تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 9 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هرگز زمين باقى نمى‏ماند مگر آن كه در آن دانشمندى وجود دارد كه حق را از باطل مى‏ش...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

سود سوز آور

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

مبلمان اداری

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1802803223




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

همايش ملي بررسي حوادث سياسي مناطق كردنشين ايران؛كُردها مرزبانان هميشگي ايران - سيدرضا حسيني


واضح آرشیو وب فارسی:هموطن سلام: همايش ملي بررسي حوادث سياسي مناطق كردنشين ايران؛كُردها مرزبانان هميشگي ايران - سيدرضا حسيني


روز يكشنبه 15 ارديبهشت‌ماه 1387 شمسي همايش ملي بررسي حوادث سياسي مناطق كردنشين ايران 1330 - 1320 شمسي با همكاري موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران و جمعي از اساتيد دانشگاه و محققان و متخصصان تاريخ كردستان در محل موسسه در تهران برگزار شد و به موضوعاتي از قبيل ، ، ، ، نقش حزب توده در تاسيس جمهوري مهاباد>، ، ، ، پرداخته شد.

در اين سمينار كه 9 نفر از سخنرانان آن از پژوهشگران و اساتيد تاريخ كردستان بودند كه به وضعيت تاريخي، سياسي، اقتصادي و فرهنگي، مناطق كردنشين پرداختند و به وارسي و كنكاش در آن توجه نمودند.

در ابتداي همايش دكتر حسين احمدي، دبير همايش و مسوول حوزه سياست خارجي موسسه مطالعات تاريخ معاصر، ضمن خيرمقدم به شركت‌كنندگان در سمينار اظهار داشت: بستر كار ما علمي، پژوهشي و تكيه بر مستندات مي‌باشد و گرايش‌هاي ما نيز گرايش سياسي نيست چون اساسا رويكرد ما، رويكردي سياسي نمي‌باشد و هدف ما اصولا‌ بررسي نكات خاموش تاريخ اين سرزمين و بيان حقايق تاريخي براساس اسناد و مستندات تاريخي مي‌باشد. احمدي گفت: جامعه ايران وارث تاريخ و تمدن برجسته با ويژگي‌هاي فرهنگي خاصي است كه در يك حوزه جغرافيايي گسترده در طول قرن‌ها و سده‌هاي متمادي، گروه‌هاي مختلف و متنوعي از مردمان را در خود جاي داده و با خلق، اشاعه و تعميق اساطير، سنن، آداب، عادات، رسوم و ويژگي‌هاي گوناگون فرهنگي و تمدني غني‌اي را در منطقه شكل داده و با نام فرهنگ و تمدن ايراني به جهانيان شناسانيده است. احمدي ضمن اشاره به گستردگي و پهناوري اين حوزه فرهنگي، مجاورت با حوزه‌هاي فرهنگي متعدد، تاريخ طولا‌ني، تنوع مختصات جغرافيائي، اقليمي و آب و هوايي اين سرزمين گفت: هجوم مهاجمان بي‌شمار و مهاجرت ديگران به ايران، از جمله عواملي است كه موجب گرديده به‌وسيله اقوام غيربومي، زبان‌ها، گويش‌ها، اديان و مذاهب گوناگوني به اين سرزمين راه يابد و يا اينكه در زبان‌ها و گويش‌ها و نيز اديان و مذاهب بومي و ديگر ويژگي‌هاي فرهنگي، مختصات تازه‌اي به‌وجود آيد.

وي در ادامه ضمن اشاره به مسائل مناطق كردستان گفت: تصويري كه معمولا‌ از كردها در رسانه‌ها، مطبوعات و متون به‌ظاهر علمي غربي ارائه مي‌شود كمتر نشاني از اين واقعيات را در خود دارد، بنابراين مردم كرد و مسوولا‌ن بايد با دقت بيشتري به اين موضوع بپردازند.

در ادامه دكتر رضا شعباني كه رياست جلسه اول را برعهده داشت، گفت: باعث افتخار بنده است كه در اين سمينار در كنار برادران كردزبان خود هستم و ضمن ابراز عشق و علا‌قه به وطن و ميهن جمهوري اسلا‌مي ايران مطالب خود را با جمله‌اي از آقاي سيد محمد خاتمي، رئيس‌جمهور سابق كه گفته بود: آغاز نمود.

شعباني در ادامه اظهار داشت: هميشه دولت‌هاي استعمارگر سعي در اغتشاش و برهم زدن اوضاع داخلي كشورها دارند و به بيان كنگره خاورشناسي در پاريس سال 1973 ميلا‌دي پرداخت و گفت در آن سمينار فرانسوي‌ها با فشار بر عده‌اي از كردها سليمانيه عراق، آنها را مجبور نمودند كه بگويند كردها از زمان سلسله صفويه در ايران مورد ظلم واقع شده‌اند. در حالي‌كه آنها در هتل محل اقامت ابراز مي‌نمودند كه ما خود را ايراني و متعلق به آن سرزمين مي‌دانيم و صحبت‌هائي‌كه در كنگره كرديم با فشار فرانسوي‌ها بود.

اولين سخنران جلسه اول علي ططري پژوهشگر مسائل كردستان بود كه به نقش سيميتقو در تاريخ سياسي ايران پرداخت و گفت: در سال‌هاي جنگ جهاني اول، سيميتقو به لحاظ اشتراك مذهبي و منافع شخصي گرايش خاصي به سمت دولت عثماني داشت و عليه روس‌ها وارد عمل شد و از جانب عثماني‌ها مقادير زيادي سلا‌ح و مهمات جنگي دريافت نمود و همچنين به نقش انگليس‌ها در اين ماجرا پرداخت و افزود: انگليسي‌ها نيز از اين فرصت استفاده نمودند و براي ضربه‌زدن به روس‌ها از طريق سيميتقو وارد عمل شدند و دولت مركزي ايران نيز به‌دليل ضعف نمي‌توانست تحرك آشكاري در مقابل او به اجرا گذارد و اين امر باعث شد كه سيميتقو ناآرامي‌هايي را براي دولت مركزي در مناطق غرب و شمال‌غرب به‌وجود آورد.

ططري در ادامه گفت: سيميتقو از سال 1297 تا مرداد 1301 با غلبه بر نيروهاي دولتي، حاكم بلا‌منازع آذربايجان و كردستان گرديد، هرچند در سال 1298، از نيروهاي قزاق و ژاندارمري شكست خورد و عهدنامه‌اي را براي ترك مخاصمه به امضا رساند، ولي عملا‌ به هيچ‌يك از مفاد عهدنامه عمل نكرد و اين مسائل باعث شد كه دولت مركزي عملا‌ به فكر نابودي وي برآيد.

ططري همچنين گفت: سيميتقو اغلب اوقات به طرفداري از عثماني‌ها مي‌پرداخت و در نبردهاي آنان شركت مي‌نمود وعثماني‌ها از او به‌عنوان يك عامل فشار و يك حربه سياسي جهت پيشبرد اهداف خود استفاده مي‌كردند.

او همچنين به رابطه ميان سيميتقو و انگليسي‌ها و روس‌ها و آمريكايي‌ها نيز پرداخت و اظهار داشت: سيميتقو هرازگاهي به سمت يكي از دولت‌هاي غربي ديگر و حتي روس‌ها مي‌رفت.

او در پايان گفت: آمريكايي‌ها در اين دوره قصد داشتند در منطقه حائل ميان كردستان و آذربايجان ايران و روسيه و تركيه، كشوري نظير آنچه در فلسطين اتفاق افتاد و منجر به ايجاد رژيم صهيونيستي شد به‌وجود بياورند.

سپس دكتر شعباني گفت: در مملكت ما خيلي چيزها قسمت مي‌شد كه قسمت و نصيب ما، استبداد شد. او در رابطه با سياست آمريكايي‌ها در ناحيه غرب و شمال غرب ايران گفت: اين يك واقعيت بود و آمريكايي‌ها در دهه سوم قرن 19 ميلا‌دي تماس‌هاي از طريق ميسيونرهاي مذهبي خود با ايران داشتند اما ارتباط آنها در آن برهه به نتيجه‌اي نرسيد.

سخنران بعدي آقاي كاوه بيات از پژوهشگران تاريخ ايران بود كه به بررسي تحولا‌ت عشايري شمال غرب ايران در سال‌هاي جنگ جهاني دوم پرداخت و ضمن اشاره به فروپاشي نظام رضاشاهي در جريان شهريور 1320 گفت: حوزه‌هاي كردنشين در اين دوره، شاهد مجموعه تلا‌ش‌هايي براي اعاده اقتدار و حيات عشايري پيشين، كه در دهه 1300 شمسي درهم شكسته شد، برآمدند.

بيات در ادامه افزود: با استقرار كنسول شوروي در اروميه و شروع مداخلا‌ت آنها، تحولا‌ت جاري در حوزه عشاير كرد اين حوزه‌ها دگرگون شد و ناآرامي‌ها و آشوب‌ها حتي به مناطق كردنشين تركيه نيز سرايت كرد كه با اقدامات ديپلماتيك ترك با همتايان روسي، تا حدودي نظم و آرامش در منطقه حكمفرما شد.

بيات گفت: روس‌ها در اين دوران دست به تحركات جديدي زده بودند. آنها بسياري از عناصر موسوم به مهاجر را كه در اواسط دهه 1310 ش از شوروي به ايران رانده شده بودند و در راستاي منافع سياسي شوروي‌ها در ايران جاسوسي مي‌كردند را براي بازسازي و تجديد سازمان‌هاي جديد آماده مي‌كردند. همچنين روس‌ها درصدد همراه نمودن روساي عشاير با اقدامات جديد خود برآمدند. بيات در اين راستا به دعوت سران عشاير كرد از جمله قاضي محمد و نمايندگان عمر آقا شريفي، بزرگ ايل شكاك به باكو اشاره كرد و افزود: سياست روس‌ها واداشتن كردها به تبعيت از يك رهبري واحد سياسي بود تا بتواند كردها را با يك رهبري واحد به سمت سياست‌هاي خود در رابطه با حزب دموكرات سوق دهد.

او گفت: روس‌ها در ابتدا سعي داشتند اين رهبري را به عمرآقا شريفي واگذار نمايند ولي با مخالفت ديگران مواجه گرديدند و آنها مجبور شدند به هنگام تشكيل حكومت خودمختار كرد در مهاباد، عمرآقا و حمه رشيد را فقط به رتبه افتخاري ژنرالي در تشكيلا‌ت نظامي اين حركت نائل كنند و رهبري را به‌دست قاضي محمد بسپارند. بيات در پايان به عدم همراهي حوزه‌هاي كردنشين شمال غرب با حكومت مهاباد اشاره كرد و گفت: چون همه مناطق كردنشين تحت فرمان قاضي محمد قرار نداشت و روساي ايلا‌ت با او همراه و همسو نبودند و عوامل ديگر باعث سقوط وي گرديد.

سخنران سوم جلسه اول آقاي محمد رئوف توكلي از شاهدان عيني وقايع دهه 1320، به بررسي مسائل جاري سقز و بانه در سال‌هاي 1320 پرداخت و گفت: در دوران‌هاي گذشته بي‌مهري‌هاي زيادي نسبت به كردها صورت گرفته و اين ناشي از نظام مستبد گذشته بود كه اين امر باعث يك سلسله ناآرامي‌هايي در اين مناطق گرديد. او گفت: بسياري از سران و روساي ايلا‌ت و عشاير كرد در گذشته يا از منطقه تبعيد مي‌شدند و يا اينكه به نحوي از سر راه برداشته مي‌شدند و اين مساله موجي از تنفر و كينه را در دل مردم كرد نسبت به حكومت مركزي ايجاد مي‌نمود.

توكلي در ادامه ضمن اشاره‌اي كوتاه به تاريخ منطقه سقز و بانه افزود: اما امروز برادران كرد ما، به بركت انقلا‌ب اسلا‌مي، بي‌مهري‌هاي گذشته تا حدودي جبران شد و اميدواريم اين روند ادامه داشته باشد و خلا‌ءهاي گذشته جبران شود.

او در پايان گفت: متاسفانه پژوهشگران و مورخان ما، كم‌كاري نموده‌اند و اجازه داده‌اند كه خارجي‌ها به ميل خودشان راجع به كردها مطلب بنويسند و مسلما اين مساله باعث تحريف در حقايق تاريخي مي‌شود چون آنها هر چه خود مي‌خواستند و مورد پسندشان بود را بيان مي‌كردند.

‌ جلسه دوم به رياست موسي حقاني، مدير موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران برگزار شد. حقاني ضمن خوشامدگويي به سخنرانان و پژوهشگران و شركت‌كنندگان در سمينار گفت: هرگاه يك نيروي غيربومي وارد تاريخ‌نگاري يك منطقه شود، مساله ابعاد پيچيده‌اي پيدا مي‌كند، چون آن تاريخ‌نگار غيربومي، آگاهي و دانش ويژه آن منطقه را ندارد، چون تاريخ‌نگار علا‌وه بر آشنايي با اصول تاريخ‌نگاري بايد به آداب و رسوم و شرايط اجتماعي، اقتصادي، سياسي و تاريخي آن منطقه نيز تسلط كامل داشته باشد تا بتواند تاريخ منطقه را از زواياي گوناگون به‌صورت علمي و مستند مورد بررسي و كنكاش قرار دهد.

حقاني در خصوص مطالب آقاي رئوف توكلي گفت: جناب آقاي توكلي فرمودند كه در دوره رضاشاه و گذشته از آن به كردها بي‌مهري شده و به آنها ظلم نموده‌اند و گفتند به كردها اجازه داده نشد كه لباس كردي بپوشند و اين مساله را اجحاف در حق كردها دانست. اما بايد دانست كه رضاشاه در تهران نيز چادر زن‌ها را برداشت و اجازه داشتن حجاب را به زنان ايران نداد، به اجبار كلا‌ه پهلوي بر سر مردان گذاشت و اينها همه نشان از ظلم و تعدي و اجحاف در حقوق نه تنها كردها، بلكه همه ايرانيان بود.

حقاني در پايان اظهار داشت: امروزه زمزمه‌هاي كردستان مستقل، آذربايجان مستقل و بلوچستان مستقل را مي‌شنويم. پس وجود چنين مسائلي دقتي مضاف در تاريخ‌نگاري را مي‌طلبد و تاريخ‌نگاران ما بايد توجهي خاص به اين موضوع مبذول كنند و نقطه ضعف به دست دشمنان و بيگانگان ندهند و مردم كرد و آذري‌زبان و بلوچ ما نيز بايد آگاه باشند كه بازيچه دست دولت‌هاي استعمارگر نشوند و در راستاي منافع آنها قدم برندارند و قلم‌فرسايي نكنند.

سخنران بعدي سيدعبدالحميد حيرت سجادي بود. او ضمن اشاره مختصر به اوضاع سياسي و اجتماعي كردستان گفت: با كناره‌گيري رضاخان از قدرت و تخليه پادگان‌ها از سربازان، مردم به مراكز نظامي حمله بردند و اين امر باعث مسلح شدن مردم و عشاير منطقه گرديد و اين امر موجب شد كه عشاير ما در منطقه تسليح شوند و اين مساله خطر بزرگي براي وجود ناآرامي در منطقه شد.

او گفت: به‌دليل ورود نيروهاي روس و انگليس به منطقه، مردم به هراس افتادند و از طرفي فقر و گرسنگي و عدم آذوقه در بازار، باعث نگراني مردم شد، از سوي ديگر، زندانيان سياسي و روساي عشاير كه در زندان‌ها به‌سر مي‌بردند به ميان خانواده‌هاي خود بازگشتند و در سراسر ايران طنين آزاديخواهي به گوش مي‌رسيد. ‌

سپس مجتبي برزوئي به شرايط سياسي عصر رضاشاه پرداخت و گفت: سياست تخته قاپو در همه جاي ايران اعمال مي‌شد و اساسا مشروطه‌خواهان نسل دوم، قبل از برقراري نظام پهلوي نسبت به عشاير بنا به دلا‌يلي چند بدبين بودند. اول آنكه عشاير بزرگ خوزستان و عشاير شمال غرب و شخص سيميتقو در ارتباط با دولت‌هاي بيگانه بودند و با توجه به اسناد موجود در روسيه و انگلستان، عشاير به سياست‌هاي بيگانه‌ها تكيه مي‌كردند و اين مساله و همچنين عدم پرداخت ماليات عشاير به دولت مركزي باعث شد كه شخص رضاشاه و نيروهاي ارتش كه آن زمان بيشتر فرماندهانش قزاق بودند عشاير را سركوب نمايند. دوم آنكه عشاير مانع اصلي رشد و ايجاد راه‌هاي تجاري ايران بودند. عشاير هميشه راه‌ها را ناامن مي‌كردند و ضربه‌هاي سنگيني به تجارت مملكت وارد مي‌نمودند، حال آنكه عدم امنيت در راه‌هاي تجاري ما بنا بر سياست‌هاي دولت‌هاي بيگانه و يا وجود يك سنت ديرينه در بين عشاير بوده است. بنابراين مشروطه‌خواهان نسل دوم، عشاير را مانع رشد و تجدد مي‌دانستند. نكته ديگر آنكه بسياري از پژوهشگران ما بيان مي‌دارند كه با كردها بدرفتاري مي‌شده و آنها مورد ظلم قرار گرفته‌اند، در صورتي‌كه عملا‌ چنين نبوده و با كردها نسبت به عشاير بختياري، قشقائي و لرها برخورد كمتري صورت گرفته و اين سركوب بيشتر براي ايجاد امنيت و برقراري آن در راه‌ها و رشد تجارت بوده است و همچنين سياست تخته قاپو اصولا‌ با عشاير كوچرو برخورد مي‌نمودند در حالي‌كه عشاير كرد ما خيلي كوچرو نبودند و اكثرا نيمه كوچرو بودند و بنابراين نمي‌توان گفت سياست تخته‌قاپو خيلي بر آنها اعمال شده و عشاير كرد فقط در مورد تحويل اسلحه مقاومت مي‌كردند و اگر تبعيدي هم صورت مي‌گرفته، بيشتر متوجه روساي درجه اول و دوم بوده و ما در دوره رضاشاه كمتر با تبعيد كل يك ايل روبه‌رو هستيم.

برزوئي در ادامه افزود: اگر توجه داشته باشيم ما در كردستان جنوبي شاهد رشد و بالندگي بورژوازي و كمك به اين موضوع هستيم و در كردستان شمالي نيز شاهد رشد بازارها و شهرها و رشد ماليات‌دهندگان در مناطق شهري و همچنين رشد شهرنشيني در سقز و سردشت و مهاباد هستيم كه اين امر كمك‌كننده به رشد بورژوازي و طبقه تجار بوده است. همه اين موارد بيانگر اين موضوع مي‌باشد كه رضاشاه مردم كرد را سركوب نكرده و متاسفانه پژوهشگران ما برعكس اين مساله را بيان مي‌كنند. او خاطرنشان كرد: اين مسائل نيازمند بررسي و كنكاش در اسناد موجود مي‌باشد تا حقايق به نحو بارز بيان شود.

برزوئي در پايان اظهار داشت: با همه مشكلا‌ت و رنجيدگي‌هاي عشاير كرد و به رغم از دست دادن موقعيت سابق اجتماعي و سياسي خويش در عصر رضاشاه، آنها با سياست‌هاي بيگانه در اين دوره به ستيز پرداختند و به‌عنوان يكي از عوامل اصلي و اثرگذار در عدم توسعه گستره جغرافيايي دولت پوشالي آذربايجان زيرسلطه فرقه دموكرات به‌سوي غرب آذربايجان، عدم توسعه جمهوري مهاباد به سوي كردستان و كرمانشاه و همچنين سقوط جمهوري مهاباد ارزيابي مي‌شوند و رفتار سياسي آنان هوشمندي سياسي‌اي را به نمايش مي‌گذارد كه امثال قاضي‌محمد با وجود جايگاه روشنفكري سنتي‌شان از آن بي‌بهره بودند و چكيده اين هوشمندي هم عدم اعتماد ساده‌دلا‌نه به سياست‌هاي بيگانگان و گام برداشتن در راستاي خواست‌هاي آنان بود.

در ادامه، آقاي حسين شاه‌اويسي سومين استاندار كردستان بعد از انقلا‌ب به نقش حزب توده در تاسيس جمهوري مهاباد پرداخت و گفت: از نقشه‌هاي ماجراجويانه ميرجعفر باقراف بود كه نهايتا حزب دموكرات به رهبري قاضي‌محمد در بهمن‌ماه 1324 در مهاباد با تاثيرپذيري از فرقه دموكرات آذربايجان جمهوري مستقل مهاباد را اعلا‌م كرد و پس از يازده ماه سرانجام در دي‌ماه 1325 سقوط كرد و قاضي‌محمد و 25 نفر از افسران جدايي‌طلب‌اش دستگير و اعدام شدند.

محمدعلي كوشا نيز به شخصيت دريادار غلا‌معلي بايندر و ناوسروان يدالله بايندر پرداخت و از فداكاري، ايستادگي، شجاعت و شهامت اين دو سردار شهيد ارتش ايران، سخن گفت.

آيت محمدي نويسنده كتاب نيز در اين همايش به تاريخ سياسي ايل كلهر پرداخت و به نقش روساي ايلا‌ت كلهر از جمله عباس‌خان اميركلهر و علي آقاخان اعظمي در اوضاع سياسي آن مناطق اشاره كرد و گفت: انگليسي‌ها از هر فرصتي استفاده مي‌كردند تا عباس‌خان را بر عليه حكومت مركزي بشورانند كه هرگز در راه عملي كردن نقشه‌هاي خود موفقيتي حاصلشان نشد.

در اين همايش حسن حيدري از ديگر پژوهشگران كردستان نيز به ايراد سخن پرداخت و گفت: قاضي‌محمد از مقبوليت تقريبا خوبي در مهاباد برخوردار بود اما آنقدر نبود كه بعضي از نويسندگان از او به‌عنوان يك شخصيت برجسته، مستقل و كاريزماتيك كرد ياد ‌كنند.

او همچنين به نقش شوروي در حمايت از قاضي‌محمد، عضويت او در كومله‌ژ، ك، تشكيل حزب دموكرات در مهاباد نيز پرداخت. جلسه چهارم اين همايش به رياست پروفسور عنايت‌الله رضا برگزار شد. او ضمن اشاره‌اي مختصر به واژه كردستان و تاريخ مادبزرگ گفت: سياست شوروي، توسعه‌طلبي در سراسر منطقه شمال ايران بود. او به توسعه‌طلبي استالين اشاره كرد و افزود: نظر ميرجعفر باقراف، الحاق آذربايجان ايران به جمهوري خودساخته آذربايجان بود و آنها سعي داشتند كردستان را به آذربايجان ملحق كنند و در مرحله بعد سعي در استحاله كردستان به آذربايجان همانند استحاله تالش شمالي ايران به درون ترك‌زبانان جمهوري آذربايجان را داشتند.

او در مورد قاضي‌محمد گفت: او فريب‌خورد و بعدا متوجه فريب‌خوردن خود شد ولي ديگر دير شده بود.

در پايان احسان هوشمند به ظهور و فرجام جمهوري مهاباد پرداخت و گفت: پس از اشغال ايران فعاليت ماموران شوروي، انگليس و آمريكا در ايران شكل تازه‌اي به خود گرفت و شوروي‌ها به دليل وجود نيروهاي‌شان در اين مناطق از آزادي عمل بيشتري برخوردار بودند. او گفت: مناطق كردنشين در اين ايام به دو بخش تقسيم شده بود از سقز به سمت شرق و شمال تحت تصرف نيروهاي شوروي و مابقي يعني سنندج و كرمانشاهان تحت نفوذ انگليسي‌ها قرار داشت و كل ماجرا در منطقه تحت نفوذ شوروي‌ها رخ داد.

او در ادامه گفت: بدون اطلا‌ع و موافقت قاضي محمد امكان فعاليت حزب توده در مهاباد غيرممكن به‌نظر مي‌رسيد و اين مساله به دليل ارتباط نزديك قاضي با شوروي‌ها بود. او همچنين گفت: به دستور قاضي‌محمد در آذر 1324 پرچم سه‌رنگ با آرم شيروخورشيد را از فراز عمارت دادگستري مهاباد پايين كشيدند و پرچمي با سه رنگ تغيير محل يافته با نيمه خورشيدي كه در طرفينش دو خوشه گندم و دو شمشير به سبك آرم پرچم جمهوري آذربايجان قرار داشت به نام پرچم كردستان برافراشته شد و سپس تغيير الفبا به لا‌تين و تغيير لباس كردي به لباس بين‌المللي و در ادامه تاسيس دولت خلق كرد را شاهد هستيم و خود قاضي‌محمد لباسي شبيه يونيفرم‌هاي ارتش شوروي را پوشيد و عنوان رئيس‌ جمهوري كردستان را براي خود برگزيد كه اين عنوان ديري نپاييد و سرانجام او چاره‌اي جز تسليم در برابر ارتش ايران را نداشت و به اين ترتيب ماجراي مهاباد به مراحل پاياني خود رسيد و دادگاه به سرعت در مهاباد تشكيل و براي متهمان حكم اعدام را صادر كرد.

انتهاي خبر // روزنا - وب سايت اطلاع رساني اعتماد ملي//www.roozna.com
------------

------------
 پنجشنبه 2 خرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: هموطن سلام]
[مشاهده در: www.hamvatansalam.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 312]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن