تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 25 دی 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):علم گنج بزرگی است که با خرج کردن تمام نمی شود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

کلینیک زخم تهران

کاشت ابرو طبیعی

پارتیشن شیشه ای اداری

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

ساندویچ پانل

ویزای ایتالیا

مهاجرت به استرالیا

میز کنفرانس

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1853121732




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

خود پذیری


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: amirala11th June 2007, 12:58 PMبدون خودپذیری ،عزّت‌ نفس وجود خارجی پیدا نمی‌کند. خود‌پذیری به قدری باعزّت‌ نفس در ارتباط پیوسته و تنگاتنگ است، که گاه می‌بینیم این دو را با هم به اشتباه می‌گیرند. با این حال این دو، معانی متفاوتی دارند و هر کدام را باید جداگانه درک نمود. عزّت ‌نفس چیزی است که آن ‌را تجربه می‌کنیم، امّا خودپذیری کاری است که آن را انجام می‌دهیم. مفهوم خود‌پذیری از معنایی در سه سطح برخوردار است که درطی سلسله مقالات خود پذیری به بررسی مورد به مورد آن‌ها می‌پردازیم: سطح اوّل خود‌پذیر بودن یعنی در جانب خود قرار گرفتن، برای خود بودن. خودپذیر بودن بدین مفهوم است که من زنده‌ام و از آگاهی لازم برخور دارم. بعضی اشخاص چنان در مقام نفی و رد کردن خود هستند ،که اگر برای از بین بردن این موقعیت اقدام جدّی نکنند نمی‌توانند به عزّت نفس برسند: تا این روحیه و این باور از بین نرود هیچ درمانی موثّر واقع نمی‌شود، هیچ یادگیری مفیدی صورت خارجی پیدا نمی‌کند. هیچ پیشرفت قابل ملاحظه‌ای به دست نمی‌آید. خودپذیر بودن یعنی آن‌ که رابطه مخرب با خویشتن را کنار بگذاریم. سطح دوم خودپذیر بودن بدین مفهوم است که بدانیم، آنچه را می‌اندیشیم، می‌اندیشیم، آنچه را احساس می‌کنیم، احساس می‌کنیم، آنچه را میل داریم، میل داریم. میل به تجربه کردن و پذیرفتن احساسات خود، هرگز بدین معنا نیست که احساس، باید آخرین حرف را در کاری که می‌کنیم بزند. ممکن است امروز حوصله کار کردن نداشته باشم. می‌توانم احساسم را بیان کنم، می‌توانم احساسم را بپذیرم و با این حال به سرکار بروم. این‌گونه با ذهن واضح‌تری کار می‌کنم زیرا روزم را با فریب خود شروع نکرده‌ام. اغلب، وقتی احساسات منفی را به طور کامل تجربه می‌کنیم و آن را می‌پذیریم، بهتر می‌توانیم خودمان را از شرّ آن‌ها خلاص کنیم. نکته مهمّ حقیقت‌بینی، احترام گذاشتن به حقایق است. اگر اندیشه مزاحم دارم، به هر صورت اندیشه‌ای است که دارم. آن‌ را به طور کامل می‌پذیرم. اگر احساس رنج و خشم و یا هراس دارم، احساسی است که به هر تقدیر دارم. آنچه حقیقت دارد، حقیقت دارد، در مقام توجیه و انکار توضیح برای رد کردنش نیستم. هر احساسی را که دارم احساس من است. من با حقیقت سر نزاع ندارم. من کاری کرده‌ام که بعداً از انجام دادن آن متأسف و شرمنده شده‌ام، امّا حقیقت این است که این کار را کرده‌ام؛ سعی نمی‌کنم آن را از ذهنم بزدایم. آنچه هست، هست و وجود دارد. فرض کنید زنم از من می‌پرسد: «حالت چطور است؟ » و من جواب می‌دهم «حالم تعریفی ندارد.» بعد او با لحن دلسوزانه‌ای می‌گوید: «به نظر می‌رسد که خیلی افسرده هستی.» من آهی می‌کشم و می‌گویم «بله حالم خوب نیست، ابداً خوب نیست.» بعد درباره آنچه مرا ناراحت کرده حرف می‌زنم. خود‌پذیری پیش شرط رشد و تحول است. از این‌ رو اگر با اشتباهی که کرده‌ام رو به رو شدم، اگر بپذیرم که این اشتباه از آن من بوده است، می‌توانم از آن درسی بیاموزیم و در آینده بهتر ظاهر شوم. نمی‌توانم از اشتباهی که فکر می‌کنم انجام نداده‌ام مطلبی یاد بگیرم. نمی‌توانم خود را به خاطر عملی که انجام دادنش را نمی‌پذیرم، ببخشایم. یکی از مراجعین من وقتی این حرف‌ها را به او زدم ناراحت شد «چگونه انتظار داری که بر فقدان ژرف اعتماد به نفس خود غلبه کنم؟» در جوابش گفتم: «اگر نپذیری که در حال حاضر کجا هستی و در چه موقعیّتی قرار داری، چگونه می‌توانی انتظارداشته باشی که تغییر کنی؟» برای این که موضوع را بهتر درک کنیم باید به این نکته توجّه داشته باشیم که پذیرفتن لزوماً به معنای دوست داشتن یا لذت بردن نیست. سطح سوم خودپذیری مستلزم محبّت است. باید دوست خود باشم. پذیرفتن و علاقه‌ نشان دادن محبت‌آمیز، رفتار ناخوشایند را تشویق نمی‌کند، بلکه از احتمال اتفاق مجدّد آن می‌کاهد. نمی‌توانیم انسان دیگری را درک کنیم، وقتی تنها این را می‌دانیم که کاری که کرده بود اشتباه است. باید بدانیم که چه عاملی در درون ما به انجام شدن این اقدام کمک کرده است، مسئله ی توجیه کردن و تأیید نمودن نیست، مسئله ی درک کردن است. می‌توانم عملی را نفی کنم و در تقبیح آن حرف بزنم و با این حال بخواهم بدانم کدام انگیزه باعث انجام آن عمل شده است. هنوز هم می‌توانم دوست خوب خود باشم. وقتی مسئولیت کاری را که کرده‌ام بر عهده می‌گیرم می‌توانم به لایه‌های عمیق‌تر بروم. دوست خوب من می‌تواند به من بگوید «کاردرستی نکردی. چه عاملی سبب شد که انجام دادن این کار را درست بپنداری؟ چه عاملی سبب شد که دست کم احساس کنی می‌توانی از عملت دفاع کنی؟» این حرفی است که خود من می‌توانم از خودم سوال کنم. درست همانطور که وقتی می‌خواهیم عملی از دوستان خود را اصلاح کنیم باید به گونه‌ای با او حرف بزنیم که عزّت‌نفس او را خدشه‌دار نسازیم، در برخورد با خود نیز باید این موضوع را رعایت کنیم. در مقاله ی بعد به بررسی« یک تمرین» در رابطه با این سه سطح می پردازیم. ادامه دارد... منبع : تغییر و تلخیص از کتاب روان شناسی عزت نفس- مترجم: مهدی قراچه داغی elada13th June 2007, 02:29 PMعزت نفس ، اعتماد به نفس ، گاهي غرور ، خودپذيري در لفظ خيلي ملموس به نظر مياد و وقتي دقيق مي شيم مي بينيم كه هر كدام نقش به سزايي در زندگي روزمره خواهند داشت . منتظر ادامه مطلب خواهيم ماند. amirala19th June 2007, 02:52 PMدوستان لطف کنید برای ما بگوئید از مطالعه مقاله فوق چه چیزی دستگیرتان شد چه استفاده ائی می توانید از این مقاله در وپروابط روز مره داشته باشید ؟ این تمرین اول را اینجا می گذارم وامیدوارم بعد از انجام تمرین نتیجه را برای ما هم بگوئید یک تمرین برای آموزش خودپذیری ، اغلب از یک تمرین ساده استفاده می‌کنیم که می‌تواند به یادگیری کمک کند. رو به روی یک آینه ی قدی بایستید و به چهره و بدن خود نگاه کنید. در حال انجام دادن این کار به احساسات خود توجّه کنید. نمی‌گویم که به لباس یا آرایش خود نگاه کنید. به خودتان دقیق شوید. آیا از انجام دادن این کار ناراحت می‌شوید؟ ممکن است بیش از اندازه چاق یا لاغر باشید. ممکن است در بدن خود به نشانه‌هایی از سن و سال بربخورید و ناراحت شوید. به همین جهت تشویق به فرار می‌شوید، می‌خواهید از آگاهی بگریزید و در کل، منکر خود شوید. با این حال توصیه من این است که لحظات بیشتری به خود نگاه کنید. به خود بگویید: «همه نقص‌ها و اشکالات بدنم را می‌پذیرم.» نفس عمیقی بکشید و یکی، دو دقیقه‌ای به همین حال باقی بمانید. امّا ممکن است احساس کنید که می‌خواهید در مقام اعتراض حرفی بزنید.ممکن است بگویید: «امّا من از برخی از جنبه‌های بدنم راضی نیستم. چگونه می‌توانم آن را بپذیرم؟» امّا به خاطر داشته باشید که پذیرفتن، هرگز به معنای دوست داشتن نیست. پذیرفتن هرگز بدین معنا نیست که نمی‌توانیم در اندیشه اصلاح خود باشیم. پذیرفتن به مفهوم تجربه کردن است، بدون انکار و بدون اجتناب. باید توجّه داشت که واقعیت در هر حال واقعیت است. به همین شکل وقتی به چهره و اندام خود در آینه نگاه می‌کنید به خود بگویید این چهره و بدن من است. همان است که هست. با آن ‌که ممکن است وقتی در آینه نگاه می‌کنید از همه آنچه می‌بینید راضی نباشید، به خود بگویید: «این من هستم و این حقیقت را کتمان نمی‌کنم. این را می‌پذیرم» این احترام گذاشتن به واقعیت‌هاست. وقتی متعهد می‌شوید که مدت دو هفته روزی یکبار در صبح و یکبار در شب و هر نوبت دو دقیقه این کار را بکنید به رابطه ی میان خود‌پذیری و عزّت‌نفس پی می‌برید. به راستی چگونه ممکن است در شرایطی که از جسم خود بدمان می‌آید، به عزّت‌نفس برسیم؟ چگونه ممکن است عزّت‌نفس در این شرایط خدشه‌دار نشود؟ آیا می‌توانیم در حالیکه از آنچه در آینه می‌بینیم بدمان می آید، خودمان را دوست داشته باشیم؟ افرادی که این تمرین را انجام داده اند، به نکته ی مهم دیگری هم برخورد می کنند. نه تنها با خود به ارتباط بهتری می‌رسند. نه تنها به باور خودتوانمندی بیشتری می‌رسند، نه تنها حرمت نفس بیشتری پیدا می‌کنند، بلکه اگر احساس کنند چیزی در آن‌ها هست که آن را دوست ندارند، راحت‌تر می‌توانند آن را در خود تغییر دهند. تغییر دادن اموری که منکر وجود آن‌ها هستیم هرگز ساده نیست. در مقاله ی بعد به ذکر یک مثال شخصی و یک تجربه در رابطه با بحث خود پذیری می پردازیم. ادامه دارد... منبع : تغییر و تلخیص از کتاب روان شناسی عزت نفس - مترجم: مهدی قراچه داغی elada24th June 2007, 01:08 PMيك عده هم هستند كه اصولا دچار مشكل شدند و خودشان را چاق تر و بد فرم تر از چيزي كه هستند مي پندارند فكر ميكنم اين تمرين كمك خوبي براي انها باشه. شايد اصلا ايرادي وجود نداشته باشه كه فقط