تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 20 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):بر زبان مؤمن نورى (الهى) است و درخشان و برزبان منافق شيطانى است كه سخن مى‏گويد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1814703727




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

وبلاگ‌ها؛‌ احياگر روزنامه‌نگاري اجتماعي


واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: وبلاگ‌ها؛‌ احياگر روزنامه‌نگاري اجتماعي


اينترنت- پدرام الوندي:
وقتي كه نيمه شب يك تجربه روزمره خود را روي بلاگ شخصي مي‌گذاريد و دكمه «پابليش» را مي‌زنيد، وبلاگ شما به جمع 50 ‌هزار وبلاگي پيوسته است كه در هر ساعت در سراسر دنيا به‌روز مي‌شوند.

بلاگ‌ها به مدد بستري كه همگرايي زيرساخت‌هاي رسانه‌اي براي شهروندان عادي فراهم آورده‌ است، به موضوع مورد علاقه طيف وسيعي از كساني تبديل شده‌اند كه سواد حداقلي براي بهره‌گيري از فناوري‌هاي جديد رسانه‌اي به دست‌آورده‌اند. بلاگ در روند پرشتاب تحولات خود به حوزه كلاسيك و متداول نوشتاري وب محدود نمانده است و انواع بلاگ‌هاي راديويي(پادكست‌ها) و تصويري جاي خود را روي اينترنت باز كرده‌اند. از سوي ديگر با توسعه اينترنت مبتني بر تلفن‌همراه (كه آن را با نام WAP‌ مي‌شناسيم) و امكان مبادله فايل‌هاي چندرسانه‌اي ميان تلفن‌هاي همراه دوربين‌دار و اينترنت وبلاگ‌هاي مبتني بر موبايل يا «موبلاگ»ها نيز ظهور يافته‌اند كه امكان مشاركت طيف گسترده‌تري از شهروندان را فراهم مي‌آورند.

البته به‌دليل عدم‌دسترسي سراسري در ايران به اينترنت پرسرعت، بسياري از اين مظاهر جديد بلاگ‌نويسي هنوز در ايران فراگير نشده است، اما تجربه رشد قابل‌قبول همين ميزان از فناوري موجود نشان مي‌دهد كه درصورت تامين حداقل‌هاي مورد نياز، اقسام ديگر بلاگ‌نويسي نيز مورد توجه ايرانيان قرارمي‌گيرد. در مجموع مي‌توان گفت كه وبلاگ و موبايل بيشترين رشد را در جهان داشته‌اند. ارتباطات سيار از ۱۶ ميليون مشترك در سال ۱۹۹۱به 2 ميليارد مشترك در سال ۲۰۰۶ رسيده است. تعداد وبلاگ‌ها نيز ابتداي سال ۲۰۰۶، ۲۶ ميليون بود و در اكتبر همان سال تعداد آنها به ۵۷ ميليون و 300هزار وبلاگ رسيد. در كل مي‌توان گفت كه هر 6 ماه فضاي وب در جهان دو برابر مي‌شود.

يكي از پرسش‌هايي كه در ميان علاقه‌مندان به اين پديده روبه‌رشد ارتباطي مطرح است و آغازگر بحث‌هاي بسياري نيز بوده است، توانايي وبلاگستان در فراهم آوردن حوزه‌اي عمومي، نزديك به تعريف هابرماس از اين پديده، براي شهروندان است؛ اينكه آيا اينترنت و به‌طور خاص وبلاگ، به‌عنوان يك رسانه و محملي براي انعكاس باورها، مشاهدات و تجربيات فردي و ارتباط با شبكه‌اي از وبلاگ‌ها و سايت‌هاي ديگر مي‌تواند فضايي گفت‌وگويي و مبتني بر كنش تفاهمي را پديد آورد؟ در بعد كلي‌تر اين پرسش مطرح است كه آيا اصولا اينترنت را مي‌توان به‌صورت يك كل، كالايي اجتماعي به حساب آورد و آن را در مجموعه رسانه‌هاي خدمت عمومي طبقه‌بندي كرد يا خير؟

از حوزه خصوصي تا حوزه عمومي

دكتر هادي خانيكي در نشستي با عنوان «وبلاگستان فارسي؛ حوزه عمومي يا خصوصي؟» كه در دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه علامه‌طباطبايي برگزار شد، با اشاره به روند رو به رشد وبلاگ‌نويسي در جهان و اينكه هر 6 ماه محتواي وبلاگ‌ها در جهان دو برابر مي‌شود، به توصيف فضاي وبلاگستان فارسي پرداخت. فضايي كه براساس گزارش‌هاي منتشرشده از سوي پرشين‌بلاگ و بلاگفا يك ميليون و 600هزار وبلاگ ثبت‌شده در آن وجود دارد و با احتساب ديگر سرويس‌دهندگان مي‌توان حدود 2 ميليون وبلاگ ثبت‌شده فارسي را رصد كرد. همچنين براساس برآورد صورت‌گرفته حدود 150 هزار وبلاگ فعال فارسي وجود دارند.

خانيكي با اشاره به اين آمار معتقد بود كه نبايد در مورد اين پديده در ايران دچار غلو و اغراق شد و «به نظر نمي‌رسد كه اتفاقي در اينجا افتاده باشدكه در جايي ديگر از جهان نيفتاده باشد». وي يكي از ويژگي‌هاي وبلاگستان ايراني را مخدوش بودن مرزهاي حوزه عمومي و خصوصي در آن دانست و گفت كه در قياس با روند جهاني، وبلاگستان فارسي بيش از آنكه به محملي براي ساماندهي فعاليت‌هاي گروه‌هاي مختلف اجتماعي براي حضور در حوزه عمومي تبديل شود، بيشتر به عمومي‌كردن مسئله خصوصي و انجام كارهاي جمعي با گرايش‌هاي فردي تبديل شده است.

وي همچنين درباره نسبت حوزه عمومي هابرماسي با اينترنت و وبلاگستان، حل شدن مسئله دسترسي برابر «همه» شهروندان به اينترنت را نخستين گامي دانست كه براي حركت در اين مسير مورد نياز است؛ مسئله‌اي كه حتي نظريه حوزه‌ عمومي هابرماس را نيز به‌دليل در نظر نگرفتن نقشي براي زنان يا مردان طبقه كارگر، با چالش‌هاي جدي روبه‌رو كرده بود. وي همچنين در مورد تقويت حوزه عمومي توسط اينترنت و جايگاه اينترنت در فراهم‌ آوردن بستري براي ايجاد حوزه ‌عمومي هابرماسي بر نتايج پژوهش‌هاي انجام‌گرفته در اين حوزه- به‌ويژه نگاه ويژه خانم لي‌سالتر، يكي از نويسندگان كتاب سايبراكتيويسم- تاكيد كرد.

تقويت حوزه عمومي با يك پيش‌شرط

لي‌سالتر در مقاله‌اي با عنوان «دمكراسي، جنبش‌هاي نوين اجتماعي و اينترنت» كه در كتاب سايبراكتيويسم (يا فعاليت سايبري) منتشرشده ‌است، رابطه علت و معلولي ميان اينترنت و جامعه را بستر اصلي پاسخ به اين پرسش مي‌داند. انديشمنداني نظير مارشال مك‌لوهان، آلوين تافلر، مارك پاستر و مارتين هايدگر با نگاه مبتني بر «جبرگرايي فناوريك» همواره بر اين اعتقاد بودند كه فناوري با ورود به يك جامعه، لزوما آثاري را از خود برجاي خواهد گذاشت.

اين نگاه خواسته و ناخواسته در كلام و عمل بسياري از چهره‌هاي آكادميك رسانه و ارتباطات نيز قابل رديابي و مشاهده است. سالتر چنين نگاهي به نتايج ورود فناوري به يك جامعه را با ترديد مورد بررسي قرار مي‌دهد. به عقيده وي، جامعه قبل و بعد از ورود فناوري با آن تعامل برقرار مي‌كند و سعي دارد آن را با اولويت‌ها و علائق موردنظر خود همسو سازد. از سوي ديگر گروه‌ها و طبقات موجود درون يك جامعه واحد نيز علاقه‌مندي‌هاي متنوع و گاه متعارضي دارند كه براساس آن نوع استفاده و بهره‌مندي از يك رسانه را شكل مي‌دهند.

درحقيقت يك تعادل دقيق ميان ظرفيت‌هاي قابل تغيير يك فناوري از يك‌سو و ظرفيت عوامل اجتماعي براي استفاده از فناوري و شكل‌دادن به آن در مسير مطلوب، وجود دارد. به گفته سالتر، آنچه اينترنت براي بازيگران مختلف به ارمغان مي‌آورد، در خود اين فناوري از پيش تعريف نشده است و معني آن توسط كاربران مختلف مشخص مي‌شود. به همين دليل مي‌توان گفت كه فضاي وبلاگستان ايراني به‌دليل ضعف و فقدان فضاي گفت‌وگوي مبتني بر كنش تفاهمي در جامعه هيچ‌گاه نتوانست مانند نمونه‌هاي برجسته اروپايي يا آسيايي به بستري براي تقويت حوزه عمومي و جنبش‌هاي اجتماعي جديد تبديل شود.

در اين مورد شايد اشاره ديگري كه به كار آيد، نظر مانوئل كاستلز است. كاستلز در بحث مربوط به نسبت اينترنت با جنبش‌هاي اجتماعي به مقاله‌اي اشاره مي‌كند كه در يكي از روزنامه‌ها با عنوان «كاربردهاي جديد اينترنت در كلمبيا» خوانده است و وقتي خود مطلب را مي‌خواند، متوجه مي‌شود از پست الكترونيك براي تحويل دادن «باج و خون‌بها» استفاده مي‌شود. كاستلز همچون سالتر معتقد است كه اين مورد نشان مي‌دهد جامعه همانگونه كه هست، فناوري را مطابق با مقاصد و ارزش‌هاي خود به كار مي‌گيرد. وي تاكيد مي‌كند براي جوامع دنياي امروز، فناوري في‌نفسه خوب يا بد نيست، اما خنثي هم نيست و فناوري علاوه بر اينكه ابزار خوبي براي ايجاد شبكه‌هاست، روندهاي موجود در جامعه را تشديد مي‌كند.

تهديدهايي براي همه وبلاگستان

فارغ از مسئله ايران، اينترنت و به‌طور خاص وبلاگ‌ها همواره به‌عنوان بستري براي شكل‌گيري شبكه‌هاي مقاومت در برابر صداهاي جريان اصلي مطرح بوده‌اند. با وجود آنكه اينترنت همواره به‌دليل خاصيت ويژه‌اش در فراهم‌آوردن امكان دسترسي بيشتري به فناوري‌هاي ارتباطي نسبت به گذشته مطرح بوده است، اما از سوي ديگر مي‌توان گفت كه تعامل در اينترنت رو به‌ كاهش است، زيرا وب‌سايت‌هاي سياسي و تجاري رسمي توسعه يافته‌اند و به‌عنوان ساختارهايي يكسويه عمل مي‌كنند. همچنين هر روز صداهاي جريان اصلي (شامل دولت‌ها و بنگاه‌هاي بزرگ تجاري) محتواي بيشتري را نسبت به شهروندان عادي بر روي وب توليد مي‌كنند و نوعي استعمار بيشتر را در اين فضا به ارمغان مي‌آورند. شركت‌هاي بزرگي مانند آمريكاآن‌لاين و مايكروسافت از اين جمله هستند كه فضاهايي كنترل‌شده و مورد استقبال مخاطبان را فراهم مي‌آورند.

با تداوم اين فرآيند، كاربران اينترنت بيش از هر زمان ديگري در قالب چارچوب‌ها يا كانال‌هايي كه بيشتر و بيشتر ترك‌‌كردن آنها دشوار مي‌شود، قرار مي‌گيرند؛ به اين ترتيب، اينترنت به رسانه‌اي توده‌اي و استعمارشده تبديل مي‌شود كه اطلاعات و بحث‌هاي استانداردشده‌اي را فراهم مي‌آورد و تعامل كمتري دارد. از اين‌رو وظيفه شهروندان، نمايندگان و جنبش‌هاي فرهنگي، ‌اجتماعي و سياسي در سرپا نگاه داشتن صداهاي اقليت و خاموش، پررنگ‌تر مي‌شود. مشاهده مي‌كنيم كه اينترنت به‌عنوان يك حوزه عمومي براي بيان عقلاني و انتقادي نظرات و گفت‌وگو به‌دليل روند رو به رشد تبليغات سياسي و تجاري‌شدن با تهديدي در تنوع محتوا و فضاي باز و مبتني بر تفاهم روبه‌روست و اين تهديد بيش از هر چيز ديگري فضاي وبلاگستان را به چالش مي‌كشد.

روزنامه‌نگاري اجتماعي و اميد به حوزه عمومي

در يك نگاه تاريخي سير توجه به مخاطب و جامعه به‌عنوان مسئله‌اي مهم و قابل توجه در فرآيند توليد خبر از انتخابات رياست‌جمهوري ايالات متحده در سال ۱۹۸۸ نشأت گرفته است. در اين سال نياز به نوع جديدي از روزنامه‌نگاري احساس شد و روزنامه‌نگاران و مقالات علمي روزنامه‌نگاري به نوع جديدي از روزنامه‌نگاري پرداختند كه به روزنامه‌نگاري‌عمومي (public‌ journalism) يا روزنامه‌نگاري‌ ‌اجتماعي (civic journalism) شهرت يافت.

اين نوع از روزنامه‌نگاري به اين مسئله مي‌پرداخت كه روزنامه‌نگاران وظيفه دارند تا تعهد و مشاركت شهروندان در فرآيندهاي دمكراتيك و همچنين كيفيت زندگي عموم و شهروندان را ارتقا دهند. حرف اصلي اين جريان، اين بود كه روزنامه‌نگاران بايد اخبار را از منظر و نقطه‌نظر شهروندان عادي و نه مقامات سياسي و نخبگان محلي پوشش دهند. اين جريان كه در حقيقت نوعي رويگرداني از نگاه رسمي و نخبه‌محور به مسئله خبر ناشي مي‌شود، البته با انتقادهاي گوناگوني روبه‌رو شد كه معتقد بودند برخي اصول حرفه‌اي روزنامه‌نگاري با اين رويه آسيب مي‌بيند.

بحث حوزه عمومي هابرماس براي تصور اهداف روزنامه‌نگاري اجتماعي در ايجاد فضايي كه شهروندان در آن مي‌توانند موضوعات عمومي را به بحث بگذارند، كارآمد است. بحث كلي هابرماس بر اين اصل استوار است كه رسانه‌هاي توده‌اي و رسانه‌هاي خبري توده‌اي يك حوزه عمومي مشاركتي و دمكراتيك را كه مورد نظر جنبش روزنامه‌نگاري اجتماعي است، فراهم نمي‌آورد. هابرماس بر اين عقيده است كه براي فراهم آوردن چنين حوزه عمومي‌اي تمام مؤسسات بزرگ درون جامعه بايد بيشتر دمكراتيك شوند. در مورد رسانه‌ها نيز ساختارهاي دمكراتيك بيشتري مورد نياز است، تا دسترسي بيشتر عموم و برچيدن مالكيت متمركز رسانه‌ها و رشد رسانه‌هاي با ماليكت تركيبي فراهم آيد.

روزنامه‌نگاري اجتماعي، رسانه‌هاي توده‌اي را ترغيب مي‌كرد تا مردم را نيز به بازي بگيرند. اين جنبش بر اين باور بود كه مسئوليت رسانه‌ها كمك به اتصال دوباره شهروندان به جامعه، احياي زندگي عموم و تجهيز فعاليت‌هاي اجتماعي است. البته در ميزان موفقيت روزنامه‌نگاري اجتماعي در جلب توجه شهروندان و روزنامه‌نگاران پرسش‌هاي متعددي مطرح شده است و اعتقاد بر اين است كه در حال حاضر جنبش روزنامه‌نگاري اجتماعي تلاش‌هاي خود را از اصلاح اتاق‌هاي خبر، بر روي اينترنت متمركز كرده ‌است. به‌طور خاص، اين اعتقاد وجود داردكه وبلاگ‌ها‌ اميدهاي دوباره را براي فعالان جنبش روزنامه‌نگاري اجتماعي فراهم آورده‌اند تا از اين ابزار جديد براي درگيركردن عموم مردم در خبر استفاده كنند. نشانه‌هاي زيادي در بحث‌هاي مربوط به بلاگ وجود دارد كه اين ابزار جديد اهداف روزنامه‌نگاري اجتماعي را برآورده مي‌سازد.

ويژگي‌هايي نظير نوشتارهاي گفت‌وگويي، غيررسمي و ابراز عقايد شخصي، توانايي به اشتراك گذاردن اخبار به‌طور خاص محلي، قابليت شبكه‌اي‌‌‌شدن و كنش‌هاي بسيج‌گر، بيش از همه بستري متعارف براي بلاگرها و روزنامه‌نگاران اجتماعي است. به نظر مي‌رسد بلاگ بارديگر روزنامه‌نگاري اجتماعي را در دستور كار رسانه‌ها قرار داده است.

معجزه شده است؟

وبلاگ ‌مرزهاي ميان توليدكننده و استفاده‌كننده خبر را محو كرده است. وبلاگ‌نويسي به ميليون‌ها نفر اين توانايي را داده است كه معادل يك مطبوعه چاپي را پيش روي خود داشته باشند.‌ وبلاگ‌نويسي روزنامه‌نگاري را مجبور كرده است تا از ساختاري تمركزگرا، بالا به پايين و داراي فرآيند نشر يكطرفه به ساختاري داراي بازيگران بسيار و چرخه بازخورد دائم از ارتباطات آنلاين ‌گسترش يابد. وبلاگ‌نويسي يك گفت‌وگوي غيررسمي برابر است، زيرا خوانندگان مي‌خواهند جزئي از فرآيند خبر باشند و بلاگ‌ها بسياري از موانع موجود ميان روزنامه‌نگاري وعموم را برمي‌چيند. البته بسياري از اين ادعاها هنوز آزموده نشده‌اند. برخي نشانه‌ها نيز حاكي از اين است كه وبلاگ‌ها ممكن است آن‌قدرها هم تعاملي نشوند، زيرا در وبلاگ‌هايي كه بازديدكنندگان بسياري دارند معمولا بسيار دشوار است كه بتوان به تمام كامنت‌ها پاسخ داد يا آنها را كنترل كرد.

از اين‌رو اين وبلاگ‌ها نظير شبكه‌هاي سراسري پخش دچار مشكل در چندسويگي با مخاطب مي‌شوند. البته ايجاد فروم‌هايي با قوانين خودتنظيم‌كننده كه توسط خردجمعي كاربران اداره شود مي‌تواند به اداره اين فضا كمك كند. وبلاگ‌ها به‌طور بالقوه مشاركت توده‌اي را جلب مي‌كنند و در عين حال باز و رقابتي باقي مي‌مانند؛ بدين‌گونه مي‌توانند حوزه عمومي دمكراتيك‌تري را حتي در قياس با آرزوهاي فعالان جنبش روزنامه‌نگاري اجتماعي فراهم آورند.

فضاي مجازي، آينه فضاي واقعي

مروري دوباره بر فضاي وبلاگستان و رويكردهاي نسبت به آن در ايران و جهان به‌خوبي نشان مي‌دهد كه مطابق آنچه گفته شد، فضاي مجازي بسته به ساخت‌هاي اجتماعي شكل مي‌يابد و رشد فناوري، ‌همگرايي رسانه‌اي و مسائل پيراموني آن در شرايط اجتماعي گوناگون برون‌دادهاي متفاوتي داشته‌اند. در حضور يك سنت روزنامه‌نگاري قوي و پويا، نظير آنچه به‌عنوان روزنامه‌نگاري اجتماعي در دوره‌‌اي مطرح شد و با رشد اينترنت بار ديگر خود را مطرح ساخت، مي‌بينيم كه اينترنت به‌عنوان رسانه‌اي تعاملي و متكثر چنان نقش خود را خوب بازي مي‌كند كه از ظهور دوباره جنبشي به‌فراموشي‌سپرده شده سخن به ميان مي‌آيد.

از سوي ديگر در فضاهايي با سنت گفت‌وگويي و تعاملي ضعيف‌تر فضاي وبلاگستان ايراني مملو مي‌شود از كامنت‌هايي كه مملو از پرخاشگري هستند و تنها به مدد امكان كنترل كامنت‌ها فرصت اين فراهم مي‌شود كه كمي فضا متعادل‌تر شود. به هر حال تجربيات جهاني و نگاهي به ايران نشان مي‌دهد توانايي‌هاي اينترنت و به‌طور خاص وبلاگستان، تابع رفتارهاي عمومي اجتماعي در كوچه و خيابان و مشتي نمونه خروارها رفتار و باور اجتماعي است.

تاريخ درج: 31 ارديبهشت 1387 ساعت 11:59 تاريخ تاييد: 31 ارديبهشت 1387 ساعت 14:50 تاريخ به روز رساني: 31 ارديبهشت 1387 ساعت 14:49
 سه شنبه 31 ارديبهشت 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: همشهری]
[مشاهده در: www.hamshahrionline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 273]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن