واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: نگاهي به مجموعه شعر اثر مسعود بيزارگيتي؛با يك گل بهار نميشود مزدك پنجهاي
عنوان مجموعه شعر اخير مسعود بيزارگيتي شاعر و منتقد گيلاني است. از بيزارگيتي تاكنون پنج عنوان مجموعه شعر منتشر شده است. بيزارگيتي به پيرامون بسيار كلي مينگرد. او نه در اين مجموعه بلكه در ديگر آثار شعرياش نيز درگير روايتهاي كلاني است كه به انتظار خردشدن نشستهاند.
از طرفي اين نگاه كلي و كلان عاملي است كه مخاطب نتواند از طريق شعرهاي بيزارگيتي چندان پي به عقايد، دغدغه ها، آرزوها، شرايط زندگي، موقعيت مكاني و زماني، فضاي سياسي و اجتماعي و خلاصه تنفسگاه شعري او ببرد.
شما را به شعري از مجموعه و نيز شعري از مجموعه اين شاعر ارجاع ميدهم.
زبان گمشده، ص 7)
صداهاي ريخته، ص 82)
اگر در دو نمونه ذكر شده تامل شود درك خواهد شد كه اين دو شعر با توجه به آن كه در دو مجموعه جدا از هم قرار گرفتهاند اما به لحاظ بهرهگيري آرايههاي شعري، فرم، زبان، لحن و ... تا چه حد شبيه هم هستند. سوالي كه از پس اين اتفاق به ذهن ميرسد اين است كه آيا در فاصله انتشار مجموعه شعر 1383) و 13866)، شاعر تجربهاي در عرصه زندگي و شعر نكرده است؟
به گمان مهمترين عاملي كه چنين فرآيندي را براي بيزارگيتي رقم زده، لنگر انداختنش در فضاي ذهني است. به همان نسبت كه شاعر اين مجموعه در فضاي ذهني رو به جلو گام بر نميدارد، به همان نسبت نيز سبب عدم تحرك مخاطب ميشود. البته بايد اقرار كرد شاعر در چند شعر از اين دفتر مثل شعر توانسته از چنين وضعيتي خارج شود اما با يك گل كه بهار نميشود.
شعرهاي بيزارگيتي مخاطب را از يك حجم ذهني ميگذراند اما اين حجم ذهني تبديل به حجميعيني نميشود.
او مدام مخاطب را از يك دنياي ذهني بعضا غيرملموس وارد دنياي انتزاعي ديگر ميكند. در حالي كه ذهن مخاطب از پس اين دلالتهاي ذهني به جستوجوي مدلول هاي عيني است. آيا بيزارگيتي از پس اين دلالتها (فضاهاي ذهني) توانسته مدلول ها (فضايي عيني) را پديد آورد؟ نبايد از حق گذشت كه برخي از پاساژهاي ذهني ارائه شده زيبا و دوست داشتني است اما مخاطب تا چه حد مجال حركت در عمق اين فضا را دارد.
به شعر زير توجه كنيد:
پستوي حرفها، ص 98)
22) اين حقيقتي است كه شعر امروز ما با آن مواجه است. نه شعر امروز ما بلكه شعر ديروز ما نيز چنين مهميرا پذيرفته و درك نموده است.
شعرهاي اين مجموعه پر از واژگاني است كه تعلقخاطر خود را به نشانههاي گذشته حفظ كرده است. به عبارتي ديگر شاعر توان نميگذارد از كلمات، مفاهيم جديدتري ارائه دهد. بهعنوان مثال كلماتي چون جهان، دست، سطر، پنجره، فصل، اشك، آسمان، آيينه، پرنده، خاكستر، رويا، كلمه، واژه، نخستين، نگاه، حرف، صدا، چشم و ... در كل اين مجموعه به كرات تكرار شده است بي آنكه شاعر در هر بار استفاده از آنها كاركردي ديگر از آنها اختيار كند و بار معنايي جديدي به آنها ببخشد يا اقدام به نشانهزدايي كلاسيك - از آن نوع كه در شعر شاملويي اتفاق ميافتاد، مثلا آوردن صفت و موصوف يا مضاف و مضافاليه - كند.
ديكته ميكنم ميتوانم، ص 42)
محيط شعرهاي بيزارگيتي به لحاظ بهره بردن او از برخي كلمات يك جنس، كه بعضا برآمده از طبيعت هستند، سبب شده تا فضاي شعرهايش خنثي، آرام و كمهيجان باشد. منظور از تزريق هيجان در واقع ارائه آن از طريق فرم، زبان، تكنيك، آرايههاي شعري به مخاطب است.
البته بيانصافي است اگر گفته شود مطلقا هيجاني نيست اما اين هيجان بسيار قليل است، به طوري كه ميتوان ادعا كرد در ذهن نميماند تا توسط مخاطب بارور و تبديل به لذتي طولاني شود.
بيزارگيتي در بسياري مواقع اين هيجان را از طريق تصوير به مخاطب ارائه ميدهد اما همانطور كه اشاره شد به لحاظ عدم استمرار اين تصاوير در محور عمودي درجه هيجانآوري آن بسيار پايين است.
/..كلمه، ص 73)
به تصوير از ابيات فوق نگاه كنيد. از اين نوع تصاوير در شعرهاي اين مجموعه بسيار به كار رفته است اما اين تصاوير تنها در حد گزارههايي مجزا در محور افقي باقي ماندهاند و به محور عمودي سرايت نكرده است.
* انتشارات فرهنگ ايليا (رشت)، چاپ اول 1386.
پينويسها:
1- پيرامون ادبيات، جي. هيليس ميلر، ترجمه علي اصغر بهرامي، نشر ني، چاپ اول 1384.
2- عبارت از چيست، يدالله رويايي، نشر آهنگ ديگر، چاپ 1386.
انتهاي خبر // روزنا - وب سايت اطلاع رساني اعتماد ملي//www.roozna.com
------------
------------
چهارشنبه 1 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 426]