واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
مشق شب يا بمباران درسي؟! نويسنده:حميده تاجرجهرمي آنچه بايد درباره تکاليف درسي دانشآموزان بدانيم مبحث تکليف شب هميشه براي معلمان، دانشآموزان و بهخصوص اولياي دانشآموزان بحث داغي بوده و هست. چه آن زمانهاي دور که معلم بهتر، معلميتعبير ميشد که سختگيرتر و بد اخلاقتر باشد و با درس و تکليف سر بچهها را تا صبح فردا گرم کند تا همين امروز که مبحث تحصيل آنقدر تخصصي شده که هر کسي توان اظهارنظر درباره آن را ندارد اما واقعا حدود تکاليف درسي کجاست؟ آن هم در زماني که گفته ميشود در بسياري از کشورها دانشآموزان تنها در مدرسه کارهايشان را انجام ميدهند و با خود چيزي به نام دفتر و کتاب به خانه نميآورند. قبل از همه بايد بدانيم نقش تکليف شب به عنوان يک حلقه ارتباطي بين خانه و مدرسه انکارناپذير است. دانشآموزان تکرار خستهکننده کلمات سخت و سياه کردن صفحات طولاني را مشق شب ميدانند و گاهي والدين تکاليف خانه را به عنوان مهمترين عامل براي پيشرفت تحصيلي فرزندان خود و يادگيري متون درسي ضروري ميدانند اما اين سوال مطرح است که آيا تکليف شب يک ضرورت تربيتي است يا تنها وسيله براي يادگيري مفاهيم و کلمات تدريس شده توسط معلمان؟ آيا هيچگاه اين تکاليف توانسته به طور کامل يا نسبي وسيلهاي جهت رسيدن به اهداف تعيين شده باشديا نه؟ نقش تکليف شب هريس کوپيک در يک تحقيق در سال 1998 تکليف را با عبارت «وظيفهاي که توسط معلمان براي دانشآموزان تعيين ميشود تا در ساعات غير مدرسه انجام ميپذيرد» تعريف ميکند اما اين تعريف مطالعه هدايت شده در مدرسه و دروس خود آموز و فعاليتهاي فوق برنامه و حضور در کلاسهاي آموزشي ديگر را شامل نميشود. اغلب تکليف شب يک مقوله و ابزار آموزشي ارزان است که بايد اهداف متعددي را در پايهها و کلاسهاي مختلف تحقق بخشد و در حقيقت انتظار ما در خصوص کارايي آن به ويژه در کوتاهمدت و در مقطع ابتدايي نبايد افزون از حد باشد. نقش تکليف شب به عنوان يک حلقه ارتباطي بين خانه و مدرسه امري است که نميتوان آن را ناديده انگاشت و اينکه تکليف نامناسب و مبهم ميتواند عامل و منشا بروز دوگانگي در بين اوليا، دانشآموز و معلم او تلقي گردد. تکليف شب در خانههاي ايراني چگونگي تکليف شب در ايران، از جمله مسايل آموزشي است که به علت درگيري والدين، دانشآموزان و معلمان، داراي اهميت و حساسيت ويژهاي است. به طوري که عدم انجام تکاليف دانشآموزان مشکلات عمدهاي براي آموزگاران دوره ابتدايي فراهم ساخته است. بر اساس نظريات کارشناسان، تکاليفي که معمولا براي دانشآموزان تعيين ميشود، اغلب داراي ساختار حل تمرين و رونويسي و حفظ کردن است که هر دانشآموزان با انگيزه متفاوتي به انجام آن ميپردازد. برخي صرفا براي اينکه مورد تحسين ديگران به ويژه والدين خود قرار گيرند، ميکوشند تا هر کار طاقتفرسايي را تا حد امکان به خوبي انجام داده و خود را کوشا و مسووليتپذير نشان دهند. گروهي هيچ انگيزهاي براي انجام تکاليف ندارند و معمولا از اين کار شانه خالي ميکنند و يا در اثر فشار والدين و مدرسه به طور ناقص و سرسري تکاليف خود را انجام ميدهند. عدهاي از دانشآموزان با دقت و علاقه بسيار، انجام تکاليف خود را شروع ميکنند ولي با دلزدگي ناشي از عوامل مختلف، در به پايان رساندن آن به هر بهانهاي سرباز ميزنند و برخي نيز با اعطاي جايزه و ساير امتيازات، تن به اين کار ميسپارند اما چرا اين اتفاق ميافتد، وقتي قرار است از مشق به عنوان تکليف آموزشي استفاده کنيم نه وسيله دل سردي دانشآموز از درس و مدرسه؟! ويژگيهاي تکليف مناسب همه فراگيران با يک روش ياد نميگيرند. فردي قوه شنيداري قويتري دارد و کس ديگري از طريق تمرين کردن، نتيجه بهتري ميگيرد. با توجه به تفاوتهاي فردي و فرهنگياجتماعي نميتوان گفت يک روش کاملا درست است بنابراين بايد ويژگيهاي يک تکليف خوب را دانست. يک نوع تکليف ميتواند در مدرسه انجام شود و فعاليتهايي که در مورد يک مدرسه اتفاق ميافتد ممکن است در جاي ديگر متفاوت باشد. در نتيجه بايد بسته به شرايط فرهنگي و اجتماعي خانواده تکليف داده شود. به زباني ديگر ما نيازمند ساختار شکني و ابداع روشهاي نو هستيم. ارتقاي حرفهاي معلمان و اصلاح نگرش مديران، زمينه مناسبي براي رشد دانشآموزان فراهم ميکند. گاهي دانشآموزان، انگيزه مطلوبي براي انجام تکاليف ندارند زيرا پژوهشها نشان ميدهد بهترين انگيزه، يک انگيزه دروني و ميل به يادگيري است. دانشآموزي که به اين مرحله برسد، از يادگيري بيشتر احساس لذت ميکند و براي جلوگيري از فراموشي و دريافت حدود آگاهي و ناآگاهيهاي خويش به، خود ارزيابي ميپردازد. در اين مورد بايد معمان را آموزش داد تا کيفيت تکاليف خانگي را افزايش دهند نه کميت آنها را.
حجم تکليف، بازتاب نمره در اين ميان مسايل ريشهايتري وجود دارد. در حقيقت، حجم زياد تکاليف در مدارس، خود بازتاب مساله فراگيري چون نمره محوري در آموزش و پرورش است. هنگاميکه نمره محوري، مدرک يا صرفا ورود به دانشگاه هدف اصلي است، نحوه تدريس نيز نتيجه محور ميشود. در اينجا مهم اين نيست که دانشآموز چه قدر مهارت دارد بلکه مهم اين است که چه نمرهاي گرفته پس بايد به سمت حفظيات و تکاليف خاص يا به سمت تستزني برود. اين نگاه سطحي و تا حدي تجاري موجب ميشود کلاسهاي تست حتي از سطوح پايينتر شروع شود که همين مساله آموزش و پرورش را با چالشهاي جدي رو به رو کرده است. اينجاست که يادگيري با آمادگي براي بهتر زيستن ديگر وجود خارجي ندارد. پدر، مادر! مشق را جور ديگر بايد ديد مساله ديگري که وجود دارد به سطح مطالبات و خواستهاي غيرواقعي والدين بر ميگردد. نبود تکليف يا حتي حجم کم آن براي آنها نگرانکننده مينمايد. اين قضيه در مدارس غيردولتي به نوعي تشديد ميشود. حجم سنگين تکاليف، کلاسهاي مکرر و متعدد و آموزشهاي خانگي و خارج از نُرم والدين در خانه و تاکيد و پافشاري آنها بر دروس، به نوعي دانشآموز را دچار بمباران درسي ميکند. چه بسا که يکي از علل بيانگيزگي دانشآموزان، نسبت به درس و مدرسه بازخورد افراطي چنين رفتارهايي است. گاهي والدين بيش از حد وارد جريان يادگيري ميشوند تا آنکه نقش راهنمايي و نظارتي و حمايتي داشته باشند. والدين نبايد سعي کنند پاسخ سوالات را به بچهها آموزش دهند. تنها راهنمايي در مورد راههاي کسب درست منابع صدق ميکند. از سويي در تکليف دادن، بايد هويت موفق را ايجاد کنيم نه اينکه هويت شکست را آموزش دهيم. اگر تکاليف سنگين باشد، به احتمال زياد دانشآموز در انجام تکليف، شکست ميخورد و يک هويت ناموفق شکل ميگيرد. هر گونه نقش والدين، غير از نقش حمايتي باعث آسيب ميشود حتي بخشي از عدم توفيق والدين هستند. آن قدر فشار به بچهها ميآوريم که لذت درست خواندن را از آنان ميگيريم و به جاي لذت احساس تنفر در آنها ايجاد ميشود. درس خواندن بايد به عنوان يک فعاليت لذت بخش معرفي شود نه به عنوان تنبيه کردن. اجازه دهيم بچهها مسووليت رفتارهايشان را بشناسند. کمک، تنها در حد سوال، کمک به رفع ابهام يا نياز است اما انجام دادن آن به عهده خود بچههاست. منبع: http://www.salamat.com
#اجتماعی#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 545]