واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
پدرآلمودووار،درباره هاليوود و سينما مترجم :اميرصدري پدرو آلمودووار،درآستانه اکران عمومي هفدهمين فيلم خود؛«آغوش هاي شکسته »درباره اخلاق،سينما،کارکردن با پنه لوپه کروز و اين که چرابه هاليوود نمي رود،صحبت کرده است .پدرو آلمودووار،کارگردان مشهورسينماي اسپانيا ماه آينده شصت ساله خواهد شد.در همين ماه هم هفدهمين فيلم او «آغوش هاي شکسته»اکران مي شود .شايد اگر هرکس ديگر به جاي او بود و به چنين دستاوردهايي مي رسيد،ازشتاب کاري که خود مي کاست اما وقتي اين موضوع را با او مطرح مي کنم،مي گويد:«نه ،اصلاً،من هميشه عجله دارم.»سه سال از نمايش آخرين فيلم او ،فيلم بسيارموفق «بازگشت»مي گذرد. زماني که او را در سوييتي در هتل امپريال رويال لندن ملاقات کردم ،پرسيدم از اين همه فاصله ميان فيلم هايش راضي است؟بدون مکث جوابم را داد:«نه ،دلم مي خواهد فيلم هاي بيش تري بسازم ،همين حالا هم براي کارعجله دارم. هيچ وقت در زندگي ام اين تعجيل را حس نکرده بودم. فيلم نامه هرچهارفيلم بعدي ام را درذهن دارم .يکي ازاين فيلم نامه ها را تکميل کرده ام ،مشغول کار روي دومي هستم و دو فيلم نامه ديگر را هم شروع کرده ام .زماني که بيست يا سي ساله بودم ،اين قدر براي شروع کاربعدي عجله نداشتم .»برايم عجيب است که آلمودووار به اين راحتي درباره اخلاق و احساس خودش صحبت کند. به هرحال او مردي است که کارش را با ساختن فيلم هايي درباره زندگي شبانه در مادريد دردهه هفتاد شروع کردو توانست نمادها و نشانه هاي اواخر دوران فرانکو را در فيلم هايش بگنجاند.حالا او مردي است که در تمام جهان شهرت دارد و همه فيلم هايش خبرساز مي شوند با اين وجود به راحتي از هراس پيرشدن مي گويد:«در سال هايي که مي آيد ،مي خواهم فيلم هاي بيشتري بسازم. احساس مي کنم بايد به سرعت کار کنم...وقتي مشغول فيلم ساختن مي شوم،روزي بين چهارده تا شانزده ساعت کار مي کنم،حالا از اين مي ترسم که بدنم با بالارفتن سن امکان اين فعاليت را به من ندهد...واقعاً دلم مي خواهد کلينت ايستوود يا وودي آلن را ببينم و ببينم چه طورکارمي کنند،چون هر دوي آنها هفتاد سالگي را پشت سر گذاشته اند اما هميشه مشغول کارهستند. فکر مي کنم شايد دليل پرکاري شان اين باشد که يک تيم ثابت دارند،اما من چنين شانسي ندارم.»آلمودوووار فعلاً بايد به زمان حال توجه کند ؛فيلم جديدش «آغوش هاي شکسته »اکران خواهد شد. اين فيلم پيچيده و چند بعدي ،ملودرامي است درباره يک رابطه عجيب ،ميان زني که شيفته بازيگر شدن است (پنه لوپه کروز)و عاشق ميلياردر او که دوست دارد آرزويش را برآورده کند،زماني که دختر در اولين فيلمش بازي مي کند،به کارگردان آن (لوئيز هومر)دل مي بازد و عاشق براي دنبال کردن آن دو شيوه اي عجيب در پيش مي گيرد.کارگردان ،ماتئو ،داستان فيلم را روايت مي کند،او که بينايي خود را از دست داده است ،با نامي جديد زندگي مي کند. اين فيلم سرشارازعشق به سينما است و حتي لحظاتي از فيلم«دختري با چمدان »آلمودووا هم در آن گنجانده شده است .پنه لوپه کروز در اين فيلم واقعاً درخشان است ،توانايي او به خصوص در صحنه اي که براي اولين بارمقابل دوربين ماتئو قرار مي گيرد به چشم مي آيد،اگرچه بازي در نقش زن-مادري سخت کوش و زود جوش در «بازگشت»بسيار مورد توجه قرار گرفت .