ساخته ذهن هست. به هر حال من خودم اين تمرين را انجام دادم البته 2 هفته كه نه2 بار و به اين نتيجه رسيدم اينه كه هست درسته قبلا بهتر بود پس ميشه دوباره مثل همان بشه. و همه هم من را همينطوري ديدند و پذيرفتند پس اين من هستم كه با فشار اوردن به خودم عذاب كشيدم بنابراين از امروز خيلي راحت تر سعي ميكنم مشكل رابرطرف كنم بدون فشار عصبي فكر ميكنم اينطوري سريع تر هم تغيير صورت بگيره. سروناز24th June 2007, 02:53 PMمنم تمرین کردم ؛ البته من خیلی وقت پیش بهش توجه کرده بودم و پس از اینکه پذیرفتم تلاش کردم و الان تقریباً به اون چیزی که میخوام رسیدم ،ولی اگه به خودم باشه هنوز احساس میکنم یه 3یا 4 کیلویی اگر از وزنم کم کنم و به 44 یا 45 کیلو برسم بهتره .در ضمن باید بگم من همیشه ظاهرم رو هر جوری که بوده قبول کردم حتی نظرم در مورد رفتارم هم این گونه ،من رفتارهای بد خودم رو قبول دارم و در تلاشم تا رفعشون کنم و فکر میکنم الان خیلی بهتر شدم.;);) amirala24th June 2007, 02:55 PMسطح اوّل خود‌پذیر بودن یعنی در جانب خود قرار گرفتن، برای خود بودن. خودپذیر بودن بدین مفهوم است که من زنده‌ام و از آگاهی لازم برخور دارم. بعضی اشخاص چنان در مقام نفی و رد کردن خود هستند ،که اگر برای از بین بردن این موقعیت اقدام جدّی نکنند نمی‌توانند به عزّت نفس برسند: تا این روحیه و این باور از بین نرود هیچ درمانی موثّر واقع نمی‌شود، هیچ یادگیری مفیدی صورت خارجی پیدا نمی‌کند. هیچ پیشرفت قابل ملاحظه‌ای به دست نمی‌آید. خودپذیر بودن یعنی آن‌ که رابطه مخرب با خویشتن را کنار بگذاریم درمورد سطح اول فکر می کنم نمونه ای فراوانی همه ما در اطافمون دیدیم وسراغ داریم دختر یکی از بستگان من به قدری همیشه مشغول انتقاد از خودشه وبه قول معروف باخودش درگیره که خودش می گه گاهی اوقات از ترس این که اگر برم بیرون خونه ممکنه مورد انتقاد قراربگیرم یا ازجانب دیگران مورد تمسخر قرار بگیرم ترجیح می دم بیرون نرم وتوی خونه بمونم این آدم خودش رو قبول نداره در صورتیکه توانئیهای زیادی داره ودرحد دخترهای هم سن وسال خودش خوب هم هست ولی اینو باور نداره اگر همون توانائیهای حتی کوچک خودمون رو باور داشته باشیم وروی اونها تاکید کنیم همون توانائیهای کوچک روزی باعث یه پیشرفت بزرگ خواهند شد .sefid.29th June 2007, 10:45 AMتا بحال چندبار در آینه "درون خودتان" را دیده اید؟کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند آیا از ضمیر خود، آگاهی دارید؟کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند آیا از خودتان راضی هستید؟کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند ما بارها ، شاید روزی چندین بار به آینه نگاه میکنیم و تنها کاری که نمی کنیم این هستکه "سیرت" خود را در آن جستجو نمی کنیم!!! به هر حال؛ عزیزان تالار لطف کنید، برای دقایقی به آینه درون خود نگاهی بیاندازین و خودتون رو بی تعارف و بدون سانسور "تعریف" کنید، توصیفی از اعماق وجودتان.... امتحان کنید!کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند mahtabi29th June 2007, 11:49 AMتا بحال چندبار در آینه "درون خودتان" را دیده اید؟کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند آیا از ضمیر خود، آگاهی دارید؟کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند آیا از خودتان راضی هستید؟کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند ما بارها ، شاید روزی چندین بار به آینه نگاه میکنیم و تنها کاری که نمی کنیم این هستکه "سیرت" خود را در آن جستجو نمی کنیم!!! به هر حال؛ عزیزان تالار لطف کنید، برای دقایقی به آینه درون خود نگاهی بیاندازین و خودتون رو بی تعارف و بدون سانسور "تعریف" کنید، توصیفی از اعماق وجودتان.... امتحان کنید!کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند من خیلی خوب خودمو میشناسم. تمام نقایص و نقاط قوتم رو بطور کامل می دونم. از خودم بطور کامل راضی نیستم چون اونجور که عقلم فرمان می ده دلم عمل نمی کنه. متاسفانه در بعضی اوقات دلم بجای عقلم تصمیم می گیره در واقع عقلم توانش انگار کمتره برای تصمیم گیری نهایی. اینا نظرات منه در مورد ضمیر خودم. با تشکر فریبا HazrateFeel29th June 2007, 12:14 PMاي كاش آينه ميتونست سيرت دروني انسانها را نشان بده (يعني هركسي فقط ميتونست سيرت خودش رو ببينه)چون اين ظواهر واقعاً گول زننده هستن. الان از نعمت چشم، گوش، دست و پا، زيبايي و غيره برخورداري اما در آينده هيچ تضميني به داشتن اينها وجود نداره. اي كاش آينه، راه رو به ما نشون ميداد و مي گفت چه هستيم و چه بايد باشيم. همچنين دلمون رو به تعريف و تمجيدهاي بيمورد ديگرون خوش نكنيم و با ديده عقل، عشق و منطق بنگريم. باد صبا29th June 2007, 01:47 PMاعتراف ميكنم: ..................... هيولايي در لباس انسان !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! raya29th June 2007, 05:56 PMمن از دید من :confused: راستش من همیشه با خودم در جدالم که رفتاری شایسته از خودم نشون بدم نمیدونم هم تا چه حد موفقم و در واقع همیشه مشغول آنالیز کردن شخصیت خودم هستم و زمانی خودم رو بهتر میشناسم که کسی تعریف کنه از من و کارهای من یا این که بر سرم فریاد بکشه و دعوام کنه و از من و شخصیتم انتقاد کنه اگر روزی مورد تشویق کسی قرار گرفتم در صدی از تشویق طرف مقابلم رو به حساب تعارف میذارم و مگم باید از این چیزی که از من تعریف کرد بهتر بشم و تلاش میکنم تا بهترین بشم و از اونجایی که من همیشه به کمی ها و کمترین ها قانع نیستم تلاش میکنم تا به بیشترینها و بهترینها برسم :rolleyes: و اگر روزی مورد دعوا یا سرزنش کسی قرار گرفتم باز هم برای این که بهترین بشم تلاش میکنم :rolleyes:یعنی در واقع تلاش برای بهترین بودن عنصری است که خداوند در وجود من گذاشته و من هم ازش به بهترین شیوه استفاده میکنم تا بهترین بشم بازم نمیدونم موفق میشم یا نه ولی باید بشم:o rahel30th June 2007, 12:40 AMمن از خیلی سال پیش شروع به خود شناسی کردم موفق هم بودم ، بهترین خصوصیتم مهربونی و گذشت است گاهی هم باعث آزارم می شه ،..... وقادر به گفتن نه هستم و باقیش بماند! ;) marjan