واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: به گزارش ايرنا،اينجا خانه اي است كه هرخشتش شاهدي خاموش بر زحمات پدر ومادر پير فرهنگ دوست اين سرزمين است، پدر و مادري كه دستان لرزان و پاهاي ناتوانشان ديگر توان تحمل جسم خسته شان را ندارد. صاحب خانه، فردي است متولد سال 1298 كه به واسطه كار و تلاش فراوان در روزگار گذشته، امروز بر عصا تكيه كرده و به سختي حركت مي كند، مي گويد: با وجود آنكه استادي زبردست در هنر مخملبافي بودم اما در آذر 1322 سرايدار مدرسه اي در يكي از دورترين روستاهاي كاشان به نام رهق شدم. حاج تقي به نژاد، گفت: به دليل صداقت و تلاش فراواني كه در محل كار داشتم، در كمتر از يك سال با وجود تلاش هاي مرحوم علي اكبر عرشي مدير مدرسه روستاي رهق براي منصرف كردن من، راهي يكي از مدارس كاشان شدم. پيرترين باباي كاشان و شايد، پير ترين باباي مدارس ايران، به همراه برادرش كه هر دوي آنها از جمله پهلوانان، عياران و از خانواده هاي خوش نام شهر بودند، با حكم دربان دبيرستان هاي دخترانه مشغول به كار مي شوند تا خانواده هاي كاشاني، با خاطري آسوده فرزندانشان را به مدرسه بسپارند. حاج تقي مي گويد: دانش آموزان آن روزها خيلي سر به راه بودند و از بزرگترها احترام مي گرفتند، اما حالا با توسعه و صنعتي شدن شهرها وضع فرق كرده است. صحبت به اينجا كه مي كشد، صُنعَت خداخواه خانمش مي گويد: با آنكه آن روزها، هميشه چوب و فلك در مدرسه بود اما آقاي به نژاد، هيچكس را فلك نكرد و شلاق نزد. وي نيز كه همزمان با همسرش به همين حرفه مشغول بوده افزود: وقتي مدير مدرسه مي خواست، كه تقي خان، بچه ها را فلك كند، او آنها را به آبدارخانه مي برد و چوبش را به ديوار مي زد و به بچه ها مي گفت، شما گريه كنيد و فرياد بزنيد. اين همسر فداكار پس از خنده اي شيرين، اضافه مي كند: مدير مدرسه كه از كارش باخبر مي شود، به او دستور مي دهد تا در برابر خودش، بچه ها را شلاق بزند اما تقي خان، قبول نكرد و مدير هم ديگر چيزي به او نگفت. باباي مهربان مدارس كاشان مي گويد: آن روزها شغل فرهنگ و معلمي، خيلي قابل احترام بود و حتي سرايدار مدرسه، بيش از رييس ديگر ادارات مورد احترام خانواده ها بود. تقي به نژاد خاطرنشان كرد: آن زمان كه 93 تومان حقوق مي گرفتم، 15 تومان آنرا پس انداز مي كردم و تابستان هر سال، براي تشويق فرزندانم آنان را به مشهد الرضا مي بردم. خانم خداخواه نيز مي گويد: پول فرهنگ آنقدر بركت داشت، كه همه 120 فرزند و نوه و نتيجه ام، همه در مشاغل فرهنگي مشغول شدند كه هم اكنون بسياري از آنها بازنشسته شده اند. او در مورد كار خود مي گويد: هر روز 4 مرتبه مسافت 5 كيلومتري خانه تا مدرسه را با پاي پياده طي مي كردم تا هم هم به فرزندان خود رسيدگي كنم و هم به عزيزان دانش آموزم. بانوي مهربان مدارس كاشان، در اوج عزت و قناعت، از بيماريهاي سختي رنج مي برد اما فرزندانش اجازه نداده اند، كه خودش از آن با خبردار شوند و هنوز هم با خاطره سالهاي شيرين مدرسه زندگي مي كند. اين زوج مهربان، سالهاست كه در تنهايي خويش، آلبوم 32 سال خدمت صادقانه در مدارس اين شهر و سرو صداي دانش آموزان آن را ورق مي زنند. در اين30 سال كه از آخرين حضور آنها در مدرسه مي گذرد، هيچ مسوولي سراغي از آنها نگرفته است، اما دانش آموزان بازيگوشي كه روزي به واسطه محبت آنها از چنگ شلاق و فلك نجات يافتند، هنوز آنها را فراموش نكرده اند. وقتي صحبت به رسيدگي مسوولان رسيد، چشمان به نژاد، به اشك نشسته و گفت: عزت از خداست و به هر كه بخواهد مي بخشد. پيرترين باباي مدارس مي گويد: هر وقت از خانه بيرون مي روم، شاگردان مدرسه كه امروز صاحب منصبي شده اند، مرا در آغوش مي گيرند. چه عزتي بالاتر از اين است؟ فرزند دوم خانواده به نژاد، از اساتيد بازنشسته دانشكده فني كاشان است كه به اتفاق همسرش در اين ديدار، همراه ما بودند، مي گويد: سالمنداني كه بازنشسته مي شوند، شايد هيچ نيازي به كمك اقتصادي نداشته باشند اما بيش از هر زمان ديگر نيازمند محبت هستند. او مي افزايد: آنها از ماديات بريده اند، فقط به دنبال كسي هستند كه به صحبت آنها گوش جان بسپارد. عروس اين خانواده نيز كه بازنشسته اداره فرهنگ و ارشاد اسلامي است، گفت: تا به امروز هيچ مسوولي از آموزش و پرورش به ديدار آنان نيامده و حضور خبرنگاران خبرگزاري جمهوري اسلامي اولين ديدار از آنان است. ليلا احمدي، افزود: بازنشستگان سند افتخار و برگ زرين دستگاههاي اجرايي هستند كه نبايد توسط مسوولان به فراموشي سپرده شوند. ج.ج/7428/1724
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 314]