اما بدون شک حضور در«آغوش هاي شکسته »بهترين بازي کروز طي اين سال ها است .کارمن مائورا براي مدت ها در دهه هشتاد الهام بخش آلمودووار بود و حالا پنه لوپه کروز دراين فيلم مي گويد:«اين سخت ترين نقش تمام دوران کاري پنه لوپه بود...او شخصيت هاي زيادي را درون خودش دارد،مي داند که نگاه هايش شبيه نگاه هاي ادري هيپبورن است.درعين حال مي تواند مثل سوفيالورن دهه پنجاه هم باشد،همان طورکه در «بازگشت»اين گونه بود،در صحنه اي هم که آن کت سفيد خز را پوشيده بود ناگهان متوجه شدم زيبايي خاص مرلين مونرو را هم دارد....آن روز خيلي خسته بود ،مثل يک مدل لبخند مي زد اما چشمانش غمگين و خسته بودند .آن لحظه فکر کردم او بهترين فرد براي بازي در نقش تمام زن هايي که درذهنم دارم است درمورد پنه لوپه کروز اغلب اين موضوع مطرح مي شود که درفيلم هاي آلمودووار و آثاراسپانيايي انجام مي دهد اما آلمودووار اين مساله را اين گونه موشکافي مي کند:«مساله اين است که درهاليوود درباره بازيگران چنين ريسک هايي نمي کنند...فيلم هاي هاليوودي ازلحاظ شخصيت هاي زن چندان غني نيستند.من اين مزيت را دارم که پنه لوپه را خيلي خوب مي شناسم،در ضمن او هم به من وکارمن اعتقاد دارد. براي همين مي توانم ريسک کنم وجنبه هاي ديده نشده نه لوپه وابعاد کشف نشده بازي او را بيرون بکشم ،شايد بقيه کارگردان ها اين شناخت را ازاو ندارند يا اين ريسک را نمي کنند. آغوش هاي شکسته مانند «بازگشت درباره گذشته است؛شخصيت هاي رازهاي قديمي را با هم درميان مي گذارند تا به امروز يکديگر معني بدهند .با اين وجود آلمودووار اصراردارد،فردي نوستالژيک نيست :«براي مثال ،دلم نمي خواهد دهه هشتاد را بازسازي کنم.ما بايد در امروز زندگي کنيم . راه حل هايي براي مشکلات روزانه خودمان بيابيم.»درعين حال او هرگز فيلم هاي قديمي خود را نگاه نمي کند:«زماني که فيلم مي سازم ،روند ميکس به مسيري بسارطولاني بدل مي شود. دراين روند تمام عناصر فيلم بارها و بارها مي بينم و مي شنوم در نتيجه نوعي حس پيچيده نسبت به فيلم پيدا مي کنم ،وقتي فيلم کامل مي شود هيچ راهي وجود ندارد که همان احساس ها و همان واکنش ها را به فيلم کامل شده داشته باشم. »التبه يکي از فيلم هاي کلاسيک او ،اخيراً نقش مهمي در زندگي اش پيدا کرده ،«زنان در آستانه فروپاشي عصبي»قرار است به شکل يک نمايش موزيکال و براي اولين بار ،درمرکزهنري لينکلن روي صحنه برود. بارتلت شيرکه براي کارگرداني نمايش«ساوت پاسيفيک»جايزه توني دريافت کرده است،اين نمايش را کارگرداني مي کند. اگرچه آلمودووارتمام پيشنهادهاي کاردر هاليوود را رد کرده اما مي گويد عاشق فيلم ها و موزيکال هاي آمريکايي است.علاقه او به فيلم هاي کلاسيک دربرخي آثارش نمود دارد،آلمودوواردرباره نمايش اقتباس شده ازفيلمش مي گويد:«خيلي هيجان انگيز است.من تاکنون کارموزيکال انجام نداده ام اما اين کارخيلي برايم جذاب است.»بلافاصله پس از شروع اجراهاي عمومي نمايش آلمودوواربه اسپانيا برمي گردد تا کارروي فيلم جديدش را شروع کند:«يک کمدي شلوغ است ،مدت ها بود که مي خواستم يک کمدي بازسازي شده فيلم دختري باچمدان را درآغوش هاي شکسته انجام دادم و احساس خوبي داشتم.فکرمي کنم به ريتم و لحن مورد نظرراه پيدا کردم و حالا مي خواهم آن را درفيلم جديدم به کار بگيرم .»/ن
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 409]