واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: مقدمه در چند دقيقه در نوشتار قبلي اشاره کرديم که هر سخنراني لازم است براي ايراد سخنان خود، از مقدمه کمک بگيرد. استفاده از مقدمه، ميتواند مخاطبين را براي دريافت هر چه بهتر مطالب و محتواي سخن، آماده کند. اما خود مقدمه هم آدابي دارد که اگر رعايت نشود، جذابيت لازم را نداشته و خسته کننده خواهد بود. در باب مقدمه سخن، دو بحث بايد مورد بررسي قرار بگيرد. يکي کيفيت مقدمه و ديگري کميت آن.در اين نوشتار بر آنيم که درباره کميت و اندازه مقدمه مطالبي خدمت شما خوانندگان عزيز عرض کنيم.سخنران بايد مواظبت كند كه مقدمه را به درازا نكشاند و كارى نكند كه بر اثر طول كلام، قسمت اعظم وقت مجلس را مقدمه اشغال كند به موازات رعايت كيفيت مقدمه و چگونگى آن، لازم است كميت مقدمه نيز مورد كمال توجه خطيب باشد و مراقبت نمايد از حدى كه متناسب است، تجاوز نكند و به زيادهروى گرايش نيابد، زيرا هدف اصلى سخنران، بيان موضوع مورد بحث است و نقش مقدمه، نزديك نمودن اذهان به هدف است. پس، مقدمه فرع است و ذىالمقدمه اصل. سخنران بايد مواظبت كند كه مقدمه را به درازا نكشاند و كارى نكند كه بر اثر طول كلام، قسمت اعظم وقت مجلس را مقدمه اشغال كند و در نظر شنوندگان طورى وانمود شود كه سخنران، ذىالمقدمه را بىارزش تلقى نموده يا آن را از ياد برده است. به عنوان مثال اگر خطيب بخواهد براى فهماندن آيه يا ايهاالذين آمنوا استجيبوا لله و للرسول اذا دعاكم لمايحييكم. (1) مقدمهاى را تنظيم نمايد، كه براى شنوندگان راهگشا باشد، ميتواند اين نکات را در نظر گرفته و بيان کند. مطلب آيه اين است كه حيات انسانى انسان، در اختيار انسانهاست و براى دست يافتن به آن، بايد دعوت خدا و رسول را اجابت نمود. اما حيات حيوانى حيوان، در اختيار حيوان نيست، بلكه اين چنين آفريده شده و با سرشتش آميخته است. براى آن كه شنوندگان مطلب مقدمه را بهتر درك كنند و اذهانشان براى فراگرفتن موضوع بحث مهيا گردد، خطيب مىتواند يكى دو مثال از حيوان بياورد. مثلاً بگويد گرگ درنده آفريده شده است و مار گزنده. نه گرگ مىتواند آفرينش خود را تغيير دهد و درندگى را از خويش زايل سازد و نه مار قادر است خلقت خود را تعويض كند و خوى گزندگى را از خود بگرداند. اما انسان به اين تحول و تغيير قادر است. اگر پيرو و هوى و شهوات نفسانى خويش گردد ممكن است طبعش از گرگ درندهتر شود زبانش از مار گزندهتر، و اگر دعوت خدا و رسول را اجابت نمايد، به حيات انسانى زنده مىشود و به سجاياى انسانى متخلق مىگردد. اگر سخنران، در ذكر مثال، به گرگ و مار اكتفا كند و با مختصر توضيحى از آن بگذرد و وارد بحث اصلى شود، كميت مقدمه را رعايت نموده و راه فراگيرى موضوع بحث را به روى مستمعين گشوده است. اما اگر در مقام مثال، از حيوانات متعدد نام ببرد، يا درباره گرگ و مار بيش از حد سخن بگويد، رعايت كميت مقدمه را ننموده و از بلاغت خارج شده است. خطيب در سخن مبسوط خود بايد به مستمعين بفهماند كه اجابت دعوت خدا و رسول از اين جهت انسان را به حيات انسانى زنده مىكند كه تعاليم الهى، خصايص انسانيت را از قوه به فعليت در مىآورد، معرفت فطرى را احيا مىكند و انسان را با ايمان مىسازد. عقل را به كار مىگيرد و آدمى را به تعقل وامىدارد. وجدان اخلاقى را زنده مىكند و مردم را به سجاياى انسانى متخلق مىسازد. تملايلات عالى انسانى را شكوفا مىكند و آدمى را به راه دگردوستى و تعاون سوق مىدهد و حيات انسانى، به كار افتادن مزايا و خصايص انسانى است در وجود آدمى، و اين محتواى دعوت خدا و پيامبر است. منابع:(1). انفال، 24.تهيه: محمد حسين امين - گروه حوزه علميه تبيان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 474]