تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 17 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):شيطان به سپاهيانش مى گويد: ميان مردم حسد و تجاوزگرى بياندازيد چون اين دو، نزد خدا بر...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805198995




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

جوان در قرآن


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: جوان در قرآن(2)
جوان
 اشاره:در مقاله گذشته، گفته شد كه آیات كتاب وحی در باب شناخت نیرو و استعداد جوانى به دو بخش گزارش و ارزشگذارى، قابل تقسیم است. در بخش نخست (گزارش) شاخصه های جوان الگو را همراه با ذكر نمونه هایی چند از منظر قرآن مرور كردیم، اینك در بخش ارزشگذاری به ذكر مطالب دیگری خواهیم پرداخت. ارزیابى و ارزشگذارى قرآن در كنار گزارش‏ها از احساس و رفتار جوان، قضاوت صریح‏ترى نیز دارد كه در آن از دوره جوانى به دوره «شدّت» و «قوت» تعبیر مى‏كند. دوره‏اى كه از دو طرف در محاصره ضعف و ناتوانى مى‏باشد و در آن، تمایل به آرمان‏ها و آرزوهاى ارزشمند و ارج گذارى به حقوق والدین تجلى مى‏یابد:«اللَّهُ الَّذِى خَلَقَكُم مِن ضَعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِن بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِن بَعْدِ قُوَّةٍ ضَعْفاً وَشَیْبَةً یَخْلُقُ مَا یَشَاءُ وَهُوَ الْعَلِیمُ الْقَدِیرُ» (روم /54)«خدا همان كسى است كه شما را آفرید، در حالى كه ضعیف بودید، سپس بعد از ناتوانى قوت بخشید. پس از آن ضعف و پیرى قرار داد، او هر چه بخواهد، مى‏آفریند و دانا و تواناست».«همانا دل جوان، مانند زمین آماده‏اى است كه هر آنچه در آن كاشته شود، مى‏پذیرد، بر این مبنا، پیش از آنكه دلت سخت گردد و خردت به بند كشیده شود، به تربیتت برخاستم.»«ثُمَّ نُخْرِجُكُمْ طِفْلاً ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ وَمِنكُم مَّن یُتَوَفَّى وَمِنكُم مَّن یُرَدُّ إِلَى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَیْلاَ یَعْلَمَ مِن بَعْدِ عِلْمٍ شَیْئاً» (حج /5)«بعد شما را به صورت كودك بیرون آوردیم؛ سپس هدف این است كه شدّت و نیرومندى خود را به دست آورید، در این میان بعضى از شما مى‏میرند و بعضى به پایین‏ترین مرحله عمر كشانده مى‏شود تا بعد از داشتن آگاهى چیزى را نداند!»«ثُمَّ یُخْرِجُكُمْ طِفْلاً ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ ثُمَّ لِتَكُونُوا شُیُوخاً وَمِنكُم مَن یُتَوَفَّى مِن قَبْلُ وَلِتَبْلُغُوا أَجَلاً مُسَمّىً» (غافر /67)«سپس شما را به صورت طفل بیرون مى‏آورد، بعد به شدّت و نیرومندى مى‏رسید و بعد از آن پیر مى‏شوید - گروهى از شما پیش از این مرحله مى‏میرند - و در نهایت به سر آمد عمر خود مى‏رسید».«وَمَن نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِى الْخَلْقِ أَفَلَا یَعْقِلُونَ» (یس /68)«و كسى را كه عمر طولانى دهیم آفرینشش را واژگون مى‏كنیم».«وَوَصَّیْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَیْهِ إِحْسَاناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً وَوَضَعَتْهُ كُرْهاً وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلاَثُونَ شَهْراً حَتَّى إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَةً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِى أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِى أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَعَلَى وَالِدَیَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحاً تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِى فِى ذُرِّیَّتِى إِنِّى تُبْتُ إِلَیْكَ وَإِنِّى مِنَ الْمُسْلِمِینَ»(احقاف /15)«ما به انسان سفارش نمودیم كه به پدر و مادرش نیكى كند، مادرش او را با ناراحتى حمل مى‏كند و با ناراحتى بر زمین مى‏گذارد و دوران حمل و از شیر گرفتنش سى ماه است، تا زمانى كه به كمال قدرت و رشد برسد و به چهل سالگى قدم گذارد، مى‏گوید: پروردگارا! مرا توفیق ده تا نعمتى را كه به من و پدر و مادرم داده‏اى، قدر دان باشم و كار شایسته انجام دهم كه آن را مى‏پسندى و مایه خوشنودى تو است و فرزندانم را صالح گردان من به سوى تو بازگشتم و من از مسلمانانم». آغاز و پایان جوانى در این كه رسیدن به شدت و قوّت بیانگر مرحله‏اى از عمر انسان است كه بین دوره كودكى و پیرى قرار دارد، تردیدى نیست، اما در رابطه با زمان آغاز، پایان و امتداد این مقطع سنى، اختلاف نظر جدى میان پژوهشگران حوزه لغت، تفسیر، فقه و روان‏شناسى، وجود دارد، به عنوان نمونه:جوانى از زمان بلوغ شروع مى‏شود و تا سى سالگى ادامه دارد.1از سى سالگى آغاز و تا چهل سالگى ادامه دارد.2از هفده سالگى آغاز و تا چهل سالگى تداوم مى‏یابد. از هجده سالگى آغاز و تا سى سالگى استمرار دارد.3انسان در بیست پنج سالگى به نیرومندى مى‏رسد.4حد و مرزى براى رسیدن به نیرومندى «بلغ اشده» وجود ندارد، معیار بلوغ، كمال عقل و داشتن رشد است و با كنار هم قرار گرفتن عقل، توانائى و كمال آفرینش، نیرومندى به وجود مى‏آید.5«استفاده از واژه «قوة» و «ضعف» به صورت نكره به قصد ابهام افكنى و نا معین جلوه دادن كمیت این مقطع، صورت گرفته است؛ زیرا افراد در زمانهاى مختلف به قوت و نیرومندى مى‏رسد».6یك نگاه به این دیدگاه‏ها این پرسش را در پى دارد كه آیا دوره جوانى و نیرومندى، زمان معینى ندارد و چنانكه گفته شده است: به دلیل اختلاف آب و هوا، شرایط فكرى و فضاى فرهنگى، در جوامع مختلف، جوانى یك مفهوم نسبى است و نه مطلق، مدت دوره كودكى، جوانى و پیرى، در عمر افراد گوناگون فرق مى‏كند7یا این كه زمانى مشخص دارد، دیدگاه قرآن در این باره چیست؟به كارگیرى واژه «ثم» در آیات (روم /54 و حج /5 و مؤمن /67) به عنوان حرف ربط كه افاده ترتیب و تأخیر دارد، بى تردید گویاى این حقیقت است كه ضعف و ناتوانى با یك فاصله زمانى، آغاز و تدریجاً جایگزین قوت و شدّت مى‏شود.قرآن وقتى به یتیم اجازه تصرف در مالش را مى‏دهد كه به شدّت و نیرومندى رسیده باشد و نیرومندى را به بلوغ و رسیدن به رشد تفسیر مى‏كند:«وَلاَ تَقْرَبُوا مَالَ الْیَتِیمِ إِلَّا بِالَّتِى هِىَ أَحْسَنُ حَتَّى یَبْلُغَ أَشِدَّهُ» (انعام /152) و (اسراء /34)«و به مال یتیم جز به بهترین صورت نزدیك نشوید تا به حد اشد خود برسد.»«وَابْتَلُوا الْیَتَامَى حَتَّى إِذَا بَلَغُوا النِّكَاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُوا إِلَیْهِمْ أَمْوَالَهُمْ» (نساء /6)«یتیمان را چون به حد بلوغ برسند، بیازمایید، اگر در آنها رشد یافتید، اموال‏شان را به آنها بدهید.»دستور به آزمایش، هنگام رسیدن به بلوغ، براى فهم رسیدن به مرحله رشد دو نكته را در خود نهفته دارد: یكى امكان پیدایش همزمان بلوغ و رشد و دیگر امكان پیدایش رشد، با فاصله‏اى، بعد از زمان بلوغ. در روایتى، امام صادق علیه السلام در پاسخ پرسش از این كه تصرفات یتیم كى موثر است؟ فرمود: «حتّى یبلّغ اشده، قال و ما اشده؟ قال الاحتلام»8«زمانى كه به شدّت و نیرومندى برسد، گفت: شدّت او چیست؟ فرمود: جنب شدن». این كه بلوغ معیار تكلیف شناخته شده، با این كه خرد و خردورزى از شرایط تكلیف مى‏باشد، مى‏تواند دلیل بر این باشد كه بلوغ، نوعاً با رشد و خرد ورزى همراه است یا مى‏تواند همراه باشد.خرد جوان، از آزادگى ویژه‏اى برخوردار است و هنوز آلایش عادتها، دلبستگى‏هاى مادى و زمینى، باورهاى سنتى نبایسته و ...، دامنگیر آن نشده است. اگر كمبودى دارد كمبود تجربه و آگاهى است كه مى‏تواند توسط بزرگترها جبران گردد، به همین دلیل على‏علیه السلام خطاب به یكى از كارگزارانش مى‏فرماید:«اذا احتجت الى المشورة فى أمر قد طرأ علیك فاستبده ببدایة الشبان فانّهم احدّ اذهاناً و اسرع حدساً ثم رده بعد ذلك الى رأى الكهول الشیوخ، لیستعقبوه و یحسنوا الاختبار له فان تجربتهم اكثر»9«هرگاه كارى برایت پیش آمد و نیاز به مشورت پیدا كردى، در آغاز آن را با جوانان، در میان گذار. زیرا آنها تیز فهم‏تر و با فراست ترند سپس آن را در معرض نظر سالخوردگان و پیران قرار ده، تا در معرض ارزیابى قرار دهند، چه آنكه تجربه ایشان بیشتر است».قرآن در كنار گزارش‏ها از احساس و رفتار جوان، قضاوت صریح‏ترى نیز دارد كه در آن از دوره جوانى به دوره «شدّت» و «قوت» تعبیر مى‏كند. دوره‏اى كه از دو طرف در محاصره ضعف و ناتوانى مى‏باشد و در آن، تمایل به آرمان‏ها و آرزوهاى ارزشمند و ارج گذارى به حقوق والدین تجلى مى‏یابداز تقارن و انضمام چهل سالگى به زمان بلوغ قدرت در آیه 15 سوره احقاف به عنوان مقطع آرمان‏خواهى انسان، مى‏توان الهام گرفت كه چهل سالگى نهایت مرز قدرتمندى او مى‏باشد، چونانكه در روایتى از امام صادق‏علیه السلام آمده است:«اذ بلغ العبد ثلاثاً و ثلاثین سنةً فقد بلغ اشدّه و اذا بلغ اربعین سنة فقد بلغ منتهاه فاذا ظعن فى احدى و اربعین فهو فى نقصان»10«هرگاه، بنده به سى‏وسه سالگى رسید، به شدّت و نیرومندى خود دست یافته است و هرگاه به چهل سالگى قدم گذاشت، نهایت دوره قدرتش را تجربه مى‏كند، زمانى كه به منزل چهل و یك سالگى بار انداخت، او به نقصان مى‏گذارد.»بنابراین، سخن ابن منظور، قابل پذیرش مى‏نماید، آنجا كه مى‏گوید:«فبلوغ الاشدّ محصور الاول محصور النهایة غیر محصور ما بین ذلك»11«بلوغ نیرومندى، از آغاز و انجام محدود است امّا وسط، آن حد ندارد.»بنابراین نیرومندى مورد نظر قرآن، پیش از بلوغ و پس از چهل سالگى، میسّر نیست. ولى ممكن است دیرتر از بلوغ جنسى حاصل آید و زودتر از چهل سالگى رو به افول گذارد، واقعیتى كه مى‏تواند اختلاف روایات13 را در باب زمان پیدایش قدرت جوانى، توجیه كند و راز تعبیر «الحدث» در مورد امام حسن‏علیه السلام سى و سه ساله در كلام امام على‏علیه السلام را نیز آشكار كند، آنجا كه فرمود:«و انما قلب الحدث كالارض الخالیة ما ألقى فیها من شى‏ء قبلته فبادرتك بالادب قبل أن یقسو قلبك و یشغل لبّك»12«همانا دل جوان، مانند زمین آماده‏اى است كه هر آنچه در آن كاشته شود، مى‏پذیرد، بر این مبنا، پیش از آنكه دلت سخت گردد و خردت به بند كشیده شود، به تربیتت برخاستم.»ادامه دارد...--------------------------------پی‌نوشت‌ها:1- صحیح مسلم بشرح النووى، چاپ چهارم، بیروت، دار الفكر، 1403 ه ، 173/92- الزحیلى، وهبة، التفسیر المنیر، چاپ اول، بیروت، دارالفكر المعاصر، دمشق، دار الفكر، 1411 ه ، 23 و 157 / 243- ابن منظور، لسان العرب، دار الصادر، بى‏تا 3 / كلمه شدد.4- طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البیان، بیروت، داراحیاء التراث العربى، 1379 ه ، 384/4 - 35- همان، 71/7 - 8.6- طباطبائى، محمد حسین، المیزان فى تفسیر القرآن، چاپ دوم، قم، مؤسسه مطبوعاتى، اسماعیلیان، 1390 ه ، 205/167- نراقى، احسان، جامعه، جوانان، دانشگاه، چاپ دوم، تهران، شركت سهامى كتابهاى جیبى، 50-52 / 13548- صدوق، محمد بن على، الخصال، چاپ چهارم، قم مؤسسه النشر الاسلامى، 1414 ه ، /4959- ابن ابى الحدید، شرح نهج البلاغه، چاپ دوم، مصر، دار احیاء الكتب العربیة، 1387 ه ، 20 / حكمت 86610- الخصال /54511- لسان العرب، 3 / كلمه شدد12- الحویزى، عبدعلى، تفسیر نور الثقلین، چاپ چهارم، قم، مؤسسه مطبوعاتى اسماعیلیان، 117/4 137313- نهج البلاغه، نامه 31 قسمت چهارم.منبع:سید ابراهیم سجادی، فصلنامه پژوهشهای قرآنی، شماره چهل و شش 





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 634]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن