واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: بین الملل > خاورمیانه - چرا اعراب فلسطین را به حال خود در مسیر تعامل یا تقابل با اسرائیل تنها گذاشته اند؟ رامی خوری اگر از بی میلی اعراب نسبت به مذاکرات صلح در واشنگتن تعجب کرده اید ،نیازی نیست علت را در واشنگتن بجویید. دلیل را باید در ساختار سیاسی جا افتاده در جهان عرب و نحوه تصمیم گیری دولتی ها در این کشورها بیابید . هر بار به این سوژه فکر می کنم دو مساله مقابل چشمان من هویدا می شوند. دو مساله ای که می توانند توجیهی بر عدم موضع گیری مستقیم جهان عرب در قبال اسرائیل باشند. این که چرا اعراب کار را یا با صلح با اسرائیل یا با اعلام جنگ با این رژیم یکسره نمی کنند. چرا اعراب فلسطین را به حال خود در مسیر تعامل یا تقابل با اسرائیل تنها گذاشته اند و تنها هرزچندگاهی موضع گیری هایی ساده را از خود به نمایش می گذارند . نخستین موردی که در ذهن دارم ماجرای رقابت میان عمر سلیمان رئیس سازمان اطلاعات مصر و جمال مبارک فرزند دیکتاتوری مصر است . دومین مورد هم چهل و یکمین سالروز به قدرت رسیدن معمر قذافی است . در این دو روایت و دیگر داستان هایی که از خاورمیانه می شنویم ،ما شاهد یکی از لازمه های جهان عرب مدرن هستیم. آنچه که اقتدار می خوانندش اما در حقیقت ابزاری است برای دور نگاه داشتن عامه از سیاست . همان عاملی که توجیه کننده بسیاری از ضعف های ما و میانه گی های اعراب است. رهبران ملی که روش های امنیتی را برای حفظ قدرت پیشه راه خود می کنند و ابر تیره ای از عوام فریبی را بر سر ملت های خود می کشند ظرفیتی برای ارتباط گیری با دیگر کشورها با سبک و سیاقی معمولی در چنته ندارند . این دولت ها در نهایت می توانند در مذاکرات خارجی با اهداف کوتاه مدت حضور داشته باشند . هدف اصلی آنها افزودن بر قدرت رژیم و برقراری ثبات نسبی است و نه بالا بردن استانداردهای زندگی سیاسی ملت هایشان. زمانی که عامه مردم از دور تصمیم گیری های کلان دولتی حذف می شوند، کسی با آنها مشورت نمی کند و حتی کسی هم در برابر آنها پاسخگو نیست ،نتیجه آن چیزی می شود که در مصر شاهد آن هستیم ، در لیبی می بینیم و البته در بسیاری از کشورهای عرب هم نمونه هایی از آن را داریم: دولت های قدرتمندی که آمار و ارقام جهانی در عدم پیشرفت ،آسیب پذیری های اجتماعی بالا ، عدم برخورداری از احترام در مجامع بین المللی را به خود اختصاص داده اند و البته خود را وصله ای جدا از جامعه جهانی می دانند. به سختی می توان دو کشور دیگر در جهان را به غیر از لیبی و مصر یافت که اینگونه از ظرفیت های انسانی ،فرهنگی ، اقتصادی و سیاسی خود بی بهره مانده باشند . لیبی جمعیتی اندک و البته با استعدادهای بالای انسانی دارد، منابع آبی و زمینی در اختیار این کشور بسیار قابل توجه است و ثروت نفتی که در اختیار دارد باید این کشور را تبدیل به یکی از ثروتمندان جامعه جهانی کند . مصر رهبر مورد احترام جهان عرب در بسیاری از سالهای نهایی قرن بیستم بود .در همان سالها بود که مصر راوی تاریخ عرب شد و وزنه ای قابل برابری با آمریکا در غرب . البته این افتخارها به سال های گذشته تعلق دارد . در دهه اخیر مصر تبدیل به زندانی شده است در اختیار نسل مشخصی از نخبگان سیاسی که سرویس های طالاعاتی زمام ان را در دست داشته اند . در هر دو این کشورها، فرصت هایی که می توانست با بها دادن به اصول مرسوم در دولتمداری به عامه مردم داده شود تبدیل به ابزاری می شود در اختیار آنها که می خواهند قدرت را در دست نگاه دارند . آنچه که این جا به ان اشاره می کنم تنها اپیزودهایی منعکس کننده گذشته این کشورها نیستند،این ها حقایقی ترسناکی هستند که در بسیاری از کشورهای عربی امروزه روز ادامه دارد . در کشورهایی که رهبران انها چند دهه است بر قدرت تسلط دارند و مسائل ملی را به داد و ستدهای خانواده گی تبدیل کرده اند. البته این رهبران عمدتا فراموش می کنند که تبدیل کردن مسائل سیاسی به مراوه ده های خانوادگی در نهایت تا نسل سوم ادامه پیدا می کند و در نهایت سقوط آن از همین نسل آغاز می شود . دلیل ان هم این است که همواره نبود مسئولیت پذیری در رهبران نسل دوم و سوم که موروثی به قدرت رسیده اند منجر به سواستفاده از قدرت و نقصان های پیاپی می شود . در جهان عرب باید به این حقیقت اعتراق کنیم که : طول زندگی سیاسی رهبران عرب و خانواده های سلطنتی بیش از عمر طبیعی شهروندان است . با لحاظ این موضوع در ذهن چندان جای تعجب ندارد که مذاکرات میان اسرائیل و فلسطین چند دهه است که ادامه دارد . رهبری فلسطین که این روزها در اختیار محمود عباس است از همان مالاریا مصر - لیبی رنج می برد . همان مالاریا سیاسی که بر اساس آن طرف برای جمعیت محدودی خارج از سرزمین خود سخن می گوید . عباس بیشتر وقت خود را در هتل های گران قیمت در واشنگتن می گذراند و البته با هموطنان خود در خرابه های غزه یک بار هم دیدار نداشته است . او حتی یک بار هم به سراغ آواره گان فلسطینی در خاورمیانه نرفته است . اوضاع امنیتی که بر کشورهای عربی سایه انداخته نشان می دهد که رهبرانی که از مردمان خود فاصله می گیرند رهبرانی کارامد نیستند. انها از شانس اندکی برای برقراری رابطه دوستانه با دیگر قدرت های جهان برخوردار هستند . مصر و لیبی در حقیقت به یاد آورنده ضعفی هستند که جهان عرب این روزها با آن دست به گریبان است . اگر جمعیت حاضر در کشورهای عربی خود را در جامه شهروندانی نبینند که طرف مشورت دولت قرار می گیرند ، آنها که بر این جماعت رهبری می کنند نیز در مقابل اعتبار و مشورعیت قانونی خود را از دست می دهند . دیلی استار چهارم سپتامبر / ترجمه : سارا معصومی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 413]