تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 18 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هركس به خدا و روز قيامت ايمان دارد، بايد سخن خير بگويد يا سكوت نمايد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805566271




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

دو سند از يك كودتا (2)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
دو سند از يك كودتا (2)
دو سند از يك كودتا (2)   نويسنده:مهدي مهرعليزاده   بررسي ميزان اعتبار و تحليل متن اسناد و تطبيق محتواي آنها با ديگر اسناد   با توجه به اينكه محققين پيرامون نامه آيت‌الله كاشاني و پاسخ دكتر مصدق به آن اظهارنظرهاي گوناگون نموده و برخي اصالت آنها را پذيرفته و برخي ديگر در درستي آنها شك نموده‌اند، با توجه به بررسي‌هاي صورت گرفته و تطبيق محتواي نامه‌ها با ساير اسناد به جاي مانده از اين دوره، به نظر مي‌رسد ادله اقامه شده بر ردّ اصالت اسناد، درست نباشند، لذا در اين بخش از مقاله به ارزيابي و نقد اين ادله پرداخته خواهد شد: مهم‌ترين دليلي كه بر عدم پذيرش اصالت سند و جعلي بودن آن ارائه شده است، زمان انتشار متن نامه آيت‌الله كاشاني به مصدق است و فاصله 25 ساله بين زمان صدور نامه و انتشار آن در رسانه‌هاي عمومي را دليل بر ساختگي بودن نامه گرفته‌اند. بايد توجه داشت كه : 1ـ پيدايش فاصله زماني بين تاريخ توليد و انتشار يك سند هرگز نمي‌تواند دليلي منطقي بر ساختگي بودن آن باشد. چه بسا عواملي چون حاكميت مخوف رژيم پهلوي در طول دوره 25 ساله پس از كودتا، بي‌نظمي‌هاي موجود در نگهداري اسناد و بايگاني‌هاي شخصي، شرايط و فرصت لازم را به دست نمي‌داد تا در زمينه انتشار آن اقدامي صورت پذيرد. 2ـ با توجه به اينكه زمان پويايي و حضور در صحنه هر دو جريان سياسي وابسته كاشاني و مصدق خيلي زود در چند ساله نخست پس از كودتاي 1332 به پايان رسيد و هر دو منزوي و منفعل بوده و ارتباط چنداني با جامعه نداشتند و گاه و بي‌گاه نيز هر دو از بي‌توجهي مردم به خود شكوه داشته‌اند، و از سوي ديگر مبارزات مردم ايران در طول دهه چهل و پنجاه در شكل نهضت اسلامي و نهايتاً انقلاب اسلامي بروز كرد، معلوم نيست كه منازعات ميان كاشاني و مصدق براي مردم از چه درجه اهميت و اولويت برخوردار بوده كه مسائل مهم‌تر را كنار گذاشته و براي انتشار نامه‌هاي به حاشيه رانده شده‌اي كه به صلاح وحدت مردم در دوران مبارزات اسلامي دهه چهل و پنجاه نيز نبود، سرمايه‌گذاري كرده و احتمالاً تلفات سنگين سياسي و نيروي انساني نيز به خاطر آن بدهند. لذا نامه‌هاي آن دو شخصيت نيز در كنار راه و روش سياسي آنها در افكار عمومي به بايگاني تاريخ سپرده شده بود و مجال بروز اجتماعي نداشتند. 3ـ با انتشار آن اسناد در جامعه در جهت مبارزات اصولي و ديني مردم با استعمار آمريكا و استبداد پهلوي خصوصاً در طول دهه‌هاي چهل و پنجاه انحراف ايجاد مي‌شد. مطرح شدن و احياي موضوعات رنگ باخته گذشته موجب مي‌شد كه اهداف بزرگ و مهم‌تري كه مردم ايران در خلال مبارزات خود در دوره انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني آغاز كرده بودند، به موضوعات قديمي و حاشيه‌اي تنزل پيدا كرده و افكار عمومي به مسائل حاشيه‌اي كه در آن زمان ارزش و ضرورت پيگيري نداشتند، گرفتار شوند. هر چند نبايد فراموش كرد كه دستگاههاي فرهنگي رژيم پهلوي جداً در پي سوءاستفاده از هر نكته اختلاف‌برانگيز و به بيراهه راندن انقلاب اسلامي مردم بودند. 4ـ بايد توجه داشت كه در مردادماه 1332 رابطه‌اي ميان مصدق و كاشاني وجود نداشت. لذا پاسخ كتبي مصدق به كاشاني در روز 27 مرداد در واكنش به چه اقدام كاشاني بوده است؟ قطعاً «حضرت آقا» [عنوان كاشاني در نامه مصدق] مرقومه‌اي به نخست‌وزير نوشته بود كه وي وصول آن را اعلام نموده و در پاسخ به آن دست به قلم برده است. علاوه بر اين هيچ‌يك از منابع، خبر از ارسال بيش از يك نامه از سوي آيت‌الله كاشاني به مصدق در آن روزها را نداده است. لذا به نظر مي‌رسد پاسخ مذكور جواب نامه مورخ 27 مرداد كاشاني است. علاوه براين محمدحسين سالمي كه نامش در نامه مصدق قيد شده، نوه و مسئول دفتر و مكاتبات كاشاني بوده لذا ارسال نامه كاشاني از طريق وي براي مصدق امري طبيعي بوده است و نوشته شدن نامه كاشاني براي مصدق و نامه مصدق براي كاشاني مورد تأييد رابط مذكور قرار گرفته است. نكته ديگري كه دليلي بر جعلي بودن نامه كاشاني اقامه شده است وجود اين عبارت نامه است: «اين نامه من سندي در تاريخ ملت ايران خواهد بود.» و آن را انگيزه افراد در جعل نامه پس از مرگ كاشاني و مصدق دانسته‌اند. به نظر مي‌رسد چنين استدلالي درست نباشد. زيرا روش كار كاشاني در مسايل سياسي مورد اختلاف چنين بوده است. هرگاه نظريات مهم كاشاني مورد پذيرش مخالفينش قرار نمي‌گرفت او سعي مي‌كرد براي عبرت حال و آيندگان آن را آشكارا به اطلاع ديگران برساند. به عنوان نمونه حدود يك ماه قبل از كودتا نيز وقتي راهكارهاي موردنظرش توسط مصدق رد شد در اطلاعيه‌اي كثيرالانتشار نوشت: «نامه‌هاي من به مجلس شوراي ملي و شخص آقاي دكتر مصدق در تاريخ مشروطيت ايران سند زنده و جاودانه خواهد بود.» بر اين اساس بايد حكم داد شيوه سياسي كاشاني چنين بوده و اعتقاد داشته است نظريات خود را براي ثبت در تاريخ و اطلاع آيندگان بايد مكتوب كرد. لذا مخدوش دانستن نامه كاشاني به دليل وجود جمله فوق در نامه منطقي به نظر نمي‌رسد. روش ديگر براي سنجش حدود صحت و اعتبار نامه‌هاي مذكور، نگاه به درون اسناد و تحليل متن آنها مي‌باشد بر اين اساس، ابتدا ضرورت دارد به اين سئوال پاسخ داده شود كه متن نامه آيت‌الله كاشاني حاوي چه نكاتي است كه مورد پذيرش برخي قرار نگرفته است. آيا آنچه در نامه ذكر شده موضوعاتي بي‌سابقه و حيرت‌آور است؟ محورهاي عمده آمده در نامه 27/5/1332 كاشاني به قرار ذيلند كه به ترتيب و تفكيك مورد بررسي قرار خواهد گرفت: نخستين محور نامه آيت‌الله كاشاني را شكايت وي از بي‌مهري مصدق و اهانت‌هاي پي در پي ياران او علي‌رغم تلاشهاي بي‌وقفه كاشاني در پيروزي نهضت ملي و تداوم آن، تشكيل داده است. به نظر نمي‌رسد اين بخش از مطالب كاشاني به مصدق مورد تكذيب نقادان باشد، زيرا نقش محوري كاشاني در رهبري رخدادهاي نهضت ملي به كرات مورد تأييد محققين قرار گرفته و در مكتوبات مصدق نيز پي در پي ذكر شده است. برخوردهاي خشن و نامناسب جرايد و برخي اعضاي جبهه ملي با آيت‌الله كاشاني نيز از جمله اقدامات روزمره آنها به ويژه در نيمه دوم عمر دولت مصدق تا مرز حمله هواداران مصدق در 4 شب پي در پي به جلسه ديني سياسي منزل كاشاني و به قتل رساندن افراد در آنجا بوده است. تأثير اين امور بر كاشاني تا آنجا بود كه وي در اطلاعيه 25/4/32 خود از مصدق با چنين جملاتي ياد كرده است: «آن ياغي طاغي كه در كشور مشروطه ايران به خيال خداوندگاري افتاده است.» بنابراين توجه به شدت لحن آيت‌الله كاشاني در مكتوبات قبلي، نيازي به جعل نامه جديد براي القاي بدبيني و عدم اعتماد كاشاني به مصدق نبوده است. ديگر محور عمده نامه آيت‌الله كاشاني اختصاص به ادعاي وي به بي‌علاقه بودن مصدق به تداوم بقاي دولت خود و كنار كشيدن قهرمانانه از سمت نخست‌وزيري دارد. اين گمان كاشاني را استعفاي عجيب مصدق در 25 تيرماه 1331 كه بدون هرگونه توجيه و هماهنگي ياران عرصه را براي انگلستان، شاه و قوام‌السلطنه باز گذاشت و ياران خود و نهضت و مردم را تنها گذاشت، تقويت كرده است. به نظر مي‌رسد با توجه به سابقه قبلي و عدم تحرك جدي دولت در مقابله با عوامل كودتا، كاشاني خود را در ادعاي چنين تحليلي از رفتار سياسي مصدق و ادعاي به عدم تمايل او در حفظ دولتش، محق دانسته است. كاشاني در سومين بخش از نامه خود اقدام مصدق در انحلال مجلس شوراي ملي را به نقد كشيده و آن را عامل اصلي بي‌پناه گذاشتن دولت و مردم در هنگام حملات سخت استبداد دربار و استعمار آمريكا و انگليس دانسته است. اين بخش از نامه نيز حاوي مطلب غيرمعمول و غيرواقعي نيست. برخي محققين بر اين باورند كه مصدق آن زمان زمينه سقوط خود از قدرت را به دست خويش رقم زد كه مجلس شوراي ملي را منحل نمود و در جمع گروهي از تظاهركننده‌ها گفته بود: مجلس واقعي اينجاست!‌ در مكتوبات كاشاني نيز سابقه‌اي دال بر عدم اعتقاد مصدق به مجلس شوراي ملي مخالفش وجود دارد. كاشاني در اطلاعيه 25/4/32 خود نيز نوشته است: «بر احدي پوشيده نيست كه رئيس دولت با تمام وسايل ممكنه درصدد است كه برخلاف اصول مسلم قانون اساسي ايران را به حال قبل از مشروطيت و حكومت استبدادي برگرداند.» انحلال مجلس اين زمينه قانوني را براي شاه فراهم آورد تا اقدام خود را در عزل مصدق و نصب زاهدي قانوني جلوه دهد. علاوه بر اين محاكمات پس از كودتا نيز ـ كه هر معترض به كودتا را به عنوان قيام‌كننده عليه حق قانوني شاه در عزل و نصب دولت در غياب مجلس به محاكمه كشيد ـ تأييد كننده اين نظريه مي‌باشد. لذا به نظر نمي‌رسد به مطالب اين بخش از نامه ايرادي وارد باشد. محور چهارم نامه چهارم كاشاني به آگاه ساختن مصدق از وقوع كودتايي حتمي توسط سرلشكر زاهدي عليه نهضت ملي و دولت مصدق اختصاص دارد. برخي به اين اقدام كاشاني در اطلاع‌رساني نسبتاً دقيق وي از حادثه كودتايي كه هنوز به وقوع نپيوسته بود، ايراد گرفته و آن را دليل جعلي بودن نامه دانسته‌اند. در اين زمينه تذكر چند نكته ضروري به نظر مي‌رسد. نخست آنكه كاشاني يك ماه قبل از كودتا نيز سقوط قريب‌الوقوع دولت مصدق را در اثر از دست دادن تدريجي پايگاه مردمي خود كه از نظر كاشاني ناشي از اقدامات مصدق در اتخاذ شيوه يك جانبه‌گرايي و حذف نهادهاي مدني مانند درخواست اختيارات و انحلال مجلس بود، پيش‌بيني كرده بود و پيش‌بيني وي در نامه مورخ 27 مرداد جديد نبوده است. نكته دوم آن كه زاهدي و يارانش دو روز قبل در 25 مرداد اقدام به كودتايي ناموفق كرده بودند و با توجه به اينكه اقدام اساسي درخور توجه عليه رهبري كودتا و عوامل مؤثر در آن صورت نگرفته بود و از طرفي دولتهاي آمريكا و انگليس نيز با همه توان از كودتاگران حمايت مي‌كردند، كسي حق نداشت كودتا را پايان يافته بداند. بايد توجه داشت كه در دو روز فاصله بين دو كودتا جرايد وابسته به دربارو غرب نيز تصوير حكم نخست‌وزيري زاهدي را كه به امضاي شاه رسيده بود، منتشر كرده بودند. نكته سوم تذكر اين واقعيت است كه به جز كاشاني ساير افراد و جريانهاي سياسي عمده كشور نيز از وقوع كودتايي زودهنگام در كشور اطلاع داشتند. برخي دوستان مصدق و حزب توده احتمال اقدام نظامي عليه دولت و ملت را به اطلاع مصدق رسانده بودند. لذا قبل از آنكه اطلاع از كودتا عجيب باشد، بي‌توجهي به آن از سوي دولت حتي در صورتي كه احتمال وقوع آن اندك باشد، سئوال برانگيز و تعجب‌آور است! زيرا از جمله مهمترين وظايف هر دولت حفظ موجوديت قانوني خود است. بنابراين در اين بخش از نامه كاشاني نيز مطلب بي‌سابقه و خارق‌العاده‌اي ذكر نشده بود كه براي جا انداختن آن در تاريخ نياز به جعل سند باشد و بر اساس آن حكم به مخدوش بودن نامه‌هاي رهبران نهضت ملي به يكديگر در روز 27 مرداد داده شود. در پنجمين محور موجود در نامه، آيت‌الله كاشاني پيشنهاد مي‌كند كه در صورت اظهار تمايل مصدق، نمايندگاني را از جانب خود براي نيل به وحدت و هماهنگي پيرامون مقابله با خطراتي كه دولت را تهديد مي‌كنند، اعزام نمايد. اما با پاسخ سرد و كوتاه مصدق كه نوشته بود: اينجانب مستظهر به پشتيباني ملت ايران هستم والسلام» مواجه مي‌شود! برخي با استناد به محتواي كتاب خاطرات ناصرخان قشقايي ايراد گرفته‌اند كه: او در روز 27 مرداد در تهران حضور نداشت تا حامل پيغام كاشاني به مصدق باشد. لذا نتيجه گرفته‌اند: اشخاصي بدون توجه به عدم حضور ناصرخان در تهران، ناشيانه اقدام به جعل سند كرده و نام او را در نامه ذكر كرده‌اند. اين ايراد نيز نمي‌تواند دلالت بر جعلي بودن نامه نمايد. زيرا به نكته‌اي ظريف در سند توجه نشده است. از جمله كاشاني اين موضوع برداشت نمي‌شود كه در روز 27 مرداد وي افراد نامبرده را به عنوان نماينده خود نزد مصدق فرستاده است تا اثبات عدم حضور ناصرخان در تهران نقصي در نامه باشد. بلكه كاشاني نوشته بود، نمايندگانش را در صورت اظهار تمايل مصدق و اعلام موافقت وي بعداً اعزام خواهد كرد، و لازمه اين امر حضور حتمي آن نمايندگان را در تهران ايجاب نمي‌كند. حال چرا كاشاني از مصطفي فرزند خود و ناصرخان قشقايي مشخصاً به عنوان نماينده خود ياد كرده، شايد به آن دليل بوده است كه ناصرخان آن روزها از جمله هواداران دكتر مصدق محسوب مي‌شد. لذا با اعزام دو نماينده مرضي‌الطرفين در پي رفع كدورتها و نجات نهضت مردم ايران بوده است. ششمين و آخرين محور نامه كاشاني حدس و نظر وي درباره قصد آمريكا به تسلط بر نفت ايران به صورت دنياپسند و به دست مصدق، مي‌باشد. اين بخش از مطالب نامه كاشاني را از زواياي گوناگون مي‌توان مورد بررسي قرار داد. نخست‌ آنكه اگر منظور كاشاني از جمله بالا هماهنگي و همكاري آگاهانه مصدق با آمريكايي‌ها و مأمور بودن وي جهت واگذاري نفت ايران به آمريكا باشد، بايد گفت كه تاكنون سندي بر اين مدعا ارائه نشده است. هر چند ممكن است مقاله از اين جهت كه، معمولاً در اين قبيل امور سندي رسمي رد و بدل نمي شود كه كسي آن را ارائه نمايد، مورد سئوال قرار گيرد. در آن صورت بايد گفت: تحليل وقايع تاريخي جز بر اساس اسناد و مدارك تاريخي نيست. البته محقق تاريخ نيز هرگز ادعا ندارد كه اسناد همه وقايع را در اختيار دارد. البته اگر منظور كاشاني در نامه خود به مصدق از عبارت «مطابق نقشه خود شماست» تسليم كشور به بيگانگان باشد اين ادعا نيز در مكتوبات قبلي كاشاني نسبت به مصدق تكرار شده و ادعاي جديدي نيست كه پس از مرگ كاشاني نياز به جعل داشته باشد. كاشاني در نامه مورخ 1/4/32 خود نيز با انگيزه نقد اعمال مصدق و روشنگري در افكار عمومي نوشته است «اجازه نخواهد داد كه ملتي مسلمان و مستقل با چنين افكار سست اهريمني [افكار مصدق] تسليم بيگانگان شود و آزادي افراد كشوري براي جاه‌طلبي فردي،‌ به منظور خوش‌آمد دول استعماري به زنجير كشيده شود.» نكته دوم آنكه اگر منظور كاشاني از قصد آمريكا به تسلط بر نفت ايران به دست مصدق، سوءاستفاده آن دولت از نگرش حاكم بر دولت و روش نامناسب مصدق در ماههاي آخر حكومت وي ـ از ديد كاشاني ـ باشد، بويژه اعتماد عجيب و جدي او به آمريكا به عنوان دوست دولت ايران و حامي ملت، كه تا آخرين روزهاي قبل از كودتا ادامه داشت، باشد، به نظر نمي‌رسد ايراد بي‌سابقه و ربطي باشد. زيرا مصدق و كارگزاران دولت او تا آخرين فرصت‌هايي كه در اختيار داشتند خوشباورانه آمريكا را بي‌طرف و ميانجي بين خود و انگلستان مي‌ديدند. در حالي كه آمريكا از چندين ماه قبل از كودتا، مصرانه در پي برنامه‌ريزي عليه نهضت ملي و تصاحب نفت ايران بوده است. چگونه نخست‌وزير و هيأت دولت متوجه اين مهم نشدند، جاي تعمق و تأمل فراوان است. نكته ديگر كه صحت نظر كاشاني را در سوءاستفاده آمريكا از هر چيز و هر كس براي تسلط بر نفت ايران اثبات مي‌نمايد، تشكيل كنسرسيوم نفتي در ايران عليه منافع ملت پس از پيروزي كودتا مي‌باشد. اين امر از يك سوي به روشني دلالت بر صحت نظر كاشاني مبني بر قصد آمريكا به تصاحب نفت ايران به صورت دنياپسند و به ظاهري قانوني دارد و از سوي ديگر بر نيات ايران و ايراني ستيز دولت آمريكا در ايران در دوره قبل از كودتاي 28 مرداد دلالت دارد. نيات و اهدافي كه مواضع ساده‌لوحانه و لجاجت و تفرقه حاكم بر مسئولين وقت كشور، ولو به صورت غيرمستقيم، به تحقق آن كمك كرده است. نتيجه   محتواي دو نامه آيت‌‌الله كاشاني و دكتر مصدق داراي نقشي كليدي در فهم تاريخ معاصر ايران به ويژه شناخت علل شكست و افول نهضت ملي دارند و پذيرش يا رد آنها به عنوان دو سند سياسي مهم تأثيري تعيين‌كننده بر تحليل تاريخ نهضت ملي و تاريخ معاصر ايران دارند. بستر تاريخي كه اسناد در آن شكل گرفته‌اند طبيعي بوده و اسناد به صورت منطقي برآمده از متن وقايع آن دوره مي‌باشند و ارتباط تنگاتنگي با رخدادها دارند. نتيجه بررسي علمي اسناد بيانگر آن است كه نامه‌ها واجد ويژگي‌هايي به قرار ذيل مي‌باشند: اسناد سياسي، رسمي، ملي، منحصر به فرد، تازه‌ياب و معتبر هستند. نامه آيت‌الله كاشاني حاوي ادبيات سياسي مذهبي و نامه مصدق حاوي ادبيات دولتي است. اين اسناد نتيجه واقعه و در عين حال جزئي از واقعه و از منظر اثرگذاري، موجب وقايع بعدي بوده‌اند. نگاه منابع به اسناد، گوناگون و متنوع بوده و بر پذيرش يا رد آنها استدلالهايي صورت گرفته است. اما استدلالهاي محققيني كه قائل به صحت و اعتبارنامه‌ها هستند، به درستي نزديكتر است. از بررسي محتوايي محورهاي عمده نامه آيت‌الله كاشاني برمي‌آيد كه آنچه در متن آن سند ادعا شده است عجيب و ناباورانه، و در مكتوبات قبلي وي بي‌سابقه نيست، تا براي مطرح نمودن آنها نياز به سندسازي در سالهاي بعد باشد. قضاوت كاشاني در مورد مصدق در اين سند منطبق با قضاوت وي در ساير مكتوبات قبل از ارسال نامه مي‌باشد. لذا محتواي نامه‌ها را پس از تحقيق مي‌توان نپذيرفت. اما با توجه به بررسي‌هاي صورت گرفته نبايد آنها را جعلي خواند. بايد بين عدم پذيرش محتواي اسناد و حتي اقامه دليل بر نادرستي احتمالي محتواي آنها، با موضوع جعلي بودنشان تفكيك قايل شد. از سويي نبايد صحت اصالت نامه را دليل بر ضرورت پذيرش محتواي آنها گرفت از سوي ديگر مخالفت با اطلاعات آمده در آنها را نبايد دليل مخدوش شمردنشان دانست. فهرست منابع : ـ اسناد CIA درباره كودتاي 28 مرداد عمليات آژاكس، ويلبر دونالدنيوتن، انتشارات مؤسسه ابرار معاصر، تهران، 1380. ـ اسناد وزارت كشور قيام 15 خرداد به روايت اسناد، منصوري، جواد، ج 1، چاپ اول، انتشارات مركز اسناد انقلاب اسلامي، تهران، 1377. ـ دو سند نهضت ملي: 1ـ نامه آيت‌الله اشاني به دكتر محمد مصدق در تاريخ 27/5/32؛ 2ـ پاسخ دكتر مصدق به كاشاني در تاريخ 27/5/32. ـ تركمان، محمد، نامه‌هاي دكتر محمد مصدق، نشر هزاران، چاپ دوم، تهران، 1357. ـ اطلاعيه آيت‌الله كاشاني پيرامون وقايع روز به تاريخ 25/4/1332. ـ دهنوي، محمد، مجموعه‌اي از مكتوبات، سخنراني و پيامهاي آيت‌الله كاشاني، نشر پخش، ج 3، چاپ اول، تهران، 1362. ـ مصدق، محمد، خاطرات و تألمات، انتشارات علمي، چاپ هفتم، تهران، 1372. ـ خامه‌اي، انوار، خاطرات سياسي، نشر گفتار و نشر علمي، چاپ اول، تهران، 1372. ـ گروه جامي، گذشته چراغ راه آينده است، انتشارات نيلوفر، چاپ دوم، تهران، 1362. ـ مجاهدين انقلاب اسلامي، بيانيه شماره 23 نگرشي كوتاه بر نهضت ملي ايران، نشر سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي، بي‌جا، بي تا. ـ نجاتي، غلامرضا، جنبش ملي شدن صنعت نفت ايران و كودتاي 28 مرداد 1332، نشر شركت سهامي انتشار، چاپ سوم، تهران، 1366. ـ آيت، حسن و ارسنجاني، حسن، چهره حقيقي مصدق‌السلطنه، دفتر انتشارات اسلامي، قم، 1361. ـ مدني، سيدجلال‌الدين، تاريخ سياسي معاصر ايران، جلد اول، دفتر انتشارات اسلامي، قم، 1361. ـ هواداران انقلاب اسلامي در اروپا، روحانيت و نهضت ملي شدن صنعت نفت، نشر روح، قم، بي‌تا. ـ جيمز بيل، ويليام راجر لويس، مصدق نفت ناسيوناليزم ايراني، هوشنگ مهدوي، عبدالرضا، نشر نو، چاپ دوم، تهران، 1368. ـ كاتوزيان، همايون، مصدق و نبرد قدرت، ترجمه احمد تدين، انتشارات رسا، چاپ اول، تهران، 1371. منبع:www.dowran.ir /ن  





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 498]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن