واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: رابطه دولت و مردم در نهج البلاغه (1)
دوام زندگی اجتماعی، به استقرار حكومتی است كه امور عمومی افراد جامعه را تكفل نماید. از دیدگاه اسلام حكومت اسلامی باید در خدمت مردم باشد و زمامداران وظیفه دارند خدمت گزاران صادق مردم باشند. در نظام اسلامی، حاکم کسی است که در مرتبه نخست، حافظ عقاید و اخلاق دینی مردم و حافظ احکام فقهی آنان و سپس نگهبان سرزمین و منابع طبیعی آنان و برطرف کننده نیازهای اجتماعی شهروندان باشد. یکی از نکاتی که حکومت اسلامی را از غیر حکومت اسلامی متمایز می سازد، این است که در نگاه اسلام، تأمین مصالح معنوی و ایجاد زمینه برای رشد اخلاق و معنویت به عهده حکومت است، ولی شعار اصلی حکومت های لائیک این است که وظیفه حکومت، تنها تأمین امنیت و آزادی هاست و هیچ مسئولیتی نسبت به مسائل دینی، الهی و اخلاقی ندارد؛ در صورتی که دیدگاه انبیا، به خصوص پیامبر بزرگ اسلام صلی الله علیه و آله این است که وظیفه حکومت، علاوه بر تأمین مصالح و نیازمندی های مادی، مصالح معنوی نیست هست؛ حتی تأمین مصالح معنوی، اهم، ارجح و مقدم بر تأمین مصالح مادی است؛ یعنی حکومت باید قانونی را اجرا کند که هدف نهایی اش تأمین مصالح معنوی، روحی، اخلاقی و انسانی باشد. همان مسائلی که دین، آنها را هدف نهایی بشر می داند و کمال انسانی را وابسته به آن ها می داند. دین، آفرینش انسان در این جهان و مجهز شدن او به نیروی آزادی و انتخاب را برای این می داند که این هدف عالی را بشناسد و دنبال کند، که محور آن مسائل، قرب به خداوند متعال است.یکی از بزرگ ترین آفت های تهدید کننده مسئولان حکومت آن است که به بهانه مشکلات کاری، از مردم فاصله بگیرند و ارتباطشان با آنها غیر مستقیم شود. این فاصله ها سبب می شود نه مسئولان درد و مشکلات مردم را به درستی درک کنند و نه مردم، حرف ایشان را خوب بفهمند. امام علی علیه السلام در نامه ای به فرماندار مکه چنین می نویسد: «نباید میان تو و مردم، واسطه و سفیری جز زبانت و حاجب و پرده داری جز چهره ات باشد».(1) آن حضرت در نامه ای خطاب به مالک اشتر چنین دستور می دهد: «برای شنیدن سخنان کسانی که حاجت و گرفتاری دارند، زمانی از وقت خود را اختصاص ده که با ایشان بنشینی و بدون داشتن محافظ، در کمال فروتنی، کلامشان را بشنوی» و می نویسد: «نگذار زمان دور بودن تو از مردم طولانی شود».(2)انصاف و مهربانی با مردمانصاف و مهربانی مسئولان با مردم، همواره مایه دل گرمی مردم و کم رنگ شدن مشکلات و نارسایی ها می گردد. بی شک، این امر، پشتوانه محکمی برای ثبات نظام است و موجب ناامید شدن دشمن در ایجاد فاصله میان مردم و مسئولان می شود.از حقوق مسلّم مردم بر مسئولان حکومت، حفظ آرامش و برقراری امنیت است؛ زیرا در سایه امنیت، زندگی مردم از آرامش و نشاط برخوردار می شود و بسیاری از معضلات و کمبودها از میان می رودامام علی علیه السلام نیز در نامه های فراوان خویش به مسئولان و والیان مناطق گوناگون، آنان را همواره به مهرورزی، محبت و انصاف با مردم سفارش می فرمود. از جمله، در نامه ای به مالک اشتر می نویسد: «با خدا، مردم، خویشاوندان نزدیک و افرادی از رعیت خود که آنان را دوست داری، انصاف را رعایت کن که اگر چنین نکنی، ستم کرده ای».(3) از این کلام نورانی امام علیه السلام دو نکته مهم را می توان به دست آورد: اول اینکه انصاف با مردم و با خدا در کنار هم قرار گرفته و دوم اینکه بی انصافی با مردم، با ستم مساوی دانسته شده است. امنیت؛ وظیفه دولتامنیت اجتماعی، اهمیت و نقش بسیار حساسی در ابعاد مختلف زندگی انسان دارد، به طوری كه انسان ها در هیچ برههای از زمان، برای تأمین امنیت بی تفاوت نبوده اند و چه بسا جامعه، هزینه های زیادی را برای تأمین امنیت و آرامش تحمل نماید.از آنجایی كه امنیت، یك نعمت بی بدیل می باشد و در همه ابعاد فردی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، قضائی و ...، دارای نقش و از نیازهای اصلی فرد و جامعه می باشد و ایجاد گسترش آن نیز وظیفه آحاد ملت، حكومت ها و دولت هاست؛ از این رو هیچ مكتب یا نظام حقوقی نمی تواند خود را نسبت به موضوع امنیت بی تفاوت قلمداد نماید؛ زیرا امنیت گذشته از اینكه فی نفسه یكی از ضروری ترین نیازهای بشر است، عامل مهمی نیز برای رشد و توسعه فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، علمی و اقتصادی است. اسلام نیز به عنوان یك نظام حقوقی جامع و مترقی كه پاسخگوی نیازهای فردی و اجتماعی افراد در همه زمان ها و مكان ها می باشد، از این قاعده مستثنی نیست. نیم نگاهی به متون دینی، احكام و مقررات اسلامی بیانگر آن است كه اهمیت امنیت، در همه عرصه ها و راه حل های تحقق بخشیدن به امنیت اجتماعی، بیش از سایر نظام های حقوقی در دین اسلام مورد مداقه قرار گرفته است.
امام علی علیه السلام تأمین امنیت افراد جامعه، به ویژه مظلومان و مستضعفان را یکی از دلایل برقراری حکومت اسلامی می داند.(4) ایشان در نامه خود به مالک اشتر، برقراری امنیت شهرها را نیاز مهم جامعه و وظیفه حکومت معرفی می کند.(5) از حقوق مسلّم مردم بر مسئولان حکومت، حفظ آرامش و برقراری امنیت است؛ زیرا در سایه امنیت، زندگی مردم از آرامش و نشاط برخوردار می شود و بسیاری از معضلات و کمبودها از میان می رود. امام علی علیه السلام در سخنرانی های متعدد در مورد حفظ امنیت و جایگاه ویژه آن در جامعه سخن گفته است، از جمله فرموده است: «[به وسیله حکومت] با دشمنان مبارزه می شود؛ جاده ها امن و امان می گیرد؛ حق ضعیفان از نیرومندان گرفته می شود؛ نیکوکاران به رفاه می رسند و از دست بدکاران در امان می مانند».(6)یکی از بزرگ ترین آفت های تهدید کننده مسئولان حکومت آن است که به بهانه مشکلات کاری، از مردم فاصله بگیرند و ارتباطشان با آنها غیر مستقیم شود. این فاصله ها سبب می شود نه مسئولان درد و مشکلات مردم را به درستی درک کنند و نه مردم، حرف ایشان را خوب بفهمند.تأمین رفاه عمومیخداوند نعمت های فراوان مناسب نیاز انسان را آفریده و آن ها را مسخر انسان قرار داده است تا بتواند زندگی مناسب شان و کرامت خود را به پا دارد. بر این اساس یکی از اهداف دولت اسلامی به عنوان خلیفه خدا بر روی زمین، تحقق بخشیدن غایات الهی و رساندن جامعه به رفاه و آبادانی را هدف اول حکومت اسلامی شمرده و بی توجهی به آن را عامل نابودی حکومت می داند؛ بنابراین اسلام یک دین زندگی گراست، نه زندگی گریز و بین بهره مندی نعمات دنیوی و سعادت اخروی منافاتی نمی بیند؛ بلکه آنان را که از راه مشروع در پی فراهم کردن رفاه خود و خانواده خویش بر می آیند نیز تشویق می کند. بنابراین فراهم کردن زمینه رفاه عمومی از وظایف اصلی دولت است. بی تردید رفاه مورد نظر اسلام با رفاه سایر نظام ها تفاوت دارد و مقید به اموری چون مشروعیت، همگانی بودن و رعابت حدود الهی است. فقر و ناداری، از معضلات پیچیده ای است که گسترش آن، نه تنها آسایش و آرامش عمومی جامعه را به هم می زند؛ بلکه از رشد علمی، فرهنگی و معنوی آن جامعه جلوگیری می کند؛ ازاین رو، دولت مردان و مسئولان نظام باید برای ریشه کنی آن تلاش کنند.امیرمؤمنان علی علیه السلام در نامه به مالک اشتر، با برشمردن قشرهای گوناگون جامعه اعم از نظامیان، کارگزاران، بازرگانان، صاحبان صنعت، پیشه وران و...، بر تأمین رفاه برای همه این گروه ها تأکید می کند و حتی تأمین رفاه و آسایش غیرمسلمانان را که متعهد به پرداخت جزیه هستند، از او می خواهد.(7)پی نوشت ها :1. نهج البلاغه، نامه 67.2. همان، نامه 53.3. همان.4. همان، خطبه 131.5. همان، نامه 35.6. همان، خطبه 40.7. همان، نامه 53.زهرا رضائیان بخش نهج البلاغه تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1144]