم ونمی توانم راحت زندگی کنم! و اضطراب و وسواس بیش از اندازه نسبت به زندگی و پول دارم و دکتر باید مرا درمان کند! تمام ناراحتی هایم را به خوانواده اش تعریف کردم برادرش 2 -3 باری با او صحبت کرده و همسرم به برادرش گفته که هیچ مشکلی ندارد. چند وقتی می خواهد در خانه باشد تا خودش را پیدا کند. چون 18 سال در بازار لوازم یدکی کار کرده و دست خالی که هیچ یک مغازه هم از دست داده باید بیرون بیاد باورش براش سخته. اما وقتی برای خواهرش تعریف کردم گفت تو که شرایط برادر مرا دیدی! آنها به خانواده من قول دادند که نگذارند من در سختی باشم و برای ما خانه تهیه می کنند. اما حالا مرا عملاً برده و زیر دست خود کرده اند! خانواده او کاملاً از مشکلات فرزند خود اطلاع دارند و می دانند که به خاطر عدم پیشرفت و موفقیت کاری دچار یأس و افسردگی شده است. بااینکه میلیاردها تومن زمین و ویلا وخانه در اطراف تهران دارند فکر نمی کنند که باید این ها را در جهت رشد و شکوفایی و پیشرفت خود و فرزندشان که دارد از بین می رود نمایند می دانید چرا ؟ خودم از زبان مادرش شنیدم که گفت همین مانده که ما حاصل دست رنج خود را بدهیم داماد و عروس کیف کنند! فقط بلدند به من بگویند برای همسرت دعا کن! یا اون پدر مسخره اش که به من می گوید : خانمی کن یک کاری کن که تو همه کارها همسرت با برادرت شریک باشد و او را از بازار کار خودش که در لوازم یدکی است بکش بیرون !! این وظیفه خانواده همسرم است که او را یاری و ساپورت نمایند. ندار و فقیر هم نیستند که آدم دلش بحال آنها بسوزد! مگر من که هستم سردار سازندگی ؟ یا یک شبالیه؟ شاید هم یک احمق؟! کسی را ندارم که آنقدر سیاست و قدرت بیان قوی داشته باشد تا یک چنین فرد ناسازگار و لجبازی را به راه بیاورد. در مورد اینکه نوشته بودید یک دانشجو آنقدر هم چشم گوش بسته نیست باید بگویم که من بودم. چون مادرم نسبت به همه ما بسیار حساس بود وهمگی بسیار محدود و چشم گوش بسته تحویل اجتماع شدیم خود مادر و پدر من آنقدر ساده هستند که از خیلی از دوز کلکها و فرقه بازیهای آدمهای این اجتماع سر در نمی آورند! تا 19 سالگی همه زندگی من به یک اتاق 30 متری که توی آن پر از کتاب بود، ختم می شد و من حتی با هم سن وسالهای خودم هم رفت وآمد ودوستی چندانی نداشتم. همیشه در خانه بودم چون دیگر گربه خانگی بودم. و اما همسرم تمام زندگیش را با دوستانش در حال گشتن و چرخیدن عشق وحال و بدست آوردن تجربیات مختلف و هفت خط بازی! شب و روز دارم نماز می خونم و دعا می کنم که خدا یک کاری بکند. وقتی به طلاق فکر می کنم ته دلم می لرزه. باورم نمیشه . ودر آخر به خودم می گم درست میشه خدا یک کاری می کنه . به دعاهای همتون نیاز دارم. darya 56th September 2007, 06:05 PMبه نظر منم نبايد خانمها به شوهرشون زياد سخت بگيرن كه وقتي با يه ادم مجرد صحبت ميكنن بگن خوش به حال مجردها. kasmos776th September 2007, 07:26 PMازدواج سنت پیامبر بزرگ اسلام هستش ولی نه با دخترهای امروزی که بویی از احساس و عشق نبردن همه فقط به ماشین و خانه و قیافه نگاه میکنن عشق عشق عشق عشق محبت الهی که به خاطر دخترهای مغرور از خود راضی به لجن کشیده شده ازدواج هرگز power118th September 2007, 08:31 AMازدواج سنت پیامبر بزرگ اسلام هستش ولی نه با دخترهای امروزی که بویی از احساس و عشق نبردن همه فقط به ماشین و خانه و قیافه نگاه میکنن عشق عشق عشق عشق محبت الهی که به خاطر دخترهای مغرور از خود راضی به لجن کشیده شده ازدواج هرگز اون (يعني نه همه !)دختراي امروزي در مقابل اين(باز هم يعني نه همه !) پسراي امروزي قرار مي گيرند كه در مقابل تمام چيزاي كه شما گفتين فقط به ...... و ....... و........ فكر مي كنند !! و به قول قديمي ها در و تخته خوب جفت و جور ميشند با هم ! من خودم پسرم پس نگيد رو هوا حرف مي زني !! پس اگه شما يه دختر ديروزي يا با تفكرات ديروزي يا با مرام و معرفت ديروزي ها مي خواهيد !!‌ ببينيد كه خودتان چه كاره ايد ؟!! rezamediatak18th November 2007, 03:59 AMمزایای ازدواج سالام برای اجتماع: خوب اینا رو قبول کردیم ولی من به هر کدوم از دوستام که ازدواج کردن میگم که می خوام ازدواج کنم میگن مبادا دچار این اشتباه بشی که زندگیت تباه میشه :eek: اونم بدون استثنا یعنی این نوشته ها فقط حرفه اگه ممکنه چند نفر از مردهاییکه ازدواج کردن بیان از محاسن ازدواج بگن elada18th November 2007, 12:51 PMاقا رضا اول اينكه من پست شما را از تاپيك فوايد ازدواج به اين قسمت منتقل كردم چون در موردش قبلا تا حدودي بحث شده و مقاله اي هم در ابتدا قرار داده شده. گاهي اوقات همينطوره كساني كه ازدواج كردند ديگران را تشويق به نكردن ميكنند. ولي خوب مسلما قبل از ازدواج آنها هم اين حرف ها را شنيده بودند ولي باز هم ازدواج كردند! ازدواج مرحله اي از زندگيه نميشه حذفش كرد. يك بخشي از اين تفكر بر ميگرده به مادران و پدران گرامي كه دلشون نمياد پسراشون از پيششان برن! بارها از زبان خيلي از مادران شنيديم كه چرا پسرت ازدواج نميكنه؟ ميگه وا؟ ازدواج كنه كه چي بشه؟ الان راحته ديگه؟ چي كم داره مگه؟ بعد از همون مادر بپرسي خوب دخترت به سلامتي درسشم داره تمام ميشه انشاءالله عروسيش ميگه تا خدا چي بخواد! تا قسمت چي باشه! اتفاقا 3 روز پيش يكي از آشنايان همين را گفت من هم ديگه نتونستم جلو خودم را نگه دارم و گفتم اي بابا چرا پسره بياد شادي جون را بگيره ،تو خونه مامان باباشه راحته واسه چي خودش را درگير كنه کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند فكر كنم ناراحت شد ولي ديگه انسان گاهي نميتونه جلوي خودش را بگيره کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند در رابطه با اينكه گفتي اقايون بيان نظر بدهند اينجا پسرا بيشتر مجردند ولي اقاي دكتر به عنوان يك فرد متاهل هميشه موافق اين قضيه بودند .حميد كينگ هم هميشه مي اومد و همه را به ازدواج تشويق ميكرد ايشونم هم متاهل بودند .بقيه مجردند يا رابطه شكست عاطفي و نامزدي داشتند چشمشون ترسيده. شما ببين چي صلاح كارته ؟ چي درست و چي منطقي؟ مگه هميشه روي حرف اطرافيان براي انتخاب هاي مهم زندگيت تصمي سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1076]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن