واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: روحمان را صفا دهيم
انسان به اقتضاي بعد حيواني که دارد، طبعا هر از گاهي نائره حيواني روي او اثر گذاشته و روح و باطن او را مکدر ميکند. حتما شما هم تا کنون تجربه کرده ايد که گاهي احساس ميکنيم روحمان کدر شده، شاداب نيست و صفا و نشاط خاص خود را ندارد. به تعبير ديگر گاهي دچار قبض روحي مي شويم و انبساط لازم را نداريم. در اين گونه مواقع، بسيار در صدديم کاري کنيم تا روحمان مصفا شود. طبعا راههاي گوناگوني روبروي ما خواهد بود. تشرف به اماکن مشرفه، مجالس اهل بيت، مساجد و .... . اما يکي از مهمترين و کليدي ترين علل و اسباب صفاي روح، توبه است. خود توبه باعث شادابي و نشاط روحي شده و ادامه آن (يعني پاکي از گناه) باعث دوام و استمرار اين نشاط خواهد بود. حال در اين نوشتار، پاي درس پير جماران، عارف زاهد، امام خميني رحمه الله عليه مينشينيم و از اقيانوس بي کران گوهرهاي بيانش، بهره مند مي شويم. بر سالك طريق نجات و هدايت ، لازم است تنبه به يك نكته مهمه ، و آن اين است كه توفيق به توبه صحيحه كامله با حفظ شرايط آن چنان چه ذكر مى شود، از امور مشكله است ، و انسان كم تر مى تواند به اين مقصد نايل شود. بلكه دخول در گناهان ، خصوصا كبائر و موبقات باعث مى شود كه انسان را از ياد توبه به كلى غافل مى كند، و اگر درخت معاصى در مزرعه دل انسانى بارمند و برومند گرديد و ريشه اش محكم شد، نتايجى بس ناهنجار دهد كه يكى از آنها است كه انسان را از توبه به كلى منصرف مى كند. و اگر گاهگاهى نيز متذكر آن شود به تسويف و امروز و فردا و اين ماه و آن ماه كار را مى گذراند و با خود مى گويد كه در آخر عمر و زمان پيرى توبه صحيحى مى كنم . غافل از آن كه اين مكر با خدا است . (و الله خير الماكرين ) (1)اگر درخت معاصى در مزرعه دل انسانى بارمند و برومند گرديد و ريشه اش محكم شد، نتايجى بس ناهنجار دهد كه يكى از آنها است كه انسان را از توبه به كلى منصرف مى كندگمان نكن كه پس از محكم شدن ريشه گناهان انسان بتواند توبه نمايد يا آن كه بتواند به شرايط آن قيام نمايد. پس بهار توبه ، ايام جوانى است كه بار گناهان كم تر و كدورت قلبى و ظلمت باطنى ناقص تر و شرايط توبه سهل تر و آسان تر است . انسان در پيرى حرص و طمع حب جاه و مال و طول املش بيش تر است ، و اين مجرب است . و حديث شريف نبوى شاهد بر آن است . گيرم كه انسان بتواند در ايام پيرى قيام به اين امر كند. از كجا به پيرى برسد و اجل موعود او را در سن جوانى و در حال استغال به نافرمانى نربايد، و به او مهلت دهد؟ كمياب بودن پيران ، دليل است كه مرگ به جوانان نزديك تر است . در يك شهر پنجاه هزار نفرى ، پنجاه نفر پير هشتاد ساله ، انسان نمى بيند. پس اى عزيز! از مكائد شيطان بترس و در حذر باش و با خداى خود مكر و حيله مكن كه پنجاه سال يا بيش تر شهوت رانى مى كنم ، و دم مرگ با كلمه استغفار جبران گذشته مى كنم . اين ها خيال خام است .اگر در حديث ديدى يا شنيدى كه حق تعالى بر اين امت ، تفضل فرموده و توبه آن ها را تا قبل از وقت معاينه آثار مرگ يا خود آن قبول مى فرمايد، صحيح است ، ولى هيهات كه در آن وقت توبه از انسان متمشى شود. مگر توبه لفظ است ؟ قيام به امر توبه زحمت دارد. برگشت و عزم بر برگشت نكردن ، رياضات علميه و عمليه لازم دارد. والا خود به خود، انسان نادر اتفاق مى افتد كه در فكر توبه بيفتد يا موفق به آن شود، يا اگر شد بتواند به شرايط صحت و قبول آن يا به شرايط كمال آن قيام كند. چه بسا باشد كه قبل از فكر توبه يا عملى كردن آن ، اجل مهلت ندهد، و انسان را با بار معاصى سنگين و ظلمت بى پايان گناهان از اين نشاه منتق نمايد. آن وقت خدا مى داند كه به چه گرفتارى ها و بدبختى ها دچار مى شود. جبران معاصى در آن عالم ، فرضا كه اهل نجات و عاقبت امرش سعادت باشد كار سهلى نيست . فشارها و زحمت ها و سوختن هايى در دنبال است تا انسان لايق شفاعت شود و مورد رحمت ارحم الراحمين گرددپس اى عزيز! از مكائد شيطان بترس و در حذر باش و با خداى خود مكر و حيله مكن كه پنجاه سال يا بيش تر شهوت رانى مى كنم ، و دم مرگ با كلمه استغفار جبران گذشته مى كنم . اين ها خيال خام است .پس اى عزيز! هر چه زودتر دامن به كمر بزن و عزم را محكم و اراده را قوى كن ، و از گناهان تا در سن جوانى هستى يا در حيات دنيايى مى باشى ، توبه كن و مگذار فرصت خدا داد از دستت برود و به تسويلات شيطانى و مكائد نفس اماره اعتنا مكن. و نيز به يك نكته مهمه بايد توجه داشت ، و آن اين است كه شخص تائب ، پس از توبه نيز، آن صفاى باطنى روحانى و نور خالص فكرى برايش باقى نمى ماند. چنان چه صفحه كاغذى را اگر سياه كنند و باز بخواهند جلا دهند، البته به حالت جلاى اولى بر نمى گردد. يا ظرف شكسته را اگر اصلاح كنند، باز به حالت اولى مشكل است عود كند. خيلى فرق است ميانه دوستى كه در تمام عمر با صفا و خلوص با انسان رفتار كند، يا دوستى كه خيانت كند و پس از آن عذر تقصير طلب نمايد. علاوه بر آن كه كم تر كسى است كه بتواند درست قيام به وظايف توبه بنمايد. پس انسان بايد حتى الامكان در معاصى و نافرمانى داخل نشود كه اصلاح نفس پس از افساد، از امور مشكله است . و اگر خداى نخواسته گرفتارى پيدا كرد، هرچه زودتر در صدد علاج برآيد كه هم فساد كم را زود مى شود اصلاح كرد و هم كيفيت اصلاح بهتر مى شود.منبع:1- سوره آل عمران : آيه 542- چهل حديث ص 232 - 23تهيه و توليد: مجمد حسين امين - گروه حوزه علميه تبيان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 405]