تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 11 دی 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):مسلمان آينه برادر خويش است، هرگاه خطايى از برادر خود ديديد همگى او را مورد حمله قرار ند...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1847251570




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نگاهي به دوبله ي «كازابلانكا»


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
 نگاهي به دوبله ي «كازابلانكا»
نگاهي به دوبله ي «كازابلانكا»     به نظر بسياري از علاقمندان سينما، كازابلانكا (مايكل كورتيز،1942) يكي از بهترين ملو درام هاي تاريخ سينماي جهان است. البته زماني كه مايكل كورتيز فيلم را مي ساخت، هيچ كسي چنين تصوري نداشت و دست اندركاران فيلم، آن را اثري معمولي مي دانستند. اما فيلم سه جايزه ي اسكار از جمله جايزه ي بهترين فيلم را گرفت. جالب است كه ابتدا بنا بود كازابلانكا را ويليام وايلر كارگرداني و رانلد ريگان نقش ريك را بازي كند. فيلم در زمان نمايشش با موفقيت تجاري رو به رو نشد اما نقدهاي خوبي درباه اش نوشته شد. البته پالين كيل آن را اثري مي داند كه با يك فيلم بزرگ فاصله دارد و معتقد است كازابلانكا رمانتيسيسم سبك و خوشايندي دارد. امبرتو اكو نوشته: «بر اساس هر نوع استاندارد جدي انتقادي كه به فيلم نگاه كنيم، آن را اثري به شدت متوسط مي يابيم.» اما عاشقان سينما با اكو و ديگراني كه فيلم را به دلايل عقلي دوست ندارند، موافق نيستند. دوستداران سينما در اين سوي آب ها نيز از همان ابتداي دوبله شدن كازابلانكا، در شمار علاقمندان پروپاقرص آن در آمده اند. بي اغراق دوبله ي بسيار درخشان فيلم را بايد يكي از مهم ترين دلايل براي اين همه علاقه دانست. بوگارتِ فارسي زبان   به نظر مي رسد علاقه به دوبله هيچ ربطي به دانستن يا ندانستن زبان خارجي ندارد. چه آن زمان كه فيلم هاي زيرنويس شده، كم تر در دسترس علاقمندان بود و چه اكنون كه بسياري با زبان خارجي آشنايي دارند و مي توانند به راحتي داستان فيلم ها را دنبال كنند يا از زير نويس فارسي استفاده كنند، احتمالا از عشق و علاقه به دوبله كاسته نشده است. صداي اصلي همفري بوگارت، صدايي تو دماغي است كه هنگام اداي كلمات هيچ احساسي در آن وجود ندارد. حتي در اثري رمانتيك مانند كازابلانكا كه ديالوگ هاي ريك، گاهي طنيني عاطفي و رمانتيك پيدا مي كنند، صداي بوگارت هم چنان يكسان باقي مي ماند اما صداي حسين عرفاني، در واقع بُعد ديگري از شخصيت ريك ارائه مي كند كه هم در رفتار خشن او در برابر الزا (در نخستين ديدارشان پس از وردش به كازابلانكا) احساس مي شود و هم در برابر رک گويي اش در مواجهه با سروان رنو و سرگرد اشتراسو نمود دارد. اين باعث مي شود تا تصور هر صداي ديگري روي چهره ي بوگارت بجز صداي عرفاني، غير ممكن به نظر برسد. مي دانيم كه نسخه ي ديگري از دوبله ي اين فيلم به مديريت عباس خسروانه وجود دارد و ناصر طهماسب به همراه نيكو خردمند به جاي بوگارت و اينگريد برگمن حرف زده اند. هيچ كسي را نمي شناسيم كه دوست دار دوبله باشد و اذعان نكند كه طهماسب از قله هاي انكار ناپذير اين كار است. در مورد او هم مي گويند كه هيچ كس ديگري بجز طهماسب نبايد هرگز به جاي جك نيكلسن، هنري فاندا و كري گرانت حرف بزند. قدرت تيپ سازي او بي بديل است. با اين همه صداي او روي بوگارت در كازابلانكا به تمامي زير و بم شخصيت ريك را انتقال نمي دهد. صداي او به سردي چهره و بي تفاوتي بوگارت (صورت سنگي بودنش) نزديك تر است و از گرماي دروني ريك و آتشي كه درونش شعله مي كشد اما سعي در پنهان كردنش دارد، دورتر است. شمايلي كه عرفاني از شخصيت ريك ترسيم مي كند، آميزه اي است از مردي سرسخت كه دوست ندارد پديده اي به نام دوست داشتن (و حتي دوست داشته شدن) بر او غلبه كند. سروان رنو در همان اولين ديدار الزا و لازلو از كافه ي ريك اشاره مي كند كه ريك با زن ها ميانه ي چنداني ندارد. با دوبله ي عرفاني، ريك آدمي است متكي به خود. او در برابر التماس هاي اورگاتي بي تفاوت مي ماند و سپس در جواب مردي كه به اين دليل به او كنايه مي زند،‌ پاسخ مي دهد كه «من خودمو به خاطر هيچ كسي به دردسر نمي اندازم.» با دوبله ي عرفاني، ريك شخصيتي است كه نقاب قدرت بر چهره زده اما به شدت حساس و آسيب پذير است. چند سال پيش از دوبله ي كازابلانكا عرفاني اين آسيب پذيري را در شخصيت سام اسپيد، در شاهين مالت (1941) نشان داد. او نيز آدمي است كه به هيچ كس اعتماد ندارد اما دل باخته ي بريجيد اوشانسي (مري آستور) مي شود و تاوانش را هم پس مي دهد و سرانجام در آخرين لحظه بار ديگر به خود مي آيد. با دوبله ي عرفاني، ريك آدمي تودار است كه دردش را به زبان نمي آورد اما تا ابد هم با اين دردها نمي تواند كنار بيايد. چون بايد چيز ديگري را بيابد تا جايگزين اين درد بشود. خاطره اي تازه كه هر زماني ريك به آن فكر كند، هم گذشته و الزا را به خاطرش بياورد و هم به او يادآوري بكند كه دردش هميشه تازه باقي خواهد ماند. ياد الزا و پاريس، كهنه نخواهد شد. اين ها تعبيرهايي است كه از دوبله ي اين فيلم به ذهن مان مي رسد. به عبارت ديگر حتي اگر زبان انليسي ما آن قدرها خوب باشد كه تمام ديالوگ ها و درون مايه هاي آن ها را مو به مو دريابيم، هم چنان نكته اي در اين ميان مغفول مي ماند: اين جذابيت زبان فارسي و آواهاي چندي از نخبگان صدا پيشه به همراه استادي يك مدير دوبلاژ كار كشته و حرفه اي است كه «حال» يك فيلم با زباني بيگانه را به تماشاگر ايراني منتقل مي كند. در سال هاي بسيار دور، تلويزيون بنا را بر اين مي گذاشت كه آرشيو خود را با خريد مجموعه آثار بازيگران كامل كند. بنابراين مجموعه آثار بوگارت (حتي فيلم هايي كه او در آن نقش هاي مكمل دارد) و مجموعه آثار ادوارد جي.رابينسن و احتمالاً بازيگران ديگر، خريداري مي شوند. شوراي دوبله ي تلويزيون در آن سال ها تصميم مي گيرد براي يك دستي در كار دوبله ي اين آثار، يك دوبلور مشخص به جاي يك بازيگر حرف بزند. مرحوم مقبلي براي حرف زدن به جاي رابينسن و حسين عرفاني براي حرف زدن به جاي بوگارت انتخاب مي شوند. عرفاني به خوبي اين رويداد را در ذهن دارد: «در آن زمان قرار بود با مرحوم شكيبايي و هادي اسلامي نمايشي به نام روسري قرمز را كار كنيم. همه چيز آماده بود تا اين كه استاد لطيف پور تماس گرفتند و گفتند بايد آثار بوگارت را دوبله كنم. يادم هست كه از حسين رحماني خواستم بيايد و نقشي را كه من بايد بازي مي كردم، تمرين كند. ميان بازي در تئاتر و كار دوبله، من انتخابم را كرده بودم.» استاد: سعيد شرافت   زماني كه به آهنگي دل نشين گوش مي دهيم، يا از ترانه اي زيبا لذت مي بريم احتمالا اولين چيزي كه فراموش مان مي شود، نقش فردي است كه آن ملودي زيبا را تنظيم كرده است. اين اوست كه تشخيص داده كدام ساز در كجا بيايد و كدام ساز در جاي ديگر شنيده شود. در لحظه ي شنيدن يك ترانه، او حضوري في نفسه ندارد. حضورش در غيابش است كه كامل مي شود. اين اتفاقي است كه در يك دوبله ي درخشان هم رخ مي دهد. اين جا هم احتمالا اولين نكته اي كه جا مي اندازيم، نقش يك مدير دوبلاژ فوق العاده در انتخاب صداهاست. او «صداشناس» است حتي اگر خودش دوبلور نباشد. همان طور كه قرار نيست يك دوبلور حرفه اي مدير دوبلاژي حرفه اي هم باشد. به همين نسبت، يك مدير دوبلاژ متخصص هم بنا نيست كه حتما يكي از دوبلورهاي پر كار و دائمي باشد. هر چند كه اين دو جمع اضداد نيستند. به تصديق بسياري از اهل دوبله، سعيد شرافت (1379-1311) يكي از مصاديق درجه اول اين گزاره است. او كه ليسانس زبان و ادبيات فارسي داشت، در چهار سال ابتداي كارش، دوبلور بود و در ادامه فقط به مديريت دوبلاژ پرداخت و در كارهاي خودش نقش هاي بسيار كوتاهي را مي گفت. از كارهاي او مي توان به برف هاي كليمانجارو، طلسم شده، مايرلينگ و آناستازيا اشاره كرد. شرافت در دوبله ي كازابلانكا از چند گوينده استفاده و نقش هاي فرعي را ميان شان «سرشكن كرد. اين كاري است كه در دوبله ي آن سال ها بسيار معمول بود و دليلش را بايد در عدم تعدد دوبلورها و نبود صداهاي متنوع و مردي گو دانست. بنابراين برخي از گويندگان نقش هاي دوم و سوم يك فيلم، ديالوگ هاي كوتاه يك خطي هم مي گفتند. گاهي حتي گوينده ي «يك» هم ممكن بود چنين كند. عرفاني در دوبله ي اين فيلم و در اوايل آن به جاي مردي حرف زده كه ديالوگ كوتاهي دارد و به پانزده هزار فرانك و كشتي سانتاماريا اشاره مي كند. يا در جاي ديگري به جاي يكي از مشتريان كافه و در پاسخ به كسي كه به او التماس مي كند تا جايي برايش در يك كشتي پيدا كند، از زبان عرفاني مي شنويم كه: «سعي مو مي كنم.» شرافت از همان ابتدا، نقش هاي كوتاه و مردي گو را با توجه به شناختي كه از جنس صداي دوبلورهايش دارد به خوبي مي چيند. توجه كنيم به چينش صداها در دو سكانس ابتداي فيلم: پرويز ربيعي(راوي)، شهروز مُلك آرايي (كسي كه متن كشته شدن دو فرمانه ي آلماني را مي خواند، مردي كه كيف زن است)، سيامك اطلسي(مأموري كه مي خواهد مدرك يكي از اهالي شهر را ببيند ولي آن مرد فرار مي كند)، جواد بازياران(كسي كه مي گويد اين مدارك سه هفته ي پيش باطل شده اند)، حميد منوچهري (پيرمردي كه كيف پولش را مي زنند)، بدري نوراللهي (همسر پير مردي كه كيفش دزديده مي شود)، سعيد شرافت (افسر فرانسوي كه دائما با آن افسر ايتاليايي بگو مگو دارد) و يك نكته ي مختصر: زماني كه سرگرد اشتراسر از هواپيما پياده مي شود، افسر آلماني كه به او خوشامد مي گويد و سروان رنو را به او معرفي مي كند، ديالوگ هايش را با صداي حميد منوچهري مي شنويم اما در چند سكانس بعد و هنگام بازجويي سرگرد و سروان رنو از ريك، بازياران به جاي او حرف مي زند: «مي تونيد ما رو در لندن مجسم كنيد؟» ضيافت دو بله ي كازابلانكا از نخستين سكانس ورود به كافه ي ريك آغاز مي شود. صداهايي كه در ابتدا شنيده ايم و نقش هاي كوتاهي را گفته اند، اكنون هر يك به جاي خود بازگشته و نقش هاي اصلي شان را مي گويند. يك استثنا در اين ميان صداي محمد عبادي است كه به جاي بازرگان آلماني حرف مي زند كه ريك نمي پذيرد او وارد كافه اش بشود. عبادي در ادامه يكي دو ديالوگ ديگر دارد. در اولين برخورد سروان رنو و ريك كه از جلوي كافه آغاز مي شود و در ادامه به اتاق شخصي ريك ختم مي شود، عرفاني و ربيعي ديالوگ هاي پينگ پونگي ريك و سروان رنو را با ظرافت بسيار ادا مي كنند. دقت كنيم كه اين، يك سكانس «معرف» براي شناخت دو تن از قهرمان هاي فيلم است. ما براي نخستين بار اين دو را ديده ايم و فيلم نامه نويسان در اين سكانس، هسته ي اصلي دارم را از لابه لاي ديالوگ هاي اين دو طرح ريزي كرده اند. به همين نسبت ديالوگ هاي فارسي آن ها نيز بسيار با اهميت است. با دوبله ي ربيعي، سروان رنو آدمي است دودوزه باز و ترسو كه سعي دارد آن چه را كه نيست، به خود نسبت دهد. اما يادمان هست كه رنو«آدم بده» نيست يا دست كم شخصيت منفي اصلي نيست. ربيعي به خوبي اين را در ذهن دارد. زماني كه رنو به رفتار خشن ريك با زن ها اشاره مي كند، حسي از طنز و شيطنت اما توأم با جديتي هميشگي را در لحن و كلام ربيعي تشخيص مي دهيم. ربيعي مثل هميشه اين جا هم كلمات را به سرعت ادا مي كند اما هيچ كلمه اي را نمي خورد. اگر به لحن و كلام ربيعي و اكبر مناني(كه به جاي كلود رينز در نقش الكس سباستين آلماني در بدنام حرف زده) توجه كنيم، ظرافت بازي رينز در دو نقش متفاوت و توجه به دوبلورها به اين نكته براي مان كاملا روشن مي شود. بازي تراژيك رينز در آن جا با حضور سرخوشانه اش در نقش يك افسر فرانسوي «رشوه خوار بدبخت» در دو دوبله ي متفاوت به شدت رعايت شده و به تماشاگر فارسي زبان منتقل شده است. همان طور كه اشاره شد، نيكو خردمند به جاي اينگريد برگمن در دوبله ي ديگري از همين فيلم، و بار ديگر در بدنام(به نقش آليشياهوبرمن) حرف زده است. برگمن در هر دو فيلم نقش زني آسيب پذير را بازي مي كند كه از تقديرش گريزي نيست. با دوبله ي ناظريان، اين وجه از شخصيت الزا برجسته شده است. در ميان دوبلورهاي زن، دوتن را مي شناسيم كه نقش هاي زنان عاطفي و آسيب پذير را به خوبي اجرا مي كنند. مينو غزنوي (براي نمونه در دوبله ي جنايت و مكافات در نقش سونيا مارمالادوف) و شهلا ناظريان كه اين بار و در كازابلانكا، به تمامي وجه آسيب پذير شخصيت الزا را القا مي كند. حتي خنده هاي الزا تحت تاثير اتفاقي قرار دارد كه زندگي اش را دارد زير و رو مي كند. نگاه كنيد به صحنه اي كه ريك را ترسو خطاب مي كند اما بلافاصله حرفش را پس مي گيرد. چشمان برگمن تقريبا در تمام نماهاي درشتي كه از او مي بينيم، در محاصره ي حلقه اي از اشك است و ناظريان با توجه به اين ويژگي و احساس غم آلودي كه در صدايش ايجاد مي كند، اندوه اين شخصيت را منتقل مي كند. جواد بازياران كه نقش اورگاتي و فراري را به همراه چند نقش فرعي ديگر گفته به نكته اي اشاره مي كند كه تا حد زيادي خوش سليقگي زنده ياد شرافت را در كار دوبله نشان مي دهد: «خيلي وقت پيش در جايي بودم كه آقايي از در وارد شد و گفت مي خواهد با يكي از مديران دوبلاژ حرف بزند. من گفتم كه در يك اتاق يكي از مديران دوبلاژ نشسته و دارد صداها را سينك مي زند. در اتاق ديگر آقاي سعيد شرافت دارد ديالوگ ها را مي نويسد. شرافت، ديالوگ هاي فيلم هايش را با بازنويسي احيا مي كرد.» دوبله ي كازابلانكا از اين نظر، يکي از بهترين هاي ديالوگ نويسي است. بي اغراق اگر بخواهيم به نمونه هايي از ديالوگ هاي تراشيده و جذاب فيلم اشاره كنيم لازم است تمامي ديالوگ هاي فيلم را دنبال هم بياوريم. حتي در گفت و گوي ساده ي ريچارد بلين (ريك) با يك سر گردنازي، اين ظرافت هاي كلامي رعايت شده است. اگر روزي روزگاري، بار ديگري خواستيد فيلم را تماشا كنيد، به اين سكانس دقت كنيد. چه قبل از آن كه ريك دفترچه ي سرگرد را از او بگيرد؛ چه بعد از آن كه به محتوياتش نگاه مي كند و با تعجب مي پرسد: «چشم هاي من قهوه ايه؟» حتي در يك فيلم سياه و سفيد هم مي شود فهميد كه اشتراسر و نازي هاي ديگر تا چه حد از مرحله پرت هستند. منبع: نشريه فيلم شماره 403 /ن  
#فرهنگ و هنر#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 860]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن