واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: خصوصیات مثل در قرآنمثلهای قرآنی ویژگیهایی دارند که آنها را از دیگر مثلها متمایز میکند . مثل قرآنی با بیان هنری و تازه و تفاوتی که در تصاویر، چهارچوب، معنا و هدف دارد، یکی از جنبههای اعجاز قرآن به شمار می رود .
ویژگی مثل های قرآنمثل قرآنی دارای داستان یا قصهای که مردم آن را سبب ورود مثل بدانند نیست، بلکه تنها علم و لطف بی حد الهی و قدرت و اعجاز قرآن است که سبب ایجاد این مثلها و ابتکار آنها بوده است و اگر تمام مثلهای قرآنی را مورد بررسی قرار دهیم و با مثلهای دیگر مقایسه کنیم، در مییابیم که برای تقریباً هیچ یک از آنها، موردی وجود نداشته و همه، ابتکار ذات باری تعالی بوده است.(الجرجانی، عبد القاهر؛ دلائل الإعجاز فی علم المعانی) تصاویر در مثلهای قرآنیتصاویر در مَثَلهای قرآنی حلقههای جدا ناشدنیای هستند که در هر طرف، زنجیر محکمی را تشکیل دادهاند و تنها با جدا کردن یک حلقه از این زنجیر، زیبایی و مفهومی که از کل تصویر حاصل میشود از میان میرود.این، به آن دلیل است که اجزاء این تمثیلها بدون تفکر و برنامه، پشت سر هم چیده نشده است، بلکه به وجود آمدن هر کدام به خودی خود هدفی داشته و از مجموع همه این اجزاء نیز هدفی نهایی مورد نظر بوده که با به هم ریختن یا حذف هر جزء، هدف غایی مخدوش میگردد.یکی از مَثَلهای قرآنی آیه 5 سوره جمعه است که میفرماید: «مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوهَا كَمَثَلِ الْحِمَارِ یَحْمِلُ أَسْفَارًا بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ كَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِین؛ مَثَل كسانى كه [عمل به] تورات بر آنان بار شد [و بدان مكلف گردیدند] آنگاه آن را به كار نبستند، همچون مَثَل خرى است كه كتابهایى را بر پشت مىكشد، [وه] چه زشت است وصف آن قومى كه آیات خدا را به دروغ گرفتند و خدا مردم ستمگر را راه نمىنماید.» (جمعه/5)تمثیل در این آیه به تشبیه دانشمندان یهود به الاغ ختم نمیشود، بلکه تأثیر و وضوح موجود در آن زمانی کامل میشود که اجزاء دیگر نیز به این دو جزء بپیوندند، یعنی تشبیه یهودیانی که به کتاب الهی که در دست آنهاست اهمیت نمی دهند و به مفاهیم و فرامین آن عمل نمیکنند و خوب در آن تفحص نمیکنند، به خری که بار سنگینی از کتاب بر دوش دارد، ولی اصلاً درکی از این موضوع ندارد. برای الاغ میان بار کتاب و بارهای دیگر تفاوتی وجود ندارد. مثل یهودی که انگار بر دل او قفل زدهاند و کلام حق در آن راهی ندارد. مَثَل كسانى كه [عمل به] تورات بر آنان بار شد [و بدان مكلف گردیدند] آنگاه آن را به كار نبستند، همچون مَثَل خرى است كه كتابهایى را بر پشت مىكشد، [وه] چه زشت است وصف آن قومى كه آیات خدا را به دروغ گرفتند و خدا مردم ستمگر را راه نمىنمایدشیوه بیان در مثلهای قرآنیشیوه بیان و انتخاب کلمات در تمثیلهای قرآنی در عین دقت، متنوع نیز هست. خداوند قادر، اراده کرده که در این تمثیلها یک معنا و یا یک ارزش را به روشهای متفاوت بیان کند تا هم در قلب شنونده تأثیر بیشتری داشته باشد و هم در ذهن او بهتر جای بگیرد. از این روست که مثل قرآنی تأثیر زیادی بر قلب و ذهن مخاطب میگذارد.به طور مثال، در سه آیه زیر قرآن راجع به فانی بودن دنیا و متعلقات آن و هشدار به انسانی که زیور دنیا را جاودانه میپندارد، میفرماید :
« إِنَّمَا مَثَلُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا كَمَاءٍ أَنْزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الأرْضِ مِمَّا یَأْكُلُ النَّاسُ وَالأنْعَامُ حَتَّى إِذَا أَخَذَتِ الأرْضُ زُخْرُفَهَا وَازَّیَّنَتْ وَظَنَّ أَهْلُهَا أَنَّهُمْ قَادِرُونَ عَلَیْهَا أَتَاهَا أَمْرُنَا لَیْلا أَوْ نَهَارًا فَجَعَلْنَاهَا حَصِیدًا كَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالأمْسِ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الآیَاتِ لِقَوْمٍ یَتَفَكَّرُونَ ؛ در حقیقت مَثَل زندگى دنیا بسان آبى است كه آن را از آسمان فرو ریختیم، پس گیاه زمین از آنچه مردم و دامها مىخورند با آن درآمیخت تا آنگاه كه زمین پیرایه خود را برگرفت و آراسته گردید و اهل آن پنداشتند كه آنان بر آن قدرت دارند، شبى یا روزى فرمان [ویرانى] ما آمد و آن را چنان درویده كردیم كه گویى دیروز وجود نداشته است. این گونه نشانهها[ى خود] را براى مردمى كه اندیشه مىكنند به روشنى بیان مىكنیم .» (یونس/24)« وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا كَمَاءٍ أَنْزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الأرْضِ فَأَصْبَحَ هَشِیمًا تَذْرُوهُ الرِّیَاحُ وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَیْءٍ مُقْتَدِرًا ؛ و براى آنان زندگى دنیا را مَثَل بزن كه مانند آبى است كه آن را از آسمان فرو فرستادیم، سپس گیاه زمین با آن درآمیخت و [چنان] خشك گردید كه بادها پراكندهاش كردند و خداست كه همواره بر هر چیزى تواناست.» (کهف/45)« اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِینَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَیْنَكُمْ وَتَكَاثُرٌ فِی الأمْوَالِ وَالأوْلادِ كَمَثَلِ غَیْثٍ أَعْجَبَ الْكُفَّارَ نَبَاتُهُ ثُمَّ یَهِیجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ یَكُونُ حُطَامًا... ؛بدانید كه زندگى دنیا در حقیقت بازى و سرگرمى و آرایش و فخرفروشى شما به یكدیگر و فزونجویى در اموال و فرزندان است. [مَثَل آنها] چون مَثَل بارانى است كه كشاورزان را رستنى آن [باران] به شگفتى اندازد، سپس [آن كشت] خشك شود و آن را زرد بینى، آنگاه خاشاك شود ...» (حدید/20)خدای بزرگ در تمام این آیات در نهایت زیبایی و بلاغت و با شیوههای گوناگون و استفاده از عناصر طبیعت و آنچه در اطراف انسانهاست، در نهایت فقط یک هدف داشته است ، از او خواسته است قلب انسان را نشانه بگیرد. الفاظ و عبارات این آیات همه کمک کرده تا مقصود نهایی حاصل شود. گرچه زیور و رنگهای زندگی مادی، همه به زمین حاصل خیز یا آبادانی تشبیه شده که به وسیله آب سرسبز شده و سپس ناگهان به طوفانی در هم پیچیده میشود ، اما کلمات انتخاب شده و شیوه بیان و تصاویر در هرکدام متفاوت است . رابطه مثلهای قرآنی و طبیعتتصاویر تمثیل قرآنی همگی از عناصر و پدیدههای طبیعی پیرامون انسان برداشت شده است و برای همه آشنا و ملموس در تمام دورانها و در تمام مکانها میباشد. تفاوت میان مثل های قرآنی با دیگر مثل هایکی از تفاوتهای بین مثل قرآنی و مَثَل های دیگر در این است که مثل قرآنی هرگز کهنه نمیشود و در همه زبانها بی تکلّف تعبیر میشود، ولی تصاویر مثل های دیگر گاه دیده می شود که هم به ذهن مخاطب زیاد نزدیک نیست و هم بعد از مدتی کهنه و مندرس میشو د . بدانید كه زندگى دنیا در حقیقت بازى و سرگرمى و آرایش و فخرفروشى شما به یكدیگر و فزونجویى در اموال و فرزندان است. [مَثَل آنها] چون مَثَل بارانى است كه كشاورزان را رستنى آن [باران] به شگفتى اندازد، سپس [آن كشت] خشك شود و آن را زرد بینى، آنگاه خاشاك شود ارتباط اجزای تصاویر در مثلهای قرآنیقرآن با شیوههای گوناگون به بیان مثلها میپردازد .
«مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِی اسْتَوْقَدَ نَارًا فَلَمَّا أَضَاءَتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَتَرَكَهُمْ فِی ظُلُمَاتٍ لا یُبْصِرُون ؛ مَثَل آنان همچون مَثَل كسانى است كه آتشى افروختند و چون پیرامون آنان را روشنایى داد خدا نورشان را برد و در میان تاریكیهایى كه نمىبینند ، رهایشان كرد .» (بقره/17) در این آیه حالت منافقان به حالت افروزنده آتشی تشبیه شده که از آن آتش طلب نور و روشنایی میکند تا راه را در تاریکی پیدا کند و باعث امنیت او شود، ولی ناگهان آتش خاموش میشود و او در سرما و تاریکی می ماند و دچار ترس میشود. منافقان هم در اظهار ایمان و بهرهمندی از امکانات و مواهب مسلمانان ، مانند روشن کننده آتش هستند که در زیر سایه اسلام امنیت دارند ، ولی در روز قیامت باطن پلیدشان آشکار میگردد و به تاریکی درونی که نتیجه کفر آنهاست برمیگردند و دچار یأس و ناامیدی و ترس میشوند .در اینجا ایمان و اسلام همان نور، و نفاق، ظلمت است و منافق همان آتش افروزی است که زمانی آتشش خاموش میشود و در تاریکی گم میشود . استفاده از نیروی درک و فهم انسانی برای فهم مثل هادر مثلهای قرآنی قسمتهایی از تصویرهای تمثیلی حذف میشوند ؛ گویا خداوند خواسته انسانها از نیروی درک خود استفاده کنند و به تکمیل آیه در ذهن خود بپردازند و معنای نهایی و پیام اصلی آیه را خود کشف کنند . مانند : « أَوَمَنْ كَانَ مَیْتًا فَأَحْیَیْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا یَمْشِی بِهِ فِی النَّاسِ كَمَنْ مَثَلُهُ فِی الظُّلُمَاتِ لَیْسَ بِخَارِجٍ مِنْهَا... ؛ آیا كسى كه مرده[دل] بود و زندهاش گردانیدیم و براى او نورى پدید آوردیم تا در پرتو آن در میان مردم راه برود چون كسى است كه گویى گرفتار در تاریكیهاست...»(انعام/122) در این آیه، کفر و عدم هدایت، به مردگی و ظلمت، و هدایت و نجات، به نور و حیات تشبیه شده است . در این تشبیه "مشبّه " حذف شده است و این خواننده است که باید از نیروی تعقل و تفکر خود، با استفاده از قراین، کمک بگیرد و «مشبّه» را پیدا کند .ادامه دارد ...فرآوری: زهرا اجلالبخش قرآن تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 441]