واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: تاریخ انتشار چهارشنبه 27 مرداد 1389 تعداد مشاهده : 124 خبرگزاري فارس: يك مترجم گفت: يكي از ويژگي ادبيات قرن بيستم آن است كه ادبيات كمتر در خدمت جريانهاي سياسي و افكار حزبي خاص قرار گرفت و تقريبا از حالت متعهد خارج شد. به گزارش خبرنگار فارس، نشست مروري بر تاريخ ادبيات فرانسه با حضور كارشناسان اين حوزه، رضا نجفي و علي عباسي در سراي اهل قلم برگزار شد. علي عباسي، در اين نشست درباره حركت پاندولي، در ادبيات گفت: رمانتيسم، كلاسيسم و سمبوليسم همه از يك نقطه آغاز شدهاند، در فلسفه يونان اينگونه است و به مذهب مسيحيت باز ميگردد با ايجاد اختلاف ميان كاتوليكها و پروتستانها تحولاتي در جامعه قرن 16 فرانسه رخ ميدهد. وي با اشاره به عقيده كاتوليكها و پروتستانها اظهار داشت: كاتوليكها معتقدند قوانين خدا ثابت و تغييرناپذير است، اما پروتستانها بر اين باورند كه همه چيز ثابت نيست بلكه در حال تغيير است، اين تنش بر ادبيات و نويسندگان هم تاثير گذاشت و بر اين اساس نويسندگان هم به دو دسته تقسيم شدند. وي در اين راستا ادامه داد: باروك از كساني است كه مقابل كلاسيسم ايستاد، چرا كه كلاسيسم بر ثابتبودن قوانين معتقد بود؛ پس ادبياتي كه كلاسيسم مينويسد قوانين ثابتي دارد و چهار اتحاد زمان، مكان، تن (سبك) و كنشي را در كارهاي خود رعايت ميكردند، فلسفه كاتوليكها قائل به از پيش تعيين شدن همه چيز بود و اعتقاد داشت انسان ابزاري بيش نيست و هيچ حقي ندارد و براساس اين انديشه كلاسيسمها شكلهاي خود را درست كردند؛ باروك در قرن 17 شكست خورد، اما كلاسيسم در تمام قرن 17 و اواسط قرن 18 در فرانسه پيشروي ميكند. عباسي با اشاره به نحوه ايجاد رمانتيسم خاطرنشان كرد: با انقلاب فرانسه، تغييراتي پيش ميآيد كه سبب به وجود آمدن رمانتيسم ميشود، رمانتيسم شكلديگري از باروك است و رمانتيسمها همان باروكها هستند كه قوانين را به صورت ديگري اصلاح و بيان كردند. عباسي با بيان عقيده رمانتيسمها ابراز داشت: رمانتيسمها طرفدار انقلاب فرانسه بودند و قصد داشتند بين واقعيت و ايدهآل اتحاد و رابطه برقرار كنند، كه موفق به آن نشدند و عدهاي از آنها سمبوليسم شده و واقعيت را كنار گذاشته و به ايدهآل پناه ميبرند و گروه ديگر هم رئاليسم شده و ديگر به ايدهآلها كاري ندارند؛ شكل افراطي رئاليسم همان ناتوراليسم است؛ عده ديگر ادبيات را فقط براي خود ادبيات ميخواهند و ناتوراليسمها همان كلاسيسمها هستند چرا كه به فرم اهميت ميدهند. وي در ادامه خاطرنشان كرد: در قرن 20 مكتب سمبوليسم و پارناسيسم از قرن 19 باقيمانده خود را نشان ميدهد و در ادامه دادائيسم و سورئاليسم و فلسفه پوچگرايي را شاهديم كه يك مكتب نيست بلكه يك عقيده است. عباسي با اشاره به نام باروكها اظهار داشت: باروكها براي زيبايينويسي به ادبيات يونان كاري نداشتند و عقيده