محبوبترینها
از کجا بفهمیم قاشق چنگال اصل است | قاشق چنگال تقلبی نخرید!
با چاپ روی وسایل یک کسب و کار پرسود بسازید
قیمت دیگ بخار و تولیدکننده اصلی دیگ بخار
معروف‌ترین هدیه و سوغاتی یزد مشخص شد!
آشنایی با انواع دوربین مداربسته ضد آب
پرداخت اینترنتی قبوض ساختمان (پرداخت قبض گاز، برق و آب)
بهترین دوره آموزش سئو محتوا در سال 1403 با نام طوفان ۱۴۰۳ در فروردین ماه شروع می شود
یک صرافی ارز دیجیتال چه امکاناتی باید داشته باشد؟
تعمیرگاه مجاز تعمیر ماشین لباسشویی در شرق تهران
تعمیرگاه مجاز تعمیر ماشین لباسشویی در شرق تهران
جراحی و درمان ریشه دندان عفونی با خانم دکتر صفوراامامی
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1799056124
بحران هويت صهيونيستي و گذر به هويت پسا صهيونيستي (2)
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
بحران هويت صهيونيستي و گذر به هويت پسا صهيونيستي (2) نويسنده:دکتررحمن قهرمانپور* منازعات مذهبي در جامعه اسرائيل چالش بين يهوديان متدين و سکولار، از ابتداي تشکيل اسرائيل وجود داشت. در هنگام تدوين قانون اساسي، يهوديان مذهبي خواهان تنظيم آن براساس تعاليم مذهبي يهوديت بودند اما يهوديان سکولار و تعداد زيادي از بنيان گذاران صهيونيسم با اين امر مخالفت مي کردند. با انتشار پيش نويس قانون اساسي،احزابي چون حزب متدينان قوم گرا و حزب آگودات اسرائيل يا جمعيت اسرائيل، طرح قانون اساسي را به دليل اينکه در پيش نويس آن مبناي قانون گذاري شريعت در نظر گرفته نشده بود،رد کردند. اين اختلافات باعث شد تا بن گوريون تصويب قانون اساسي را مسکوت بگذارد، (7) سياستي که تاکنون ادامه داشته است. اما اختلاف ميان مذهبيون و سکولارها، در جامعه اسرائيل بعد از جنگ 1967، با پيروزي اسرائيل شکل حادتري به خود گرفته است.يهوديان مذهبي افراطي، پيروزي اسرائيل در اين جنگ را نشانه لطف خداوند به ملت يهود مي دانستند. اما غافل گيري اسرائيل در جنگ 1973، باعث شد همين عده ادعا کنند دليل پيروز نشدن يهوديان درجنگ 1973، نفوذ فساد و گرايش هاي سکولار در ميان يهوديان است. برطبق ادعاي آنها اگراين روند ادامه پيدا کند، شکست هاي پي در پي يهوديان در مقابل اعراب، در آينده محتمل است. افزون بر اين، اجراي احکام شريعت يهودي از ديگر موارد اختلاف ميان مذهبي ها و سکولارها است. دليل اصلي سقوط حکومت اول را بين در 1977، بحث بر سر شابات يا تعطيلي روز شنبه بود. همين طور عامل اصلي ترور رابين در 1995، تقدس سرزمين هاي اسرائيلي از نظر يهوديان افراطي بود. مذهبيون افراطي معتقد بودند رابين تقدس سرزمين اسرائيل را در پي توافق صلح اسلو،ناديده گرفته است. ايگال امير، قاتل رابين گفته بود من براساس حکم خداوند اين کار را انجام داده ام و پشيمان هم نيستم.(8)تصادفي نبود که چند سال پس از کنفرانس صلح مادريد و امضاي پيمان اسلو، در انتخابات پارلماني اسرائيل در سال 1996، احزاب موسوم به بلوک مذهبي، در کل 27 کرسي را از آن خود کردند که 7 کرسي بيشتر از انتخابات 1992 بود.در پي اين امر بود که بلوک مذهبي، به يکي از اعضاي اصلي حکومت ائتلافي راست گرا در اسرائيل تبديل شد. (9) پيروزي چشم گير حزب راست گراي مذهبي شاس، در انتخابات پارلمان 1999، و تبديل شدن آن به سومين حزب درپارلمان اسرائيل (کنست) را بايد نقطه عطفي در منازعات مذهبي در جامعه اسرائيل دانست. اصلي ترين طرفداران اين حزب را مذهبيون (عمدتاً سفارديم)، الترا ارتدوکسي تشکيل مي دهند که خواهان اجراي قوانين مذهبي يهود در اسرائيل مي باشد. رهبر معنوي اين عده،خاخام اواديا يوسف است و اکثر حاميان اين حزب را جوانان تحصيل کرده در مدارس مذهبي يهود (Yeshivot) تشکيل مي دهند. در دوازده سال نخست فعاليت حزب شاس، يعني از 1984 تا 1996، تعداد مردان يهودي که به صورت تمام وقت در مدارس مذهبي فوق تحصيل مي کردند، از 38 درصد به 54 درصد افزايش است. آموزش مذهبي يکي از ابزارهاي قدرتمند حزب شاس مي باشد (10) اين حزب در حالي در انتخابات 1999 به موفقيت دست يافت که در پي نتايج انتخابات 1996،ائتلافي از احزاب و گرايش هاي سکولار براي تضعيف احزاب مذهبي شکل گرفته بود. نتيجه آنکه در جامعه اسرائيل، در سه دهه گذشته گرايش هاي مذهبي تقويت و به تبع آن شکاف ميان مذهبيون و سکولارها نهادينه شده است. در چنين شرايطي دولت يهودي اسرائيل قادر به مديريت منازعات مذهبي به صورت دلخواه خود نيست. احزاب و جريان هاي مذهبي،خواهان تعريف دولت اسرائيل به عنوان يک دولت يهودي و نهادينه کردن تبعيض مذهبي مي باشند،حال آنکه احزاب و جريان هاي سکولار با تأکيد بر ماهيت سکولار دولت اسرائيل، مي کوشند اقليت هاي غير يهودي را در جامعه اسرائيل ادغام کنند.آن ديگ مذاب هويتي که بنيان گذاران اسرائيل آن را به ايدئولوژي غالب در حوزه شکاف هاي قومي- مذهبي تبديل کرده بودند، در حال از بين رفتن است، (11) و جامعه اسرائيل روز به روز شاهد نهادينه تر شدن شکاف ميان نيروهاي مذهبي و غيرمذهبي است. شکاف هاي قومي در جامعه اسرائيل افزون بر تقويت کشمکش هاي مذهبي، انواع شکاف هاي قومي نهادينه شده در جامعه اسرائيل،طي سال هاي اخير بيش از گذشته نمايان شده است. يک شکاف عمده مربوط به شکاف قومي سفارديم- اشکنازي مي باشد. سفارديم ها عمدتاً يهوديان شرقي تبار اعم از يهوديان خاور ميانه، شرق اروپا، آفريقا و آسيا مي باشند؛درحالي که اشکنازي ها عمدتاً يهوديان مهاجرت کرده از اروپاي غربي و مرکزي مي باشند. بنيان گذاران اوليه اسرائيل عمدتاً اشکنازي و سکولار بودند و به همين خاطر اکثر مناصب و شغل هاي حساس و رده بالا در اسرائيل به اشکنازي ها داده مي شد. اين تبعيض قومي به حدي بود که خود اشکنازي ها به اسرائيل مهاجرت مي کردند، اکثراً در شغل هاي رده پايين مشغول مي شدند. اين تبعيض به حدي بود که در سال 1977، يهوديان سفارديم در يک حرکت جمعي که بعدها شورش جعي (ماهاپاخMahapach) ناميده شد، به حزب ليکود رأي داده و باعث شکست حزب کارگر در انتخابات شدند؛ که تا آن زمان حزب اصلي حاکم بود.(12) قدرت گرفتن حزب شاس در همان حال که نشانه افزايش اهميت مذهبي در جامعه اسرائيل است، گوياي قدرتمندتر شدن شکاف قومي نيز مي باشد. زيرا لايه دوم حاميان حزب شاس را يهوديان سفارديم تشکيل مي دهند. کما اينکه رهبر معنوي آنها خاخام يوسف نيز عراقي الاصل است و بسياري از افراد هسته اصلي حزب شاس را يهوديان خاور ميانه تشکيل مي دهد. حاميان قومي حزب شاس به دو دليل در 1999 از اين حزب حمايت کردند: الف)هويت يابي با فرهنگ سفارديم و ب) تلاش براي افزايش قدرت سفارديم ها، آنها معتقد بودند سلطه فرهنگ اشکنازي در اسرائيل باعث حاشيه نشيني فرهنگ سفارديم و يهوديان سفارديم شده است. به باور برخي از اين افراد رأي دادن به حزب شاس مي تواند باعث تقويت موقعيت سفارديم ها شود. اين شکاف تا حدي بود که در سال 1998، اهود باراک،با انتشار بيانيه اي از رفتار گذشته حزب کارگر با سفارديم ها عذرخواهي کرد. (13) اوج آشکارشدن شکاف سفارديم- اشکنازي در جامعه اسرائيل، در جريان دادگاه دري، يکي از رهبران سفارديم بود. محاکمه وي به جرم گرفتن رشوه و سوء استفاده از اعتماد عمومي در سال 1990، آغاز شده بود. با اعلام حکم دري توسط دادگاه و محکوم شدن وي به چهارسال زندان، حزب شاس حکم دري را تبديل به يک موضوع انتخاباتي و انتقاد از وجود تبعيض عليه يهوديان سفارديم کرد. دري هم که اجازه يافته بود تا اعلام نظر نهايي دادگاه عالي آزاد باشد،يک جنبش پوپوليستي قومي عليه دولت چپ سکولار(اشکناري)، راه انداخت. دري، علت محکوميت خود را مراکشي بودن مي دانست. وي به صورت بي سابقه اي بحث تبعيض قومي عليه سفارديم ها را مطرح کرد که از انتخابات 1981 تا آن زمان بي سابقه بود. (14) در اين ميان اقليت هاي قومي- مذهبي ساکن اسرائيل، نظيراعراب و دروزي ها از تبعيض مضاعف رنج مي برند و اين در حالي است که حاميان اوليه صهيونيسم و اسرائيل براي جلب حمايت قدرت هاي بزرگ، از دموکراتيک بودن دولت يهودي اسرائيل سخن مي گفتند.امروزه نه تنها تبعيض نهادينه شده اي عليه اقليت غيريهودي وجود دارد،بلکه يهوديان سفارديم هم با نوعي تبعيض نهادينه شده مواجه اند که به اعتراف خود يهوديان، پشت سرگذاشتن و عبورازآن کار چندان آساني نست. از اين منظر مخاطب صهيونيسم عمدتاً يهوديان اشکنازي اند تا سفارديم، حتي دو عنصر اصلي توجيه کننده شکل گيري اسرائيل، يعني يهودي آزاري و رهايي، عمدتاً برگرفته از تجارب يهوديان اروپايي است تا يهوديان ساير مناطق. زيرا در خاورميانه پديده عامي به نام يهودي ستيزي يا هولوکاست وجود نداشت. غيريهوديان اسرائيل (اعم از اعراب، مسيحيان، دروزي ها، بدويان)،درمقايسه با يهوديان از حقوق شهروندي و مدني بسيار کمي برخوردارند. هرچند از نظر قانوني، غيريهوديان هم داراي حقوق سياسي برابر با يهوديان مي باشند، اما سازوکارهاي طراحي شده در جامعه اسرائيل به گونه اي است که در عمل مانع دست يابي غيريهوديان به مقام هاي حساس مي شود؛ در حالي که غير يهوديان حدود 20 درصد جمعيت اسرائيل را تشکيل مي دهند. در تصميم گيري هاي کلان هيچ غير يهودي حضور ندارد. تقسيم قدرت در اسرائيل،ريشه در تجربه تاريخي يهود دارد که بسيار قوم محور و انحصار گراست. (15)امري که در تضاد با شعارها و ايده هاي روشنگرانه و سکولار صهيونيسم قرار دارد. ساير چالش هاي داخلي افزون بر دو شکاف و چالش عمده که از آنها سخن گفتيم، تحولات ديگري در جامعه اسرائيل، مخصوصاً پس از جنگ 1967، به وقوع پيوسته که باعث شکاف هرچه بيشتر در تصويريهوديان اسرائيل از خود شده است. در اينجا به طورخلاصه به برخي از اين چالش ها اشاره مي شود: 1- آمريکايي شدن جامعه اسرائيل، رشد و گسترش ارزش هاي آمريکايي در جامعه اسرائيل و مخصوصاً در ميان جوانان، باعث نگراني رهبران اسرائيل و مخصوصاً رهبران و گروه هاي مذهبي شده است. پيامد مهم گسترش ارزش هاي آمريکايي در اسرائيل، کاهش پاي بندي به آداب و رسوم و ارزش هاي جا افتاده يهوديان نظير ازدواج يهودي با يهودي است. کمک هاي مالي گسترده آمريکا به اسرائيل و نيز تسهيل رفت و آمد يهوديان اسرائيل به آمريکا، باعث افزايش نفوذ روز افزون فرهنگ آمريکايي در اسرائيل شده است؛ تا حدي که برخي اسرائيل را ايالت پنجاه و يکم آمريکا مي دانند. ادامه اين روند باعث نگراني نخبگان از تسلط فرهنگ غربي بر اسرائيل شده است. سه مجراي تأثيرگذاري عمده آمريکا بر اسرائيل عبارتند از: 1) مهاجران آمريکايي در اسرائيل و برعکس، توريست هاي آمريکايي در اسرائيل، 2) افزايش گرايش به الگوهاي فرهنگ آمريکايي، از زبان گرفته تا الگوي کار و ورزش و... و 3) رفتار سياسي مهاجران آمريکايي به اسرائيل و نفوذ آنها در نظام سياسي اسرائيل.(16) 2- با گسترش ارزش هاي آمريکايي، خاص بودن جامعه اسرائيل و يهوديان،که يکي از بنيان هاي اصلي ايدئولوژي صهيونيسم مي باشد، زير سوال رفته است. باز توليد هويت يهودي اسرائيل، مستلزم آن است که شهروندان اسرائيل خود را خاص و مجزا از ساير ملت ها و سرنوشت ها ديده و براي حفظ تنها دولت يهودي جهان فداکاري کنند. اما گرايش روز افزون جوانان به فرهنگ آمريکايي،باورهاي آنها را نسبت به بنيان هاي صهيونيسم سست کرده است. آنها زندگي امن و راحت را بر مبارزه و جنگ براي حفظ موجوديت تنها دولت يهودي جهان ترجيح مي دهند. پی نوشت ها : * پژوهشگرمرکز تحقيقات استراتژيک منبع:نشريه پايگاه نور ،شماره 23. ادامه دارد... /ج
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 474]
-
گوناگون
پربازدیدترینها