تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1837341949
جوان در قرآن (3)
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
جوان در قرآن (3) نويسنده:سيد ابراهيم سجادي د - جستجوى الگو فصل جوانى، فصل قهرمان پرستى و سرمشقگيرى نام گرفته است. اين الگوگيرى با تحسين و تمجيد شديد الگو همراه مىباشد.46 جوانان بين اصناف مختلف در پى يافتن اين گمشده خود مىباشند، سياستمداران، دانشمندان و هنرمندان در اين رابطه مورد مطالعه آنها هستند،47 خود را با آنها مقايسه مىكنند و مىخواهند به رنگ آنها درآيند. روسو مىگويد: «جوانان ما با هر يك از رجال بزرگ تاريخ كه آشنا مىشوند، فوراً تغيير روش مىدهند؛ يعنى ميل دارند خود را به جاى آنها قرار دهند، به عبارت ديگر گاهى مىخواهند سيسرون شوند، زمانى تراژان يا اسكندر، به همين جهت پس از آن كه به خود بازگشتند، از وضعيت خويش ناراضى مىشوند، بر مقامى كه دارند افسوس مىخورند و دچار يأس مىشوند».48 قهرمان پرستى جوانان در حقيقت ارزش پرستى است كه با مشاهده آن در چهره زندگى افراد، انگيزه پيروى پيدا مىكند. موريس دبس از اين واقعيت تعبير زير را دارد: «اما در دوره بلوغ ارزشهاى اخلاقى به اصول تبديل نمىشود؛ بلكه در وجود سرمشقهاى انسانى تجلى مىكند و صورتهايى به خود مىگيرد كه نوجوانان سعى مىكنند به هيأت آنها در آيند. نوجوانان، اين اشخاص نمونه را آينه آرمان و كمالى مىدانند كه خود آنها را حس مىكنند، مربى مىتواند در اين دوره آنان را وادار كند كه به نداى پاكان و قهرمانان و ... گوش فرا دهند. در كسانى كه طبع دينى دارند، نداى پاكان همان نداى الهى است».49 آسيبهاى جوانى در كنار حوصلهمندى، خيرخواهى، اعتراض به كاستىهاى محيط موجود، همگرايى و جستجوى الگوى برتر كه نماد قدرت و نيرومندى روحى و شخصيتى جوان مىنمايد، او با خطر آسيبهاى برهه جوانى نيز روبه رو مىباشد كه اگر به موقع مورد شناسايى و كنترل قرار نگيرند، بهار جوانى به وسيله آنها به ابزار تباهى و شكست تبديل مىگردد و آنها عبارت است از: 1 - هيجان جوانى، انگيزه حركت به سوى بلوغ فكرى را تحت تأثير قرار مىدهد و در سايه آن فرصت فكر كردن و نتيجهگيرى از اطلاعات موجود، رو به كاهش مىگذارد. موريس دبس مىگويد: «اگر بخواهيم بگوييم كه در دوران بلوغ هوش به كلى تاريك و خرف مىشود، اغراق گفتهايم. اما اگر واقعاً يك سير قهقرايى در بين باشد، فقط در دوران بحران تكليف، امكان دارد؛ زيرا شور و هيجان جوانى با شكفتگى فكرى موافق و مساعد نيست... در واقع در اين مرحله منافع فكرى، در مقابل منافع احساساتى و هيجانات سرخم مىكنند».50 اگر شور و حرارت جوانان به گونه مطلق مورد تشويق و ستايش قرار گيرد، بدون استفاده از ارزشهاى عالىتر جهت تعيين دايره فعاليت آن، در كوتاهترين مدت «روح خود بينى و پر ادعايى و غرور احمقانه و وقاحت در ايشان پيدا مىشود».51 2 - خود پرستى يكى از ابزار و وسيله مورد استفاده جوانان براى اثبات وجود است و به وسيله توجه زياد به بدن و به آرايش شخصى، هويدا مىگردد و نشانه آن، لذتى است كه از مشاهده خود در آينه، عايد مىگردد. ممكن است اين صفت منجر به خود پرستى خارق العاده شود كه نزد علماى اخلاق انحرافى شمرده مىشود كه جلو توسعه اخلاق را مىگيرد.52 3 – (به رغم خودنمايى جوانههاى شخصيتى در خانه روح) جوانى را دوره تنهايى و دوره احساس خلأ ناميدهاند. جوان نمىداند او كيست، دقيقاً نمىداند او به كجا خواهد رفت و او به دليل توانايى نوظهور تفكّر انتزاعى درباره مطالب، آينده را به عنوان اولين مشكل در زندگى خود به حساب مىآورد.53 پس بايد براى زندگى فلسفهاى پيدا كند و به احساس هويت [و شخصيت] دست يابد54 و اين، نيازمند به تربيت همه جانبه است كه فعلاً در معرض فراموشى قرار دارد! ايجاد شخصيت [هويت] مستلزم تربيت و پرورش همه جانبه و جامعى است كه هم به جسم و هم به عقل و هم به احساسات و منش (تمايلات اخلاقى) مربوط مىشود، در دوره بلوغ كه تربيت منش در اولويت قرار دارد، بدليل وسواس وحشتناك امتحانات، از ياد مىرود و همه چيز يا تقريباً همه چيز، فداى تربيت عقلى مىشود.55 4 - چهارمين آسيبى كه جوان را تهديد مىكند، از غريزه جنسى منشأ مىگيرد كه با حالات مشخص و اصلى يك غريزه ظاهر مىشود؛ «يعنى به منزله يك نيروى محرك مقدماتى كه روش و جهت آن معلوم و در عين حال خارج از اراده و اقتدار شخص است. جوان نورس احتياجات جديدى را حس مىكند... رفتارش در هم و برهم و زننده مىشود... ظهور غريزه جنسى همراه با بيدارى واقعى احساسات است كه در نتيجه آن ممكن است هزاران افكار و تخيلات هوسآميز و افسانه مانند بروز نمايد... دير يا زود غريزه جنسى... تا سرحد وجدان نفوذ كرده و تحريكات شهوانى همچون تصادم امواج با ساحل، شروع به مبارزه مىكند. عمل اين غريزه آن قدر قوى است كه در واقع مركز تحريكات مستقيم براى تمام آرزوهاى اعضاى مختلف بدن مىگردد و تأثير غير مستقيم آن خيلى بيش از اين هاست».56 5 - حس استقلال، اثبات شخصيت و اعمال اراده، در جوان، ايجاب مىكند كه بزرگترها به او اجازه نه گفتن، بدهند و گفت و گوى با وى را براى رسيدن به توافق، سازنده بشمارند، ولى خطر انكار اراده جوانان رايجتر مىنمايد و اين به معناى سركوب احساسات و شكستن اراده آنهاست. چنين روشى باعث پيدايش روحيه استبداد پذيرى در افراد مىگردد. در آلمان پيش از سلطه نازىها، اين روش تربيتى حاكم بود و نه گفتن بچهها در برابر پدر، مادر و مقامات، مجازات سختى را در پى داشت. پذيرش استبداد نازىها از سوى مردم آلمان، بازتاب روش تربيتى ياد شده تلقى شده است كه با نفى ارزشمندى و ابراز وجود زير دستها همراه مىباشد.57 شور و هيجان پر قدرت، آتشين و آميخته با زمينههاى آسيب پذيرى شانس خردمدارى را شديداً كاهش مىدهد. با توجه به چنين واقعيتى افلاطون شور جوانى را «مستى روحى ناميد»58 پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم فرمود: «الشباب شعبة من الجنون»59 «جوانى نوعى از ديوانگى است». به روايتى امام علىعليه السلام فرمود: «ينبغى للعاقل ان يحترس من سكر المال و سكر القدرة و سكر العلم و سكر المدح و سكر الشباب فان لكل ذلك ريحاً تسلب العقل و تستخفّ الوقار»60 «شايسته عاقل است كه در برابر مستى ناشى از ثروت، قدرت، علم، ستايش و جوانى، به حراست و نگهبانى از خود بپردازد؛ زيرا هر كدام از آنها، بادى دارد كه عقل را زايل و بزرگوارى را به سبكى و ديوانگى مىكشاند.» ممكن است در اثر تعامل غير مسؤولانه بزرگسالان، جنون و مستى طبيعى جوانى، جاى خود را به بيمارى روانى به نام جنون جوانى «اسكيزوفرونى» بدهد كه عبارت است «از اختلال روانى مزمن به صورت از دست دادن همگانى اجتماعى و تماس با واقعيتهاى زندگى كه بيشتر در جوانى رخ مىدهد»61 اسكيزوفرونى واكنش بازتاب بحران زندگى، موقعيتهاى استرسآميز و زندگى در خانوادههاى شديداً آشفته، شناخته شده است.62 بنابراين ناديده انگاشتن آسيب پذيرى جوانان از سوى بزرگان، مىتواند در حوزه علل پيدايش مرض فوق، مورد مطالعه قرار گيرد، هر چند چنين ريشه يابى در بحث روانشناسى جوانان به چشم نمىآيد. دستكم اين قلم در جستجوهايش به تصريحى در اين رابطه برنخورده است. تعامل بايسته با جوانان بهرحال نيروى بلند پرواز و آرمانخواه جوانان، نردبان صعود به قلههاى پيشرفت در عرصههاى مختلف است. ناديده گرفتن اين نيرو، هزينه نكردن براى رشد آن و بى توجهى به پيشگيرى از آسيب زدن، در هر سطح و بهر شكلى باشد، به معنى حمايت از واپسگرايى است و مخالفت با سفارش پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم «اوصيكم بالشباب خيراً» و هدايت قرآن: «ثم جعل من بعد ضعف قوة»! (اعراف /54) متون دينى، در مقام اهتمام به نيروى جوانى و پرورش استعداد پرتوان جوان، جوانان و بزرگسالان را به قصد جهت دهى و ايجاد حس مسؤوليت در آنها و يادآورى استثنايى بودن اين مقطع سنى، با هم مخاطب قرار مىدهد؛ تا با تلاش مشترك، نيروى جوانى را بارور سازند. پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم خطاب به ابوذر مىفرمايد: «اغتنم خمساً قبل خمس شبابك قبل هرمك و صحّتك قبل سقمك و غناك قبل فقرك و فراغك قبل شغلك و حياتك قبل موتك»63 «پنج چيز را پيش از پنج چيز غنيمت دان (و مورد استفاده قرار بده): جوانيت را پيش از پيرى، سلامتيت را پيش از مريضى، ثروت مندىات را پيش از فقر، فراغتت را پيش از گرفتارى و زندگيت را پيش از مرگت.» مسؤوليت بهرهگيرى از جوانى جزء چند تكاليفى است كه در قيامت نخستين دادگاه را به خود تخصيص مىدهد پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم مىفرمايد: «ان العبد لا تزول قد ماه يوم القيامه حتى يسأل عن اربع عن عمره فيما افناه و عن شبابه فيما ابلاه و عن ماله من أين اكتسبه و فيما انفقه و عن حبّنا اهل البيت»64. «بنده در قيامت اجازه راه افتادن ندارد، مگر اين كه در رابطه با چهار چيز مورد سؤال قرار گيرد: از عمرش كه در چه راه به پايان رسانده است، از جوانىاش كه چگونه به كهنگى رسانده است، از مالش كه از چه طريق به دست آورده و در چه راه به مصرف رسانده است و از دوستى ما اهلبيت». عين اين روايت (به استثناى جمله اخير) به عنوان پارهاى از وصاياى لقمان به پسرش در روايتى از امام صادقعليه السلام قابل مطالعه مىباشد.65 امام علىعليه السلام نيز مىفرمايد: «شيئان لا يعرف فضلها الامن فقدهما الشباب و العافية»66 « دو چيز است كه اهميت آنها تنها بعد از، ازدست دادن آنها، آشكار مىشود: جوانى و سلامتى». غرض اين گونه روايات غفلت زدايى، پرهيز ار درنگ جوانان در دنياى ديروز يعنى دنيا كودكى، توجه به تقاضاهاى درونى، توان جسمى و روحى و بهرهگيرى بايسته از آنها براى رسيدن به آرمانها، اهداف و تحقق بخشيدن به محيط مطلوب و آرمانى است. بر اساس روايتى پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم مىفرمايد: «ان للَّه ملكا ينزل فى كل ليلة فينادى يا ابناء العشرين جدّوا و اجتهدوا»67 «همانا خداوند فرشتهاى دارد كه هر شب فرود آمده فرياد مىزند: فرزندان بيست ساله كوتاهى نكنيد و تمام توان را [براى رسيدن به هدف] مصرف كنيد». چنانچه مقصود از «اجتهدوا» تلاش طاقت فرسا در پناه استدلال براى رسيدن به مطلوب باشد، چنان كه فرهنگ لاروس مىگويد،68 پيام ضمنى روايت ، بر حذر داشتن از رفتار هيجانى و احساساتى است. جوان مىتواند به رغم جوشش احساسات، خود را به منطقى زيستن عادت دهد. گويا روايت نبوى زير نيز به چنين روشى فرا مىخواند. «خير شبابكم من تشبّه بكهولكم و شرّ كهولكم من تشبّه بشبابكم»69 «بهترين جوانان شما كسانى هستند كه خود را شبيه پيران بار مىآورند و شريرترين كهنسالان شما كسانى هستند كه خود را شبيه جوانانتان مىسازند.» كنترل هيجان جوانى، غلبه بر احساسات اين مقطع سنى و پيشه كردن رفتار خردمندانه موقعيتى است كه جوانان را در دايره عنايت ويژه الهى قرار مىدهد. در روايتى از پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم آمده است: « ان اللَّه ليعجب من الشاب ليست له صبوة »70 «بى ترديد خداوند از جوان پيراسته از رفتار جاهلانه، خوشنود مىشود». واقعيت اين است كه فراهم سازى بستر مناسب و مجال پرواز ، براى نيروى پرقدرت جوانى، به گونهاى كه سفارش پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم تحقق يابد، تنها در صورتى امكانپذير مىنمايد كه در چند زمينه با جوانان هميارى به عمل آيد: 1 - تقويت روحيه تعبّد خدا خواهى و انتخاب رضاى خداوند به عنوان اساسىترين هدف زندگى تنها وسيلهاى است براى اشباع بلند پروازىها، آرمان گرايىها، پاكىطلبىهاى جوانان. در سايه پرستش و بندگى خداوند، انگيزه اطاعت در تمامى عرصههاى زندگى قابل گسترش است. اخلاق خدايى، پديد مىآيد، آرمانهاى خدا پسندانه جا مىافتد. آزادى معنوى و اجتماعى تأمين و زمينه روحى دشوارترين فداكارىها، فراهم مىگردد. بر اين اساس، عبادت جوان با ارزشترين عبادتها تلقى شده است. پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم طبق رواياتى مىفرمايد: « فضل الشاب العابد الذى يعبد فى صباه على الشيخ الذى يعبد بعد ما كبرت سنه كفضل المرسلين على سائر الناس».71 «فضيلت و برترى جوانى كه در نوجوانى به عبادت خدا، روى آورده است، در مقايسه با بزرگسالى كه در سن بزرگى، به بندگى پرداخته است، مانند برترى پيامبران بر ديگر انسانهاست». «ان اللَّه تعال يحب الشباب الذى يفنى شبابه فى طاعة اللَّه»72 «همانا خداوند دوست مىدارد جوانى را كه جوانى خود را در مسير اطاعت او به مصرف مىرساند». «ان اللَّه يباهى بالشباب العابد الملائكة، يقول انظروا الى عبدى ترك شهوته من اجلى»73 «همانا خداوند به جوانى كه بندگى را پيشه خود ساخته است، بر فرشتگان افتخار مىكند و مىگويد: نگاه كنيد، به بندهام كه براى رضاى من، به شهوتش پشت پا زده است». «ما من شاب يدع للَّه الدنيا و لهوها و اهرم شبابه فى طاعة اللَّه الا اعطاه اللَّه اجر اثنين و سبعين صديقا»74 «هر جوانى كه خود را در راه اطاعت خداوند به پيرى رساند و دنيا و كارهاى بيهوده آن را براى رضاى او كنار گذارد، خداوند پاداش هفتاد و دو صديق را به او مىدهد.» بندگى خداوند به معناى گسترده آن كه پاسخى به تقاضاى روحيه جوانان مىباشد، عاملى است براى تأمين تداوم فعاليتهاى آرمان گرايانه آنان تا بى نهايت. 2 - آموزش و پرورش تقاضاهاى باب طبع جوان كه قبلاً به عنوان نماد نيروى روحى او مطرح گرديد، در متن خود، پرسشهاى مناسب را نيز نهفته دارد. پرداختن به پاسخگويى به سؤالها و تقاضاهاى اعتقادى و اخلاقى، همان تعليم و تربيت يا آموزش و پرورش است كه در سالهاى جوانى بيشترين زمينه را دارد، زيرا اقتضا، به صورت شگفت انگيزى وجود دارد و موانع درونى و روحى هنوز به وجود نيامده است. وقتى انسان رو به كهنسالى پيش مىرود و آموزش و پرورش بايسته به كمكش نمىآيد، شكلگيرى شخصيت به گونه نبايسته شروع مىشود و چون پردههاى سياه رنگ روى هم انباشته، بر صفحه دل پر تقاضاى جوان، پهن مىگردد و... امام على عليه السلام با اشاره به تقاضاهاى ارزشى مربوط به حس حقيقت جويى جوانان و خطر قساوت كه حقيقتى، جز شكلگيرى شخصيت غير انسانى ندارد، مىفرمايد: «انما قلب الحدث كالارض الخالية ما القى فيها من شىء قبلته فبادرتك بالادب قبل ان يقسو قلبك و يشتغل لبّك»75 «همانا دل جوانان همانند زمين آماده است كه هر آنچه در آن كاشته شود مىپذيرد. به همين دليل پيش از آن كه دلت قساوت گيرد و خردت به بند كشيده شود به تربيتت پرداختم». قرآن كه كهولت را مقطع فراموشى مىنامد و كودكى را زمان ضعف و ناتوانى، ناگزير فصل جوانى را به عنوان فصل آموزش و تربيت قبول دارد و واژه «قوت» قوت در پذيرش برنامههاى آموزشى و تربيتى را نيز در بر مىگيرد. مواعظ تربيتى و آموزشى لقمان كه در قرآن به عنوان الگوى تعامل بزرگسالان و پدران، با فرزندان، مطرح شده است، مربوط به فصل جوانى فرزند ايشان مىشود؛ چه آنكه بر اساس روايتى از امام صادقعليه السلام، لقمان خطاب به فرزندش مىگويد: «يا بنى ان تأدّبت صغيرا انتفعت به كبيرا»76 «اگر در كوچكى و كم سن و سالى، تربيت را بپذيرى، در بزرگسالى از آن سود مىبرى». تعليم و تربيت در سنين جوانى، به دليل تقاضا و خواست صريح سرشت دست نخورده جوان، هم ماندگار و زوال ناپذيرتر است و هم باعث مصونيت دين و آبروى او مىشود. بر پايه روايتئى كه موسى بن جعفرعليه السلام از پدرانش نقل كرده است، پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم فرمود: «من تعلّم فى شبابه كان بمنزلة الرسم فى الحجر و من تعلم و هو كبير، كان بمنزله الكتاب على وجه الماء»77 «دانش فرا گرفته شده جوانى، چون نقاشى بر صفحه سنگ است و يادگيرى در بزرگسالى مثل نوشتن روى آب». امام صادقعليه السلام در روايتى مىفرمايد: «من قرأ القرآن و هو شاب مؤمن، اختلط القرآن بلحمه و دمه»78 «قرآن با گوشت و خون قارى جوان و مؤمن آميخته مىشود». در سخنى از امام علىعليه السلام مىخوانيم: «يا معشر الفتيان، حصّنوا اعراضكم بالادب و دينكم بالعلم»79 «گروه جوانان! آبرو و حيثيت خود را با تربيت و دينتان را با دانش، پاس داريد.» جوان، به آينده نگاه مىكند، به همين دليل آموزش و پرورش بر اساس نيازهاى آينده او بايد تنظيم گردد، امام على عليه السلام مىگويد: «اولى الاشياء ان يتعلّمها الاحداث الاشياء التى اذا صاروا رجالاً، احتاجوا اليها»80 «آموزش چيزها و مسائلى به جوانان اولويت دارد كه در بزرگسالى، مورد نياز آنهاست». «لا تقسّروا اولادكم على آدابكم فانّهم مخلوقون لزمان غير زمانكم»81 «فرزندان تان را به رعايت آداب و رسوم خودتان مجبور نكنيد؛ زيرا آنان براى زمان غير از زمان شما آفريده شدهاند.» 3 - گذشت از لغزشهاى جوانان جوان از سويى رفتار كودكانه (را هنوز به فراموشى نسپرده است)، پرسشهاى غير منطقى ناشى از هيجان جوانى و انتقاد خشن دارد و باعث بر انگيخته شدن بزرگسالان مىگردد و از سويى، ذاتاً نسبت به خود نامطمئن است و پذيرفته شدن در جامعه بزرگسالان و به دست آوردن موقعيت و محبوبيت برايش اهميت ويژه دارد. به همين دليل انتقاد از او سبب پيدايش نگرانى، حس خود ناپسندى و احساس حقارت مىشود.82 بنابراين گذشت از لغزشهاى جوانان، يك ضرورت تربيتى به حساب مىآيد و نبايد حجم انتقادها، با حجم اشتباهات آنان، برابرى كند و گرنه... . علىعليه السلام طبق روايتى مىفرمايد: «جهل الشباب معذور و علمه محقور»83 «جهالت جوان، توجيهپذير و دانشش اندك است». 4 - اعتراف به شخصيت جوانان نظر خواهى از جوانان - كه به صورت جدى در پى احساس خود باورى مىباشد - در حقيقت به معناى باور كردن و به رسميت شناختن استقلال و شخصيت آنان است و سبب پيدايش اتكاى به نفس و رشد فكرى مىشود. پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم فرمود: «الولد سيد سبع سنين و عبد سبع سنين و وزير سبع سنين»84 «كودك در هفت سال اول سرور و سالار است و در هفت سال دوم مطيع و فرمانبردار و در هفت سال سوم مشاور و كمككار.» فرهنگ شناسان مىگويند: «الوزير فى اللغة اشتقاقه من الوزر و الوزر الجبل الذى يعتصم به لينجى من الهلاك و كذلك وزيرالخليفة معناه الذى يعتمد على رأيه فى اموره و يلجى اليه»85 «وزير در لغت برگرفته شده از «وزر» است و «وزر» به كوهى گفته مىشود كه به قصد رهايى از هلاكت به او پناه برده مىشود. وزير خليفه نيز معنايش اين است كه خليفه در كارهايش به رأى و نظر او پناه مىبرد». پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم خود نيز از جوانان نظر مىخواست و به رأى آنها جامه عمل مىپوشاند. به عنوان نمونه در جنگ احد بر اساس نظر جوانان و نوجوانان مكان درگيرى تعيين گرديد.86 5 - ارائه الگو قدرت طلبان در هميشه تاريخ با استفاده از نيرنگ و شعارهاى فريبنده به استثمار نيروى جوان مىپرداختهاند. اين نوع از غارتگرى همچنان تداوم دارد. بدين ترتيب هزينهاى كه جوانان به دليل اشتباه در انتخاب الگو، به پاى اهداف باطل سياسى و اقتصادى كرده و مىكنند، بسيار سنگين و تأسف بار مىباشد. قرآن بر الگوگيرىهاى نبايسته مهر بطلان نهاد و تمام مسلمانان را - اعم از جوانان و بزرگسالان - به الگوگيرى از پيامبر خداصلى الله عليه وآله وسلم، فراخواند. پيامبر نيز بر مبناى قرآن به مسلمانان دستور داد كه فرزندان شان را به محبت و الگوگيرى از آن حضرت و خاندانش وادار نمايند تا از الگوگيرىهاى ناروا در امان باشند: «لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِى رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» (احزاب /21) «بى ترديد براى شما، در پيامبر سرمشق نيكوى مىباشد». «ادبّو اولادكم على ثلاث خصال حب نبيكم و حب اهل بيته و قرائة القرآن فانّ حملة القرآن فى ظل اللَّه يوم لا ظل الا ظله مع انبيائه و اصفيائه».87 «فرزندان خود را با سه صفت تربيت كنيد: با محبت پيامبرتان و محبت خاندان او و تلاوت قرآن. پس كسانى كه بار قرآن را بر دوش مىكشد، روز قيامت همراه انبياء و برگزيدگان خداوند، در سايه او كه تنها سايه موجود مىباشد، قرار دارند.» امام صادقعليه السلام به قصد بر حذر داشتن جوانان از دنباله روى جلو داران باطل و الگوگيرى از آنها مىگويد: «يا معشر الاحداث اتقوا اللَّه و لا تؤتوا الرؤسا و غير هم حتى يصيروا اذنابا، لاتتخذوا الرجال و لايج من دون اللَّه، انا و اللَّه خير لكم منهم»88 «گروه جوانان! از خدا پروا كنيد و به سراغ سران [شناخته شده] و غير آنان، مرويد تا آنان به تبعيت و دنباله روى كشيده شوند، اين مردان را به جاى خداوند تكيه گاه قرار ندهيد، به خدا سوگند ما براى شما از آنها بهتريم». 6 - حل مشكل جنسى پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم به جوشش غريزه جنسى در جوانان توجه داشت. تشويقهاى آن حضرت به ازدواج و كمك به اين امر خير، نگاه به حل مشكل جنسى جوانان دارد. در كنار توصيههاى كلى، به طور مشخص براى تأمين سلامتى و پاكى جوانان، پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم خطاب به آنها مىفرمايد: «يا معشر الشباب من استطاع منكم الباءة فليتزوّج فانه اغض للبصر و احصن للفرج و من لم يستطع فعليه بالصوم فانه له وجاء».89 «اى گروه جوانان! كسانى از شما كه توان تشكيل خانواده را دارند، ازدواج كنند كه كسب پاكى و پارسايى چشم و دامن است. اما كسى كه قدرت اين كار ندارد، روزه بگيرد كه از توليد منى و جوشش جنسى پيشگيرى مىنمايد.» هميارى با جوانان در زمينههاى ياد شده، بالندگى و شكوفايى توانايىهاى متنوع جوانان را به ارمغان مىآورد و راه بهرهگيرى از نيروى عظيم آنها را در مسير تعالى و پيشرفت، هموار مىكند. پيامبر بر اساس شناخت واقع بينانه جوانان و تعامل بايسته با آنان تحولى را بنياد نهاد كه يقيناً به تعيين سرنوشت بشر، به صورت ايدهآل، منتهى مىشود. پس بايد به آن حضرت اقتدا كرد و به سير تحولات سرعت بخشيد. پی نوشت ها : 46 - چه چيز به زندگى ارزش مىبخشد /214 47 - خودشناسى /293 48 - ژان ژاك روسو، اميل، ترجمه غلامحسين زيرك زاده، چاپ اول، انتشارات ناهيد، 264/ 1380. 49 - مراحل تربيت /103 50 - بلوغ /100 51 - همان /128 52 - همان /86 53 - خودشناسى /291 54 - رشد و شخصيت كودك /548 55 - مراحل تربيت /13 56 - بلوغ 44/46. 57 - بچهها بهشتى هستند /34 - 35 58 - بلوغ /9. 59 - بحار الانوار، 211/21 ح 2 60 - نورى، ميرزا حسين، مستدرك الوسايل، چاپ اول، مشهد، مؤسسه آل البيت، 1407 ه ، 371/11 61 - صدرى افشار، غلامحسين و همكاران، فرهنگ معاصر فارسى، چاپ سوم، تهران، فرهنگ معاصر، 104/1382. 62 - تيموتى كاستلو و جوزف كاستلو، روانشناسى نابهنجارى، ترجمه نصرتاللَّه پور افكارى، چاپ اول، تهران، انتشارات آزاده، 1373، فصل 293/13 و 312 و 313. 63 - طوسى، محمد بن حسن، الامالى، چاپ اول، قم، دار الثقافة، 526/ 1414 64 - صدوق، محمد بن على، الخصال، / 253 65 - اصول كافى، 135/2. 66 - آمدى، عبدالواحد، غرر الحكم، كلمه شباب 67 - مستدرك الوسايل، 157/12. 68 - خليل جر، فرهنگ لاروس، ترجمه حميد طبيبيان، چاپ سوم، انتشارات امير كبير، 1370 واژه «اجتهد»، 46/1 69 - متقى هندى، على، كنز العمال، چاپ پنجم، بيروت، مؤسسة الرساله، 786/15 1405؛ طبرسى، حسن بن فضل، مكارم الاخلاق، چاپ ششم، بيروت، مؤسسة الاعلمى، 1392 ه /118. در روايت مشابه آمده است: «... و خيركهولكم من تشبه شبابكم» اين مىتواند به معنى الگوگيرى پيروان از ويژگىهاى مثبت جوانان باشد. مراجعه شود به كشف الاسرار و عدة الابرار، 471/7 70 - پاينده، ابوالقاسم، نهج الفصاحة، چاپ بيست و دوم، سازمان انتشارات جاويدان، 148/ 1369. 71 - كنز العمال، 776/15. 72 - همان. 73 - همان. 74 - بحار الانوار، 86/77 75 - نهج البلاغه، نامه 31. 76 - قمى، على بن ابراهيم، تفسير القمى، نجف، مكتبة الهدى، 1387 ه ، 164/2. 77 - بحار الانوار، 222/1 78 - همان، 305/7 79 - احمد بن يعقوب، تاريخ يعقوبى، ترجمه محمد ابراهيم آيتى، چاپ ششم، انتشارات علمى فرهنگى، 133/2 1371 80 - ابن ابى الحديد، شرح نهج البلاغه، 333/20 81 - همان، 267/20 82 - چه چيز به زندگى ارزش مىبخشد، /216 83 - غرر الحكم، واژه «جهل» 84 - حر عاملى، محمد، وسائل الشيعه، چاپ پنجم، بيروت، دار احياء التراث العربى، 195/15 1403 85 - لسان العرب، 283/5 86 - واقدى، محمد، مغازى، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، چاپ دوم، مركز نشر دانشگاهى، 154/ 1369. 87 - كنز العمال، 456/16 حديث 45409 88 - وسايل الشيعه، 96/18 89 - صحيح مسلم، 172/9؛ و احسائى، محمد، عوالى اللئالى، چاپ اول، قم، مطبعة سيّدالشهداء، 1404 ق، 257/1 ح 27. منبع:www.maarefquran.org
#اجتماعی#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 297]
صفحات پیشنهادی
جوان در قرآن 3
جوان در قرآن 3-جوان در قرآن (3)حقیقت نیروى جوانى همانگونه كه در مقالات گذشته دیدیم قرآن با گزارش اقدامات جسورانه و شجاعانه جوان، نوعى از تبیین و تعریف براى «قوت» ...
جوان در قرآن 3-جوان در قرآن (3)حقیقت نیروى جوانى همانگونه كه در مقالات گذشته دیدیم قرآن با گزارش اقدامات جسورانه و شجاعانه جوان، نوعى از تبیین و تعریف براى «قوت» ...
جوان در قرآن (3)
جوان در قرآن (3) نويسنده:سيد ابراهيم سجادي د - جستجوى الگو فصل جوانى، فصل قهرمان پرستى و سرمشقگيرى نام گرفته است. اين الگوگيرى با تحسين و تمجيد شديد ...
جوان در قرآن (3) نويسنده:سيد ابراهيم سجادي د - جستجوى الگو فصل جوانى، فصل قهرمان پرستى و سرمشقگيرى نام گرفته است. اين الگوگيرى با تحسين و تمجيد شديد ...
جوان در قرآن کریم
جوان در قرآن کریم نويسنده: بهزاد كاظمى قرآن درياى ژرفى از حقايق و معارف است كه هيچ غواصى را ياراى دستيابى به عمق و ژرفاى آن نيست مگر پيامبران الهى و امامان معصوم ...
جوان در قرآن کریم نويسنده: بهزاد كاظمى قرآن درياى ژرفى از حقايق و معارف است كه هيچ غواصى را ياراى دستيابى به عمق و ژرفاى آن نيست مگر پيامبران الهى و امامان معصوم ...
جوان در قرآن
جوان در قرآن (3) نويسنده:سيد ابراهيم سجادي د - جستجوى الگو فصل جوانى، فصل قهرمان پرستى و سرمشقگيرى نام گرفته است. اين الگوگيرى با تحسين و تمجيد شديد .
جوان در قرآن (3) نويسنده:سيد ابراهيم سجادي د - جستجوى الگو فصل جوانى، فصل قهرمان پرستى و سرمشقگيرى نام گرفته است. اين الگوگيرى با تحسين و تمجيد شديد .
جوان در قرآن (1)
vazeh.com 04:22:25 06:01:09 12:58:51 19:54:28 20:14:58 3:12 مانده تا غروب خورشید ... جوان در قرآن (1) نويسنده:سيد ابراهيم سجادي چکيده: قرآن در مورد جوانان گزارش و ...
vazeh.com 04:22:25 06:01:09 12:58:51 19:54:28 20:14:58 3:12 مانده تا غروب خورشید ... جوان در قرآن (1) نويسنده:سيد ابراهيم سجادي چکيده: قرآن در مورد جوانان گزارش و ...
جوان در قرآن (2)
جوان در قرآن (2) نويسنده:سيد ابراهيم سجادي حقيقت نيروى جوانى همانگونه كه ديديم قرآن با گزارش اقدامات جسورانه و شجاعانه جوان، نوعى از تبيين و تعريف براى «قوت» در ...
جوان در قرآن (2) نويسنده:سيد ابراهيم سجادي حقيقت نيروى جوانى همانگونه كه ديديم قرآن با گزارش اقدامات جسورانه و شجاعانه جوان، نوعى از تبيين و تعريف براى «قوت» در ...
جوان آرزومند
جوان در قرآن 3-جوان در قرآن (3)حقیقت نیروى جوانى همانگونه كه در مقالات گذشته دیدیم ... تا هفده سالگى اینان به نداى تقدس یا شجاعت به لرزه در مىآیند، آرزومند مىشوند كه .
جوان در قرآن 3-جوان در قرآن (3)حقیقت نیروى جوانى همانگونه كه در مقالات گذشته دیدیم ... تا هفده سالگى اینان به نداى تقدس یا شجاعت به لرزه در مىآیند، آرزومند مىشوند كه .
بررسی چهره های جوان در قرآن
بررسی چهره های جوان در قرآن نويسنده:احمد عابدینی منبع: نشریه پیام زن حضرت موسی ... 3- راه رساندن موسی به مادرش را در آیه اشاره کرده : « حرَّمنا علیه المَراضع مِن قبل .
بررسی چهره های جوان در قرآن نويسنده:احمد عابدینی منبع: نشریه پیام زن حضرت موسی ... 3- راه رساندن موسی به مادرش را در آیه اشاره کرده : « حرَّمنا علیه المَراضع مِن قبل .
الگوی دختران جوان در قرآن
الگوی دختران جوان در قرآن-جوانی فصل شورانگیز زندگی و مظهرنشاط و سازندگی است. ... vazeh.com 03:15:11 04:59:28 12:10:48 19:20:14 19:41:24 3:48 مانده تا غروب ...
الگوی دختران جوان در قرآن-جوانی فصل شورانگیز زندگی و مظهرنشاط و سازندگی است. ... vazeh.com 03:15:11 04:59:28 12:10:48 19:20:14 19:41:24 3:48 مانده تا غروب ...
جوان در قرآن
جوان در قرآن(2) اشاره:در مقاله گذشته، گفته شد كه آیات كتاب وحی در باب شناخت نیرو ... در بخش نخست (گزارش) شاخصه های جوان الگو را همراه با ذكر نمونه هایی چند از منظر قرآن ... منظور، لسان العرب، دار الصادر، بىتا 3 / كلمه شدد.4- طبرسى، فضل بن حسن، مجمع ...
جوان در قرآن(2) اشاره:در مقاله گذشته، گفته شد كه آیات كتاب وحی در باب شناخت نیرو ... در بخش نخست (گزارش) شاخصه های جوان الگو را همراه با ذكر نمونه هایی چند از منظر قرآن ... منظور، لسان العرب، دار الصادر، بىتا 3 / كلمه شدد.4- طبرسى، فضل بن حسن، مجمع ...
-
اجتماع و خانواده
پربازدیدترینها