داشتند به فرهنگ خودشان و مذهب مسيحيت رجوع كنند و قهرمانهاي آنها ديگر متعلق به يونان باستان نبودند، بلكه قهرمانهاي ملي خود فرانسه بودند و در ابتداي قرن 20 بازگشت به گذشته و يونان را شاهد هستيم و تيترهاي اثر آلبرت كامو نشاندهنده انديشه كلاسيك است. وي ادامه داد: در قرن 20 سمبوليسم و پارناسيسم آغاز ميشود و تا ابتداي قرن 21 وجود دارد، ابتداي قرن 20 سال 1914 تا 1900 با عصر طلايي آغاز ميشود و در سال 1914 با شروع جنگ جهاني اول عصر طلايي از بين ميرود كه اين جنگ تا سال 1918 به طول ميانجامد و سالهاي 1932 تا 1918 سالهاي ميان دو جنگ رخ ميدهد و از 1945 تا 1939 جنگ جهاني دوم تمام ميشود كه در اين فاصله آلبرت كامر و ژان پل سارتر را مشاهده ميكنيم و بين دو جنگ دادائيسم و كمي بعد از آن سورئاليسم رخ ميدهد. عباسي با بيان علت ناميدن عصر طلايي در سالهاي قبل از جنگ جهاني اول تأكيد كرد: به علت ثبات سياسي و اقتدار نظام جمهوري حاكم، پيشرفت در عرصههاي اقتصادي، شكوفايي و نوآوري در زمينههاي صنعتي و توسعه ابزارهاي ارتباط جمعي كه جملگي آيندهاي اميدبخش و لذت بخش را نويد ميدادند باعث ناميده شدن اين دوره به عصر طلايي شد. وي در اين راستا ادامه داد: در اين دوره "فرويد " و "نيچه " همه چيز را زير سوال ميبرند و انسان در اينجا به خود مغرور ميشود كه همه چيز را ميدانم كه فرويد ميگويد: "تو از نيمي از وجود خود كه بخش ناخودآگاه است بيخبري پس چگونه ادعاي شناخت تمام دنيا را داري "، كه كمكم فلسفه و انديشههايش زير سوال ميرود و بعدها در سورئاليسمها از فرويد الهام ميگيرند. عباسي در ادامه با بيان نام نويسندگان اين دوره ابراز داشت: در رمان نويسي بايد از موريس بارس، آناتول فرانس و رومن رولان نام برد كه جملگي به واسطه حضور در عرصه فعاليتهاي سياسي مرتبط با نهضتهاي ايدئولوژيك زمان خود چهرههاي ماندگار و شاخص آن روزگار شناخته شدند. وي در اين راستا ادامه داد: بارس از متفكران متكبر دوران خود به شمار ميآمد و اغلب آثار ادبي را در راستاي ترويج سنتهاي ملي و خانوادگي و نيز دفاع از ارزشهاي اخلاقي نگاشته است، يك نوع كلاسيك است كه در اصل ريشه در هويت دارد. وي با اشاره به نام آناتول فرانس افزود: آناتول فرانس از نمايندگان سوسياليستي عصر خود و نماينده چپيها بود؛ آثار او به خصوص بعد از ظهور انقلاب 1917 روسيه به خاطر اهميت دادن به تعهد ايدئولوژيك و مسئله تعهد كمكم خود را نشان ميدهد اما پارناسينها به هيچ وجه به مكتب تعهد كاري ندارند و هنر را فقط براي هنر ميخواهند. وي در ادامه با اشاره به نام برجستهترين چهره ادبيات اين دوره تصريح كرد: برجستهترين چهره ادبيات اين دوره رومن رولان بود، او پيش از اينكه به نويسندگي روي آورد در دانشگاه سوربون تاريخ موسيقي تدريس ميكرد؛ اما مطالعات فراوانش در اين عرصه وي را به نگارش زندگينامه شخصيتهاي بزرگ هنري سوق داد و به بيوگرافي هنرمنداني چون ميكل آنژ، تولستوي را به رشته تحرير درآورد. عباسي با اشاره به دهه دوم قرن بيستم تاكيد كرد: يكي از ويژگي ادبيات اين دوره آن است كه ادبيات كمتر در خدمت جريانهاي سياسي و افكار حزبي خاص قرار گرفت و تقريبا از حالت متعهد خارج ميشود و در قلمرو شعري با الهام گرفتن از شعر شاعران كهن و نيز شاعران سمبوليسم قرن 19 ، به جاي تفكر شاعرانه، شعري متفكرانه آفريد كه كمتر ماحصل طبع ذاتي و خودجوش بود؛ بلكه نتيجه ذهني نظام يافته و تربيت شده و ممارستي پيگير بود. وي در ادامه بيان كرد: با جنگ جهاني اول اين پرسش در ذهن نويسندگان ايجاد ميشود كه علت اين مشكلات در كشور چيست كه آنها ارزشهاي حاكم در اين كشور را مقصر ميدانند به همين دليل سعي ميكنند تمام ارزشهاي حاكم را زير سوال ببرند البته به شكل افراطي هم اين عمل رخ ميدهد. وي با بيان ويژگي سورئاليستها و دادائيسمها افزود: تحريك كردن مخاطب يكي از ويژگيهاي اين دو سبك است و دادائيسمها به صورت افراطيتر نزديك كردن مخاطب را پي ميگيرند؛ در واقع سورئاليستها شكل تلطيف يافته دادائيسمها هستند، بنابراين زبان را هم زير سوال ميبرند و قصد دارند زبان جديدي را به وجود آورند و دادائيسمها سعي ميكنند براي نوشتن متن ادبي كاملا در ناخودآگاه قرار بگيرند مسئلهاي كه ريشههاي آن را نزد سورئاليستها خواهيم ديد كه به آن نوشتار اتوماتيك ميگويند؛ يعني هر چه كه به ذهن آمد بنويسند حتي كلمه دادا را هم به صورت تصادفي انتخاب كردند و اينها با تعقل پيش نميروند و اين مكتب به دليل اينكه manifess نميتواند ارائه دهد پايدار نمانده و بعد از مدتي رهبران اين گروه سعي ميكنند يك manifess ايجاد كنند به همين دليل سورئاليسم شكل ميگيرد. عباسي در اين راستا تأكيد كرد: دادائيسمها تمام ارزشها را زير سوال ميبرد؛ يكي از ويژگيهاي آنها شك كردن به همه مسائل بود، دادا حتي به خودش هم شك كرد، البته اينان يك نگاه فلسفي دارند مانند كاري كه دكارت كرد، دكارت حضور خود را در جهان به اين صورت نشان ميداد كه اينان هم بر اين صورت ميخواهند حضور خود را نشان دهند. وي در ادامه اظهار داشت: سورئاليستها تلاش ميكنند داخل ناخودآگاه انسان شده و به عقدههاي رواني دست بزنند، چرا كه در اين عقدههاي رواني پيام وجود دارد و تلاش ميكنند به هر نحوي به عقدههاي فردي و جمعي برسند و يكي از ويژگيهاي سورئاليستيها ورود به رويا است و سورئاليسمها ادامه دهندگان تفكر دادائيسم هستند و نوع تفكر آنها به پوچي ميرسد و نوع ديگر از ويژگيهاي كاري آنها تحريك كردن است و در مورد مسائل سياسي به تعهد اهميتي نميدهند. عباسي با اشاره به ايراد ديگران به كامو خاطرنشان كرد: ايرادي كه بر او ميگيرند اين است كه او ادعا ميكند متعهد است اما اثر «بيگانه» او جزء اثرهاي ادبيات متعهد درجه صفر دارد. انتهاي پيام/و
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 149]