واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
درد ما را چيست درمان، الغياث! نويسنده:سهيلا عابدينپور دردنامه؛ تمام آنچه بايد درباره درد بدانيد همه ما در زندگي خود بارها با بيماريهاي گوناگون دست و پنجه نرم کردهايم. احتمالا آنچه در تمام انواع بيماريها مشترک است، تجربه حس ناخوشايندي به نام «درد» است؛ سردرد، دنداندرد، پادرد و انواع ديگر درد که ممکن است گذرا يا دورهاي يا حتي در برخي از بيماريها مزمن باشد. درد به تنهايي بيماري نيست بلکه نشان از وجود يک اختلال و بيماري در بدن است و در هر کجاي بدن ما که باشد باعث بروز اختلال در کار، خواب، احساس شادابي و نشاط و سلامت کلي بدن ميشود. درد ما را گاهي خسته و عصبي ميکند و با وجود آن حوصله انجام صحبت يا روابط اجتماعي با ديگران را از دست ميدهيم. گاهي اينقدر درد ما را کلافه ميکند که ديگر قادر به تحمل آن نيستيم و به سراغ مسکنها ميرويم، غافل از اينکه بايد ريشه بعضي از اين دردها را پيدا کنيم. احساس درد تجربهاي جهاني است و تمام مردم روي زمين از اين نظر يکسان هستند. به دليل اهميت اين موضوع، دانشمندان علومپزشکي در دهه اخير توجه خاصي به شناسايي ماهيت و چگونگي بروز درد داشتهاند. در نتيجه اين تحقيقات مشخص شده که ميزان احساس درد و چگونگي پاسخ به آن تا حد زيادي به وضعيت جسمي، روحي و فرهنگي افراد بستگي دارد. مواجهه قبلي اشخاص با درد نيز در چگونگي احساس آن موثر است. اگرچه درد در بسياري از موارد نشانه بيماري محسوب ميشود اما چنانچه اين حالت ادامه يابد تبديل به وضعيتي مزمن ميشود. در اين حال ديگر درد نه به عنوان علامت بيماري بلکه خود يک «بيماري» محسوب ميشود که نيازمند توجه خاصي است. تعريف درد درد يک احساس ناخوشايند و تجربه بدي است که ممکن است همراه با صدمات واقعي يا بالقوه بافتي باشد. بروز درد در اثر تبادلات شيميايي و تغييراتي ناشي ميشود که نتيجه واکنش سه بخش عمده در بدن است. اين نواحي شامل اعصاب محيطي، نخاع و مغز است که هر يک نقش مهمي در پيدايش درد دارند. درد در بسياري از موارد نشانه بيماري محسوب ميشود اما اگر اين حالت ادامه پيدا کند و مزمن شود به وضعيتي مزمن تبديل ميشود و در اين حالت ديگر به عنوان علامت بيماري نيست بلکه يک بيماري محسوب ميشود و نياز به توجهات بيشتر دارد. دليل درد همه بافتهاي بدن با گيرندههاي خاص عصبي پوشيده شدهاند. اين اعصاب طوري طراحي شدهاند که ميتوانند درد را منعکس کنند. مثلا وقتي دستمان ميسوزد يا دچار آسيبهاي مکانيکي ميشود، لاي در ماشين ميماند يا در اثر برخورد با مواد شيميايي ملتهب ميشود، وقتي اين گيرندهها تحريکات دردناک را حس ميکنند، از طريق اعصاب پيامهايي را به طناب نخاعي ما ميفرستند. پيام درد از طريق نورونهاي عصبي در نخاع به مغز يعني بخشي از آنکه مربوط به درد است و به نام تالاموس خوانده ميشود منتقل ميشود و ما درد را درک ميکنيم؛ و اما نواحي موثر در پيدايش درد: • اعصاب محيطي: شامل شبکهاي از رشتههاي عصبي است که در سراسر بدن گسترده شدهاند. تماس با پايانههاي اين رشتههاي عصبي حس درد را به همراه خواهد داشت. در اندامهايي مثل پوست، مفاصل، عضلات و ساير اندامهاي بدن ميليونها عدد از اين پايانهها که به نام گيرندههاي درد ناميده ميشود، ديده ميشود. اين گيرندهها در نواحياي که بيشتر مستعد آسيب هستند مثل انگشتان دست و پاها تجمع بيشتري دارند. به همين دليل هنگامي که يک براده فلز يا تراشه چوب وارد پوست دست ميشود، درد بسيار شديدي را به همراه خواهد داشت. جالب است بدانيد در 5/2 سانتيمتر مربع از پوست بيش از 1300 گيرنده درد وجود دارد. اين گيرندهها انواع متفاوتي داشته که هر يک تغييرات خاصي را احساس ميکنند. آنها همچنين التهاب موجود در بافتها و عفونتها را کشف و شناسايي کرده و در اين حالت پيامهايي را به شکل تکانههاي الکتريکي به نخاع و مغز ميفرستند. • نخاع: هنگامي که پيامهاي درد به اين ناحيه رسيدند، با سلولهاي عصبي ويژهاي که به عنوان فيلتر عمل ميکنند، مواجه خواهند شد. درخصوص دردهاي شديد مثل حالتي که دست ما به يک ظرف داغ ميچسبد، پيامها به سرعت به طرف مغز ارسال خواهند شد و در موارد ديگر که زياد حاد و فوري نيستند سرعت ارسال پيامها کمتر است. • مغز: مرکز تجزيه و تحليل پيامهاي درد در مغز قرار دارد. اين عضو با ارسال پيام به ساير قسمتهاي بدن فرآيند بهبود عضو آسيبديده را تسريع ميکند. مثلا هنگامي که انگشت شما زخم ميشود، مغز با ارسال علايم خاص به سيستم اعصاب موجب ورود خون بيشتر به محل آسيبديده ميشود. انواع درد متخصصان در بررسي درد آن را به دو نوع حاد و مزمن تقسيم ميکنند که هر يک ويژگيهاي به خصوصي دارند. • درد حاد: درد حاد معمولا با بيماري و زخم همراه است. درد حاد ميتواند يک لحظه ادامه داشته باشد مثل نيش حشره و يا هفتهها به طول بيانجامد مثل سوختگي. هنگامي که شخصي به درد حاد مبتلا ميشود، دقيقا ميداند که چه محلي آسيبديده است. • درد مزمن: چنانچه درد بيش از چند ماه ادامه يابد، به عنوان درد مزمن شناخته ميشود. درد مزمن ميتواند دايمي و يا متناوب باشد (مثل دردهاي ميگرني.) برخلاف دردهاي حاد در حالت مزمن ممکن است علت درد نامعلوم باشد. در بررسي آسيب اوليه تمام شواهد بر بهبودي محل آسيبديده دلالت دارد اما درد همچنان باقي است و گاهي حتي شديدتر ميشود. سالها قبل، اشخاصي که از دردي که هيچگونه علايم ظاهري نداشت شکايت ميکردند، به عنوان دروغگو تلقي شده و يا ادعاي آنها براي جلب توجه و محبت اطرافيان تصور ميشد اما اکنون پزشکان واقعيت وجود چنين دردهاي مزمني را تاييد ميکنند. در بعضي موارد آسيب به اعصاب در اثر ابتلا به بيمايهاي گوناگون به دردهاي شديد منجر ميشود. مثال واضح اين مورد بيماري ديابت است که در اثر افزايش بيش از حد قندخون رشتههاي عصبي کوچک در دست و پاهاي فرد بيمار آسيبديده و به ايجاد دردهاي شديد در انگشتان و پنجه پا منجر ميشود. • درد عضوي که وجود ندارد: افرادي که دست و يا پاي خود را از دست دادهاند گاهي اوقات در دست يا پاي قطع شده احساس درد شديدي دارند. مثلا شخصي که پايش قطع شده است در پنجه پاي خود احساس درد ميکند. اين مشکل پيچيده که درمان آن نيز بسيار دشوار است، در اثر تحريک مسيرهاي انتقال درد از محل عضو قطع شده به طرف مغز اتفاق ميافتد و يک مشکل پيچيده احساسي و رواني است. • درد راجعه: شايد تا حالا در مورد درد راجعه چيزهايي شنيده باشيد. اين به معني آن است که درد از يک ارگان يا بخش ديگري از بدن ميآيد اما در بخش ديگري از بدن احساس ميشود. مثال شايع اين دردها، دردهاي قلبي است که ممکن است در شانه چپ يا بازوي چپ احساس شود. دردهاي راجعه زماني رخ ميدهند که مسيرهاي عصبي يک ارتباطي در طناب نخاعي با هم برقرار ميکنند. ساختمانهاي عمقي نظير قلب توسط اعصاب مختلفي که از پوست ميآيند، تامين ميشوند. در طناب نخاعي، هم اعصاب عمقي و هم اعصاب جلدي به عنوان يک عصب واحد با هم تلاقي پيدا ميکنند. اين به معني آن است که اگر قلب يک پيام دردناک به مغز بفرستد از طريق يک عصب نخاعي مغز نميتواند تغيير کند که درد از قلب ميآيد يا از ناحيه پوست چون خيلي از دردها از طريق پوست ارسال ميشوند و به ندرت ممکن است درد از اعصاب عمقي احساس شود، مغز پيام دردناک را طوري تفسير ميکند که از پوست ميآيد بنابراين دردهاي اعضاي عمقي در پوست ناحيههاي ديگر احساس ميشود. تحمل درد وضعيت احساسي و رواني افراد و تجربيات گذشته آنها در مواجهه با درد در چگونگي تحمل آن بسيار موثر است. به عنوان مثال کودکي که هرگز به دندانپزشک مراجعه نکرده است در برخورد با وسايل دندانپزشکي درد بسيار زيادتري را احساس ميکند. در حالي که افرادي که قبلا با اين وسايل مواجه بودهاند درد کمتري را حس ميکنند. وضعيت فرهنگي مردم نيز در تحمل درد موثر است. چنانچه شما در فرهنگي بزرگ شدهايد که تحمل مصايب و سوختن و ساختن را به شما آموخته است، بهتر ميتوانيد درد را تحمل کنيد. در حالي که بعضي اشخاص با کوچکترين ناملايمات بيشترين شکايت و ناراحتي را ابراز ميکنند. منبع:www.salamat.com /خ
#پزشکی#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 743]