پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1850501185
كرامت زن در اسلام و غرب (2)
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
كرامت زن در اسلام و غرب (2) نويسنده : حسينعلي رحمتي مورد پژوهي تطبيقي امام خميني و فمينيسم وجه سلبي همانگونه كه گفته شد رويكرد امام به موضوع زن، يك وجه ايجابي و يك وجه سلبي دارد. توجه به موارد زير، تا حدودي ميتواند وجهه دوم اين رويكرد را آشكار كند: 1ـ مخالفت با شيء و كالا شدن زنان. امام با صراحت اعلام ميكند كه "اسلام هيچگاه مخالف آزادي آنان نبوده است، برعكس اسلام با مفهوم زن به عنوان شيء مخالفت كرده است " (امام خميني 1385 ج 3: 370). يكي از مهمترين انتقادهايي هم كه به رژيم پهلوي داشت آن بود كه برنامههاي اين رژيم دربارة زنان، آنان را از ارزشهاي انساني تهي و به كالا يا عروسك تبديل ميكند (امام خميني 1385 ج 3 :472). به همين مناسبت ايشان تأكيد ميكند: در نظام اسلامي، زن به عنوان يك انسان ميتواند مشاركت فعال با مردان در بناي جامعة اسلامي داشته باشد ولي نه به صورت يك شيء. نه او حق دارد خود را به چنين حدي تنزل دهد و نه مردان حق دارند كه به او چنين بينديشند (امام خميني 1385 ج 4: 414). 2ـ خرافهزدايي از باورهاي نادرست نسبت به ديدگاه اسلام در مورد زنان. به عنوان مثال، در ماههاي نزديك به پيروزي انقلاب، امام سعي كرد ضمن تبيين ديدگاههاي خود درباره زنان، باورهاي نادرستي را كه به ويژه در نزد غربيان در اين باره وجود دارد اصلاح كند و نگرش اسلامي با قرائت خود را بيان دارد. ايشان در آنجا با صراحت ميگويد: شما خيال نكنيد كه ما، حكومت اسلامي كه درست كرديم... زنها را هم همه را كنار ميزنيم، ميپيچيمشان توي كفن يا ميكنيمشان توي [خانه]! اين ... به اسلام مربوط نيست (امام خميني 1385 ج 5: 328). 3ـ مخالفت با زمينههاي تعرض به كرامت زنان. امام با اموري كه موجب نابسامانيهاي اجتماعي ميشود و زمينه تهديد كرامت زنان را فراهم ميكند مخالف است. مخالفت ايشان با اختلاط زنان و مردان در مكانهايي چون دريا را ميتوان اقدامي در اين راستا دانست (امام خميني 1385 ج 9: 205).
فمينيسم راديكال تعريف. جان باتن، مؤلف فرهنگنامه راديكاليسم در قرن بيستم، راديكاليسيم را اينگونه تعريف كرده است: "رفتن به سراغ ريشههاي يك موضوع، بررسي همه جانبه آن، مورد سؤال قرار دادن هر چيز، و به هر دري زدن براي دست يافتن به احترام و عدالت " (Button 1995: xiii). اين تعريف تا حدود زيادي ميتواند براي شناخت فمينيستهاي راديكال نيز بهكار آيد. آنان معتقدند قدرت مردانهاي كه عامل اصلي ظلم به زنان است، ريشه در ساختار اجتماعي جنسيت دارد و از آنجا كه اين ساختار قابل اصلاح نيست بايد ريشهكنشود (Gamble 2001: 302). برخي ديگر گفتهاند فمينيسم راديكال، نوعي رهيافت به فمينيسم است كه مدعي است نظام جنس/جنسيتي عامل اساسي ظلم به زنان است. آليسون جَگِر و پائولا روزنبرگ گفتهاند اين ادعاي راديكالها به دو معنا ميتواند باشد: يكي اينكه ظلم به زنان ديرپاترين، گستردهترين، عميقترين