واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: نقش تمثيلات دينى در تبليغ( 1 )
يكى از جاذبه هاى دينى كه نقش بسيار مهمى در انتقال تعاليم و مفاهيم مورد نظر دارد «تمثيلات و تشبيهات» است كه در هر زبان و كشورى بخشى از فرهنگ ادبيات آن را تشكيل مى دهد.رسالت عظيم مبلغان علوم الهى نشر مفاهيم بلند دينى در عرصه جوامع بشرى است تا در پرتو آن انسان ها به كمال و سعادت واقعى كه خواسته و غايت اين تعليمات است دست يابند. اما اين تبليغ در كنار هزاران تبليغ ديگر كه هر يك مى خواهند طعم تفكر مكتب يا كالاى خويش را در كام نوجوانان و جوانان و مخاطبين خود بريزند كار ساده اى نخواهد بود.در اين آشفته بازار حيرت و سرگردانى تنها حقانيت يك مكتب و كيفيت يك كالا نمى تواند به جذب مخاطبان منتهى شود بلكه علاوه بر آن، استفاده از روش هاى درست تبليغى از عوامل قطعى توفيق در اين مهم است كه نيم نگاهى به سطح روزنامه ها، مجلاّت، و به طور كلى رسانه ها بر صحت اين مطلب گواهى مى دهند. روح آدمى طالب تنوع و جذابيت است امام على(عليه السلام) در اين زمينه مى فرمايند: «اِنَّ هذِهِ القلوب تَمَلُّ كَما تَمَلُّ الأبدانُ فابتغوا لَها طرائِفَ الحِكَم;[1] همانا اين دلها خسته مى شوند چنانكه بدنها خسته مى شوند پس براى آنها تازه هاى حكمت را بجوييد.»در اين ميان جوانان و نوجوانان بيشتر به مسأله تنوع طلبى و جاذبه خواهى حساسند، از اين رو سردمداران تهاجم فرهنگى توجه خود را به اين جذابيّت ها معطوف نموده اند كه خنثى سازى اين هجمه عظيم نيز جز با استفاده از همين ابزار ميسّر نيست اما اينكه كلاس هاى درس و منابر و سخنرانى ها و ساير وسايل ارتباط جمعى به چه ميزان از اين ابزارها استفاده مى كنند بحثى است كه هر كس خود مى تواند قضاوت كند نگاهى به روش هاى تبليغى پيامبران و امامان و بزرگان دين بيانگر اين حقيقت است كه آنها تنها به وعظ و خطابه خشك و بى روح بسنده نمى كردند بلكه با استفاده از داستان ها، مثل ها، اشعار و... به تسخير قلوب مخاطبان خود مى پرداختند. در قرآن نيز اين مسأله به نحو بارزى رخ مى نمايد. مثلها و داستان هاى فراوان، جملات موزون و آهنگين، سوره هاى كوتاه و بلند به مقتضاى زمان و مكان، تفاوت در لحن و بيان در كنار مفاهيم بلند و متعالى، چهره اى جذاب و ماندگار و بهارى بى خزان از قرآن ارائه داده است. يكى از جاذبه هاى دينى كه نقش بسيار مهمى در انتقال تعاليم و مفاهيم مورد نظر دارد «تمثيلات و تشبيهات» است كه در هر زبان و كشورى بخشى از فرهنگ ادبيات آن را تشكيل مى دهد.[2]آنچه اين مقاله كوتاه به آن پرداخته، بحث از اهميت، كاركردها و روش هاى استفاده از اين ابزار كارآمد در تبليغ است تا به مدد آن تبليغى جذّاب و تأثيرگذار و پرمخاطب حاصل آيد.نكاتى درباره فهم مثل ها 1) قرآن كريم فهم مثل ها را ساده ندانسته و فهم آنها را ويژه كسانى مى داند كه اهل علم اند. «وَ تِلْكَ الاَْمْثَـلُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَ مَا يَعْقِلُهَآ إِلاَّ الْعَــلِمُونَ;[3] و آن مثل ها را براى مردم مى زنيم ليكن جز دانايان آنها را درك نمى كنند.»در جاى ديگر قرآن به عده اى اشاره مى كند كه مثل زدن خداوند به پشه اى را تمسخر مى كنند ولى خداوند توجه آن ها را به حكمتى كه در درون آن وجود دارد جلب مى كند.[4] بنابراين فهم مثل ها نياز به دقت و تدبر دارد. 2) گاه بعضى از تمثيلات شبهه بر دارند و در نگاه اول شنونده را با اين سؤال مواجه مى كنند كه منظور از ارائه اين تمثيل چيست؟ ليكن محدود شدن به محدوده مثل و دور ماندن از هدف و وجهى كه اين مثل براى آن ذكر شده گمراه كننده است. به عنوان نمونه امام على(عليه السلام) در آغاز خطبه ششم نهج البلاغه مى فرمايد: «و اللّه لا اكون كالضَّبُعِ تَنامُ عَلى طولِ اللَّدِم»; به خدا سوگند من همچون كفتار نيستم كه با ضربات آرام و ملايم (در برابر) لانه اش به خواب مى رود تا صياد به او مى رسد.»معروف است كه كفتار حيوان ابلهى است و صياد براى شكار آن با سنگ يا چوب به آرامى بر در لانه كفتار مى زند و او را به خواب برده و شكار مى كند.[5] ندانستن اين ويژگى اين شبهه را پيش مى آورد كه چرا امام فرمود من كفتار نيستم؟ ولى با شناخت اين ويژگى كفتار بايد گفت در حقيقت حضرت با اين تمثيل مى خواهند بيدارى خود را از مسايل سياسى زمان برسانند.[6]3) از آنجا كه فهم مثل ها نيازمند تأمل و تعقل است از اين رو كسانى كه اهل دقت بيشترى هستند از مثل ها استفاده بيشترى مى كنند و ظرايف بيشترى را كشف مى كنند از يك مثل مى توان نكات مختلفى را بدست آورد كه يكى از ديگرى عميق تر و در عين حال همگى درست باشد. حال با توجه به اهميت مثل ها انتظار مى رود كلاس هاى درس، منابر و سخنرانى ها، كتاب هاى درس و ساير وسايل ارتباط جمعى رويكرد در خورد توجهى به اين مسأله نشان دهند. اما متأسفانه در حال حاضر شاهديم كه معلمان و مبلغان و كتب درسى دينى و قرآن از اين ابزار كارآمد به دور افتادند و در موارد زيادى كلاس هاى درسِ بى روح و خطابه هاى خشك و بى جاذبه نه تنها مخاطب را به خود جذب نمى كند كه مايه بى حوصلگى او نيز شده و از اصل بحث گريزان مى گردد. پس بكوشيم با شناخت بيشتر جاذبه هاى دينى و به كار بستن آنها، بر غناى تعليم و تربيت خويش و بر ماندگارى آنها در ذهن كودكان، نوجوانان و جوانان بيفزاييم پىنوشتها: 1 . غرر الحكم و دررالكلم، حديث 354.2 . مثل هاى آسمانى، ص 9 و 10، مؤلف: على اسعدى، انتشارات دارالحديث، چاپ اول 1383.3 . عنكبوت/ 43.4 . بقره/ 26.5 . پيام امام، ج 1، ص 453، آيت الله مكارم شيرازى و همكاران، انتشارات دارالكتب الاسلامية.تهیه و تنظیم : گروه حوزه علمیه تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 413]