nouhnejad1st July 2007, 09:42 PMساده و کسی که دوست داره خدمت کنه. یا لااقل شاد کنه بقیه رو و شاد کنه و شاد کنه و شاد کنه و شاد کنه. :) ماه پيشوني2nd July 2007, 09:59 AMمن در آينه درونم، موفقيت رو مي‌بينم و موفقيت. من مي‌دونم مي‌تونم به چيزي كه دلم مي‌خواد برسم و اين هيچ كاري نداره. شايد بگيد اعتماد به نفس بالايي دارم ولي اين يك حقيقته كه انسان كافيه فقط بخواد، اين خواستن توانستن مي‌آورد. من مي‌دونم به زودي انسان ثروتمندي (از همه لحاظ و نه فقط مادي) خواهم شد. حباب2nd July 2007, 10:50 AMاي بابا شما هم با اين سوال كردنت خوب معلومه همه از خودشون راضي هستن بايد اين ايينه رو به دست ديگران بدهي تا ديگران در ان اينه سيرت تو را ببينن :( گلوریا2nd July 2007, 12:49 PMدرونم مهربونه . سعی می کنم که در ظاهر هم اینطور باشه ولی وقتی سوء استفاده میشه مجبورم راه دیگه ای انتخاب کنم. بخاطر همین همیشه در جدالم. .sefid.2nd July 2007, 05:46 PMاي بابا شما هم با اين سوال كردنت خوب معلومه همه از خودشون راضي هستن بايد اين ايينه رو به دست ديگران بدهي تا ديگران در ان اينه سيرت تو را ببينن :( گرامی ام؛ به اندازه سنی که داری، همه دارن می بیننت، بس نیست؟! خانواده، فامیل،دوستات،غریبه ها و ...، همه و همه دارن ما رو می بینن و هی نظر میدن و بجای کمک ، گاهی باعث میشن که سردرگمی مون هم بیشتر بشه! تازه، اونا هم که بیشتر، رو ظاهر قضاوت میکنن! هیچ کی بهتر از خودمون نمی تونه به درون مون نفوذ کنه، اگه نتونیم به اعماق وجودمون بریم، خدایی اش از زندگی چی می فهمیم؟!قافیه رو باختیم! من عقیده ام اینه: سفر به درون خود خودمون... آینه درون ما هیچ وقت بهمون دروغ نمی گه! MAAAH2nd July 2007, 06:23 PMمن تا اونجایی که یادمه فقط 1بار از خودم بدم اومد اونم 1بار.اون موقع اصلا" دلم نمی خواست خودمو حتی تو آینه ببینم.البته کوچیک بودما!:Dولی الان درونم و دوست دارم و قبول دارم،چون همیشه برام آرامش وجدانم مهم بوده و به نظر من کسی که وجدانش آروم باشه و بهتر بگم وجدان داشته باشه همیشه درونشم آروم و زیباست.:) @@@3rd July 2007, 01:21 AMمن تا اونجایی که یادمه فقط 1بار از خودم بدم اومد اونم 1بار.اون موقع اصلا" دلم نمی خواست خودمو حتی تو آینه ببینم.البته کوچیک بودما!:Dولی الان درونم و دوست دارم و قبول دارم،چون همیشه برام آرامش وجدانم مهم بوده و به نظر من کسی که وجدانش آروم باشه و بهتر بگم وجدان داشته باشه همیشه درونشم آروم و زیباست.:) به قول سیاوش که میگه : آنجا گه تو فرعون زمانی در تیر رس باد خزانی موفق باشی RobertDeniro3rd July 2007, 02:30 PMيه چيزي مي بينم كه قبلاً جايي نديده بودم elada3rd July 2007, 05:46 PMخيلي با مزه بود خيلي خنديدم جناب رابرت. هم خنده دار بود هم پر معني باد صبا3rd July 2007, 07:59 PMيكي از همكارام امروز بهم گفت من تو زندگيم با هركي روبرو شدم كاملاً شناختمش، ولي تورو (يعني من) نتونستم بشناسم!! منم بهش گفتم بيست سال پيش به پسرخاله‌ام گفتم هرگز نميتوني منو بشناسي! پس راست ميگفتم!... هيچكس جز خود انسانها نميدونن خودشون چه موجود عجيبي هستن! اين از يك طرف قدرت خداوند رو ميرسونه كه ميلياردها انسان متفاوت از لحاظ شخصيتي آفريده و از طرف ديگه، فقط خود انسانها از وجودشون اطلاع دارن كه چجور آدمي هستن... ali_islami3rd July 2007, 08:35 PMسلام من خودمو نشناختم !! مثل اینکه قافیه رو باختم. :confused: باد صبا3rd July 2007, 08:39 PMمن خودم رو بدجوري شناختم! اما نميدونم كارام درسته يا نه! . .sefid.3rd July 2007, 09:44 PMمن خودم رو بدجوري شناختم! اما نميدونم كارام درسته يا نه! . دلی که در خم زلف، شانه می طلبد!؟ چو طایری است که شب، آشیانه می طلبد ز شوق خال تو، دل می تپد در آن خم زلف حریص بین، که به دام است و، دانه می طلبد! rahel3rd July 2007, 09:47 PMگاهی این آینه خیلی کدر می شه چه جوری میشه پاکش کرد؟!:(:confused: .sefid.3rd July 2007, 09:47 PMسلام من خودمو نشناختم !! مثل اینکه قافیه رو باختم. :confused: گرهی از خم آن زلف چلیپا وا شد هر کجا بود دل گمشده ای، پیدا شد گر، به آهوی ختا، نسبت چشمت دادیم گنه از جانب او نیست، خطا از ما شد! ali_islami3rd July 2007, 10:14 PMگرهی از خم آن زلف چلیپا وا شد هر کجا بود دل گمشده ای، پیدا شد گر، به آهوی ختا، نسبت چشمت دادیم گنه از جانب او نیست، خطا از ما شد! آخه دکتر جون چند بار بگم با من زیر سیکل صحبت کن!:confused::D rahel3rd July 2007, 10:29 PMآخه دکتر جون چند بار بگم با من زیر سیکل صحبت کن!:confused::D زیر سیکل چیه دیگه؟؟؟:confused: ali_islami3rd July 2007, 10:47 PMزیر سیکل چیه دیگه؟؟؟:confused: سلام یعنی اگه با من عادی صحبت کنید نصفشو نمی فهمم چه برسه به شعر:D .sefid.4th July 2007, 02:07 AMسلام یعنی اگه با من عادی صحبت کنید نصفشو نمی فهمم چه برسه به شعر:D علی جان؛ من که میدونم فهمیدی!;) اول خوندی، بعد درک و فهمش کردی، دیگه آخرش گفتی یه موشک بندازم برا سفید بیچاره:D اگر یارم شوی، بر عالمی موی تو، نفروشم بکن رحمی که از عشقت غلام حلقه در گوشم minam4th July 2007, 12:38 PMمن درونم یه کودک 10-12 ساله هست خودم وروحیاتمو خیلی دوست دارم اما خداییش گاهی از خودم میترسم از اینهمه تفاوتی که با اطرافیانم دارم گاهی دلم برا خودم میسوزه امیدوارم بازهم بتونم به خودشناسی بیشتر برسم شاید بشه گفت اشکال من مهربونی زیادمه اخه برا خیلیا قابل هضم ودرک نیست اما شکر خدایا شکر :) RobertDeniro4th July 2007, 02:13 PMحالا اينكه خوبه من 3 سال با 3تا از دوستام دوست بودم بعد از 3 سال سر يه ماجرايي هر 3تاشونو شناختم rahel5th July 2007, 01:33 AMسلام یعنی اگه با من عادی صحبت کنید نصفشو نمی فهمم چه برسه به شعر:D آخه چرا پسرم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:D:rolleyes: ali_islami5th July 2007, 01:40 AMآخه چرا پسرم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:D:rolleyes: سلام مادر زادیه!:D:D rahel5th July 2007, 01:50 AM سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 449]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن