واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: دلزدگی از فوتبال ایرانی دغدغه امروز ما موضوع طرفداری از تیمهای فوتبال از آن جمله مباحث است که در کشور ما جای بررسی و کنکاش دارد. در جایی که تیمهای بزرگ و پرطرفدار پایتخت عملکرد قابل قبولی ندارند، هواداران فوتبال به تیم های اروپایی دل بسته اند هرچند که به نوع هواداری آنها ایراد وارد است.فوتبال ایران آن شکوه دوران گذشته را ندارد و تیم های پرطرفدار پایتخت دیگر کمتر توان این را دارند که هواداران فوتبال را به ورزشگاه بکشند. در بحث هواداری از تیم های فوتبال، همواره عده ای بودند که از تیم های داخلی طرفداری کرده اند و عده ای هم طالب تیم های خارجی بوده اند. البته در این میان عده ای هم بوده اند که علاوه بر عشق ورزیدن به یک تیم داخلی، به یک تیم خارجی هم علاقمند بوده اند.حالا ما شیفتگان فوتبال اروپا متوجه می شویم آن که می گفت تنها صداست که می ماند، حرف چندان درستی نمی زد! صدا سند معتبری برای قضاوت درباره تاریخ مصرف علایق تلقی می شود. به فریاد های هواداری فوتبالدوستان ایرانی در رسای طرفداری از تیم های مورد علاقه اروپایی شان گوش بدهید؛ اوایل و اوسط دهه 90 فقط میلان. سال 1996 تنها یوونتوس. سال 2002 بی رئال مادرید هرگز. سال 2006 عشق فقط بارسلونا . سال 2010 دنیا به رنگ آبی های لندن و سال بعد....خدا داند و بس.
نگاه کاسبکارانه به فوتبال!نکته جالب اینجاست که این عبارات دربازه های زمانی مختلف غالبا از زبان یک نفر شنیده می شود. یعنی طرفدار یوونتوس، 4 سال بعد با قهرمانی اینتر پرچم این باشگاه را در دست می گیرد و چندی بعد مجذوب اقتدارمیلان می شود.این نگاه کاسبکارانه درباره فوتبال اروپا ، حاصل نگرش مد پرستانه و ویترینی به این نوع علایق است. به هر حال از آن جا که با تغییر فضای اجتماعی جامعه، کری خوانی های فوتبالی از سر کوچه ها به فیس بوک منتقل شده، برای کم نیاوردن در وادی فوتبال باید هم در اتاق چت، نان را به نرخ روزخورد و از تیم قدرتمند فعلی حمایت کرد. حالا چه کسی یادش است بارسای امروز چطور 8 سال پیش محو قدرت رئال مادرید بود؟طرفداری از تیم های اروپایی آن هم در روزهای سرد شدن تنور عاشقی کردن برای آبی و قرمز پایتخت، برای عده ای از فوتبالدوستان ایرانی یک نوع تلاش برای به روز ماندن است. در این بین اما حساب آن طرفداران واقعی بارسا که از گذشته دور طرفدار آبی و اناری ها هستند جداست؛ هر چند متاسفانه آنها هم در این موج سواری عده ای خاص با تکفیرعلایقشان رو به رو می شوند.دلزدگی از "فوتبالفارسی"فوتبال اروپا با بخش زنده بوندس لیگا وارد خانه ایرانی ها شد. تا قبل از آن ، پخش مستقیم گاه و بیگاه فینال های اروپایی ، بساط پوستر فروشی های میدان بهارستان را داغ می کرد و شگفت اینکه هنوز آن میلانی های "جلد" همان پوستر فروشی ها که برای خریدن پوستر مالدینی ، صف تشکیل می دادند را عاشق تر و ثابت قدم تر از مشتری های همیشگی شنبه ها و یکشنبه های تلویزیون می بینیم.شاید حس تنوع طلبی ما افزایش یافته است! به هر حال بوندس لیگا آمد و مردم طرفدار بایرن شدند .سری آ از راه رسید و "رم قهرمان" ورد زبان فوتبالدوستان شد. پخش مستقیم لیگ برتر انگلیس هم که از قبل هزاران عاشق داشت ، به رونق منچستریونایتد افزود. علاقه افراطی به "من یو" توجیه داشت اما آش موقعی شور شد که ما عده ای از طرفداران منچستر سیتی را در حال تلاش برای خرید پیراهن آدبایور دیدیم. به هر حال یا از طریق تماشا عاشق می شوید، یا به خاطر اولین دریافت از نخستین برخورد پای یک تیم می ایستید یا در بهترین حالت از علایق خانواده پیروی می کنید.این نسل طرفدار سیتی ( چنانچه دوران کودکی خود را در ایران پشت سر گذاشته باشند ) در کودکی ، دریافت مثبتی از سیتی نداشتند ، پدرانشان هم که مثل پدرانمان به خاطر بی توجهی رسانه های زمان خودشان ، از فوتبال اروپا کوچک ترین اطلاعاتی نداشتند. پس می ماند تماشا که حتما تصدیق می کنید در 20 و چند سالگی برای نشستن پای تلویزیون و انتخاب یک عشق فوتبالی خیلی دیر شده است! این موج سواری فوتبالدوستان ایرانی موازی با افزایش پخش مستقیم های تلویزیونی و دلزدگی از "فوتبالفارسی"، برای افرادی با نوع نگاه متفاوت به پدیده هواداری ، آزار دهنده تر شد.احتمالا همه طرفدار تیم های تاریخ مصرف گذشته (این عبارت تنها از دید گاه همان طرفداران مد گرا قابل تعریف است و گرنه هیچ تیمی از نگاه هوادارش تاریخ مصرف ندارد) مثل لیورپول، رئال مادرید ، مارسی پس از شکست های متعدد در THE GAME(لقب بازی لیورپول ومن یو ) ، ال کلاسیکو و لوکلاسیک با چنین پیامک های تحقیر آمیزی روبه رو شده اند: "تیمتو عوض کن!"
اساسا مگر چنین اتفاقی امکان پذیر است؟ عاشقانه ترین دیالوگ فیلم "در جست وجوی اریک" به این سوال پاسخ می دهد؛ "شاید بتونی خیلی از مسا ئل مهم زندگیتو تغییر بدی اما محاله بتونی تیمتو عوض کنی!"در وادی فوتبال می توانید آزادانه فریاد بزنید، مشکلات مگوی خودتان را با فریاد زدن بر سر فلان بازیکن، به نوع دیگری بیان کنید و خالی شوید. وقتی هر روز علایقتان را تغییر می دهید ، از این امتیاز ها بهره ای نخواهید برد چون حتی از دیدگاه جامعه شناسی، قوی ترین علایق جایگزین هم نمی توانند تحریکات مثبت عشق اول را برانگیزانند. یعنی امکان دارد به جای شنیدن تعریف مدام از برنده بازی های شب قبل ، دوباره فرصت نشستن در تاکسی و روبه روشدن با رانند ه ای میلانی که بحق ادعای هواداری 20،30 ساله از روسونری را داشت ، به دست بیاوریم؟ به هر حال دوره، دوره عاشق های خوب نیست. مهر
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 586]