واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: قصهگویی برای مخاطب آشنا
فیلم زندگی خصوصی امیر مثل دیگر آثار مقدم داستانمحور است سیروس مقدم، از كارگردانان برجسته ایرانی است كه نام او بیشتر با سریالهای تلویزیونیاش شناخته شده است. درست است كه در كارنامه فعالیتهای او، آثار سینمایی هم به چشم میخورد اما نمیتوان منكر این شد كه شهرت او به خاطر ساخت سریال است. سریالهایی كه در زمان خودشان، مخاطبان بسیاری را پای تلویزیون نشاندند. فعالیت او در زمینه ساخت سریال، با مجموعه «روزهای زندگی» آغاز شد و تا آخرین سریالش «زیر هشت» كه اخیرا پخش میشد، چیزی حدود 15 سریال ساخت كه از برجستهترین آنها میتوان سریالهای پلیس جوان، نرگس، اغما، پیامك از دیار باقی، روز حسرت، رستگاران و چاردیواری را نام برد. مقدم امسال با ساختن 2 تلهفیلم به نامهای «زمانی برای شخم زدن» و «زندگی خصوصی امیر» اولین حضورش را در عرصه ساخت تلهفیلم تجربه میكند.زندگی خصوصی امیر كه روز جمعه از تلویزیون پخش شد، مانند سریالهای مقدم، داستانمحور و شیرین بود. با دیدن عنوان این فیلم و چند دقیقهای از آن، قانع میشویم كه آن را تا انتها ببینیم. زندگی خصوصی امیر سرشار از آموزههای اخلاقی است كه با فاصله درست و در جای درست به بیننده منتقل میشوند. درست است كه اسراف در بیان آموزههای اخلاقی میتواند برای بیننده آزاردهنده باشد اما در این فیلم، پیامها كمی هنرمندانهتر، ظریفتر و در قالب جملاتی روان و پرمعنا گنجانده شدهاند و به همین دلیل بیننده این پیامها را به صورت تجربیات و در قالب نصیحت از شخصیتها میپذیرد. درست است كه اسراف در بیان آموزههای اخلاقی میتواند برای بیننده آزاردهنده باشد اما در این فیلم، پیامها كمی هنرمندانهتر، ظریفتر و در قالب جملاتی روان و پرمعنا گنجانده شدهاند و به همین دلیل بیننده این پیامها را به صورت تجربیات و در قالب نصیحت از شخصیتها میپذیرد. ضمن این كه برعكس بسیاری از فیلمها، جملهبندی دیالوگها كاملا روان و با استفاده از كلماتی است كه در زندگی روزمره توسط خود مخاطب استفاده میشود و به این صورت، جنبه مصنوعی بودن دیالوگها از بین میرود. تنها نكتهای كه شاید نقطه ضعفی محسوب شود، این است كه در بعضی دیالوگها، برای روشنتر بودن معانی، از جملات با مفاهیم مستقیم و كمی غیرواقعی استفاده میشود. مثلا دیالوگی به این صورت بیان میشود: «بالاخره زهرم رو بهت میریزم». در حالی كه شخصیت گوینده دیالوگ، جوانی (امیر با بازی مهدی سلوكی) است كه دست به كار اشتباهی میزند تا گذشته تلخش را جبران كند و شخصیت او هم نه كاملا سیاه است و نه كاملا سفید. این شخصیتپردازی بسیار درست و منطقی است اما بیان چنین جملاتی بیشتر به كسانی میآید كه «بد» هستند و به این نكته واقف هستند؛ در حالی كه امیر فكر میكند كاری كه انجام میدهد، بحق و درست است. بیان چنین جملاتی باعث میشود از باورپذیری شخصیت كاسته شود. اما اگر از چنین ریزبینیهایی بگذریم، به طور كل میتوان گفت در شخصیتپردازی فیلم، ظرافت و دقت زیادی انجام شده است؛ مثلا شخصیت جاوید - پدر عروس- به نمونههای بیرونی پدران دلسوز و مهربان ولی بداخلاق و كمی بدبین خیلی نزدیك است. حسادت و بدبینی جاوید نسبت به دامادش قابل درك و ملموس است. وجود دیدگاهی پدرانه در فیلمنامه در شخصیتپردازی جاوید كاملا به چشم میخورد.یكی از نكات جالب این فیلم، نحوه فیلمبرداری در بعضی صحنههاست. مقدم به جای این كه از فیلمبرداری به شیوهای مدرن استفاده كند، كمی ابتكار را چاشنی همان نحوه فیلمبرداری معمول میكند. مثلا در یكی از صحنهها در طلافروشی تصویر جاوید (كه طلافروش است) به صورت مستقیم و تصویر خریدار در آینه دیده میشود و با در كنارهم قرار گرفتن این دو تصویر، این طور به نظر میرسد كه تصویر به شیوه فیلمبرداری مدرن به دو نیمه تقسیم شده است. این ابتكار به جای استفاده از شیوههای مدرن كه حالا گاه و بیگاه در سریالها و تلهفیلمها استفاده میشوند، قابلتحسین است. از دیگر نكات قابل تحسین زندگی خصوصی امیر چهرهپردازی این فیلم است. برعكس آنچه كه در خیلی از فیلمها دیده میشود، در این تلهفیلم تلاش نشده كه با برجسته كردن مشخصات بارز چهره نقشها، مفهوم به بیننده تحمیل شود. مثلا یكتا ناصر، نقش زنی را بازی میكند كه به علت ناآگاهی، توسط همسرش وارد كارهای خلاف مانند پخش مواد مخدر میشود اما با وارد شدن به زندان، در این منجلاب گیر میافتد. اشكان وثوقی، طراح چهرهپردازی این تلهفیلم، برای نشان دادن شخصیت این زن، به جای این كه مثلا از كبودی شدید و زردی صورت برای پررنگ كردن خصوصیات نقش استفاده كند، با زردی و سیاهی مختصری كه به دندانها میدهد، احساس خلافكار بودن زن را به بیننده منتقل میكند. همین طور چهرهپردازی متفاوت مهدی سلوكی، كمك میكند تا او را در نقشی جدید باور كنیم. در این فیلم، او نقش پسری آشفته و دارای عقدههای روانی را بازی میكند. شاید اگر در جزئیات چهرهپردازی دقت وجود نداشت، این تفاوت به چشم نمیآمد و این نقش هم شبیه به نقشهای قبلی مهدی سلوكی از كار در میآمد. در واقع چهرهپردازی بخوبی مكمل شخصیتپردازی شده و به شناساندن شخصیتها كمك فراوانی میكند.در كل میتوان گفت تجربیاتی كه مقدم در ساخت سریالهایش داشته، در ساخت تلهفیلم بخوبی به كمك او آمده است. با دیدن زندگی خصوصی امیر میتوان به این نتیجه رسید كه مقدم مخاطب خود را میشناسد و میداند برای او چه قصهای را چگونه تعریف كند.سینما و تلویزیون تبیان سینمای ما
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 491]