واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
صفاريان نویسنده : عزت الله نوذری تاریخ اجتماعی ایران از آغاز تا مشروطیت ( قسمت شانزدهم ) 14 . صفاريان مردم سرزمين حاصلخيز سيستان كه دايره وار بر گرد درياچه هامون و بخش سفلاى رود هيرمند قرار دارد، به رهبرى عقيدتى خوارج ، دايما عليه حكومت خلفا خروج مى كردند. سيستان كانون اصلى خوارج بوده كه ميان روستاييان و پيشه وران معتقدان فراوان داشتند. دولت خلفا براى مبارزه با مخالفان خوارج ، از دستجات غازيان استفاده مى كرد. (182)در اواسط قرن سوم ، يعقوب بن ليث وارد صفوف غازيان ، يا مبارزين راه دين شد محمد شبانكاره اى ، در مجمع النساب مى نويسد:يعقوب مردى بيدار بود عبوس ، بى حرف ، با اراده و جنگجويى بود دلير و ساده . روى زمين خشك مى خوابيد و سپر را در پرچم پيچيده به زير سر مى گذاشت غذايش نان خشك و پياز بود كه هميشه در ساق موزه جا مى داد. (183)يعقوب كه سركرده عياران سيستان شده بود، ابتدا پوشنگ و هرات را به تصرف خويش درآورد، از غفلت و غرور محمد طاهر، استفاده نمود و در نيشابور او را شكست داد و خراسان را به دست گرفت (184) و دولت مستقلى را در مشرق ايران ، به وجود آورد، او سعى داشت كه تمام سرزمين ايران را از سلطه خلفا خارج سازد، وى در اين راه به موفقيت هاى بسيارى دست يافت ، شبانكاره اى مى نويسد:يعقوب قصد عراق و پارس كرد و بگرفت و شحنه بنشاند و خود عزم بغداد كرد و برفت و با معتمد خليفه عباسى حرب نمايد معتمد از وى بگريخت و يعقوب از پس او شد به موصل و ديگر حرب كردند يعقوب منهدم شد و باز به بغداد آمد و هم در آن نزديكى وفات يافت و سپاه او همه باز خراسان شدند.درباره وفات يعقوب تاريخ سيستان مى نويسد:پس يعقوب آن جا بيمار شد و علتى صعب پيش آمد او را، چون كار جهان همه روى بدو گرفت ، نقش اندر آمد و عمرو (برادر وى ) او را ندران علت به نفس خويش خدمت بسيار كرد تا روز دوشنبه ، ده روز مانده از شوال سنه ى خمس و سين و بايستى فرمان يافت و خبر وفات او به سيستان رسيد. او هفده سال و نه ماه اميرى كرده و خراسان و سيستان و كامل و سند و هند و فارس و كرمان همه عمال وى بودند و مجرمين خطبه او را همى كردند، هفت سال و از ديگر جاى ها اندر اسلام همه طاعت و فرمان وى پيدا همى كردند و از دارالكفر هر سال او را هندوها همى فرستادند و ملك الدينا همى نويشتند او را به روزگارى دراز. (185)پس از مرگ يعقوب - 265 ه - برادر وى عمرو، امير خراسان و سيستان شد وى ظاهرا با خليفه سازش كرد و يعقوب و عمرو، بر خلاف طاهريان ، به هيچ وجه ماليات و هديه اى براى خليفه نمى فرستادند و تمام مبلغ خراج دريافتى را (بيش از 40 ميليون درهم ) خود تصاحب مى كردند. عمرو فقط در مسكوكات ، نخست نام خليفه و سپس نام خود را ضرب مى كرد و در خطبه ها نام خليفه برده مى شد و به ديگر سخن ، حكومت خليفه را به رسميت مى شناختند. ولى در واقع خراسان و سيستان در عهد صفاريان كاملا مستقل بود. (186)در مورد پيشرفت روزگار عمرو، شبانكاره اى مى نويسد:عمرو ليث در خراسان از آل طاهر ذواليمينين ديار نگذاشت و امارت بغداد طلب كرد معتمد به وى داد و نايب او در بغداد نشست . و عمرو، چنان شد كه بر منبر بغداد بعد از نام امير المومنين نام عمرو نيز به امارت و نيابت ياد كردندى و گفتندى . الامير العادل فلمان فى ظل دوله امير المومنين .اسماعيل بن احمد سامانى ، امير بخارا و سمرقند و ماوراء النهر كه ارتباط خوبى با خليفه داشت پس از بررسى و هماهنگى ، در فرصتى مناسب بر عمرو تاخت و او را به بند كشيد و نزد خليفه به بغداد فرستاد و در آن جا بود كه ، به امر پسر خليفه در زندان كشته شد.خواندمير، در كتاب تاريخ حبيب السير در ادامه حكومت صفاريان ، پس از عمرو مى نويسد:چون اكابر و اعيان سيستان از گرفتارى عمرو بن ليث وقوف يافتند. طاهر بن محمد بن عمرو را بر سرير پادشاهى نشاندند. وى سپس لشكر به فارس كشيد عامل خليفه را از آن ولايت اخراج نمود و عزم تسخير اهواز نمود، اما قبل از آن كه بر مملكت تمكن يابد، بنا بر مكتوبى كه نزد امير اسماعيل سامانى به وى رسيد، به سيستان بازگشت و به همان ولايت قانع گرديد.تا اين كه با گسترش حكومت سامانيان ، صفاريان از ميان رفتند. (187)پی نوشت ها :182- تاريخ ايران ، ص 203183- مجمع النساب ، ص 30184- تاريخ حبيب السير، ج 2، ص 346185- تاريخ سيستان ، ص 223186- تاريخ سيستان از آمدن تازيان تا بر آمدن دولت صفاريان ، ص 246187- تاريخ حبيب السير، ج 3، ص 350 هم چنين نگاه كنيد به كتاب تاريخ سيستان از آمدن تازيان تا برآمدن دولت صفاريان .ارسال مقاله توسط کاربر محترم سایت : sm1372 /ن
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 380]