واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: جعفر ابراهیمی، نامی آشنا
جعفر ابراهیمی شاهد برای کودکان و نوجوانان کتابخوان نامی آشناست. با این حال آن دسته از بچهها که کتاب نمیخوانند هم او را میشناسند؛ چون شعرهایش را در کتابهای مدرسه خواندهاند و حفظ کردهاند و داستان هایش را در مجله ها دیدهاند.او، در سال ۱۳۳۰ در اردبیل به دنیا آمد و دوران نوجوانی را مثل اغلب نویسندگان و هنرمندان به سختی گذراند تا اینکه توانست بیش از ۱۲۰ عنوان کتاب برای خردسالان، کودکان و نوجوانان منتشر کند.ایشان در یکی از روستاهای کوهستانی در اردبیل به دنیا آمد و تا ده سالگی آن جا ماند. از همان کودکی متوجه شد تا حدودی استعداد شعر گفتن دارد و هنگام بازی جمله های موزون می ساخت. همین طور به قصه و داستان های قدیمی هم علاقه داشت و حتی برخی از آن ها را به شکل تئاتر اجرا می کرد. بدن آن که خبر داشته باشد چیزی به نام تئاتر هم وجود دارد افسانه های قدیمی را به شکل نمایش اجرا می کرد. او در 10 سالگی به تهران آمد و از همان ابتدای ورود به تهران با مجله ی کیهان بچه ها و مجله ی دختران و پسران آشنا شد.جعفر ابراهیمی اولین شعرش را در کلاس ششم دبستان به تقلید از پروین اعتصامی سرود.( ای بلبل سرگشته که آواره به دشتی جز رفتن از این لانه به آن لانه چه دیدی؟)جعفر ابراهیمی وقتی کلاس هفتم بود چند شعرش را برای مجله ها فرستاد و چاپ شد؛ اما دوستانش باور نمیکردند که این شعرها مال اوست. آن ها میگفتند، اسم جعفر ابراهیمی زیاد است و از کجا معلوم این شعرها مال تو باشد؟ تا اینکه یکی از دوستانش پیشنهاد داد یک نام مستعار انتخاب کند. او هم از حافظ کمک گرفت و این شعر آمد:شاهد آن نیست که مویی و میانی دارد / بنده طلعت آن باشد که آنی داردبه همین دلیل این تخلص را انتخاب کرد و جعفر ابراهیمی شاهد شد. با این نام، دو شعر به مجله فرستاد و هر دو در کنار هم چاپ شد و بالاخره دوستان باور کردند که ایشان شاعرند. چون واژه ی شاهد، شاعر بودن ایشان را شهادت میداد!
از همان نوجوانی که شعر میگفت، اشعارش کودکانه و ساده بود. البته بیش تر از طبیعت و روستا میسرود، اما همه ی این موضوع ها مورد علاقه کودکان و نوجوانان بود. از همان زمان خیلیها به او میگفتند که بهتر است به طور تخصصی برای کودکان و نوجوانان شعر بگوید. به تدریج سرودن برای گروه سنی کودک و نوجوان را آغاز کرد و از سال ۵۸ به طور جدی نوشتن داستان برای کودکان را نیز به شکل جدی شروع کرد که قصههای اول، رگههایی از طنز هم داشتند.تا اینکه سال ۵۹ از وزارتخانه دارایی به کانون پرروش فکری کودکان و نوجوانان منتقل شد و مسئولیت شورای شعر کانون را به عهده گرفت و مدتی هم سردبیر مجله ی آیش بود که در آن آثار ادبی و هنری کودکان و نوجوانان هفت تا هفده ساله منتشر میشد. به هر حال بعدها در کانون مسئولیتهای دیگری نیز به عهده گرفت. دبیر جشنواره ی کتاب و دبیر جشنواره ی مطبوعات کانون پرورش فکری بود و حدود ۱۲۰ جلد کتاب برای کودک و نوجوان در زمینه داستان، شعر، رمان،زندگینامه و … نوشت و جوایزی هم گرفت..در سال ۶۸ رمان یک سنگ،یک دوست به عنوان کتاب سال جمهوری اسلامی انتخاب شد. همچنین کتاب از سوی مجله ی سروش و حوزه ی هنری نیز به عنوان کتاب سال معرفی شد. در سال ۷۳ کتاب آواز پوپک ایشان را به همراه سه کتاب دیگر به عنوان کتاب سال مشترک انتخاب کردند. این کتاب از سوی شورای کتاب کودک و مجله سروش نوجوان نیز به عنوان کتاب برتر معرفی شد و نشان پرنده ی کانون را نیز به دست آورد.از مجموعه شعرها برای نوجوانان می توان به آواز پوپک، آسمان ابری نیست، بوی گنجشک، بوی کال یاس، سبزپوش مهربان و از رمان نوجوانان می توان به یک سنگ یک دوست، در سوگ سهراب، در کوچه های خیس، شبهای بی فانوس، و از قصه برای نوجوانان می توان به همزاد و از مجموعه شعر برای کودکان می توان به آمده ام دوست بدارم، شعری از گربه و موش، خورشیدی اینجا خورشیدی آنجا، آب مثل سلام، مثل یاس و از رمان های کودکان می توان به ماجراهای جوری جورتان، گلدره و گلتاج، جادوگر سرزمین بی سایه و از قصه های کودکان می توان به خاله سلطان، آن شب که باران آمد، خرگوش و رودخانه و قارچها در باران اشاره کرد.فرآوری:نعیمه درویشیبخش کودک و نوجوانمنبع:هدهدویکیپدیا *مطالب مرتبطجادوی سینما با درخشنده هنرمند نقاش داستان نویس تخیلی پیام مادرانه ای برای جهان شاعری با هوای کودکی طراوت باران با گلچین گیلانی شاعری با شهرت جهانی پدر شعر کودکان پروین اعتصامی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 459]