واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: بايد از اول نوشت خرمشهر بايد با قلمي ديگر نوشت حماسه
اجتماعي. دفاع مقدس. سوم خرداد
كرج ، نگو گلوله تمام شد، غروب شد، فصل ديگري آمد، هنوز نخلهاي اين شهر بي سر نماز ميگذارند، نه بايد از اول نوشت خرمشهر! بايد با قلمي ديگر نوشت حماسه !
در آغاز نخلها قرار بيقراري نداشتند، هرچه چشم ميدواندي شط بود و ستاره هايي كه در كف بلمهاي خيس ، آب تني ميكردند.
درآغاز گلوله نبود، اينجا خانه من بود، اينجا شهر من بود، من و تمام برادران و خواهرانم ، من و تمام مردهايي كه وقتي از نخلستان باز ميگشتند ، شانه هايشان بوي عبادت ميداد، درآغاز اينجا خرمشهر بود، با كوچههايي پر از عطرنان تازه و خرما، اما يك ناگهان گلوله ، خواب عروسكهاي پارچه اي شهر را برهم زد.
درآغاز گلوله نبود، شهيد نبود، اما حالا برسر هر كوچهاي چراغ نام شهيدي روشن است ، البته ما هنوز در آغازيم .
دركوچههاي هزارفانوس اين شهر، هنوز چشمي به درگاه روشن است به انتظار سربازي كوچك ، هنوز صورت آفتاب سوختهاي در قاب دستهاي گره خورده به جاده ، به آنجا كه پسرانش از خورشيد گذشتند و ديگر بازنگشتند، نه ، تمام نميشود اين قصه مكرر عاشقي ها، نه ، خرمشهر هنوز زخمهايي براي شمردن دارد.
خرمشهر تنها ماند با جهان آرا و چند سر عاشق ، همين ، اما اين پايان ماجرا نبود چند كوچه جلوتر شايد خود خدا در هيات يك بسيجي راه را بردشمن بسته بود، همين بود كه خرمشهر را خداآزاد كرد!
شهيد محمد جهان آرا در شكلگيري سپاه خرمشهر نقش فعال و اساسي داشت و در نهايت به فرماندهي سپاه خرمشهر منصوب شد و در جريان عملياتهايي كه براي آزادسازي خرمشهر انجام ميشد در هفتم مهرماه سال ۶۰در خرمشهر به شهادت رسيد.
شهيد حاج يدالله كلهريكي از فاتحان خرمشهر بود كه در عمليات بيت المقدس و آزادسازي خرمشهر جانشين تيپ ۳۳المهدي بودند.
شهيد كلهر در سال ۱۳۳۳درروستاي باباسلمان از توابع شهرستان شهريار در يك خانواده متوسط مذهبي به دنياآمد.
اين سردار شهيد در سال ۵۳وارد خدمت سربازي شد و درسال ۵۵پس از اتمام خدمت سربازي ، به موازات انجام كارهاي روزمره به فعاليتهاي انقلابي نيز ميپرداخت ، در ۲۱بهمن ۵۷هنگام تسخير يكي از پادگانهاي تهران از ناحيه پاي راست مورد اصابت گلوله قرار گرفت و مجروح شد.
درسال ۵۸به همراه يك گروه ۳۰نفره راهي كردستان و منطقه سنندج شد، طرح و برنامه ريزياي كه او بعنوان فرمانده عمليات سپاه تكاپ انجام داد ، نقش مهمي در سركوبي گروههاي ضد انقلاب منطقه داشت .
درسال ۵۹با آغاز جنگ تحميلي ، ضمن به عهده گرفتن فرماندهي تعدادي از بسيجيان كرج ، در ۲۰مهرسال ۵۹راهي جبهه آبادان و ايستگاه فياضيه شد.
در سال ۵۸ازدواج كرد و تنها فرزندش در سال ۵۹بدنيا آمد، تا سال ۶۵ كه به شهادت رسيد، درتمامي عملياتها حضوري فعال داشت ، بارها مجروح شد و تركشهاي فراواني براي هميشه دربدنش ماندگار شد.
پيكر مطهرش ، بنا به وصيت خود او، در امامزاده محمد (ع ) كرج در كنار دو دوستان شهيدش بخاك سپرده شد.
شهيد حاج علي گروسي اهل مردآباد كرج نيز يكي ديگر از فاتحان خونين شهر بود.
وي مكبر نماز جمعه مردآباد بود، در گردان ضد زره آرپي چي زن بود، وي كه يك رزمنده ساده بود و بدون امكانات خاص و تنها با يك آرپي چي چنان در مقابل دشمن در عمليات آزادسازي خرمشهر ايستاد كه باعث فرار تعدادي از تانكها و نيروهاي عراقي شد.
حاج علي فرمانده گردان حبيب ابن مظاهر قبل از عمليات والفجر مقدماتي بودند كه پشت تپه دوقلو كنار كانال كميل پايش روي مين رفت و جانباز شد.
وي در عمليات والفجر هشت فرمانده محور عمليات فاو لشكر ۱۰سيدالشهدا بودند و به شهادت رسيدند.
شهيد گروسي اولين اذان گوي مسجد جامع خرمشهر پس از آزادسازي اين شهر بودند.
در آزادسازي خرمشهر فرماندهان و سرداران زياد ديگري از غرب استان تهران حضور داشتند كه ميتوان به سردار شهيد گلكار و سردارشهيد شه پسند نيز اشاره كرد.
سه شنبه 31 ارديبهشت 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 200]