يا بدترين نوع ظلم انساني است. ديگر آنكه ظلم به زنان، يك مدل مفهومي است براي فهم و شناخت ديگر شكلها و صورتهاي ستم به آنان (Tong 2000: 419). ساندرا وايتورث در كتاب خود كه به بررسي روابط بينالملل از ديدگاه فمينيسم پرداخته، كساني را فمينيستراديكال ميداند كه معتقدند بسياري از نهادهاي موجود در جامعه، پشتيبان پدرسالارياند و اين امر نه تنها بر شيوههاي تفسير جهان كه بر شيوههاي انديشيدن درباره جهان نيز تأثير ميگذارد. راديكالها، بر خلاف فمينيستهاي ليبرال، معتقدند همه نگرشهاي موجود درباره جامعه داراي جهت گيري [مردانه] اند و همه علوم اجتماعي تحت سلطه يك نگرش مسلط جانبدار، يعني مردان، است. اين وضعيت به آساني قابل اصلاح نيست، چرا كه بيشترِ همان اصطلاحها و قاعدههايي كه قرار است در پژوهشهاي علوم اجتماعي مورد استفاده قرار گيرد خود به وسيله انديشه مردانه بهوجود آمده است (Whitworth 1997: 16-17). تاريخچه. فمينيسم راديكال نيز مانند بسياري ديگر از انواع فمينيسم، تاريخ چندان درازي ندارد. برخي از منابع، تاريخچه اين نگرش را با توجه به موقعيت جغرافيايي آن از هم جدا كردهاند. به عنوان مثال، در امريكا فمينيسم راديكال ريشه در " نهضت حقوق مدني " و موج دوم فمينيسم و مبارزه با تبعيض نژادي دارد كه از اوايل دهه 1960 شكل گرفت و طي سالهاي 1968 تا 1972 به شهرهاي بزرگ امريكا سرايت كرد. در انگلستان، فمينيسم به طور كلي از حدود سالهاي 1970 و با تأثير از فمينيسم امريكايي شروع شد. پيدايش و گسترش فمينيسم راديكال در ديگر كشورهاي اروپايي، مثل استراليا، نيز كموبيش از همين سالها شروع شد. ايدريئن ريچ ، كيت ميلت ، شولاميث فايرستون ، آندريا دوركين ، و مري دالي از شناختهشدهترين چهرههاي فمينيسم راديكالند. مباني نظري راديكاليسم در حوزه فمينيسم هم مبتني بر برخي از اصول و مباني است كه در اينجا به چند مورد عمدة آن اشاره مي شود: 1ـ تأكيد بر خودبسندگي انسان و به طور خاص، زنان. ميتوان گفت نگرشهاي فمينيستي راديكال خواسته يا ناخواسته مبتني بر نگرش اومانيستي به انسان است كه به چيزي فراتر از عقل بشري اعتقاد ندارد. از منظر بحث حاضر ميتوان گفت فمينيستهاي راديكال بر اين باورند كه زن مالك روح و جسم خويش است و خودش نيز بايد در مورد استفاده از آن تصميمگيرد. بايد توجه داشت كه اين ديدگاه، در عرصه عمل داراي پيامدهاي فراوان است و راه را براي ارتكاب اعمالي باز ميكند كه نه تنها از سوي آموزههاي ديني كه حتي از سوي برخي جوامع غربي نيز قابل قبول نيست. 2ـ مظلوميت تاريخي زن. در نگاه فمينيستهاي راديكال ظلم به زنان امري نهادينه شده است كه در طول تاريخ همواره وجود داشته و در هر زمان به گونهاي ابراز شده است. تأكيد بر اين امر از سوي فمينيستهاي راديكال همراه با گونهاي افراط از يك طرف و مقصر دانستن همه جانبه مردان از طرف ديگر است. 3ـ عدم اعتقاد به حركتهاي اصلاحي. توجه فمينيستهاي راديكال بيشتر معطوف به راهكارهاي افراطي و ريشهاي است و به فعاليتهايي كه معطوف به اصلاح تدريجي امور باشد چندان اعتقادي ندارند. 4ـ باور به عدم تفاوت بين زن و مرد. فمينيستهاي راديكال بسيار تلاش كردهاند تا تفاوتهاي طبيعي بين زن و مرد را ناديده بگيرند و اين تفاوتها را بيشتر معلول فرهنگ مرد سالار حاكم بر جامعه ميدانند. به همين سبب تلاشهاي خود را بيشتر معطوف به كم رنگ كردن يا ناديده گرفتن تفاوتهاي بين اين دو جنس كرده اند. فمينيستها بر اساس مبانياي از اين دست، ادعاهاي خود را تبيين، و راه كارهايي براي دفاع از حقوق زنان ارائه كردهاند. براي فهم هر چه بهتر آن مباني، توجه به اين موارد لازم است. به همين خاطر در اينجا ادعاها و راهكارهاي مطرح شده از سوي آنان با گشودگي و گستردگي بيشتري بيان ميشود. ادعاهاي اصلي موارد زير را ميتوان مهمترين ادعاهاي فمينيستهاي راديكال دانست: 1. ظلم به زنان، اساسيترين و بارزترين جلوههاي ظلم و ستم است. 2. جنسيت، به مفهوم بيولوژيك يا به معناي فرهنگيآن، عامل فشار و ظلم به زنان است. 3. زنان، همگي يك طبقه مظلوم و مردان جملگي ظالمند. 4. جامعه غربي جامعهاي پدرسالار است كه بيش از هر كس به زنان ظلم ميكند. 5. يك بخش از جامعه (= مردان) ساختارها و نظامهاي اجتماعي و ديگر روشهاي كنترل را بهكار ميگيرند تا مانع از به وجود آمدن مردان و زنان غير مسلط (و مساوي) شوند ( "Radical Feminism " 2007: 2). 6. منشأ نابرابريهاي جنسيتي عبارت است از: الف) پدرسالاري، به عنوان يك نظام و ساختار مردانة ظلم به زنان؛ ب)مشروعيت بخشيدن به خشونت عليه زنان در پزشكي، علم، دين، حقوق و ديگر نهادهاي اجتماعي؛ ج) توجيه كردن استفاده از زنان در تبليغات، رسانهها، و توليدات فرهنگي؛ د) استثمار جنسي زنان در وقيحنگاري و روسپيگري؛ هـ ) آزار جنسي زنان در محيط كار، محيطهاي آموزشي، و در خيابان (Lorber, 2005: 117). راه حلها و راهكارهاي پيشنهادي فمينيستهاي راديكال براي رفع آنچه ظلم و ستم در حق زنان ميدانند، راهحلهايي را نيز مطرح كردهاند كه برخي از مهمترين آنها عبارت است از: 1ـ مخالفت با نقشهاي از پيش تعريف شده و معمول براي زنان. فمينيستهاي راديكال بر اين باورند كه راهكارهايي چون اعطاي حق آزادي توليد مثل، پيشگيري از حاملگي، و امكان عقيم كردن و سقط جنين به زنان، باعث كم يا محدود كردن تفاوتهاي بيولوژيك و تفاوت قدرت بين دو جنس ميشود(Gamble 2001: 302 - 303) . 2ـ ريشهكن كردن نظام مردسالار موجود، نه تنها در سطح سياسي و حقوقي، بلكه در سطح اجتماعي، و اجتماعي ـ فرهنگي آن. 3ـ مبارزه با همه عوامل مخربي كه باعث ايجاد اين مشكلات شدهاند، همچنين افشا كردن آن بخشها و اجزاي بنيادين جامعه كه از اين مشكلات پشتيباني ميكنند ( "Radical Feminism " 2007: 2-3). 4ـ بها دادن و ارزش قائل شدن براي بدن و جسم زنان، تمايلات جنسي زنانه و خصائص مادرانه. 5ـ تدارك ستادهاي بحران براي زناني كه مورد تجاوز قرار ميگيرند و ايجاد پناهگاههايي براي زنان آسيب ديده. 6ـ محافظت از زنان در برابر قاچاق بين المللي جنسي. 7ـ تدارك آموزشها و راهنماييهايي درباره آزارهاي جنسي در مدارس و محيط كار. 8ـ پيريزي حركتهايي براي حفظ محيط. 9ـ تدارك حركتهاي ضد جنگ (Lorber 2005: 117) . 10ـ حاكم شدن روحية مادرانه و مسئوليت مادرانه بر جهان. سارا راديك بهعنوان يكي از مدافعان "تفكر مادرانه " بر اين باور است كه اگر مردان تا اندازهاي اين روحيه مادرانه را در خود داشتند كمتر به سراغ كارهايي چون جنگ و تجاوز ميرفتند (Ruddick 2005: 128-131). استدلال فمينيستها اين است كه ميل و علاقه به زندگي و تربيت و روحية صلحطلبي در زنان بيشتر است، بنابراين زنان و نگرش آنان به جهان تنها اميد رهايي در عصر بمبهاي هستهاي است (Whitworth 1997: 17). 11ـ راهحلهاي متنوع ديگري هم مطرح شده كه گسترهاي از پيشنهادها را دربرميگيرد، از فراخوان به يك فرهنگ دو جنسي(زن/مردي) يا بيجنسي (خنثي) تا جايگزين كردن فرهنگ زنانه به جاي مردانه(Gamble 2001: 303) . آنان همچنين براي وصول به اهداف خود و اجرايي كردن هر چه بيشتر ادعاهايشان، راهكارهايي را نيز مطرح و پيگيري كردهاند كه آنها را ميتوان به دو گروه عملي و نظري تقسيم كرد: راهكارهاي نظري آنان بيشتر معطوف به نظريهپردازي در حوزه زنان و تلاش براي تبيين و تدوين هر چه بيشتر مباني نظري و معرفتي فمينيسم و نقد و بررسي ديدگاههاي مخالف است. مواردي همچون تبيين عوامل خشونت عليه زنان، نظريهپردازي بر اساس علايق زنانه، نقد فرهنگ جامعه و ... را ميتوان از جمله تلاشهاي آنان در حوزه نظري دانستLorber 2005: 118) ؛ (Bolaria 2000: 112-113. در زمينه راهكارهاي عملي نيز ميتوان به اين موارد اشاره كرد: تشكيل گروههاي دانشافزايي زنان ، استفاده از تجربه زنان جوامع گوناگون، اعتراض به برنامههايي كه از نظر آنان توهين و تحقير زنان است، بهرهگيري از نخبگان و نيروهاي مؤثر در جامعه، و استفاده از فرصتهاي موجود در جامعه. بررسي تطبيقي اينك كه تا اندازهاي نگرش فمينيستهاي راديكال و حضرت امام به زن مشخص شد، شايسته است كه نگاهي تطبيقي به اين دو رويكرد داشته باشيم. بهرغم اشتراك هر دو ديدگاه در تلاشهاي نظري و عملي براي صيانت از كرامت زن، اين دو با يكديگر تفاوتها و تمايزهاي جدّي و مهمي دارند كه مبتني بر تفاوت در مباني و اصولي است كه درگذشته به آنها اشاره شد. مهمترين تفاوت مبنايي اين دو نگرش آن است كه امام، در تبيين نظام حقوق زن و حفظ كرامت او، اولويت و اساس را بر اوامر خداوند و آموزههاي ديني قرار مي دهد، ولي فمينيسم راديكال، مبناي كار خود را بر عقل خودمختار بشر مبتني مي كند. تفاوت ديگر آن است كه امام مسأله زنان را در ذيل مسأله انسان در نظر ميگيرد در حالي كه فمينيستها اساس كار خود را به گونهاي بر برتري زن و تحقير يا مقصر ذاتي بودن مرد نهادهاند. روشن است كه اين تفاوتهاي نگرشي تأثير خود را در موارد ديگر نشان ميدهد. براي فهم هر چه بهتر اين تمايزها، اين دو ديدگاه را بر اساس برخي شاخصههاي تطبيقي به گونهاي جزئيتر و مصداقيتر مورد بررسي قرار ميدهيم: 1ـ در زمينه عامل اصلي ظلم به زنان، فمينيسم راديكال حاكم بودن مردان و نگرش پدرسالارانه، همچنين جنسيت زنان را عامل اصلي ظلم و ستم به آنان مي داند ولي امام از بين عوامل بيروني، عواملي چون حكومت و از بين عوامل دروني، هواي نفس و وسوسههاي شيطاني را در اين زمينه مؤثر و مسئول ميداند. 2ـ فمينيستهاي راديكال، خانواده را نخستين منبع پدرسالاري و ظلم به زنان و نخستين سرچشمه پيدايش نگاههاي جابرانه و نادرست به جنس مخالف دانسته و به همين علت به نقد خانواده سنتي ميپردازند (Lorber 2005: 118)، ولي امام برخلاف آنها به خانواده و تأثير آن، به ويژه تأثير مادر در تربيت فرزند، نگاهي مثبت و احترامآميز دارد (امام خميني 1385 ج 15: 245). 3ـ درباره راه رفع ظلم از زنان، فمينيسم راديكال بر اين باور است كه بايد ساختار مردانه از بيخ و بن منهدم شده و فرهنگ زنانه جاي آن را بگيرد. ديديم كه آنها از يك "جنگ تمام عيار عليه مردان " سخن ميگفتند (Gamble 2001: 302) ولي در ديدگاه امام هيچگاه بحث جابهجايي فرهنگي بر اساس شاخصههاي جنسيتي مطرح نيست، بلكه بحث اصلاح انسان به طور كلي، اعم از زن و مرد، مطرح است. 4ـ فمينيسم راديكال تغيير دادن نقشهاي ويژه و تعريف شده براي زنان را يكي از راههاي دفاع از حقوق آنان ميداند (از جمله: در (Gamble 2001: 302 - 303 ولي بررسي ديدگاههاي امام نشان ميدهد كه از نظر ايشان عمل زنان به وظايف و مسئوليتهاي خاص خود، منافاتي با ديگر فعاليتهاي اجتماعي و علمي آنها ندارد. در همين راستا ــ همانگونه كه گفته شد ــ ايشان هم بر نقش زنانه و تربيت فرزند از سوي زنان تأكيد دارد و هم آنان را به تحصيل دانش و شركت در فعاليتهاي سياسي و اجتماعي، و حتي در مواقع ضروري، حضور در ميدان جنگ يا دفاع، تشويق و ترغيب ميكند. 5ـ برخي فمينيستهاي راديكال، مثل شارلوت پركينز گيلمن، دين را ذاتاً مردانه و جنسيتگرا ميدانند و لذا بهعنوان راه حل، از يك دين زنانه بديل سخن بهميان ميآورند (Ruether 1981: 10) ولي بررسي آثار و انديشههاي امام نشان ميدهد كه از نگاه ايشان دين (در اينجا، اسلام) كاركردي فراجنسيتي دارد و براي نجات انسان به طور عام است، هر چند براي هر يك از زن و مرد وظايف و مسئوليتهاي ويژهاي را تعيين كرده است. 6ـ فمينيستهاي راديكال اساس كار خود را بر بدبيني به مردان قرار دادهاند يا اينكه نوع نگاهشان در نهايت به بدبيني به مردان و ايجاد تعارض زن ـ مرد منتهي ميشود. به عبارت ديگر، به نوعي ديگر همان تمايز جنسيتي را كه از آن فرار و با آن مبارزه ميكردند باز توليد ميكنند، ولي در نگاه امام از اين بدبيني جنسيتي، چه نسبت به مرد يا زن، خبري نيست. 7ـ امام تفاوتهاي موجود بين زن و مرد را ناشي از طبيعت وجودي هر يك از آنها ميداند (امام خميني 1385 ج 5: 189)، در حاليكه فمينيستها بيشتر اين تفاوتها را ناشي از فرهنگ و نظام پدرسالارانه حاكم بر جامعه ميدانند. ادامه دارد ... منبع:پژوهشنامه متين شماره 36 /ن
#اجتماعی#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
كرامت زن در اسلام و غرب (2) نويسنده : حسينعلي رحمتي مورد پژوهي تطبيقي امام خميني و فمينيسم وجه سلبي همانگونه كه گفته شد رويكرد امام به موضوع زن، يك وجه ايجابي ...
كليدواژهها : زن ، كرامت زن در اسلام و غرب ، امام خميني ، فمينيسم راديكال ، زن پژوهي . ... 2ـ ادعاي اصلي همه كوشندگان و نظريهپردازان حوزه زنان، دفاع از حقوق و كرامت زن و ...
كرامت زن در اسلام و غرب (2) نويسنده : حسينعلي رحمتي مورد پژوهي تطبيقي امام ... برخي از منابع، تاريخچه اين نگرش را با توجه به موقعيت جغرافيايي آن از هم جدا كردهاند.
كرامت زن در اسلام و غرب (2) به همين مناسبت ايشان تأكيد ميكند: در نظام اسلامي، زن به عنوان يك انسان ميتواند مشاركت ... ظلم به زنان ديرپاترين، گستردهترين، عميقترين ...
اسلام و كرامت واقعي زن نسترن ميرزايي با نگاهي موشكافانه در نظريات مكاتب غرب و احكام دين اسلام مي توان به اين نتيجه رسيد كه فرق فاحشي بين حقوق زن در اسلام و آنچه ...
حقوق زن و مرد از ديدگاه اسلام و غرب خبرگزاري فارس:ا اين مقايسه مىتوان پى برد كه ... (2) عدهاى گمان كردهاند كه اسلام درباره زن، عدالت را مراعات نكرده است، در صورتى كه .... شك نيست كه غرب و اسلام با دو ديدگاه متفاوت به زن و ارزشها و كرامت انسانى الهى او ...
بررسی کرامت انسانی از دیدگاه اسلام و مسیحیت-اندیشه - همایش کرامت انسانی از دیدگاه اسلام و مسیحیت با هدف ... انسان درنگاه تطبیقی اسلام وحقوق بشر (2) ... ولی این پژوهش جایگاه و نقش زن را فقط در غرب ( اروپا ) مورد بحث و بررسی قرار داده است .
حجاب ؛ حريم و كرامت زن مسلمان نويسنده:مهدي بهشتي نژاد منبع:روزنامه کیهان مقدمه: لباس ... را حجاب پرمغز و كامل ذكر مي نمايند.2- حجاب و بدحجابي در دو جهان بيني متفاوتدرهر ... ب) جهان بيني اسلام و پديده حجابتفاوت عمده فرهنگ جديد غربي و فرهنگ اسلامي در ...
زن از دیدگاه غرب نويسنده: سعید غلامی منبع : سایت راسخون چکیده : در میان تمامی ... به انسان داده شده است و بدین وسیله او را از کلیه ی مخلوقات ممتاز کرده است(2) . ..... بررسی و شناخت میزان نقش اسلام در بازگرداندن زن به هویت خویش ، حیثیت و کرامت خداداد ...
بررسی کرامت انسانی از دیدگاه اسلام و مسیحیت-اندیشه - همایش. ... ولی این پژوهش جایگاه و نقش زن را فقط در غرب ( اروپا ) مورد بحث و بررسی قرار داده است . ... کرامت و .
-