واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: خیلی دور، خیلی نزدیک...شهرهای بزرگ ما چندین سال است که حال وهوا ورنگ وبوی خانه های کاه گلی وسنتی ساز را از دست داده ورنگ ولعاب فرنگی مآبی به خود گرفته وبه آنچه امروزه به آن آپارتمان گفته میشود تبدیل شده است
معمولا افرادی که ساکن آپارتمانها هستند با یکدیگر ناآشنا وغریبه هستند ودر بهترین حالت آن اگر اتفاقی همدیگر را هنگام آمد وشد در محوطه بیرونی ساختمان ببینند, سلام واحوالپرسی کوتاه ومختصری آن هم به رسم ادب وبجا آوردن حداقل حق همسایگی دارند. وسعی میکنند خیلی وارد جزئیات زندگی همدیگر نشوند تا دیگری هم وارد جزئیات زندگی آنها نشود.درگذشته افراد یک خانواده ی بزرگ که به گونه ای خانواده های یک فامیل بزرگ بودند با هم در یک ساختمانی که چندین اتاق داشت زندگی میکردند ومحبت وصمیمیت ودلسوزی وهمدردی بیشتری را نثار یکدیگر میکردند وبه قول خودشان با هم فامیل بودند .اما در آپارتمان های امروزی دیگر بهانه ی فامیل وخویشاوند بودن وجود ندارد وعاطفه ها هم دیگر خیلی چنگی به دل نمیزند.براستی دقت کرده ایم که چقدر با همسایه های خود غریب و ناآشنا هستیم وحتی برخی اوقات از تعداد فرزندان وشغل همسایه مان هم بی خبریم و شاید اسم همدیگر را هم نمیدانیم یا بهتر بگوییم نمیخواهیم بدانیم.نکته جالب توجه اینجاست که همین اصلی که ما براحتی از کنار آن میگذریم وهیچ احساس مسئولیتی در قبال آن نمی کنیم و به آثار اجتماعی و دینی آن توجهی نداریم, از مهمترین آدابی است که در یوم الحساب از جانب پروردگار یکتا در موردش مورد سوال قرار میگیریم.اینکه آیا از حال همسایه ات با خبر بودی؟ آیا زمانی که سفره ات پر بود ازهمه آنچه که خداوند روزی ات کرده بود,آسوده خاطر از شکم سیری فرزندانت سر بر بالین می نهادی, از سیر بودن شکم کودکان همسایه هم اطمینان داشتی وخیالت آسوده بود؟آیا آن زمان که به فکر عوض کردن مبلمان خانه وبالا بردن مدل خودروی خود بودی حواست به مقروض بودن همسایه ات که به خاطر آن به زندان افتاده بود هم بود؟اینکه آیا از حال همسایه ات با خبر بودی؟ آیا زمانی که سفره ات پر بود ازهمه آنچه که خداوند روزی ات کرده بود,آسوده خاطر از شکم سیری فرزندانت سر بر بالین می نهادی, از سیر بودن شکم کودکان همسایه هم اطمینان داشتی وخیالت آسوده بود؟اینها فقط جزئی از قضیه است!! کاش روزی می آمد که همگی ما مصداق این حدیث زیبا میشدیم که میگوید " حاسبو قبل ان تحاسبوا... به حساب خود برسید قبل از آنکه به حساب شما برسند..."یعنی اگر ما امروز که از نعمت بزرگ حیات بهره مندیم به حساب اعمال خود برسیم وب ا آگاهی از آنچه قرار است در موردش مورد بازخواست قرار بگیریم, امور خود را مورد بررسی قرار دهیم , میتوانیم در بسیاری جهات فراغت بال داشته و خود را برخوردار از رحمت خداوند بدانیم.همسایه ما به گردن ما حقی بیشتر از خواهر و برادر دور از ما دارد و وظیفه ی انسانی واجتماعی ما تنها این نیست که به منزل خود رفته و در را پشت سرمان ببندیم وبه خود زحمت فکر کردن به احوال همسایه و جویا شدن حال و روزش را هم ندهیم که مبادا در وقت تنگی وگرفتاری درب خانه مان را بزنند و ما روزنه امید را در دلش ایجاد کنیم.
روزهای سخت ودشوار برای همه اتفاق می افتد و همه بالاخره به یکدیگر نیاز پیدا میکنند , پس چه بهتر که امروز که ما به لطف یزدان فارغ از غمهای دنیا و رها از زنجیر مشکلات وگرفتاریها به آسودگی زندگی میکنیم, دستگیر یک گرفتار هم باشیم که با یک دنیا امید به ما رجوع کرده تا شاید اگر گردش روزگار جای ما را عوض کرد بتوانیم وروی این را داشته باشیم که از او درخواست کمک کنیم.اگر همسایه ما بداند که خانه ما هم میتواند گاهی اوقات مأمن امنی برای او باشد ودل مهربان ما تکیه گاهی برای روزهای سخت ودشوار او, آن وقت دیگر موهای مرد جوان همسایه هر روز از فشار زندگی وغصه های کمر شکن آن سفید وسفید تر نمیشود .گاهی اوقات نمیشود جلوی خیلی از اتفاقات را گرفت اما در برخی موارد با کمی دلسوزی ومهربانی وحس نوع دوستی میتوان خیلی از مشکلات را از بین برد. میشود فرزند همسایه را هم فرزند خود دانست وتا حدی آینده اش برایمان مهم باشد. بارها این بیت را شنیده ایم که میگوید: تو نیکی میکن ودر دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز در این مورد احادیث وروایات زیادی وجود دارد .ما به عنوان یک مسلمان وکسی که قرار است همه اعمال ورفتار خود را طوری تنظیم کند که قدم به قدم به قله بندگی و کمال انسانی نزدیکتر شویم باید آنطور که شایسته وبایسته است مسلمانی خود را نشان .اسلام بیش از آنکه دینی فردی باشد یک دین وآیین اجتماعی وجمعی است که مسلمانان را از صرفا توجه به خود وغفلت از دیگران منع میکند.همسایه ما به گردن ما حقی بیشتر از خواهر وبرادر دور از ما دارد و وظیفه ی انسانی واجتماعی ما تنها این نیست که به منزل خود رفته ودر را پشت سرمان ببندیم وبه خود زحمت فکر کردن به احوال همسایه وجویا شدن حال و روزش را هم ندهیم که مبادا در وقت تنگی وگرفتاری درب خانه مان را بزنند وما روزنه امید را در دلش ایجاد کنیم.یکی ار روایاتی که در این زمینه گفته شده این است که : الجار ثم الدار" اول همسایه سپس خانواده". در روایات داریم که بانوی یگانه عالم حضرت فاطمه زهرا(س) هم در نمازها ودعاهایشان ابتدا برای همسایه ها واطرافیانشان دعا میکردند حتی همسایه هایی که شاید از ظلم و بدی به آن خورشید عالم تاب دریغ نکرده بودند و هرچه توانستند از جور وستم بر ایشان روا داشتند ! ولی آن بزرگوار با رفتار نیک واندیشه پاکش به ما آموخت که میشود جواب بدی را با خوبی داد ومیشود همیشه مهربان بود .میگویند زمانیکه آن مسافر غایب ودر عین حال همیشه حاضر بیاید دیگر هیچ دردمندی روی زمین باقی نمی ماند واو خود منجی تک تک انسانها خواهد شد , ولی کاش تا قبل از آمدنش علاقه وعشق و محبت خود را با زمینه سازی برای کم شدن درد ورنج انسانهای گرفتار , ثابت کنیم و باور کنیم که چقدر از همسایه های خود غافلیم .براستی چه نزدیکیم ,اما چه اندازه دوریم...زهرا تعالیبخش اجتماعی تبیانلینک های مرتبط • هم خانگی ؛آشیانه ی ابلیس • مشکل اصلی شهر تهران چیست؟ • یک خبر خوب برای طالبان خانه
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 328]