تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 30 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):بنگر در چه (لباسى) و بر چه (چيزى) نماز مى گزارى، اگر از راه صحيح و حلالش نباشد، قبول ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1831310705




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

راهي براي درمان بي حيايي جامعه


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: راهي براي درمان بي حيايي جامعهسلسله مباحث تربيتي حاج آقا مجتبي تهراني پيرامون مسأله "حياء" حيائي که از همه اقسام کاربرد بيشتري در جامعه دارد، حياء از خلق است. چرا؟ چون اينجا ديگر بحث شاهدي است که ظاهراً مشهود است و من هم دارم او را مي‏بينم که او مرا مي‏بيند. به حسِ ظاهري دارم اين را مي‏بينم. مثل اقسام ديگر نيست
دختر کودک حجاب حيا
يکي از بزرگترين مشکلات جامعه ما ترويج بي‏حيايي است. در گذشته به مناسبت‏ها و روابط گوناگون، تقسيم‏بندي‏هايي براي حياء گفتيم؛ از جمله آخرين تقسيم‏بندي ما در ارتباط با حياء نسبت به شاهد و ناظر عملِ قبيح انسان است؛ لذا عرض کردم ما يک حياء من الخلق داريم، يک حياء من النفس داريم، يک حياء من الملائکه، يک حياء من اولياء الله و يکي هم حياء من الله داريم. حالا چند سؤال مطرح است. يک؛ کدام ‏يک از اينها با ارزش‏تر است؟ دو؛ از نظر زيبايي کدام‏ يک از اينها زيباتر است؟ سه؛ از نظر کاربرد در سطح جامعه، کدام ‏يک از اينها کاربردي‏تر است؟ با ارزش‏ترين حياء اگر عمل قبيحي از انسان صادر شود و شاهدي که آن عمل را شهود مي‏کند، شاهدي بيروني و غير مشهود باشد و بعداً انسان منفعل شود، اين حياء افضل و باارزش‏ترين حياها است. يعني حياي نسبت به شاهدي که من نه شهود ظاهري نسبت به او دارم و نه شهود او را مي‏بينم ولي او بر احوال من آگاه است و مرا مي‏بيند، بالاترين حيا است. اگر از چنين شاهدي حياء کنم اين با فضيلت‏ترين حياها است چون نه او را مي‏بينم و نه ديدنش را مي‏بينم، بلکه فقط درک کرده‏ام که آن شاهد بيروني، بر اعمال من آگاهي دارد و به خاطر همين مرتکب خلاف و عمل قبيح نمي‏شوم.ما در روايت از علي(عليه‏السّلام) داريم: «اَفضَلُ الحَياء اِستِحياؤکَ مِنَ الله»[1] با فضيلت‏ترين و ارزشمند‏ترين فردِ حياء اين است که انسان از خدا خجالت بکشد؛ به خصوص در ارتباط با معاصي و گناهان. حياء يعني من از آن فعلي که نزد شاهد اعمالم قبيح است، خجالت بکشم و آن ترک کنم. حياء اثر اعمال زشت را از بين مي‏بردما در روايت داريم خود اين حيا، داراي آثاري است. حالا از آثار اين که متوجّه مي‏شوم فعلي عند الله قبيح است و براي اينکه از خدا خجالت مي‏کشم، آن فعل را انجام نمي‏دهم، اين است که اگر در گذشته، غفلتاً فعل قبيحي از من صادر شده بود، اين حياء اثرِ سوء آن را از بين مي‏برد.همين حياء من الله موجب مي‏شود بسياري از آن خطاهاي گذشته من محو شود، يعني اثرِ سوء آن از بين برود.