محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826821047
مزار ماهیهای عزیزمان
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: ghafourian4th September 2006, 12:01 PMاین تاپیک محلی است برای برگزاری مجالس یادبود ماهیهای از دست رفته مان. جایی که دور هم جمع شویم و از آنهایی که روزی در جمع ما بودند و با ما خوش بودند و ما با آنها نیز، بگوییم و بشنویم. اما اکنون دیگر چیزی جز یاد و خاطرۀ آنها باقی نمانده که ما دل را به آن خوش کنیم. بیایید عکس بذارید، مطلب بنویسید و یاد ماهی های خود کنید و بگویید بیشتر ناراحت از دست دادن ماهیتان شدید یا پولی که انگار ریختید تو جوب (نمی خواد راست بگویید، ما خودمان حقیقت را می دانیم) بگویید چه شد آن روز سیاه که ماهی شما به جمع زباله ها پیوست. ما را در غم خود شریک نمایید و در غمهای ما شریک شوید. از محسنات ماهیهایتان بگویید و از بدی های آنها. بگویید و بشنوید. و اگر اشکالی در کارتان بود و راهی برای پیشگیری بود و احمال کردید، صمیمانه بگویید. مردونه ما هم می گیم! ghafourian4th September 2006, 12:04 PMبا نهایت تاثر و تالم، درگذشت ناگهانی آنجل زیبا و مهربان و لجنخوار خدمتگذار دلسوز و فداکار خود را به اطلاع کلیه اقوام و دوستان و آشنایان رسانده، تسلیت عرض می نمایم. آنها که عمر کوتاه ولی پربرکت خویش را در راه زیبا سازی خانه بنده و تلاش برای تکثیر گذراندند، اکنون دارفانی را وداع گفته اند. مراسم تشییع پیکر پاک آن مرحومان روز یکشنبه 13 / 6 / 85 راس ساعت 10 شب از مقابل آکواریوم(محل منزل آن دو مرحوم) به سمت مزارشان واقع در سطل زباله برگزار شد. (وسیلۀ ایاب و ذهاب جهت رفاه حال میهمانان محترم لازم نبود) مجلس ختم این دو ماهی (و تمام ماهیهای متوفی) از امروز در تاپیک "مزار ماهیهای عزیزمان" واقع در تاپیک ماهیهای آکواریومی برگزار می شود. باشد که تشریف فرمایی شما عزیزان موجب تسلی خاطر بازماندگان و آمرزش روح آن دو عزیز از دست رفته (و مابقی ماهیهای متوفی) شود. از طرف خانواده های : غفوریان، نوید، سیاوش (sx3d)،دیسکاس، رضا پولو، ماهی فروش، شاهده، وکلیه بستگان و دوستان و آشنایان. ghafourian5th September 2006, 09:57 AMبا عرض سلام و خیرمقدم به همۀ عزیزان و حضار محترم حاضر در تاپیک، اجازه می خواهم تا عرض تسلیتی داشته باشم به مناسبت فوت این دو ماهی به نامهای آنجل و لجنخوار به خدمت محترم شما سروران ارجمند خصوصاً خانوادۀ معزز و شریف داغدیده، خانوادۀ محترم غفوریان. ما امروز اینجا گرد هم آمده ایم تا یادی کنیم از دو ماهیی که روزی با هزینۀ گزاف خریداری شدند و قرار بود همدمی باشند برای صاحب آنها. همانطور که همۀ شما مستحضر هستید یکی از این دو ماهی آنجلی بوده که به گفته تمام آنهایی که آنرا دیده بودند در زیبایی همتا نداشته است. باله ای بلند داشته و از آنجا که این عزیز از نژاد دم افشان بوده، انتهای دم آن همواره بمانند عروسی در حال رقصیدن به نظر می رسیده. این آنجل اندازه اش در اواخر عمر با اینکه به شدت بیمار و رنجور شده بود، از یک کف دست تجاوز می کرده است. به همین دلیل است که امروزشما حاضرین در این مجلس،چنین بوی شدید سوختگی را از اطراف صاحب آن احساس می کنید هرچند، این بو از دماغ ایشان است و با جای دیگر این عزیز داغ دیده اشتباه گرفته نشود. صاحب این ماهی با شجاعت تمام اعتراف می کند که دلیل فوت این ماهی عدم رسیدگی درمانی به او بوده است هرچند فقدان امکانات قرنتینه موجب چنین غفلتی بوده. گرچه مشیّت الهی است که در بالای هر تصمیمی خود را به دیدگان ما می نماید تا درس بگیریم و به فکر آخرت کار ماهی ها باشیم ای عزیزان. دیگر عزیز از دست رفته که اینجا باید یاد کنیم از او، لجنخواری است که تازه یه ماه هم نبود صاحب بدبختش خریده بودش. سر جمع 5 سانت نمی شد. لا کردار در عرض سه سوت شد اسکلت!. آنچه از این ماهی شایان ذکر است این است که بهترین لجنخواری بود که صاحب آن در تمام عمر خود دیده بود. حتی ثانیه ای هم بیکار نمی نشست و تمام هم و غم خود را بکار می بست تا مبادا ذره ای پلیدی در آکواریوم نماند. پس از تمیز کردن هر قسمت حرکت سریع آن برای پیدا کردن نقاط کثیف آکواریوم حقیقتاً در هیچ لجنخواری در آن آکواریوم سابقه نداشته است. به هر حال دوستان، یادشان را گرامی می داریم و امید واریم هرچه خواست خداست آن شود. برای شادی آن عزیز از دست رفته و تسلی خاطر بازماندگان اجماعاً پیام بفرستید. روحشان شاد، دمشان گرم Discus6th September 2006, 11:15 PMبا سلام دوستان فعلا این تایپک پاک نشود تا ببینیم نظر دوستان در مورد این تایپک چی هست . آقای غفوریان شما به کارتان ادامه بدهید . با تشکر Discus ghafourian7th September 2006, 09:59 AMدوستان شما را به انواع و اقسام امور مهم قسم می دهم این دنبالۀ توصیفی " طنز مفهومی " را که عزیزی مرحمت فرموده و بنده را با آن مرهون لطف خوشدش قرار داده حذف کنید. باور نمایید این کار خیری عظیم را به خانۀ شما خواهد آورد. شب جمعه است دل این جوون رو شاد کنید. اگر هم مشکل چیز دیگری هست، بیایید آرام دم گوشم بگویید. باور کنید من آدم خسیسی نیستم، قدر زحمات دوستان رو هم می دونم. یه پول چایی که این حرفها رو نداره، شما بیشتر از اینها به گردن ما حق دارید. Discus7th September 2006, 10:08 AMبا سلام دوست عزیز هیچ مشکلی نیست . اگر در تایپیک شما مشکلی بود مطمئن باشید که تایپیک قفل و حذف می شد. پاک نشدن این تایپیک فقط با نظر کاربران است . اسم تایپیک هم تغییر می کند . ghafourian7th September 2006, 10:11 AMروزگارم بر خلاف آرزوهایم گذشت بانهایت تاسف و تالم و امثالهم، مجدداً یه لجنخوار دیگه هم تلفات دادم. این با دستان شیطان از آستین پلید حلزون در حال مرگی بیرون آمد که با کوتاهی بنده با اینکه در حال هلاکت بود، از آکواریوم خارجش نکرده بودم. به رغم توصیه هایی که شخصی یک سال پیش از این به من کرده بود، اما به دلیل شباهت آن شخص به دیوانگان، بنده ایشان را جدی نگرفتم و این حلزون در آن آکواریوم باقی ماند. آن شخص دیوانه نما گفت که حلزون در حال مرگ اطراف خود را به شدت اسیدی می کند و پس از مرگ بیشترین اسید ممکن از آن خارج می شود تا ماهی های دیگر آنرا نخورند.این بود که آنجلهایی که کمی آب اسیدی را می پسندند نمردند ولی لجنخوارهایی که به شدت نسبت به Ph آب حساس هستند به دیار باقی (سطل زبالۀ معروف) پیوستند. پلشتی و پلیدی آن حلزون از بوی تعفن شدید لاشۀ آن پیدا بود به طوری که خانه بوی گند گرفت و بنده بیچاره شدم تا صبح. حال من مانده ام و غم از دست دادن ماهی ها (اون هم چه ماهی کلیدی : لجنخوار) اما غم اینها آسان است، غم سنگین غم آن یارو هستش که گفت و ما باور نکردیم. غم یارو من را سخت آزار می دهد. یارو کجاست که ببیند کجایم می سوزد. سه غم آمد مرا هرسه به یک بار غریبی و اسیری و غم یارو غریبی و اسیری چاره داره غم یارو غم یارو غم یارو (نسخه های دیگر این شعر تکذیب می شود) ghafourian7th September 2006, 10:17 AMهمسایه ها یاری کنید تا من تاپیکداری کنم شما هم بنویسید دیگه مسلمونا!! با سلام دوست عزیز هیچ مشکلی نیست . اگر در تایپیک شما مشکلی بود مطمئن باشید که تایپیک قفل و حذف می شد. پاک نشدن این تایپیک فقط با نظر کاربران است . اسم تایپیک هم تغییر می کند . ممنون که توضیح دادید که پول چایی رو به کی باید بدم. از همکاری شما متشکرم، کمک کنید این تاپیک جون بگیره، هم اکنون نیازمن یاری سبزرنگتان هستیم ghafourian7th September 2006, 10:34 AMروزی روزگاری من دوتا پنگوسی باله بلند داشتم که یکیشون یه باله داشت به این بلندی (!) روز بعد از همان روزی که اول گفتم بنده به خانه جدیدی هجرت کردم که این کار مساوی بود با تخلیه کلیۀ محتویات آکواریوم. به مدت چهار پنج روز این ماهی ها (سرجمع چهرپنج تا گوشت خوار غول) را در یک تشت کوچک با خون دل و دل گاو به دندان کشیدم تا بالاخره آکواریوم رو در منزل جدید با سلام صلوات و امور مرتبطه افتتاح کردم. اما به دلیل اینکه هر انسانی درصدی دیوانگی دارد صبر نکردم که دمای آب بالا بیاید و گفتم تا دما به 25 - 26 برسه اینها چیزیشون نیمشه. بعد از گذشت یک روز ماهی های دیگه غیر از پنگوسی ها رو رد کردم چون می خواستم آنجلهای فعلیم را بگیرم. اما یکی دو روز گذشت که من دیدم پنگوسیهای نازنینم دارند کپک می زنند. دست که تو آب کردم دیدم آب کما فی السابق سرده سرده. نگو این آب هرگز گرم نمی شه چون بخاری هرگز روشن نمی شه. به تناسب حادثه، بنده سرخوش و مست ، قدم زنان به ماهیفروشی رفتم و یک بخاری توپ خریدم. موقع برگشت جایتان خالی یه پیتزا زدم تو رگ به این یکی بزرگی (!). خلاصه برگشتم منزل و بخاری را در آب قرار ندادم. چون دیگه لازم نبود. پنگوسی های من از این جهان رخت بربسته بودند. برای توصیف عمق فاجعه باید بگویم که ماهی فروش قیمت پیشنهادیش برای یکی از آنها 10000 تومان بود، برای دیگری 15000 تومان و همان شب منتظر بود که من ماهی ها را برایش ببرم. قصۀ ما به سر رسید فرزاد ما به پولی نرسید ghafourian11th September 2006, 02:28 PMآقا چند وقت پیش (کمتر از دو هفته، بیشتر از یک هفته) این آنجل من تخم گذاشت. من خیلی خوشحال شدم اما متاسفانه چون آکواریوم رو با شیشه جدا کرده بودم، یکی از آنجلهام که کوچیکه از لای شیشه حایل رد شد و همۀ تخمها رو خورد. انقدر خورده بود که شکمش اندازۀ یه نخود باد کرده بود. حتی یه چیزی مثل روده اش هم زده بود بیرون. ولی بعداً خوب شد. حالا من موندم و یه سنگ مرمر که هیچی تخم آنجل روش نیست. ولی اینبار آنجلهام رو انداختم تو یه آکواریوم دیگه. این بود خاطرۀ من. ghafourian11th September 2006, 02:35 PMیه سری من دوتا گورامی خالدار نر و ماده داشتم. شنیده بودم که برای تخم گزاری لازمه که اول نر رو انداخت تو یک آکواریوم دیگه بعد ماده رو انداخت. اونروز ما می خواستیم بریم مهمونی. من هم هول هولی ماهی ماده رو انداختم پیش نر و رفتم و آر شب برگشتم. وقتی چشمم به ماهی ماده افتاد خشکم زد. بدبخت انقدر کتک خورده بود که تمام بدنش خونی و مالی شده بود. بعدش که انداختمش تو آکواریوم دیگه خوب نشد و مرد. بعداً فهمیدم اگه ماهی ماده آمادگی تخمگزاری نداشته باشه، تو شرایطی که با ماهی نر تو یه محیط کوچیک و تنگ قرارشون بدی ماهی نر انقدر می زندش که بمیره. چون برای تخمگزاری گورامی نر ماده رو می زنه. خیلی دلم سوخت. اگه شاید یک هفته صبر کرده بودم می تونستم ازشون بچه بگیرم. ghafourian11th September 2006, 04:14 PMیه سری من دوتا گورامی خالدار نر و ماده داشتم. شنیده بودم که برای تخم گزاری لازمه که اول نر رو انداخت تو یک آکواریوم دیگه بعد ماده رو انداخت. اونروز ما می خواستیم بریم مهمونی. من هم هول هولی ماهی ماده رو انداختم پیش نر و رفتم و آر شب برگشتم. وقتی چشمم به ماهی ماده افتاد خشکم زد. بدبخت انقدر کتک خورده بود که تمام بدنش خونی و مالی شده بود. بعدش که انداختمش تو آکواریوم دیگه خوب نشد و مرد. بعداً فهمیدم اگه ماهی ماده آمادگی تخمگزاری نداشته باشه، تو شرایطی که با ماهی نر تو یه محیط کوچیک و تنگ قرارشون بدی ماهی نر انقدر می زندش که بمیره. چون برای تخمگزاری گورامی نر ماده رو می زنه. خیلی دلم سوخت. اگه شاید یک هفته صبر کرده بودم می تونستم ازشون بچه بگیرم. واقعاً شرم آوره. خجالت نمی کشی از این کارها که می کنی؟ ghafourian11th September 2006, 05:31 PMآقا نوید واقعاً دمت گرم! تو تاپیک کدوم ماهی راحت تر بچه پس می اندازه با آقا رضا چلو، دل می دی قلوه میستونی، اونوقت نمی کنی حتی دو کلوم فحش و ناسزا هم تو این تاپیک نسار ما کنی. این رسم جوانمردی و فتوت نیست. ترسم نرسی به مقصد ای اعرابی کین راه که می روی به باقالیها هست ghafourian11th September 2006, 05:32 PMاز این به بعد هرکس در این تاپیک چیزی بنویسد می تواند در قرعه کشی ما شرکت کند. در این قرعه کشی به نفرات اول تا دویستم یک هزار دستگاه خودرو پژو 206 از این صندوقدارها اهدا خواهد شد. بشتابید. هر سه پیام یک امتیاز. در این امر خداوند پسندانه شرکت کنید. ماهی خوب است (این جمله آخری برای آن دسته از عزیزانی است که نگویند این پیام به ماهی ربط نداشت ما هم زدیم پاکش کردیم) s_mary11th September 2006, 08:25 PMسلام . اقای غفوریان ... من آکواریوم ندارم . ولی توی حیوونها فقط ماهی و مرچه هارو دوست دارم . دیدم خیلی دلتون گرفته راست میگی این همه دوست داری هیچ کدوم نمییان باهات همکاری کنن. عیب نداره من الان واستون یه خاطره تعریف میکنم . فقط قول بده مسخره ام نکنی . عید پارسال 3 تا از این ماهی ها خوشگل قرمز ها خریده بودم . 2 تا شون بیچاره ها همون روزای اول به رحمت خدا رفتند . اما یکیشون که من خیلی دوستش داشتم مونده بود . اسمشو گذاشته بودم ( نمو ) آخه نمو خیلی بامزه است . توی یه تنگ خیلی خوشگل هم بود . خلاصه ما میخواستیم بریم مسافرت . 10 روز . هی گفتم اینو چیکارش کنم . گرفتم گذاشتمش توی یخچال ...!!!!!!!! بعد وقتی برگشتیم ... رفتم در یخچالو باز کردم ماهی نازنینم با دهن باز به طرز فجیعی منجمد شده بود ......... یه جیغ بلند زدم ... خدایا منو ببخش . ماهی عزیزم . نموی نازنین . من با تو چیکار کردم . فکر نمیکردم یخ بزنه ... وای فکر کن اون بیچاره چجوری ذره ذره یخ زده بود ... Sx3D11th September 2006, 08:31 PMسلام . اقای غفوریان ... من آکواریوم ندارم . ولی توی حیوونها فقط ماهی و مرچه هارو دوست دارم . دیدم خیلی دلتون گرفته راست میگی این همه دوست داری هیچ کدوم نمییان باهات همکاری کنن. عیب نداره من الان واستون یه خاطره تعریف میکنم . فقط قول بده مسخره ام نکنی . عید پارسال 3 تا از این ماهی ها خوشگل قرمز ها خریده بودم . 2 تا شون بیچاره ها همون روزای اول به رحمت خدا رفتند . اما یکیشون که من خیلی دوستش داشتم مونده بود . اسمشو گذاشته بودم ( نمو ) آخه نمو خیلی بامزه است . توی یه تنگ خیلی خوشگل هم بود . خلاصه ما میخواستیم بریم مسافرت . 10 روز . هی گفتم اینو چیکارش کنم . گرفتم گذاشتمش توی یخچال ...!!!!!!!! بعد وقتی برگشتیم ... رفتم در یخچالو باز کردم ماهی نازنینم با دهن باز به طرز فجیعی منجمد شده بود ......... یه جیغ بلند زدم ... خدایا منو ببخش . ماهی عزیزم . نموی نازنین . من با تو چیکار کردم . فکر نمیکردم یخ بزنه ... وای فکر کن اون بیچاره چجوری ذره ذره یخ زده بود ... اصلا ً ناراحت نباش ماهی ها خونسرد هستند و بیچاره درد نکشیدش و به رحمت خدا رفتش روحش بقای عمر سایر ماهی ها navid.gh11th September 2006, 08:32 PMبا سلام خدمت شما دوستان براي آكواريومم يه سنگ مرجاني خريدم از اينايي كه به قول آكواريوميا تصفيه شدست و مشكلي را ايجاد نميكنه . بعد فهميدم كه اين سنگها در دراز مدت ممكنه كه براي ماهي هاي آب شيرين مشكل ايجاد كنند . اين سنگها پر سوراخ هاي ريز و درشته . خلاصه سنگها را يه جورايي چيدم روي هم و چون يه مسافرت داشتم گفتم كه بعد از برگشتن ميرم و سنگها را عوض مي كنم .مسافرتم دو روز طول كشيد تو اين مدت ماهي ها بي غذا مونده بودند وقتي برگشتم ديدم هيچ اثري از فايترم نيست هر جا ي آكواريوم را كه گشتم هيچ اثري از اون نديد م برام مسجل شد كه ماهيام خوردنش جالب اينجاست كه ماهيام همه گياهخوار اونم از نوع آرومش . در هر صورت در سايت ها و از كساني كه صاحب فن بودند دليل اين واقعه را پرسيدم و همه تعجب مي كردند و متفقا مي گفتند كه استخوني گوشتي و... بايد از ماهي باقي مونده باشه ولي ما هر چي گشتيم چيزي نديديم تا اين كه بعد از 4 روز رفتم و يه سنگ معمولي غير مرجاني گرفتم تا با سنگهاي داخل اكواريوم عوض كنم همچي كه سنگ مرجاني را برداشتم ديد م فايتر بيجاره رفته توي يكي از اين سوراخها و گير كرده و بواسطه متخلخل بودن حفره نتونسته بود كه بيرون بياد . در هر صورت پيكر نيمه جان و مجروح اونو توي يه ظرف انداختم و مقداري داروي ضد عفوني ريختم و لي افاقه نكرد و مرد . بعد از اون دقت مي كردم كه وقتي سنگها را روي هم مي چينم فضاهاي حفره مانندي كه اين چينش ها ايجاد ميكنه عمدتا بزرگ و حجيم باشند تا ماهي توش گرفتار نشه ارادتمند شما نويد blueskin11th September 2006, 10:24 PMتقريبا 3 سال پيش بود مي خاستم اب اكواريم عوض كنم 2 تا پيرانا 2تا اسكار 1 كه 4 تاشونم بيشتر از 25 سانت بودن 1 لجن خوار بزرگم داشتم يك دونه تانك كوچيك داشتم مي خواستم تا فردا بذارم توي اون تا تانك اصلي اماده بشه ما هي هارو گرفتم انداختم توي يك سطل بزرگ كه ابش خيلي كم بود خيلي خسته بودم با خودم گفتم يك بعدش پا مي شم ماهي هارو مي ذارم تو تانك كوچيك اما چشامو باز كه كردم ديدم صبح شده لجن خوارم 2 تا پيرانام 1 دونه هم از اسكارام مرده بودن يكيشم بي حال طوري كه لنگاش هوا بود كف سطل بود اول فكر كردم مرده انداختم تو اكواريم اصلي خوشبختانه بعد 2 ساعت حالش سر جا اومد اما خيلي ناراحت شدم 1 سال بود داشتمشون همشونم از دستم غذا مي خوردن:( :( :( navid.gh12th September 2006, 01:01 AMبا سلام خدمت شما دوستان اين آقاي غفوريان مثل كشيشها داره از آدم اعتراف ميگيره . تا قبل ازاين اتفاق كه مي خوام براتون بگم يكي از سرگرمي هاي من نگاه كردن به ماهي هااز فاصله خيلي نزديك بود يعني صورتم را اينقدر به آكواريوم نزديك مي كردم كه دماغم مي خورد به شيشه . جزييات بدن اونها را تماشا مي كردم ماهي ها هم با اين حركت مشكلي نداشتند البته به تصور بنده . يه بار كه داشتم اين كار را مي كردم يكي از سورم ها از پشت سنگ اومد بيرون و يهو ديد كه يه آْدم عينكي از پشت شيشه زل زده بهش نمي دونم بيچاره چي فكر كرد فقط بگم كه مثل فشنگ به سمت بالا در رفت اينكه ميگم فشنگ اغراق نمي كنم چنان در رفت كه رد حركتش چند ثانيه تو آب باقي موند ومحكم سرش خورد به سقف شيشه اي بالا و همونجا برعكس شد و مثل يه آدم گيج اومد پايين به بدنش كه نگاه كردم زير پوستش انگار خون جمع شده بود دو روز بعد هم مرد و بنده عجيب عذاب وجدان گرفتم ديگه هم همچين كاري نكردم . ارادتمند شما نويد Stranger Elf12th September 2006, 04:52 AMمن اعتراف میکنم که قبلا که عموی من آکواریوم داشت و من حدود 5 سالم بود با قلاب ماهی گیری ساخت خودم از توش یه آنجل صید کردم و عموی من کلی گوشمو مثل استارت ماشین پیچوند ...چون اون آنجل سوگلی ماهیهای زن عموی من بود....... میگم این راز بقاء بد آموزی داره ها... باور نکنین. اینقدر ورجه ورجه کرد تا مرد..... ghafourian12th September 2006, 10:31 AMخوشحالم که همه دوستان رو در صف نظر دهندگان می بینم. این مایه مباهاته که عزیزان با ما همکاری می کنند و هیچ ربطی هم به پول و جایزه و پژو صندوقدار و بی صندوق هم نداره(داره؟ نه بابا؟). به هرحال اعترافات تکان دهنده ای بود. خلاصه اعترافات : 1- نرساندن دارو به بیمار بر خلاف قوانین وزارت بهداشت و درمان 2- تلاش برای حذف اهمیت عنصر دما در آکواریوم 3- تقویت ماهی های کوچک با تغذیه توسط غذای مقوی تخم دیگر ماهیها 4- تلاش برای به زور زائوندن ماهی ماده 5- ایجاد قطب جنوب برای ماهی 6- حبس در زندان انفرادی بر خلاف قوانین سازمان ملل 7- جیره بندی و تحویل آب بصورت کوپنی به ماهی ها به میزان یک ته استکان در ساعت 8- تلاش برای ورود به آکواریوم با دماغ از وسط شیشه جلو به دفعات و عاصی کردن ماهی ها تا حد خودکشی 9- تهیه ماهی برای سبزی پلو شب عید از آکواریوم عموجان Discus12th September 2006, 02:57 PMبا سلام منم مجبور شدم خاطری بگم . من حالا به خاطر پچه گی یا بی تجربگی رفتم یک ماهی بوفر کوجک 3 سانتی خریدم که این خریدم باعث شد یک آروانا و سوسمار ده سانتی ازم کشته بشه. ghafourian12th September 2006, 03:06 PMبا سلام منم مجبور شدم خاطری بگم . من حالا به خاطر پچه گی یا بی تجربگی رفتم یک ماهی بوفر کوجک 3 سانتی خریدم که این خریدم باعث شد یک آروانا و سوسمار ده سانتی ازم کشته بشه. لطفاً در مورد جزئیات فاجعه توضیحاتی ارائه بفرمایید. حال می دهد. blueskin12th September 2006, 06:41 PM10 سالم بود مي خواستم ببينم يك ماهي چقدر مي تونه نفسشو نگه داره يك دونه فايتر قرمز داشتم با دست گرفتم اول 5 دقيقه نگه داشتم بيرونه اب اما نمرد يك بار ديكه كه نفس گرفت 10 دقيقه نگه داشتم اما بازم نمرد دفعه 3 ماهي رو 5 دقيقه گذاشتم توي فريزر اما نمرد خلاصه مي خواستم هر جوري شده بكشمش اما نمي مرد تا اينكه فرداش 1 لحظه ديوونه شد خودشو به ديواره ها مي كوبيد تا اينكه يك دفعه خشكش زد و .................................................. ... mahi foroosh12th September 2006, 07:56 PM10 سالم بود مي خواستم ببينم يك ماهي چقدر مي تونه نفسشو نگه داره يك دونه فايتر قرمز داشتم با دست گرفتم اول 5 دقيقه نگه داشتم بيرونه اب اما نمرد يك بار ديكه كه نفس گرفت 10 دقيقه نگه داشتم اما بازم نمرد دفعه 3 ماهي رو 5 دقيقه گذاشتم توي فريزر اما نمرد خلاصه مي خواستم هر جوري شده بكشمش اما نمي مرد تا اينكه فرداش 1 لحظه ديوونه شد خودشو به ديواره ها مي كوبيد تا اينكه يك دفعه خشكش زد و .................................................. ... خوشحالم که بالاخره تونستی بکشیش:D :D :D mahi foroosh12th September 2006, 08:01 PMصحبت از فایتر شد یاد اون خدا بیامرز افتادم. یه فایتر داشتم اون موقع که جوون و جاهل بودم. تو یه تاک کوچولوی 20*25 نگهش میداشتم.یه بخاری غیر اتومات گذاشتم توش و رفتم بیرون وقتی اومدم دیدم آب به مرز جوشیدن رسیده و این حیوون یه گوشه چپه شده. سریع آب رو عوض کردم (فکرش رو بکنید حیوون چه حالی شده:( :( ) اما زنده موند!!!! کلا ماهی خیلی مقاومیه. خدا بیامرزتش. blueskin12th September 2006, 10:39 PMصحبت از فایتر شد یاد اون خدا بیامرز افتادم. یه فایتر داشتم اون موقع که جوون و جاهل بودم. تو یه تاک کوچولوی 20*25 نگهش میداشتم.یه بخاری غیر اتومات گذاشتم توش و رفتم بیرون وقتی اومدم دیدم آب به مرز جوشیدن رسیده و این حیوون یه گوشه چپه شده. سریع آب رو عوض کردم (فکرش رو بکنید حیوون چه حالی شده:( :( ) اما زنده موند!!!! کلا ماهی خیلی مقاومیه. خدا بیامرزتش. يك چيز بگم باورت نميشه من اون فايتر رو با 2تا اسكار اندازه خودش نگه مي داشتم :eek: Discus12th September 2006, 11:19 PMبا سلام در مورد جزئیات اون موضوع بهتره صحبت نکنم . سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 445]
صفحات پیشنهادی
مزار ماهیهای عزیزمان
4 سپتامبر 2006 – (وسیلۀ ایاب و ذهاب جهت رفاه حال میهمانان محترم لازم نبود) مجلس ختم این دو ماهی (و تمام ماهیهای متوفی) از امروز در تاپیک "مزار ماهیهای عزیزمان" واقع در ...
4 سپتامبر 2006 – (وسیلۀ ایاب و ذهاب جهت رفاه حال میهمانان محترم لازم نبود) مجلس ختم این دو ماهی (و تمام ماهیهای متوفی) از امروز در تاپیک "مزار ماهیهای عزیزمان" واقع در ...
مزار حیوانات عزیزمان
3 آگوست 2008 – مزار حیوانات عزیزمان-hamed_shamsnia3rd August 2008, 08:54 AMبا سلام ... 10:28 AMحالا جالبه که بگم یه بار ماهی قرمزو یه سال نگه داشتم و الانم ...
3 آگوست 2008 – مزار حیوانات عزیزمان-hamed_shamsnia3rd August 2008, 08:54 AMبا سلام ... 10:28 AMحالا جالبه که بگم یه بار ماهی قرمزو یه سال نگه داشتم و الانم ...
مزار هنرمندان در آستانه نوروز غبارروبی شد + عکس
مزار هنرمندان در آستانه نوروز غبارروبی شد + عکس-مراسم غبارروبی قطعه هنرمندان جمعه 23 اسفند با حضور قائم ... ما در اینجا گرد هم آمدیم تا به عنوان یک قدم کوچک بزرگداشت این عزیزان را برگزار کنیم. .... عکس : کروکودیل در حال خوردن یک کوسه ماهی در آب ...
مزار هنرمندان در آستانه نوروز غبارروبی شد + عکس-مراسم غبارروبی قطعه هنرمندان جمعه 23 اسفند با حضور قائم ... ما در اینجا گرد هم آمدیم تا به عنوان یک قدم کوچک بزرگداشت این عزیزان را برگزار کنیم. .... عکس : کروکودیل در حال خوردن یک کوسه ماهی در آب ...
عكس هاي آكواريوم و ماهي توسط gast.hell ء
عكس هاي آكواريوم و ماهي توسط gast.hell ء-gast.hell3rd August 2008, 12:12 PMسلام اینم آکواریم من ... عكس هاي آكواريوم و ماهي توسط gast.hell ء ..... مزار حیوانات عزیزمان ...
عكس هاي آكواريوم و ماهي توسط gast.hell ء-gast.hell3rd August 2008, 12:12 PMسلام اینم آکواریم من ... عكس هاي آكواريوم و ماهي توسط gast.hell ء ..... مزار حیوانات عزیزمان ...
Fun. آکواریوم منجمد+عكس
با شنیدن نام آکواریوم همه به یاد یک محفظه شیشه ای پر آب و چند ماهی رنگارنگ کوچک و زیبا که در حال شنا کردن در آن هستند می افتیم . اما در ژاپن ... مزار ماهیهای عزیزمان ...
با شنیدن نام آکواریوم همه به یاد یک محفظه شیشه ای پر آب و چند ماهی رنگارنگ کوچک و زیبا که در حال شنا کردن در آن هستند می افتیم . اما در ژاپن ... مزار ماهیهای عزیزمان ...
عرض تسلیت برای جالی خالی یکی از بهترین ها
مزار ماهیهای عزیزمان 4 سپتامبر 2006 – همانطور که همۀ شما مستحضر هستید یکی از این دو ماهی آنجلی بوده که به ... آنچه از این ماهی شایان ذکر است این است که بهترین ...
مزار ماهیهای عزیزمان 4 سپتامبر 2006 – همانطور که همۀ شما مستحضر هستید یکی از این دو ماهی آنجلی بوده که به ... آنچه از این ماهی شایان ذکر است این است که بهترین ...
شلمچه محل تفریح بود ولی...(2)
حالا آنها در حاشیه کانال ماهی بودند که عبور از آن به سادگی میسر نبود. کانال پرورش ... متن پیام این گونه منتشر شد: «از خداوند متعادل پیروزی نهایی رزمندگان عزیز را خواستارم عزیزان من بکوشید. خداوند تعالی با ... به مزار شهدای شلمچه خوشآمدید بخش فرهنگ ...
حالا آنها در حاشیه کانال ماهی بودند که عبور از آن به سادگی میسر نبود. کانال پرورش ... متن پیام این گونه منتشر شد: «از خداوند متعادل پیروزی نهایی رزمندگان عزیز را خواستارم عزیزان من بکوشید. خداوند تعالی با ... به مزار شهدای شلمچه خوشآمدید بخش فرهنگ ...
ساخت خودرويي سریع تر از فشنگ! +عکس
مزار ماهیهای عزیزمان 4 سپتامبر 2006 – بیایید عکس بذارید، مطلب بنویسید و یاد ماهی های خود کنید و بگویید بیشتر ... پس از تمیز کردن هر قسمت حرکت سریع آن ...
مزار ماهیهای عزیزمان 4 سپتامبر 2006 – بیایید عکس بذارید، مطلب بنویسید و یاد ماهی های خود کنید و بگویید بیشتر ... پس از تمیز کردن هر قسمت حرکت سریع آن ...
اسکلت مرده ها، سالم می ماند؟
در بعضي ازاين بارش ها ماهي ها زنده بودند و در بيشتر آنها ماهي ها مرده و گاهي به علت برودت هوا ماهي ها يخ زده بوده است. عجیب.ترین مومیایی. ... مزار ماهیهای عزیزمان 4 سپتامبر ...
در بعضي ازاين بارش ها ماهي ها زنده بودند و در بيشتر آنها ماهي ها مرده و گاهي به علت برودت هوا ماهي ها يخ زده بوده است. عجیب.ترین مومیایی. ... مزار ماهیهای عزیزمان 4 سپتامبر ...
دیدنی های امروز
یک پیرمرد کره ای به همراه همسرش بر سر مزار پدرش در فبرستان سئول. پدر این پیر مرد در جریان ... ماهی گیری روستاییان در چین حمله بازماندگان معدنکاران مفقود شده در معدنی در چین به نیروهای امنیتی برای کسب اطلاع از عزیزان مفقود شده خود در انفجار معدن ...
یک پیرمرد کره ای به همراه همسرش بر سر مزار پدرش در فبرستان سئول. پدر این پیر مرد در جریان ... ماهی گیری روستاییان در چین حمله بازماندگان معدنکاران مفقود شده در معدنی در چین به نیروهای امنیتی برای کسب اطلاع از عزیزان مفقود شده خود در انفجار معدن ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها