تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 24 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):نگاه مؤمن عبرت آميز و نگاه منافق سرگرمى است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815517287




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

بلاهاي جان کودک (قسمت دوم: دروغ گوئي)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
 بلاهاي جان کودک (قسمت دوم: دروغ گوئي)
بلاهاي جان کودک (قسمت دوم: دروغ گوئي) عوامل دروغ گويي عبارتند از:1- ميل به انتقام گرفتن از والدين دروغ‏گو - بى‏وفا به وعده‏ها - فريب دهنده‏ى كودك - بد نيت - داراى دوگانگى فكر وعمل - پدر و مادرى كه هيچ كدام ديگرى را تأييد نمى‏كنند و قبول ندارند.2- به قصد دفع غضب والدين (و معلم و نظير آن‏ها، كه كودك را سرپرستى مى‏كنند) و گريز از زيان احتمالى (و به هر حال حاكى از ضعف و ترس فرزند).بايد «علت دروغ - هدف آن - از چه نوعى است: تعمدى است يا تدافعى و حالت دروغ‏گو (1)» را بررسى كرد و سپس به تدبير پرداخت.راه چاره:در نوع دروغ تعمدى، بايد به اصلاح خانواده توجه كرد و در نيت و اخلاق و رفتارشان تغيير اساسى بايد حاصل شود.در نوع دوم، بايد ضعف و ترس فرزند را با جلب اعتماد و محبت، به عنوان «زمينه‏ى مناسب» رفع نمود؛ اما اساسا بايد كه از ابتدا كارى كرد كه كودك به «حقيقت» بينديشد؛ (2) تا عادت به گفتن حقيقت كند و به دنبال «حقيقت و راستى» رود. (3)به هر حال در همه‏ى انواع بلاهاى كودك، عامل اصلى فساد او «خانواده» است و شرط اصلى اصلاح او «اصلاح خانواده» و به ويژه «حسن تفاهم و رفتار مناسب والدين با يك‏ديگر و ادب و نظام آن‏ها» و داشتن برنامه‏اى مسلم براى تعليم و تربيت فرزند و همت گماشتن بر انجام آن، بدون تزلزل و تلون مى‏باشد.(كودك با ضمير صافى خود، كه به عقيده‏ى ما (4) بنايش بر صفا و سلامت طلبى و درست پسندى و زيبا دوستى و روا خواهى است؛ بدين معنا كه: والدين خوب و خوبى والدين را مى‏فهمد و بدان جلب مى‏شود و آنان را مباشر ساخت سازمان عاطفى و مبانى عملى خود مى‏سازد از رفتار و حالات آن‏ها بيش از اندرز و پند، چيز فهمى، دارد؛ جلب محبت آنان را طالب است و بهترين وسيله را «تبعيت خود از رفتار مورد پسند ايشان» مى‏داند؛ پس كافى است آن‏چه را كه مى‏خواهند در فرزند ايجاد كنند، ابتدا در خود به وجود آورند و همين جاست كه درس ديدنى‏ها به بالاترين حد اهميت خود مى‏رسد).ممكن است بچه‏ها گاهى بخواهد هوس‏باز شود و تحميل نظر كند؛ بايد در سال اول زندگى (كه تنبيه در خاطرش نمى‏ماند) با تنبيه ساده (مساوى زدن روى دست يا پاى او) به لج و تحكم او، خاتمه داد.«تنبيه» در سال‏هاى بعد، خاطره مى‏گذارد؛ اگر موضوع آن درست و اصلاحى باشد، كودك را به «احساس گناه - گريز از گناه - درك مسؤوليت» متوجه مى‏سازد (5) (به شرطى كه با احتياط اين تنبيه، صورت گرفته باشد و واقعا به قصد بيدارى او بوده و به محض اين كه با چشم‏ها، درك شد كه حال تنبه به او دست داده، تنبيه قطع شده باشد) و اگر موضوع تنبه، منفى يا بر امرى غلط و بى‏ارزش و از روى بى‏احتياطى صورت گرفته باشد؛ خاطره‏اى بد و نفرت‏زا، مى‏گذارد.(در هر صورت، كارى است دقيق و دشوار و در عين حال به موقع خود لازم... اما تنبيه‏ها، گاه محروم داشتن از بازى و نظير آن است) (6)بايد دانست كه غالبا كودك علت آن‏چه را كه شما عيب مى‏دانيد، او نمى‏داند و لذا قبل از سرزنش، به او بفهمانيد تا فاصله‏اى بين شما و او ايجاد نشود. به او بفهمانيد كه او هم در خانواده مسؤول است؛ بايد هم‏كارى كند؛ بايد صرفه‏جويى نمايد؛ بايد در مشكلات، هم‏فكرى داشته باشد؛ بايد كارى خاص از خانه را عهده‏دار شود؛ بايد بفهمد احترام خانه و خانواده، لازم است و بايد نظم لوازم خانه رعايت گردد؛ تا براى يافتن آن‏ها در موقع لزوم، وقت، تلف نشود و سرگردانى هم حاصل نيايد؛ بايد به او تكليف كرد كه بازار برود و خريد كند؛ تا به مشاغل آشنا گردد. بايد به او كار تكليف كنيم تا مزدى بگيرد و ارزش پول را بفهمد. بايد چنان در دل فرزند نفوذ كنيم كه آن‏چه را در سينه دارد، بازگو نمايد؛ با اين زمينه، خيلى ساده ممكن است او را در مشكلات يارى كنيم؛ يا عيب خود را دريابيم و چاره سازيم؛ يا اشتباهات و تصورات واهى او را رفع كنيم و از عواقب بد آن‏ها پيش گيريم. بايد به كودك فهماند كه فقر، مهم نيست؛ با صرفه‏جويى و هنر و صنعت و فداكارى لازم، چاره‏ى آن توان كرد. (7)پی نوشت : (1) مثلا: دروغ‏گوى تعمدى هرگز خود را نمى‏بازد و براى اثبات مدعاى خود، فكر تازه مى‏كند و دروغ تازه مى‏سازد؛ ولى دروغ‏گوى تدافعى را رنگ چهره و لب‏هاى لرزنده، افشاى راز مى‏نمايد(2)انديشه در كودك موج مى‏زند و به هر سو مى‏گرايد؛ بايد با ايجاد علاقه در او به «راستان» و داستان آنان، اين گرايش را در جهت مردمى قرار داد كه «حق دوست و خيرخواه» هستند؛ تا بدان انس گيرد و بعدها بفهمد كه چرا از چنين كسان، او را خوش مى‏آمده است و آن «صفت يا عقيده و رفتار» را انتزاع كند و پيشه و شعار خود سازد.- م(3) مف، 68 - 59.(4) برخلاف نظر مسيحيت كه آدمى را «شيطان زاده و زاده‏ى شيطان» مى‏داند و برخلاف نظر «دوركهايم» كه او را داراى خبث جبلى مى‏شمارد و برخلاف نظر «لمبروزو» و ديگران كه آدمى را «جانى بالفطره» مى‏شناسند (رجوع شود به مج، ذيل «مونتنى» و كتاب جنايت و روانشناسى جنايى و نظير آن‏ها)(5) مف، 28 و 29(6) چنان‏چه در بحث «نياز كودك به محروميت» گفتيم، بايد همان كس فرزند را محروم كند كه هم او نسبت به فرزند مهر و عطا دارد و مادر، در اين امر، نقش اصلى را داراست؛ در اين جا هم گوييم: تنبيه را غالبا بايد مادر، عهده‏دار باشد؛ زيرا فرزند چون از او خاطره‏ى فراوان مهر و عاطفه دارد، به او هميشه اميدوار است. تنبيه كردن مادر، وى را نوميد و خشمگين نمى‏سازد و تنها متوجه «تنبيه» مى‏گردد و به خطاى خود پى مى‏برد و از آن ناروا بازمى‏گردد؛ بدان نظر كه به آغوش پر مهر مادر بتواند بازگشته باشد.آرى، پدر نماينده‏ى «عظمت و قدرت و استقلال فرماندهى» است و كمتر در نقش عطوفت و مهر جلوه مى‏كند. و لطف قضيه هم، به همين صورت بودن، است؛ زيرا اين نقش در فرزند «شخصيت و عظمت و اتكاى به نفس» مى‏آموزد و لذا آن دانشمند روانشناس نيكو مى‏گفت كه: «پدرها را عظمت دهيد تا فرزند، شخصيت و عظمت روحى پيدا كند.» و مى‏افزاييم كه: بهترين وسيله‏ى «تنبيه كودك» تفهيم «بد آمدن مادر و پدر و نارضايتى آن‏ها» است به وسيله‏ى «نگاه»؛ البته نگاهى كه به او حكايت «قهرى قابل آشتى» را داشته باشد.وه! كه چقدر نگاه، در اين امر، كارهاى مهم را مى‏تواند عهده‏دار باشد و هيچ سخن و عملى، جاى آن را نمى‏تواند پر سازد.(چقدر صحنه‏هاى ديدنى قابل ارائه به فرزند مى‏توانند نقش تأديب و تنبيه را داشته باشند؛ زيرا همه به قصد تحذير است؛ همانند غرضى كه از جهاد در اسلام، مطرح شده و منظور ترهيب و ترك لجاج و عناد مخالف است).اما بايد اذعان كرد كه: گرچه بهترين وسيله‏ى مادر، براى تنبيه و راهنمايى و تربيت كودك «نگاه دقيق او» است و چيزها مى‏فهماند؛ اما اين نگاه كردن هنرى نيست كه يك روزه توان آموخت و چندان سده نمى‏باشد (مف، 43).(7) مف، 33 - 28.منبع:گامي در مسير تربيت اسلامي از کودکي تا بلوغ / دکتر رجبعلي مظلومي/خ
#اجتماعی#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 340]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن