واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: تاریخ انتشار شنبه 21 خرداد 1390 تعداد مشاهده : 101 وقتي كه هيچ دندان ماري بر حقيقت كارگر نميشود سینمای ما- علی روئينتن در نوشتاري درباره «جرم» عنوان كرد: بد نيست در اين وانفسايي كه ركب بر مركب هم باب شده رفيقي به پاكي و اعتقاد به جذب همراهش دست در كيسه مار كند و بداند هيچ دندان ماري بر حقيقت كارگر نميشود... روئينتن كارگردان تئاتر و سينما و سازنده فيلمهاي «دلشكسته» و «زمهرير» در نامهاي با عنوان «نامهاي براي مجرم «جرم» مسعود كيميايي» خطاب به اين فيلمساز از دريافتههاي خود از فيلم تازه اين سينماگر نوشته است. متن اين نامه به شرح زير است: جرم نكرده ما تا كي عتاب دارد ؟ يك سو كنيم اكنون؛ مائيم و يار هر دو درود بر شما و شرفات مرد. نميدانم از كجا شروع كنم فقط خوش به حال ما كه هم روزگار توايم و خوش به حال سينماي ايران كه تو هستي و تو را دارد. همين پر دلم ميكند كه يك برابر يك نيست كه شايد با چون تويي يك برابر صد هزار ميشود. براي من بريده و واداده در سينما ديدن مردي كه چهار پنج دهه خستگيناپذير پشت هم خلق ميكند وخستگيناپذير فيلم ميسازد و محكم بر اصول خود استوار است؛ حكم و دم مسيحا كيميا دارد. چقدر شخصيتهاي ماندگار نوشتهاي وتصوير كردهاي و چقدر نسلهاي متفاوت تلاش كردند اداي قهرمانهاي برآمده از دلات را در آوردند و براي هر نسلي يادگاري و نوستالژياي در دل و جانش كاشتهاي كه امروز مسعود كيميايي جريان جريانات سينما باشد. و «جرم» پر واضح ميگويدمان اين سالها موسپيد نكردي كه دل سپيد كردي. سپيدي دلت جرم ميپوشاند و مجرم محرم ميكند و جرم را عفو. بعد از «دندان مار» كه رضا شهادت برادرش را آتشي سوزان و پيكان تيز ميكند هر بر جهت سودجو و ناموسستاني اينك، پس از چهار پنج دهه فيلمسازي در «جرم» تصاويري ثبت كردهاي لايتناهي. سياه و سپيدي فيلمت آنقدر روشن و خالي از رنگهاي رنگ زده امروز آدمهايي شده كه پيرنگياند و تو بيرنگي را در كنتراست سياه و سفيد فرياد زدهاي و همراهانت هم فهميدهاندت و هم با تو باليدهاند. ايرج رامينفر استادياش را نمايان ساخته و تورج منصوري نگاهش را در پس ديدگاه تو برا كرده است. در «جرم» پولاد كيميايي در بازيگري هم پولاد است، حامد بهداد همه نوستالژيهاي بازيگرياش را به رخ كشيده است. داريوش ارجمند با صلابت و فهيم است، ميداند از كدام شير آب خورده است و مسعود رايگان دست نيافتني. جلال پيشوائيان پس از سالها بوي جلال ميدهد و ميداند بايد با مردم بود و لعيا زنگنه درخشان است. چون كوكب بخت عقيق انگشتر ملك جمشيد. دريك كلام جرم به «كيميايي» نزديك است. و كيميايي نسل تازه و هواي تازه و فضاي امروز را دريافته و هوشش از مبارزه و رفاقت را نميفروشد. اين زايش تازه در پس سالهاي انقلاب و سينماي انقلاب فقط و فقط نشانگر تلاش مردي خستگيناپذير است كه بيوقفه اعلام ميكند در هر سال و سنهاي به آن و لحظهاي بكر ميتوان رسيد. و شما اينك رسيدهاي در اوج به اوج. گويي تصميم گرفتهاي از قلهاي به قلهاي پاگذاري و در مكتب استدراكي كيميايي پويايي و سليقهسازي به سياق خودش مكتب باشد و بماند و... «جرم» اوج اوج است و حديث جوانان امروز كه حيران و سرگردان فقط و فقط ميخواهند و متوقعاند و به همين راحتيها هم قانع نميشوند.شورشان بر شعورشان ميچربد و فضاي مجازي ارتباط رايانهاي عمقشان را كاهيده است. بد نيست در اين وانفسايي كه ركب بر مركب هم باب شده رفيقي به پاكي و اعتقاد به جذب همراهش دست در كيسه مار كند. و بداند هيچ دندان ماري بر حقيقت كارگر نميشود. و روسپيدي را از سياهي روي حاجي فيروز بجويد و در يك دست دايره زنگي و در دست ديگر تفنگ نگيرد بي آن كه بداند احساساش و هوشاش را به بازي گرفتهاند و به تصاحب و خريد و اغفال هوشاش بر آمدهاند. آنقدر و آنقدر «جرم» برايم جذبه داشته كه ميتوانم همين طور بنويسم. شايد نوشتنام به شما دليل باشد براي بزرگ كردن خودم. كه كيميايي را نيازي به نوشتن من نيست. اما در اين گير و گرفت «زمهرير» و خداحافظي و كمتوانيام براي ادامه شايد نوشتن اين نامه، يك پيام فرامتني باشد برايم كه زندهام. آري زندهام كه زندگي و پويايي كارگردان مولف و ماندگار سينماي ايران، نور رو به رويم شده و ميتوانم پر دل فرياد برآورم «جرم» عفو هنرمندان سينماي ايران است و مجرم «جرم» ضامن اين عفو بزرگ ملي. بزرگ ماني، بزرگ گويي و نامردم گوي مردم نباشي. علي روئينتن ماه خرداد 1390 منبع : فارس
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 193]