واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
بيماري هزارچهره پارکينسون از تشخيص تا درمان در گفتگو با دکتر سعيد قزوينيان آمار جهاني پارکينسون نشان ميدهد که حدود يک درصد از افراد بالاي 50 سال دچار اين بيماري ميشوند. اما در ايران ميزان شيوع آن تقريبا بيشتر است و چيزي حدود 40 تا 60 هزار نفر به پارکينسون مبتلا هستند. تفاوتي که آمار کشور ما با آمارهاي جهاني دارد، اين است که چون جمعيت ما، جمعيت جوان است؛ پارکينسون در آن زياد ديده ميشود. زيرا 25 درصد از بيماران، سني در حدود 50 سال و کمتر از 15 درصد بيماران زير 40 سال سن دارند و به نظر ميرسد که در ايران شيوع پارکينسون جوانان بيشتر باشد. آقاي دکتر! به نظر ميرسد بيماري پارکينسون، بيماري نسبتا شايعي است. چرا؟ به نظر ميرسد به دليل افزايش طول عمر و اينکه بيماري از 50 سال به بالا شيوع بيشتري پيدا ميکند ما با تعداد بيشتري افراد مبتلا به پارکينسون مواجهايم. در گذشته، اين بيماري خيلي شناخته شده نبود. پارکينسون حدود سال 1817 ميلادي يعني حدود 200 سال پيش شرح داده شد اما از حدود 50 سال پيش، بيشتر شناخته شد و کارهاي درماني براي آن شروع شد؛ چون علاوه بر شناخت بيماري، متخصصان مغز و اعصاب هم بيشتر شدهاند و به راحتي بيماري را تشخيص ميدهند. چه اتفاقي در مغز ميافتد که فرد را مبتلا به پارکينسون ميکند؟ پارکينسون جزو بيماريهاي سيستم حرکتي است. يک بيماري مزمن و پيشرونده است که با مرور زمان بدتر ميشود. اتفاقي که ميافتد اين است که سلولهايي که در اعصاب مرکزي مغز وجود دارند و کارشان ترشح واسطه شيميايي به نام دوپامين است به علت ناشناخته شروع به از بين رفتن ميکنند، در نتيجه دوپامين در مغز کاهش مييابد. زماني که دوپامين در مغز کم شد، اختلالاتي در سيستم حرکتي فرد ايجاد ميشود که به آن پارکينسون ميگوييم. چه عللي؟ البته علت قطعي و مشخصي در ابتلا به پارکينسون وجود ندارد. علل ژنتيکي و محيطي به عنوان تئوري در مورد علت آن مطرح است اما هيچ ژن واحدي براي انتقال اين بيماري شناخته نشده و به نظر ميرسد ژنهاي متعددي در انتقال آن موثر باشد. درصد کمي از پارکينسونها به علل ثانويه ايجاد ميشوند. تئوريهايي هست که گفته ميشود افرادي که با سموم نباتي و صنعتي بيشتر سر و کار دارند، ممکن است بيشتر دچار اين بيماري شوند. همچنين مسموميت با منگنز، مسموميت با مونوکسيدکربن، ضربه به سر مزمن و طولانيمدت و بعضي از مواد مخدر تزريقي ممکن است علايمي شبيه پارکينسون ايجاد کنند که اينها پارکينسون ثانويه هستند. شايد معروفترين فردي که مبتلا به پارکينسون ثانويه شده، محمدعلي کلي، مشتزن مشهور، باشد. او متعاقب ضربات مشتي که در طول زمان در ورزش بوکس خورده بود، دچار خونريزيهايي در سلولهاي توليدکننده دوپامين شد و در نهايت به پارکينسون ثانويه مبتلا شد که اصطلاحا به آن، پارکينسونيسم ميگويند. يک علت شايع ديگر پارکينسونيسم داروهاي اعصاب است. داروهاي اعصاب با اثر آنتيدوپامينرژيک يا ضددوپامين مکانيسم پارکينسون را در مغز تقليد کرده و ايجاد علايمي همچون پارکينسون ميکنند اما فرقشان با پارکينسون اين است که با قطع مصرف دارو، علايم از بين ميرود اما پارکينسون اوليه يک بيماري مزمن و پيشرونده است که در طول زمان بدتر ميشود. بيماران مبتلا به اين بيماري معمولا چه علايمي دارند؟ شايعترين علامت بيماري، لرزش است. اين لرزش، لرزش در حال استراحت است؛ يعني بيمار هنگامي لرزش دارد که دستهايش در کنارش قرار گرفته است اما اگر بخواهد يک حرکت ارادي انجام دهد، لرزشاش از بين رفته يا کم ميشود. به اين لرزش، لرزش در حال استراحت گفته ميشود. علامت مهم ديگر سفتي اندامها است. عضلات بيمار به هنگام حرکت از خود مقاومت نشان داده و حالت چرخ دنده پبدا ميکنند. علامت ديگر، آهستگي و کندي حرکات است؛ يعني سرعت حرکات کاهش پيدا ميکند و زمان انجام حرکات طولانيتر ميشود. علامت بعدي عدم تعادل در فرد بيمار است. کلا پارکينسون يک بيماري هزار چهره است زيرا همه بيماران مبتلا به پارکينسون علامت لرزش را ندارند. خيليها ممکن است تظاهرات عجيب و غريب و غيرعادي در شروع بيماري داشته باشند. مثلا ممکن است کندي حرکات، خود را به صورت مسايل روحي و رواني نشان داده و در ابتدا با افسردگي اشتباه شود و فرد درمان افسردگي بگيرد، در حالي که بيمار مبتلا به پارکينسون است. گاهي بيماراني داشتهايم که با اختلال در بلع و جويدن مراجعه کردهاند و پس از چند ماه علايم پارکينسون در آنها پيدا شده است. گاهي اوقات بيمار ممکن است فقط از درد منتشر اندامها شاکي باشد. اين دردها معمولا به صورت کرامپي و معمولا در ساق پا ديده ميشوند. گاهي بيماران با اختلال تکلم مراجعه ميکنند. همه اين علايم جزو علايم غيرمعمول پارکينسون هستند که ميتوانند تشخيص را به تاخير بيندازند. تابلوهاي ديگري که در اين بيماري وجود دارد که باز کندي حرکات را شامل ميشود علايمي است مانند آبريزش از دهان، چرب شدن صورت به دليل اينکه بيمار نميتواند خوب صورتاش را بشويد، کاهش حرکات اتوماتيک مانند کاهش پلک زدن، خنديدن، حرکات شانه و سر و گردن درحين راه رفتن، در اين حالت صورت بيمار حالت ماسک پيدا ميکند که اصطلاحا به آن صورت ماسکه ميگويند. صداي بيمار آهسته و شبيه نجوا ميشود و تُن صداي يکنواخت پيدا ميکند که مشخصه بيماران مبتلا به پارکينسون است. اين علايم تا چه زماني در فرد باقي ميماند؟ هيچ کس نميتواند فاصله بين شروع علايم تا زمينگيرشدن بيماران را پيشبيني کند. خيليها معتقدند که پارکينسون يک بيماري نيست، بلکه چند بيماري است. بعضي از آنها با کندي حرکات و بعضي با لرزش شروع ميشوند. مسلما افرادي که بيماري آنها با لرزش شروع ميشوند، معمولا خوشخيمتر بوده و سير کندتري دارند ولي آنهايي که با کندي حرکات همراه هستند، سريعتر پيشرفت ميکنند. واقعيت اين است که وقتي بيماري شروع شود و فرد درمان بگيرد، حدود 20 سال يا بيشتر ميتواند زندگي کند. آيا سن و جنس هم در ابتلا به اين بيماري نقش دارند يا نه؟ بله؛ يکي از فاکتورهاي خطر در بيماري پارکينسون سن است. هر چه سن بالاتر برود، احتمال ابتلا به پارکينسون بيشتر ميشود. سن شروع ابتلا به پارکينسون معمولا بين سنين 55 تا 60 سال است و هرچه اين سن بالاتر برود، احتمال ابتلا از يک درصدي که در ابتدا گفته شد، بيشتر ميشود و حتي به 4 تا 5 درصد نيز ميرسد. از نظر جنس نيز به نظر ميرسد شيوعاش در مردان بيشتر از زنان باشد و حدودا نسبت 3 به 2 دارد. گفتيد بعضي عوامل در بروز پارکينسون ثانويه دخيل هستند. با اين حساب، ميشود از آنها پيشگيري کرد. درست است؟ بله، حتما. مثلا امروزه ديگر به بوکسورها اجازه نميدهند که به سر حريفشان ضربه بزنند و بايد حتما از کلاه مخصوص استفاده کنند. داروهاي جديد جايگزين داروهاي قديمي که علايم پارکينسون ايجاد ميکردند، شدهاند. محافظت از آلودگي با فلزات سنگين مانند منگنز، مونوکسيدکربن و استفاده نکردن از مواد مخدر همه و همه راههاي پيشگيري از ابتلا به پارکينسون ثانويه است اما پارکينسون اوليه هيچ راه پيشگيري ندارد و اگر فردي مبتلا شود، نميتوان جلوي بيمارياش را گرفت. آيا تشخيص اين بيماري فقط با ديدن علايم صورت ميگيرد؟ بله، هيچگونه تست آزمايشگاهي و راديولوژي براي تشخيص پارکينسون وجود ندارد و تشخيص فقط با گرفتن شرح حال از بيمار، ديدن علايم و معاينه پزشک امکانپذير است. اگر هم تستي توسط پزشک درخواست شود، براي رد کردن ساير بيماريها است که علايمشان شبيه پارکينسون است. براي درمان چه بايد کرد؟ همانطور که گفتم، چون تخريب سلولهاي دوپامينساز موجب کاهش دوپامين و در نتيجه پارکينسون ميشود، بهترين کار تجويز دوپامين خوراکي براي بيمار است که با دادن دوپامين، بيمار به صورت علامتي و نه ريشهاي بهبود پيدا ميکند. لرزشاش از بين ميرود، سرعت حرکاتاش بالاتر ميرود و همه اينها سبب ميشود کيفيت زندگي بيمار بهتر شود. البته معمولا در شروع درمان، پاسخ درماني خيلي خوب است اما در طول زمان کمکم ممکن است عوارض دارو خودش را نشان بدهد و آثار درماني هم متعاقب آن کاهش پيدا کند. خوشبختانه امروزه درمانهاي جديدي پيدا شده است. قبلا درمانهاي جراحي رايج بود، به اين شکل که راههايي را در مغز قطع ميکردند تا بيمار بهبود پيدا کند اما در حال حاضر يک درمان معروف غيردارويي، تحريک عمقي مغز است که يک محرک الکتريکي در مغز کار ميگذارند تا سلولهاي دوپامينساز را تحريک کند که هم طول عمر را افزايش ميدهد، هم علايم را کاهش ميدهد و هم عوارض ناشي از مصرف دارو را ندارد و خوشبختانه در کشور ما هم اين کار انجام ميشود. چندي پيش در خبرها آمده بود که مصرف ويتامين E در کنترل علايم پارکينسون موثر است. شما اين خبر را تاييد ميکنيد؟ فعلا اين خبر در حد يک تئوري است. البته سلولها معمولا به تخريب خودشان ادامه ميدهند و ذکر ميشود که بعضي از ويتامينها مانند ويتامين E ممکن است اين کار را به تعويق بيندازد ولي همه اينها درحد تئوري است. متاسفانه در تبليغات ماهوارهاي، تبليغي بسيار غلط و غيرعلمي درباره درمان پارکينسون با ويتامين ديدهام که مبالغ بسيار گزافي از بيمار (بين 300 تا 700 هزار تومان) ميگيرند و مدعي ميشوند که پارکينسون را با اين ويتامينها درمان ميکنيم! بايد قاطعانه بگويم که مصرف اين ويتامين هيچ اثر قطعياي نداشته و هيچگونه مبناي علمي هم ندارد و مردم نبايد فريب اين قبيل تبليغات را بخورند. منبع:www.salamat.com
#پزشکی#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 873]