واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: بیانات در دیدار كارگزاران نظام27/5/1389غالباً اینجور هستیم كه از كار خودمان، از خطاى خودمان، از تقصیرى كه میكنیم، غفلت میكنیم؛ توجه نمیكنیم به اشكالى كه در كار خودمان وجود دارد. این خود، هم خود شخصى است، هم خود جماعى؛ ملت خودمان، حزب خودمان، جریان خودمان، جناح خودمان. هرچه كه به خود انسان ارتباط پیدا میكند، عیوب آن غالباً مورد غفلت قرار میگیرد؛ لذا دیگران عیب ما را باید به ما بگویند.
من و شما كه در بخشى از كارهاى كشور مسئولیتى داریم یا تأثیرى داریم، در یك حوزهى خاص اجتماعى نفوذى داریم، وظیفهمان در امر استغفار و توبهى الى اللَّه و انابهى الى اللَّه سنگینتر است؛ خیلى باید مراقب باشیم. گاهى حتّى در زیرمجموعهى من و شما یك تخلفى صورت میگیرد؛ اگر به نحوى این تخلف مستند به ما باشد، ما مسئولیم. ببینید، اینها همه، مسائل امروز ماست. گستردن عدالت، عدالت قضائى، عدالت اقتصادى، عدالت در گزینشها، عدالت در تقسیم منابع و فرصتهاى كشور بین گروهها، عدالت جغرافیائى، اینها مسائل خیلى مهمى است؛ اینها همه نیازهاى ماست. گستردن عدالت، بالاترین رقمهاى تقواست؛ در مقابل آن دشمنى كه با هویت شما، با موجودیت شما مخالف است، آنجا خشم میشود خشم مقدس؛ آن اشكالى ندارد. نه، در جمع مؤمنین، در بین افرادى كه مأمور به رفتار مسلمانى با آنها هستیم، خشم و حالت عصبانیت نباید باشد. خشم به انسان ضرر میزند. تصمیمگیرى با خشم مضر است، حرف زدن با خشم مضر است، كار كردن با خشم مضر است، غالباً دچار غلط و اشتباه است؛ این چیزى است كه ماها متأسفانه خیلى ابتلاء پیدا میكنیم. جلوگیرى از این خشم، خشمى كه موجب انحراف میشود، موجب خطاى در فكر و عمل میشود، یكى از موارد تقواست؛ «و كظم الغیظ». كار دیگر، «اطفاء النّائرة». بعضىها آتشافروزىهاى سیاسى و جناحى میكنند. عدهاى كأنه براى این كار مأموریت دارند. این خلاف تقواست. تقوا این است: «اطفاء النّائرة». همچنان كه در یك محیط مادى و فضاى مادى، شما یك آتشافروزى را اطفاء میكنید، باید در فضاى انسانى و معنوى و اخلاقى هم آتشسوزىها را مهار و اطفاء كنید.گستردن عدالت، عدالت قضائى، عدالت اقتصادى، عدالت در گزینشها، عدالت در تقسیم منابع و فرصتهاى كشور بین گروهها، عدالت جغرافیائى، اینها مسائل خیلى مهمى است؛ اینها همه نیازهاى ماست. گستردن عدالت، بالاترین رقمهاى تقواست ما عرض كردیم جذب حداكثرى، دفع حداقلى. البته معیار و میزان، اصول و ارزشهاست. انسانها از لحاظ ایمان در یك حد نیستند. ما در بین خودمان آدمهائى داریم ضعیفالایمان، آدمهائى داریم كه ایمانشان قوىتر است. باید راه بیائیم. نمیشود ضعیفالایمان را دفع كرد، نمیشود فقط به كسانى چشم دوخت كه قوىالایمانند؛ نه، ضعفا را هم باید در نظر داشت. كسانى كه خودشان را قوى میدانند، آن كسانى را كه ضعیف میدانند، ملاحظه كنند، مراعات كنند، دفع نكنند. آن كسانى كه جزو مجموعه هستند، لیكن بر اثر اشتباه و غفلت كنار افتادند، جدا افتادند، اینها را به خود بیاورند؛ اینها را نصیحت كنند، دلالت كنند، راه را به آنها نشان بدهند، آنها را برگردانند. اینها مسائل اساسى است. پس اینها شد تقوا، اینها شد راههاى توبه و انابه؛ «شهر التّوبه»، «شهر الانابه». منتها جالب این است كه روزه و این ماه، یك عمل جمعى است؛ یك عمل فردى نیست. یعنى همه روزهایم، همه داخل این ماهیم، همه سر این سفره نشستیم؛ همهى افراد جامعهى اسلامى، امت اسلامى. وقتى كه میخواهیم این نصایح را، این توصیههاى مهم كتاب و سنت را عمل كنیم، اگر همه خود را مخاطب آن بدانیم، ببینید در دنیاى اسلام چه اتفاقى مىافتد؛ در دایرهى محدودتر در كشور چه اتفاقى مىافتد. قدر این ماه را باید دانست. قدر دانستنش هم به همین است كه واقعاً ماه را ماه توبه قرار بدهیم، ماه انابه قرار بدهیم، ماه تطهیر قرار بدهیم، ماه تمحیص قرار بدهیم؛ برویم به سمت این چیزها. خوب، حرف اصلى ما، عرض اصلى ما توى این جلسه همین بود كه عرض كردیم.اگر بخواهیم قضایاى كنونى كشورمان را تحلیل درست بكنیم و در تحلیل، به خطا دچار نشویم، باید از اینجا شروع كنیم كه یك جبههبندى قدیمىاى بین ایران اسلامى و بین یك مجموعهاى وجود دارد. البته این جبههى مقابل ما تغییراتى هم دیده، ولى ما تفاوتى نكردهایم. ما حرفمان همان حرف است، اصولمان همان اصول است، راهمان همان راه است.این جبههى مقابل ما تغییراتى هم دیده، ولى ما تفاوتى نكردهایم. ما حرفمان همان حرف است، اصولمان همان اصول است، راهمان همان راه است. یك خطى را با سرعت گرفتیم، داریم حركت میكنیم. اهدافمان را مشخص هم كردیم. یك خطى را با سرعت گرفتیم، داریم حركت میكنیم. اهدافمان را مشخص هم كردیم. لیكن جبههى مقابل تغییراتى داشته است، كم و زیاد شده؛ كسانى بودند، خارج شدند؛ كسانى نبودند، داخل شدند. امروز در این جبههبندى، دو پدیده به چشم میخورد: یك پدیده این است كه طرف مقابل ما، جبههى مقابل ما نسبت به قبل دچار ضعف است؛ یعنى حركت جبههى مقابل، حركت به سمت نزول بوده است؛ ضعیف شده است. پدیدهى دوم این است كه جبههى ما به سمت قوّت است؛ یعنى حركت ما حركت رو به تقویت بوده. این دو پدیده، دو پدیدهى قابل استدلال است؛ یعنى حرفِ شعارى نیست، متكى به واقعیات است.
ببینید، دو جور مخالفت است: مخالفتهاى بنیانى، مخالفتهاى سطحى. مخالفتهاى سطحى مثل مخالفتهاى ارضى، مخالفت بر اثر مسائل تجارى، مخالفت در بعضى از سیاستهائى كه بین دو كشور وجود دارد. مخالفت بنیانى، مخالفت با موجودیت است؛ یعنى دو كشورى كه موجودیت یكدیگر را قبول ندارند. در مورد رژیم صهیونیستى وضع ما اینجورى است.در مورد آمریكا: نگاه ایالات متحدهى آمریكا به نظام اسلامى، نگاه نفى موجودیت است؛ این را در طول سالها كاملاً فهمیدیم. البته خودشان میگویند نخیر، تغییر رفتار. تغییر رفتارى كه آنها میگویند، اگرچه همیشه هم روى آن پافشارى ندارند، معنایش نفى هویت است. یعنى آن رفتارهاى اصلىاى كه شاخص اسلامى بودن است، باید تغییر پیدا كند. ما هم نگاهمان به آمریكا، نفى موجودیت استكبارى آمریكاست. این طرف قضیه، این پدیدهى دوم، عكس است. جمهورى اسلامى و نظام اسلامى در یك حركت صعودى دارد حركت میكند. منحنى به سمت بالاستامید ما به آینده، امید سرشارى است. ما امیدوار نبودیم كه بتوانیم این ساخت و سازهائى كه امروز میكنیم، به این زودى به این ساخت و سازها دست پیدا كنیم. خداى متعال تفضل كرد. امروز جوانهاى ما در زمینهى علم، در زمینهى فناورى كارهائى میكنند كه خیلى براى ما، براى كسانى كه پانزده سال پیش، بیست سال پیش، بیست و پنج سال پیش میخواستند براى آینده فكر كنند، از نظر آنها دور بود، اما تحقق پیدا كرد. این، امید ما را به آینده زیاد میكند. امیدمان سرشار است. تجربههاى سیاسىمان، تجربههاى موفقى است. یكى از موفقیتهاى ما هم این است كه امروز دشمنان ما در حصار نفرت جهانى محصور و محبوسند؛ این جزو موفقیتهاى ماست. امروز در این جبههبندى، دو پدیده به چشم میخورد: یك پدیده این است كه طرف مقابل ما، جبههى مقابل ما نسبت به قبل دچار ضعف است؛ یعنى حركت جبههى مقابل، حركت به سمت نزول بوده است؛ ضعیف شده است. پدیدهى دوم این است كه جبههى ما به سمت قوّت است؛ یعنى حركت ما حركت رو به تقویت بودهخوب، ما نسبت به این جبههبندى فكر میكنیم، تحلیل میكنیم، تدبیر میكنیم، مىنشینیم برنامهریزى میكنیم؛ دشمن هم عیناً همین جور است. دشمن هم مىنشیند، نسبت به جمهورى اسلامى، نسبت به آنچه كه باید با جمهورى اسلامى انجام بدهد، ضربههائى كه بایستى حواله بكند، برنامهریزى میكند. دشمن نسبت به ما، هم از موضع تهاجم، هم از موضع تدافع، برنامهریزى دارد. ما هم یك برنامهریزىهائى در مقابل دشمن داریم. من یك اشارهى گذرائى بكنم به آنچه كه دشمن انجام میدهد. برنامههایش اینهاست: فشار اقتصادى، تهدید نظامى، جنگ روانى براى اثرگذارى بر روى افكار عمومى؛ هم در داخل كشور، هم در سطح بینالمللى. اما در قضیهى هستهاى، چرخهى تولید سوخت حق ماست و ما از این حق كوتاه نخواهیم آمد و دست برنخواهیم داشت؛ این حق ماست.در قضیهى تهدید نظامى هم كه البته بعید است چنین حماقتى را بكنند؛ لیكن اگر چنانچه چنین تهدیدى به وجود بیاید، همه باید بدانند كه میدان این مقابله فقط منطقهى ما نیست؛ دیگر میدانش گستردهتر خواهد بود. ما باید تولید ملى را افزایش بدهیم، تقویت كنیم؛ عادت كنیم به مصرف تولیدات داخلى؛ عادت كنیم به بالا بردن كیفیت تولیدات داخلى، كه البته در این مورد مسئولین دولتى و همچنین قانونگذاران وظائف سنگینى دارند. با مدیریت، واردات انجام بگیرد. تدبیر خردمندانه باید در این زمینهها گرفته بشود. خرد خیلى مهم است. عقلگرائى در تصمیمگیرىها بسیار حائز اهمیت است. تصمیم، خردمندانه و شجاعانه. خردمندى را به معناى ترس و گریز و عقبنشینى نباید معنا كرد. خردمندى همراه با شجاعت. یكى از موفقیتهاى ما هم این است كه امروز دشمنان ما در حصار نفرت جهانى محصور و محبوسند؛ این جزو موفقیتهاى ماست.من روى اتحاد تكیه میكنم. اتحاد و همدلى بین مسئولین كشور یك فریضه است. تعمد در مخالفت با آن، امروز یك خلاف شرع است؛ بخصوص در سطوح بالا. همه به این توجه داشته باشند. دشمن از اختلافات كوچك، یك مسئلهى بزرگ میخواهد بسازد؛ نباید بگذارید. توجه به ترفندهاى دشمن و بازى نكردن طبق نقشهى دشمن. یكى از كارهائى كه دشمن میكند، بىاعتماد كردن مردم نسبت به مسئولین است. ما باید مواظب باشیم خودهامان جورى حرف نزنیم كه مردم به مسئولین كشور، مسئولین دولتى، مسئولین قضائى، مسئولین قوهى مقننه بىاعتماد بشوند؛ كه این بىاعتمادى ناحق است؛ دشمن این را میخواهد.فرآوری:پریسا چیذریبخش سیاست تبیانمنبع: دفتر حفظ و نشر آثار آیت الله العظمی خامنه ای
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 486]