حياء من النفس يعني خودم خجالت مي‏کشم؛ اينجا ديگر صحبت خدا نيست. از خودم خجالت مي‏کشم که کاري کنم که موجب سرافکندگي در مقابل خدا باشد. چون من شهود او را نسبت به اعمالم، ادراک مي‏کنم و مي‏دانم که او هميشه همراه من است، جداي از من نيست، خجالت مي‏کشم و شرم مي‏کنمحياء «اثر» و «خود گناهان» را محو مي‏کند در روايتي از علي(عليه‏السّلام) است که فرمودند: «اَلحَياء مِنَ الله يَمحوُ کَثيراً مِنَ الخَطايا»[2] ؛ موجب مي‏شود آثار سوء بسياري از گناهان از انسان برطرف شود. يعني همين که انسان از خدا شرم کند و گناه نکند، موجب مي‏شود که در آينده دست او آلوده به گناه نشود.  زيباترين حياءدر مراتب ارزش گزاري حياء  پس از حيا از خداوند متعال حيا از نفس داراي ارزش و جايگاه است . حياء من النفس يعني وجود انسانيّت اين قسم از حيا، نشانگر آن است انسان هنوز انسانيّت داشته و عقل عملي‏اش کار مي‏کند. هنوز قواي حيواني نتوانسته آن وديعه الهيّه انسانيّه‏اي را که در او نهاده است، محو کند. هنوز عقل عملي وجود دارد، به طوري که مانع ارتکاب اعمال زشت مي‏شود. «انسان» از خودش حياء مي‏کند!حياء من النفس يعني خودم خجالت مي‏کشم؛ اينجا ديگر صحبت خدا نيست. از خودم خجالت مي‏کشم که کاري کنم که موجب سرافکندگي در مقابل خدا باشد. چون من شهود او را نسبت به اعمالم، ادراک مي‏کنم و مي‏دانم که او هميشه همراه من است، جداي از من نيست، خجالت مي‏کشم و شرم مي‏کنم. معناي آن اين است که هنوز عقل عملي که ادراکِ حُسن و قُبح مي‏کند، سرجاي خودش هست. هنوز انسان بوده و مسخ نشده است.حياي از نفس، يعني اين‏که انسان هنوز حيوان نشده است و هنوز بهره‏اي از انسانيّت دارد؛ لذا حسن و قبح عمل سرش مي‏شود. اين در بينِ اقسامِ حياء، زيباترين حياء است.
آقا مجتبي تهراني
فرق حياي زيبا و حياي افضلاين حياء زيباترين است نه با فضيلت‏ترين. اين با قبلي فرق مي‏کند. قبلي غيريّت بين شاهد و انسان بود، ولي اينجا غيريّتي در کار نيست. نفس هميشه همراه من است. آن لذا فضيلت و ارزشش بيشتر بود و اين زيبايي‏اش. در اوّلي من شاهد را نمي‏بينم، ديدن او را هم نمي‏بينم، پس حياء خيلي زياد است و بسيار ارزش دارد. امّا اينجا، نفس که هميشه همراه من است و غيريّت بين من و او نيست آن‏قدر ارزش ندارد ولي زيباترين حياء است؛ لذا تعبير در روايت اين است. علي(عليه‏السّلام) فرمودند: «اَحسَنُ الحَياء اِستِحياؤکَ مِن نَفسِک»[4] زيباترين حياها آن حيائي است که از پيش خود و درون خود حياء کني.امام علي(عليه‏السّلام) مي فرمايد: «غايَ?ُ الحَياء أن يَستَحييَ المَرءُ مِن نَفسِه»[3] نهايت حياء اين است که شخص از خودش در برابر عمل قبيح حياء کند و آن را انجام ندهد. اين تعبير «مِن نَفسِه» يعني هنوز عقلِ عملي او حسن و قبح سرش مي‏شود و هنوز از واديِ انسانيّت خارج نشده است. تمام انسانيّت به حياء استعلي(عليه‏السّلام) در يک روايت ديگر فرمودند: «مِن تَمامِ المُرُوَّه أَن تَستَحيي مِن نَفسِک»[4] تمام مروّت اين است که از خودت حياء کني. ما گاهي از مروّت به «جوان‏مردي» تعبير مي‏کنيم و مي‏گوييم: مروّت، همان جوان‏مردي است که يکي از خصلت‏هاي انساني است. به حيوان نمي‏شود گفت «جوان‏مرد». پس با اين توضيح، روايت مي‏فرمايد: کسي که از خودش حياء مي‏کند، هنوز خصلت انسانيّت خود را از دست نداده است.همه‏ي اين روايات مؤيد اين معنا است که زيبايي، زيباترين اقسام حياء اين است که انسان از خود حياء کند. اين حياء ديگر جنبه تحميلي هم ندارد، خيلي هم زيبا است چون خود جوش است و نشانه اين است که فرد هنوز از وادي انسانيّت خارج نشده است. پرکاربردترين حياءاما سوم، از نظرِ کاربرد در سطح جامعه که بسيار هم مهم است، کدام قسم حياء است؟ حيائي که از همه اقسام کاربرد بيشتري در جامعه دارد، حياء از خلق است. چرا؟ چون اينجا ديگر بحث شاهدي است که ظاهراً مشهود است و من هم دارم او را مي‏بينم که او مرا مي‏بيند. به حسِ ظاهري دارم اين را مي‏بينم. مثل اقسام ديگر نيست.[5]حياي از مردم زيربناي حياي از خود و خدااز نظر درجه‏بندي، ابتدايي‏‏ترين اقسام حياء همين نوع حياء است. يعني ابتدايي‏ترين اقسام حياء، حياء من الخلق است و انتهاي‏ترين آن، حياي من الله است. ولي اين مطلب هست که زيربناي حياء در انسان حياء من الخلق است. که اگر اين حياء بود، بقيه مي‏تواند دانه‏دانه در درون انسان شکل بگيرد و پشت سر اين بيايد. اگر اين نباشد بدانيد که ديگر از هيچ‏يک از اين اقسام حيا، خبري نيست. نه حياء من اولياءالله دارد، نه حياء من الملائکه دارد، نه حياء من النفس دارد و نه حياي من الله دارد. هيچ چيز ديگر ندارد.امام حسن عسکري مي‏فرمايند: «مَنْ لَمْ يَتَّقِ وُجُوهَ النَّاسِ لَمْ يَتَّقِ اللَّه‏َ»[6] اگر کسي پرهيز از مردم نداشته باشد که آنها دارند او را مي‏بينند، ديگر پرهيز از خدا ندارد. چون او مردم را دارد خودش با اين چشم سرش مي‏بيند که آنها دارند کاهايش را مي‏بينند؛ وقتي از آنها حيا نمي‏کند آيا از خدايي حياء مي‏کند که با اين چشم سر ديده نمي‏شود؟! وقتي که ملاحظه اين را نمي‏کند، ملاحظه خدا نکردن برايش سهل است. علي(عليه‏السّلام) فرمود: «مَن لَم يَستَحيِ مِنَ الناس لَم يَستَحيِ مِنَ الله»[7] ؛ هر کس که از مردم خجالت نکشد، از خدا خجالت نمي‏کشد. حضرت در جاي ديگر مي‏گويد: «شَرُّ الاَشرار مَن لايَستَحيِ مِنَ النّاسِ»[8] در بين اشرار، شرترين آنها آدمي است که از مردم خجالت نمي‏کشد.زيبايي، زيباترين اقسام حياء اين است که انسان از خود حياء کند. اين حياء ديگر جنبه تحميلي هم ندارد، خيلي هم زيبا است چون خود جوش است و نشانه اين است که فرد هنوز از وادي انسانيّت خارج نشده استحياي زيربناييدقت کنيد! ببينيد که چقدر معارف و احکام ما در اسلام حساب‏ شده است. حياء پوششي براي روي روح است. بي‏حيايي پرده‏دري است گفتيم که اوّلين قسم حياء، همين حياي از مردم است و ديگر اقسام حياء از اينجا شروع مي‏شود و جلو مي‏رود. اين حياء مربوط به روابط اجتماعي در سطح جامعه است که اگر بنا شود اين از بين برود، ديگر اقسام حياء هم در جامعه از بين رفته و حتي زمينه پيدايش هم پيدا نمي‏کنند. امر به معروف و نهي از منکر، ضامن حياي عموميحالا ببينيد اين جمله‏اي که من در اوّل بحث‏هاي خودم مي‏گويم که «يکي از بزرگترين مشکلات جامعه ما ترويج بي‏حيايي است» يعني چه! مشکل اصلي ما در سطح جامعه «پرده‏دري» است. اين که شما مي‏بينيد در اسلام، از اهمِّ واجبات، امر به معروف و نهي از منکر است، براي اين است که اسلام مي‏خواهد در جامعه پرده‏دري رواج پيدا نکند. چون اگر اين پرده حياء در سطح جامعه شکسته شود، يعني کسي از ديگري خجالت نکشد، ديگر سنگ روي سنگ بند نمي‏شود. وقتي که بنا شد من از تو خجالت نکشم، آيا از خدا در انجام احکام شرعيّه خجالت مي‏کشم؟ ـ‏بيني و بين الله‏ـ وقتي من از خودم، که با خودم خودماني هستم، خجالت نکشم آيا ممکن است که با تو رو در بايستي داشته باشم؟ اين‏که در اسلام اين همه نسبت به امر به معروف و نهي از منکر تأکيد شده، براي همين است.سير جامعه بدون حياء
حجاب گناه زن اسلام دين شتابان
اگر اين پرده در سطح جامعه دريده شود، يک جامعه‏اي درست مي‏شود که هر روز به سمت حيوانيت مي‏رود و ديگر انسانيّت تمام مي‏شود. نه الهيّت، بلکه حتّي انسانيّت هم از چنين جامعه‏اي مي‏رود. ديگر کسي قُبح سرش نمي‏شود.راه رسيدن دشمن به اهداف خود لذا من اين را تذکر بدهم که دشمنان اسلام هم از اين جهت، مسأله را خوب فهميده‏اند که راه ضربه زدن به جامعه اسلامي ترويج بي‏حيايي است. اگر اين بشود، آنها به اهداف خود رسيده‏اند. آنجا ديگر دشمن با انسان رو‏به‏رو نيست که بخواهد با آنها بجنگد. بلکه با يک‏سري حيوان، طرف است و کارش بسيار راحت است. چون افراد بي‏حياي جامعه، حيوان هستند و ديگر انسان نيستند که بخواهد از دينشان دفاع کند. چنين افرادي احساس شرف مي‏کنند!؟ ناموس مي‏فهمند يعني چه!؟ اينها ديگر انسان نيستند. «بي‏تفاوتي» زمينه‏ساز بي‏حيايييک وقت مي‏گوييد: ‏حياء در جامعه ترويج نمي‏شود ولي يک وقت مي‏گوييد: در جامعه ترويج بي‏حايي وجود دارد. پرده‏داري که نيست، پرده‏دري هم دارد ترويج پيدا مي‏کند؛ نه اين‏که به پرده‏داري اهميّت داده نمي‏شود، بلکه پرده‏دري رواج دارد. بي‏تفاوتي با ترويج، فرق دارند. بي‏تفاوتي، زمينه‏سازِ پرده‏دري است. مثلاً کسي که به کار زشتي، نگاه مي‏کند و ککش هم نمي‏گزد، حالت بي‏تفاوتي دارد. امّا يک نفر که مرتکب حرام مي‏شود، پرده‏دري کرده است.  نهي از منکر، پرده‏داري استوقتي کسي به او مي‏گويي: پرده‏دري نکن! يعني عمل زشت را انجام نده! اين يعني دارد پرده‏داري مي‏کند. نهي از منکر، پرده‏داري است. اينکه من وقتي کار زشت را مي‏بينم بايد جلويش را بگيرم، براي اين است که در جامعه پرده‏داري شود. ما تعبير مي‏کنيم به «پيش‏گيري»، چون اين کار، زمينه‏ساز پرده‏دري در جامعه است.  پي نوشت ها  : [1]. غررالحکم، ص 257[2]. همان [3]. غررالحکم، ص 236[4]. همان[5]. حالا چه کاربردي دارد را بعداً عرض مي‏کنم.[6]. بحارالأنوار، ج 68، ص 336[7]. غررالحکم، ص 257[8]. همانفرآوري: بصيرت بخش اخلاق و عرفان اسلامي تبيانمنبع : پايگاه اطلاع رساني آيت الله حاج آقا مجتبي تهراني 





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 546]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن