تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 6 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):دانايى سرآمد همه خوبى‏ها و نادانى سرآمد همه بدى‏هاست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1834470417




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

تعامل شيعه با اشاعره در بغداد (1)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
تعامل شيعه با اشاعره در بغداد (1)
تعامل شيعه با اشاعره در بغداد (1)   نويسندگان: دکتر محمدعلي چلونگر دکتر محمدرضا باراني   بررسي و تحليل تعامل فکري سياسي شيعه ي اماميه با اشاعره در بغداد در دوره ي آل بويه (سده هاي چهارم و پنجم هجري) چکيده بغداد در دوره آل بويه شاهد تعامل در مفهوم همگرايي و واگرايي (تقابل) اماميه با فرقه هاي مختلف از جمله اشاعره بود. تعامل فکري سياسي مطرح در اين مقاله، در مباحث همکاري با سلطان جائر، تقيه، خروج عليه حاکم مسلمان، جنگ با مسلمانان و جهاد مي باشد. فرقه اشاعره در تعامل فکري سياسي توانست جريان امور را به تدريج به سوي خود جذب کند. اين تحول پيامدهايي داشت که مهم ترين آنها عبارت بود از: چالش فراروي فلسفه، رکود اجتهاد، پشتيباني نظري از خلافت، چالش جدي عقلگرايان، غرور در جايگاه مذهبي و تضعيف حنابله، تفاوت اماميه و اشاعره در تعامل فکري سياسي در مباحثي مثل دولت و حکومت، پيروي يا عدم پيروي از عقل و انفتاح يا انسداد باب اجتهاد است. تقابل اماميه و اشاعره پيامدهايي همچون تضعيف آل بويه، اقتداريابي خلافت، زمينه سازي براي جايگزيني حنابله، همراه نمودن خلافت با انديشه هاي اشعري به دنبال داشت. کليد واژه ها: تعامل، همگرايي، واگرايي، تقابل، آل بويه، بغداد، اماميه، اشاعره. مقدمه مطالعات فرقه شناختي از منظر تاريخي مي تواند بسياري از گره هاي کور و ناپيداي حوادث تاريخي را آشکار نمايد؛ به ويژه آنکه عمده حوادث و رويدادها، برخاسته از مسائل مرتبط با فرقه ها و انديشه هاي فکري، سياسي و مذهبي آنان است؛ از اين رو شناخت هرچه بهتر و دقيق تر زواياي پنهان تاريخ انديشه ها در بررسي هاي تاريخي و روابط افراد، گروه ها، حکومت ها و همچنين تحولات فکري آنان، اثر بسيار محوري و تعيين کننده اي دارد. با توجه به اهميت اين نگاه، مقاله حاضر در پي بررسي تعامل فکري و سياسي اماميه و اشاعره است. بديهي است در بررسي تاريخ و انديشه هر فرقه اي، نياز به بررسي مسائل جانبي و گاه بررسي مسائل مرتبط با فرقه هاي ديگر آن دوره يا حتي دوره هاي پيشين وجود دارد و از آن گريزي نيست، که در برخي موارد بسيار ضروري و با ارزش خواهد بود. در قرن چهارم، موقعيت سياسي شيعه با تشکيل حکومت هاي شيعي فاطميان، حمدانيان و آل بويه در مصر، شام و بغداد تقويت شد. مهم ترين حکومت شيعي در اين دوره آل بويه بود که با تسلط بر برخي سرزمين هاي اسلامي در عراق و جبال مانند ري، قم، اصفهان، شيراز، کرمان و بغداد، جايگاه سياسي بسيار مهمي در تاريخ اسلام به دست آوردند و به ويژه با تصرف بغداد به عنوان مرکز خلافت و نفوذ زياد يک خاندان شيعي بر خلافت و خليفه ي عباسي و از ديگر سو به خدمت گرفتن عالمان شيعي و همکاري آنان با اين خاندان و همچنين به وقوع پيوستن حوادث بسيار مهم و اثربخش توسط آنان يا در دوره آنان، در تاريخ اسلام موقعيت ممتازي به دست آوردند. در آن دوران، برخي از حوادث و رخدادها از انديشه ها و افکار فرقه هاي موجود در بغداد به وقوع پيوست؛ زيرا در بغداد آن روز، فرقه هاي مهمي در برابر يکديگر صف آرايي کرده بودند که از مهم ترين آنان اماميه و اشاعره بودند. با توجه به ضرورت و اهميت تعامل در مفهوم همگرايي و واگرايي دو فرقه ي اماميه و اشاعره، اين مقاله در صدد بررسي تعامل فکري سياسي اين دو فرقه در عصر مورد بحث است. تعامل فکري سياسي در اينجا به بررسي رفتارهايي پرداخته مي شود که به طور مستقيم يا غير مستقيم خاستگاه فکري سياسي داشته اند و به تعبيري، انديشه هاي سياسي و رفتارهاي سياسي بين اشاعره و اماميه مورد پژوهش قرار مي گيرد؛ زيرا بهترين شاهد بر تعامل فکري سياسي آنان خواهد بود. همکاري با سلطان جائر، تقيه، خروج عليه حاکم مسلمان، جنگ با مسلمانان، جهاد و مانند آنها از مسائل مهم اين بحث است که در ادامه مورد توجه قرار مي گيرد. همکاري با سلطان جائر اشاعره پيرو اهل سنت و حديث بودند که طبيعتاً نگاهي متفاوت با اماميه نسبت به خلافت و خلفاي عباسي داشتند؛ بدين روي شايد مقايسه ديدگاه هاي آنان نتواند واقعيت را آن طور که بايسته است، بنماياند؛ زيرا ديدگاه آنان برگرفته از شرايط موجود بوده است، اما به دليل اينکه مي توان از يک سو همين مسئله را درباره ي اماميه نيز مطرح کرد و از طرف ديگر چاره اي جز اين نيست، ضرورت بررسي انديشه هاي آنان آشکار مي شود. اشعري بر اين باور بود که در هر حال، مسلمان بايد فرمانبردار حاکمان مسلمان باشد؛ حتي اگر آنان از ديانت و استقامت در راه دين بيرون روند، خروج و قيام عليه آنان با سلاح و شمشير روا نيست و مسلمان بايد از ورود در اين گونه فتنه ها پرهيز کند (اشعري، 1397ق، ج1، ص 31)؛ و بر مسلمان است که از هر دعوت کننده به سوي بدعت و اهل هوي دوري و پرهيز کند (همان، ص 33). اين سفارش ها از سوي «اشعري» دلالت بر جايگاه حاکمان نزد آنان دارد؛ زيرا اهل سنت حاکم و خليفه را فردي برگزيده از سوي مردم و صحابه و بزرگان دين مي دانند که شأنيت دنيوي دارد و تنها براي اداره امور جامعه برگزيده شده است و حفظ کيان اسلام به وجود يک امير و حاکم، بستگي دارد؛ بنابراين قيام عليه چنين فردي، تضعيف حکومت اسلامي است. شاهد ديگر، گفتار فردي است که در صدد توجيه اشتباه و خطاي حاکمان و خلفاست. ابوالخير احمدبن اسماعيل قزويني شافعي در نظاميه بغداد به وعظ مي پرداخت و به اصول فکري اشاعره باور داشت. در روز عاشورا به او گفتند: يزيدبن معاويه را لعن کن! گفت: او امام و مجتهد بود و در اجتهاد خود اشتباه کرده است. مردم با آجر به سوي او حمله بردند؛ از اين رو پنهان شد و به قزوين کوچ نمود (ابن کثير، 1408ق، ج13، ص9). اين حادثه از تقابل بين پيروان مکتب اشعري و شيعيان حکايت دارد و همچنين تعصب ابوالخير و مکتب او را مي رساند که با استناد به اجتهاد، هر خطاکاري را از پيامدهاي رفتاري دور مي دانند. انديشمندان مسلمان بر اساس شرايط سياسي و اجتماعي با سياستمداران همکاري يا تقابل داشته اند و همه آنان با شيوه ي يکسان با حاکمان برخورد نمي کرده اند، بلکه هر فرد با توجه به ديدگاه خود، چگونگي تعامل با حاکمان را پي ريزي مي کرده است. اشاعره مانند اماميه داراي دوره حضور امام و يا عدم حضور را نداشته اند، گرچه رفتار سياسي اجتماعي بنيانگذار مکتب آنان، داراي جايگاه ويژه خود بوده است؛ از اين رو شايد درست باشد که انديشه و رفتاري تقريباً يکسان مورد انتظار باشد، اما اماميه در دو دوره ي کاملاً متفاوت، دوره حضور امام و دوره غيبت را تجربه کردند و عالمان آنان در دوره غيبت تصميم گيرنده بودند، اما اشاعره در اين موقعيت قرار نگرفتند و براي آنان قبل و پس از حاکميت آل بويه تفاوتي نداشت؛ اما براي اماميه همزمان با روي کار آمدن آل بويه، دوره غيبت امامان شيعه امامي آغاز شد و فرصتي نو فراروي شيعيان به وجود آمد تا از راه همکاري با آل بويه به تقويت شيعه بپردازند. به نظر مي رسد در اين زمينه تفاوتي ميان اشاعره و اماميه وجود داشته باشد؛ زيرا اساس تفکر اماميه پيش از دوره ي آل بويه، بر عدم همراهي با حاکميت و خلافت بود و حاکمان اموي و عباسي را غير مشروع مي پنداشتند و همکاري شيعيان با دربار را مگر در شرايط خاص روا نمي دانستند؛ با اين حال تفاوت ديدگاه و عملکرد اماميه، در زمينه ي همکاري با آل بويه و ديگر حکومت ها آشکار مي گردد؛ و آل بويه نيز به همکاري عالمان و مردمان پيرو مذهب اماميه، نياز بسياري داشتند و به همين روي، دانشمندان امامي نزد آل بويه جايگاه بالايي داشتند؛ اما در هر صورت، نگاه مصلحتي به اين تعامل در دو سوي جريان، بين اماميه و آل بويه سبب شد همه ي سخنان و موضع گيري هاي عالمان امامي پذيرفته نشود و گاه با آنان برخورد شود و خواسته رقيبان اماميه، يعني اشاعره و حنابله برآورده شود؛ مثلاً ممنوعيت برگزاري زيارت عاشورا و برخي مراسم شيعي ديگر، نمونه اي از اين رويکرد مصلحت انديشانه آل بويه است. اماميه با وجود ابراز مخالفت با حاکميت، با هدف دستيابي به قدرت براي همراه ساختن حاکمان يا اعمال نفوذ در دربار آنان، با آنان ارتباط نيز برقرار مي کردند و تنها در مواردي که ضرورت نداشت، به دربار خلفا نزديک نمي شدند؛ در ضمن همکاري اماميه، معمولاً بر اساس نظر امامان(ع) بوده است؛ بنابراين نوعي هماهنگي ميان آنان وجود داشته، اما هر فرد حنبلي بر اساس نظر خود به همکاري با حاکميت مي پرداخت که خود يکي از تفاوت هاي ميان اين دو گروه مي باشد. اشاعره حاکميت خلفا را شرعي و درست مي دانستند و حتي همکاري با خلفا و حاکماني که جائر و ستمکار باشند نيز در ديدگاه آنها رواست که خود جايگاه رهبري نزد اهل سنت و اشاعره را مي رساند، در حالي که جايگاه امام و رهبر نزد اماميه کاملاً متفاوت بود؛ ديگر اينکه در آغاز، رويکرد مصلحتي به همراه همگرايي، در ميان پيروان اشعري بيشتر بوده و به تدريج در اواخر دوره آل بويه به دليل رقابت تنگاتنگ با حنابله و ضعف آل بويه و عالمان امامي، رويکرد واگرايي شدت گرفت و حتي در برابر همفکر خود حنابله قرار گرفتند، و تقابل بين اشاعره و حنابله، بغداد و دربار خلافت را به بحران کشاند. اماميه پس از عصر غيبت و ارتباط با آل بويه و ارتباط آل بويه با افکار معتزلي و زيدي، شاهد تحولي در زمينه ي تعامل سياسي با حکومت ها شد؛ چه اينکه فقه سياسي شيعه، از ارتباط ميان اماميه و اين گروه ها متأثر بوده است. تحول فکري سياسي و فقهي اماميه نيز در اين دوره ظهور کرد؛ نمونه ي آن مسئله همکاري با سلطان جائر است که به تفکيک جائر شيعي و غير شيعي پرداختند که با نوشته شدن کتابي به نام رساله في العمل مع السلطان به دست سيد مرتضي، مي توان شاهد تحول سياسي مهمي توسط اماميه بود. خروج عليه حاکم واکنشي منفي است که به منظور براندازي حاکميت صورت مي گيرد و نفوذ در دستگاه حکومتي و همکاري با آنان براي احقاق حقوق پيروان و همکيشان انجام مي شود و مي توان گفت همکاري از لحاظ رتبي يک مرتبه پايين تر از خروج عليه حکومت است. نگاه مثبت به جريان امور، در همکاري ظهور بيشتري دارد، اما در خروج، نگاه منفي و رويکرد اصلاح ناپذيري حکومت، غلبه دارد. در ميان انديشمندان امامي، سيد مرتضي به تبيين کلامي و کاربردي بحث همکاري با حاکم جائر پرداخت و با استناد به قرآن، نهج البلاغه، رفتار و گفتار امامان(ع) اين مسئله را در ميان شيعيان جا انداخت (سيد مرتضي، 1405ق، ج2، ص 94). نمونه اي از همکاري عالمان اشعري با خلافت چنين است: عضدالدوله، ابوبکر محمدبن طيب اشعري، معروف به باقلاني را نزد امپراتور روم فرستاد تا پاسخ نامه او را بدهد. باقلاني هنگام ورود نزد امپراتور روم، زمين را نبوسيد و با عظمت و جلال بر او وارد شد (ابن اثير، 1415ق، ج7، ص 401/ ابن کثير، 1408ق، ج11، ص 350). به نظر مي رسد همکاري عالم برجسته ي اشعري با عضدالدوله بويهي برخاسته از همان نگرش کلي او درباره ي حاکمان و خلفاست؛ گرچه عضدالدوله نيز ممکن است اهداف آشکار و پنهاني داشته باشد و مثلاً براي متعادل ساختن قدرت بين اماميه و اهل سنت، چنين فردي را اعزام کرده باشد. با توجه به مباحث بالا، بايد گفت: اشاعره نسبت به حاکميت نگاه مثبت داشته و در اواخر دوره آل بويه اين رويکرد تقويت شده است؛ گرچه اين رويکرد در زمينه تعامل با فرقه ها و به ويژه فرقه هاي اهل سنت تعديل نشد و برخوردهاي بسيار تندي از آنان نسبت به حنابله نقل شده است؛ با اين حال رويکرد اماميه پيش از دوره آل بويه از اشاعره تندتر بود و جنبه ي منفي نگاه آنان در تعامل با حکومت ها روشن بود، اما در دوره ي آل بويه نگاه اماميه نسبت به حاکميت تغيير بنيادي يافت و حتي نسبت به فرقه هاي شيعي و سني تعديل شد؛ در نتيجه مي توان رويکرد هر دو فرقه را در تعامل سياسي در اين دوره بر اساس يک سياست دانست؛ گرچه در تبيين اين سياست و عملکرد و شيوه تحقق آن، تفاوت هايي بين آنان وجود داشته است. تقيه تقيه از جمله مسائل اساسي مذهبي بوده که گونه اي رنگ سياسي نيز در آن آشکار است؛ به ويژه زماني که تقيه در روابط بين فرقه اي و در ارتباط با حاکمان مطرح باشد. گفتني است نگرش فرقه هاي اسلامي درباره «تقيه» مختلف بوده است: اماميه به ضرورت و درستي آن در پاره اي از شرايط سياسي، اجتماعي و مذهبي باور دارد و به تعبيري، تقيه را امر واجبي مي داند که انجام آن در زمان تسلط ظالمان و ستمگران، يک حکم است و هر کس با آن مخالفت کرده و خطري به جان، مال و آبروي مسلماني وارد گردد، از فرقه ي اماميه بيرون رفته است (صدوق، 1418ق، ص 51). تأکيد بر تقيه به اندازه اي است که امام صادق(ع) ترک کننده تقيه را به مثابه ترک کننده ي نماز دانسته است (همان)؛ البته اين نکته نيز بيان شده که اگر در نتيجه ي تقيه، خون مسلماني در خطر باشد، عمل به آن درست نيست (مفيد، 1410ق، ص 811) و بايد بدون رعايت تقيه، براي حفظ خون مسلمان اقدام نمود. بر اساس اين دستور مؤکد امامان(ع)، باز کاوي عملکرد و رفتار پيروان مذهب اماميه در دوره آل بويه مهم است؛ چه اينکه از بررسي رفتار آنان بر اساس تفکر و انديشه مذهبي اماميه در رابطه با تقيه، دورنماي مناسبي ارائه مي گردد. گروه هاي اهل سنت، تقيه را به عنوان يک اصل مذهبي و يا سياسي باور نداشتند؛ زيرا آن را زمينه ساز نفاق در جامعه مي دانستند. اشاعره نيز بر اساس همين عقيده تقيه را درست نمي دانستند؛ البته شايد به دليل عنايت اشعري به ابن حنبل، او نيز بر اين باور باشد که تنها در سرزميني که مشرکان تسلط دارند، تقيه رواست و در غير آن، نه ضرورت دارد و نه جايز است (محمود محمد، 1406ق، ص 91)؛ بنابراين در سرزمين هاي اسلامي تقيه و پنهان کردن باور خويش جايز نيست. اشعري در يکي از کتاب هاي خويش گفته است: در زمينه ي تقيه بين مسلمانان اختلاف نظر وجود دارد: شيعيان به جواز آن باور داشته و اينکه: امام مي تواند بر اساس تقيه، کفر و فسق را آشکار کند و يا به آنها راضي باشد و در اين زمينه به عمل پيامبر(ص) در دوران مکه استناد مي کنند؛ اما ديگران آن را بر پيامبر(ص) و امام روا نمي دانند (اشعري، 1369ق، ج1، ص 470). ظاهر گفته ي اشعري اين است که غير شيعه و به ويژه اهل سنت، به طور کلي با مسئله تقيه مخالف هستند. اين رفتار در اواخر دوره آل بويه به اوج خود رسيد و اشاعره در برابر حنابله با خشونت برخورد کردند و کشمکش بين آنان تا مدت ها پس از آل بويه نيز ادامه داشت. با يک بررسي تاريخي در اين زمينه مي توان گفت: اشاعره بر اساس نظر مکتب خود به تقيه عمل ننموده و بارها به مخالفت با اماميه و حتي فرقه هاي اهل سنت پرداختند، اما اماميه گاه بر اساس ديدگاه مکتب خود بر اساس تقيه عمل کرده اند؛ زيرا آنان تقيه را در شرايط وجود خطر براي جان، مال و ناموس مسلمانان واجب مي دانستند و در نتيجه، تقيه نکردن آنان در دوره ي آل بويه برگرفته از اقتدار شيعيان بوده است؛ اما پس از سقوط حکومت آل بويه و قدرت يافتن حنابله و اشاعره و تضعيف شيعيان و عالمان امامي، برخوردهاي تعصب آميزي که درگيري و خونريزي در پي داشته باشد، درست نبوده است؛ براي مثال در عاشوراي سال 458 قمري مردم محله ي کرخ، مغازه هاي خود را بسته، زنان را حاضر کردند و بر اساس سنت خود به نوحه گري بر حسين [(ع)] پرداختند و سبب اختلاف با اهل سنت شدند؛ و مردم محله ي کرخ از خليفه عذرخواهي کردند و خليفه توقيعي درباره ي کفر کساني که صحابه را سب و بدعت را آشکار کنند، صادر کرد (ابن کثير، 1408ق، ج12، ص 93)؛ بنابراين پذيرفتني است که برخي شيعيان امامي تندرو به چنين اقداماتي دست زده و با جريان سازي، در صدد فراهم آوردن شرايط براي انجام سنت هاي خود بودند. از سوي ديگر خلفا و حاکمان بويه نيز در نهايت، براي حفظ کيان حکومت خود، با همه ي فرقه ها برخورد مي کردند؛ مثلاً در سال 393 قمري عميد الجيوش به دليل وقوع فتنه بزرگ در بغداد و فعاليت زياد عياران و اختلاف شيعه و سني، برگزاري مراسم مذهبي شيعيان و سنيان را ممنوع نمود و از جمله برگزاري مراسم عزا بر حسين [(ع)] را منع کرد و همچنين جاهلان سني باب بصره و باب شعير را از برگزاري عزا بر مصعب بن زبير منع نمود و حتي شيخ مفيد را تبعيد کرد (همان، ج11، ص 332/ همو، 1415ق، ج8، ص 26)؛ بنابراين در صورت وجود خطر براي قدرت آنان، حتي با گروه هاي اهل سنت نيز برخورد صورت مي گرفته است. در حقيقت هر دو گروه اماميه و اشاعره در صدد اجراي اصل امر به معروف و نهي از منکر بودند که سبب بروز تنش هايي در بغداد شد؛ با اين تفاوت که اشاعره اصلي فراتر از امر به معروف که حاکم بر اين اصل باشد، نداشتند، اما در باور اماميه اصلي مهم تر از امر به معروف به نام تقيه وجود داشت که در اولويت قرار داشت؛ زيرا در نبود شرايط تأثيرگذارري، اجراي امر به معروف روا نيست؛ پس عمل به تقيه در اولويت بود؛ و در مجموع بايد گفت اين مسئله نه تنها به تعامل فکري سياسي اين دو فرقه کمک ننمود، بلکه در افزايش چالش و بحران و در نهايت تقابل سياسي آنان تأثيرگذار بود. ادامه دارد... /ع  





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 634]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن