واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: وصف بهشت در نهج البلاغه
پس اى شنونده! اگر دل خود را از هر چیزى بازداشته، و به رسیدن به آن منظرههاى شگفتانگیز مشغول گردانى، جان تو در اشتیاق بهشت پرواز نموده و براى تعجیل در رسیدن به آن، مجلس سخنرانى مرا رها نموده و همسایگى به گور خوابیدگان را بر خواهى گزید.نعمتهاى بهشت: «... فلو رمیت ببصر قلبک نحوما یوصف لک منها لعزقت نفسک عن بدائع ما أخرج الى الدنیا من شهواتها و لذاتها، و زخارف مناظرها و لذهلت بالکفر فى اصطفاق أشجار غیبت عروقها فى کثبان المشک على سواحل أنهارها، و فى تعلیق تغلیق کبائس اللولوء الرطب فى عسالیجها و أفنائها و طلوع تلک الثمار مختلفة فى غلف أکمامها، تجنى من غیر تکلف فتأتى على منیة مجتنیها و یطاف على نزالها فى أفنیة قصورها بالأعسال المصفقة، و الخمور المروقة قوم لم تزل الکرامة تتمادى بهم حتى حلوا دار القرار و أمنوا نقلة الأسفار، فلو شغلت قلبک أیها المستمع بالوصول الى ما یهجم علیک من تلک المناظر المونفة، لزهقت نفسک شوقا الیها و لتحملت من مجلسى هذا الى مجاورة أهل القبور استعجالا بها، جعلنا الله و ایاکم ممن یسعى بقبله الى منازل الأبرار برحمته . - (نهج البلاغه،ترجمه فیض، خ 164، و ترجمه صبحى) «...پس اگر با دیده دل به آنچه از بهشت براى تو وصف شده است نگاهت را بدوزى، جان تو از آنچه از دنیا، همچون شهوتها و خوشىها و زیورها و منظرههاى دلانگیز و زیباى آن که براى تو آفریده شده است بیزارى جسته و با اندیشیدن در صداى برگهاى درختانى که در اثر وزش نسیم پدید مىآید و ریشههاى آن درختان در درون تپههایى از مشک بر ساحل جوىهاى بهشت پنهان گردیده است، و نیز با اندیشیدن در خوشههاى مروارید، و شاخههاى تر و تازه آن، و ظاهر شدن آن میوهها به صورتهاى گوناگون، در پوست شکوفههاى آن درختان، جان تو حیران و سرگردان و از خود بیخود مىگردد. اندیشیدن در آن میوههایى که بدون زحمت چیده شده و به آن گونه که چیننده بخواهد حاضر مىشود و براى ساکنان آن در گرداگرد کاخهاى آن، عسلهاى صاف و خالص، و شرابهاى تصفیه شده به چرخش در مىآید. اهل بهشت گروهى هستند که همواره بزرگوارى شامل آنان شده تا اینکه به سراى آرامش بهشت جاوید رسیده و از نقل مکانها و سفرها آسوده گردند، پس اى شنونده! اگر دل خود را از هر چیزى بازداشته، و به رسیدن به آن منظرههاى شگفتانگیز مشغول گردانى، جان تو در اشتیاق بهشت پرواز نموده و براى تعجیل در رسیدن به آن، مجلس سخنرانى مرا رها نموده و همسایگى به گور خوابیدگان را بر خواهى گزید. خداوند ما و شما را از کسانى قرار بدهد که با رحمت خداوند و با تمام وجود براى رسیدن به جایگاه نیکان تلاش مىنمایند.» ...فاما أهل الطاعة فاثابهم بجواره، و خلدهم فى داره، حیث لا یظعن النزال، و لا تتغیربهم الحال و لا تنوبهم الأفزاع و لا تنالهم الأسقام و لا تعرض لهم الأخطار و لا تشخصهم الأسفار... - نهج، فیض، خ 108، صبحى، خ 109«...پس آنان که پیرو و مطیع خداوند هستند، خداوند به آنان پاداش همجوارى با خود را بخشیده و در سراى خود آنان را زندگانى جاوید داده است. آن جایى که وارد شوندگان آن بیرون نیایند و حال آنان دگرگون نشود، ترسها بدانان روى نیاورد و بیمارىها به آنان نرسد و به خطرها گرفتار نگردند و سفرها آنان را به رنج نیندازد...» (کفى بالجنة ثوابا و نوالا. - نهج، فیض، خ 82، صبحى، خ 83.)«...بهشت داراى درجهها و رتبههایى است که برخى بر برخى دیگر برترى دارد، و داراى جایگاههایى است که از یکدیگر متمایزند«...بهشت به عنوان پاداش و رسیدن به نعمتها بس است...»
...و لیس شىء بخیر من الخیر الا ثوابه، و کل شىء من الدنیا سماعه أعظم من عیانه، و کل شىء من الأخرة عیانه أعظم من سماعه فلیکفکم من العیان السماع و من الغیب الخیر، و اعلموا أن ما نقص من الدنیا و زاد فى الاخرة خیر مما نقص من الاخرة و زاد فى الدنیا . – نهج البلاغه، فیض، خ 113، صبحى، خ 114.«...و هیچ نیکى بهتر از نیکى دیگر نیست جز پاداش خداوند، و هر چیزى از نعمتهاى دنیا شنیدنش بزرگتر مهمتر و با عظمتتر از دیدن آن، و هر چیزى از آخرت، دیدن آن، بزرگتر از شنیدنش است نعمتهاى دنیا وصفشان بهتر از دیدنشان، ولى نعمتهاى آخرت دیدنشان بهتر از وصفشان است پس هم اکنون که در دنیا زندگى مىکنید و شما را یاراى دیدن نعمتهاى آخرت نیست به شنیدن نعمتهاى آخرت به جاى دیدن نعمتهاى آن، و نیز به خبرهاى غیبى از جهان رستاخیز به جاى دیدن آنچه که اکنون از دیدگان شما پنهان است بسنده کنید، و بدانید آنچه از دنیا کاهش یافته و بر آخرت افزوده گردد، بهتر است از آنچه که از آخرت کاهش یافته و بر دنیا افزوده گردد...» ...لا ینقطع نعیمها، و لا یهرم خالدها و لا یبأس ییأس ساکنها . - نهج، فیض، خ 84، صبحى، خ 85«...نعمتهاى آن زوال ناپذیر است، کسى که در بهشت جاوید جاى بگیرد، پیر و شکسته نمىشود و کسى که در آن سکونت گزیند، نیازمند ناامید نخواهد شد...» درجات بهشتیان: «...درجات متفاضلات و منازل متفاوتات...»( همان) «...بهشت داراى درجهها و رتبههایى است که برخى بر برخى دیگر برترى دارد، و داراى جایگاههایى است که از یکدیگر متمایزند...» از این سخن به روشنى به دست مىآید که اهل بهشت همه در یک پایه نیستند، بلکه بر اساس اعتقاد و عمل و فکر، داراى پایهها و مراتب و درجات گوناگون مىشوند، گروهى در بالاترین رتبههاى بهشت، و گروهى دیگر در پایینترین رتبههاى آن، و گروهى نیز در میانه این دو دسته قرار دارند و این گروه نیز خود داراى درجات گوناگون مىباشند. چنانکه امام علیهالسلام درباره فضیلت جهاد و مجاهدان فرمود:«فان الجهاد باب من أبواب الجنة، فتحه الله لخاصة أولیائه...» نهج البلاغه، فیض و صبحى، خطبه 27«پس به راستى که پیکار در راه خدا دروازهاى از دروازههاى بهشت است که خداوند آن را براى دوستان مخصوص خود گشوده است...» ظاهرا مقصود امام علیهالسلام از دروازه همان جایگاه و درجه و رتبه ارزش و عظمت نعمتها است، و گرنه تنها ورود از یک دروازه نمىتواند ملاک ارزش باشد. بنابراین، مقصود از دروازههاى بهشت، درجات بهشت است، و دروازه جهاد، درجهاى از بهشت است که ویژه دوستان مخصوص خداوند است و آنان همان رزمندگان راه خدا هستند. منبع : سایت بلاغ بخش نهج البلاغه تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 883]