واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
طوطي و بازرگان نويسنده : دکتر سيد حسين واعظي (استاديار و عضو هيأت علمي دانشگاه) شايد با داستان طوطي و بازرگان که در مثنوي مولوي هم به آن پرداخته شده است به انحاء مختلف آشنا شده باشيد ، با اين مضمون که بازرگاني طوطيي خوش نوا داشت و به او عشق مي ورزيد ، روزي قصد عزيمت به هند نمود و در اين راستا به پيشنهاد او هر يک از اطرافيان تحفه تمنا کردند تا نوبت به طوطي رسيد ، او گفت اگر در سرزمين هند دوستان مرا ديدي به آنها بگو اين رسم وفا نيست که شما درآزادي و خرمي باشيد و من مهجور در قفس ، بازرگان نيز با ارسال پيغام او به مرغان هند با کمال ناراحتي و پشيماني شاهد افتادن و ( به ظاهر ) مردن يکي از آن مرغان گرديد . حين بازگشت از سفر هداياي هر يک را عطا نمود تا نوبت به طوطي رسيد ، بازرگان ضمن ابراز تأسف خويش واقعه را تشريح کرد و آن طوطي نيز برخود لرزيد و ساقط شد ، بازرگان در اوج پشيماني در قفس گشود و طوطي به ظاهر مرده را بيرون انداخت ولي طوطي که نمرده بود ، پر گشود و به سوي ديگر مرغان پرواز کرد . بالاجمال آنچه در اين داستان منظور است ، موت اختياري است . بازرگان : انسان معامله گر و تاجر و دنياطلب است . معامله گري در ادبيات عرفاني مطرود و نوعي خودخواهي است ، زيرا بيش از آنکه خدا را بخواهد خود را خواسته است . عبادات منهاي عرفان را مي توان از اين سنخ شمرد ، زيرا گويي همه حتي خدا را واسطه قرار مي دهد تا به منابع و رفاه خود که همانا بهشت است برسد ، برخلاف عابد عارف که همه چيز حتي بهشت را واسطه قرار داده تا به خدا رسد . طوطي : فرد سالک يا عارف را گويند و يا نفس انسان طالب کمال را که درصدد پرواز به سوي مأواي اصلي خويش در عالم ملکوت است . اصولاً پرنده در ادبيات عرفاني اشاره به عارف دارد و مشهور است که « الزاهد سيار و العارف طيار » زاهد رونده و عارف پرنده است و لذا غالباً داستانهاي عرفاني که از زبان پرندگان سخن مي گويد بيانگر اسرار عرفاست . با اين وصف فرد سالک در بند دنيا (يا نفس انسان سالک در بند تن ) که همان طوطي در بند قفس بازرگان است براي رهايي خود از اين بند بايد مجاهده و سلوک نموده و رياضت کشد . پس استفاده از راهها و وسايل مختلف از جمله هدايت طوطيان هند براي او لازم مي باشد و الا در همين قفس تن يا دنيا محبوس و مهجور خواهد ماند . قفس : منظور دنيا ، تن و يا هر امر وابسته کننده ديگري که مانع پرواز شود . روح و نفس فرد سالک ، طالب منزل اصلي خويش و مهمان در اين دنيا و درصدد کسب وسايل جهت صعود به عالم خويش که همان ملکوت است بوده و به قول مولوي : « مرغ باغ ملکوتم نيم از عالم خاک چند روزي قفسي ساخته اند از بدنم » طالبان قفس دنيا و جسم با افق کوتاه ديدشان محروم از لذتهاي جاويد و جوار قرب حضرت حق بوده و دل به دانه ها و لذتهاي پست بسته و محروم از کمال حقيقي هستند . طوطيان هند : منظور عرفاست ، فرد سالک ( همان طوطي در بند بازرگان ) براي رهايي خويش از قفس تن ( دنيا ) با هدايتهاي شيخ و مراد و واصل ( طوطي هند ) بايد طي طريق نمايد ، به قول حافظ شيرين سخن : « طي اين مرحله بي همرهي خضر مکن ظلمات است بترس از خطر گمراهي » بر اين اساس طوطيان هند ( که همان عرفا هستند ) به طوطي در قفس ( که همان نفس انساني يا انسان طالب کمال است ) آموختند که چگونه خود را از قفس تعلقات برهاند . هندوستان : سرزمين عرفاست اين سرزمين مشهور است به مرتاضان و عارفان و تارکان دنيا و سابقه اي ديرينه در اين مسير دارد بر همين اساس داستان اشاره به هند نموده است . آزادي و رهايي : آزادي و رهايي واقعي در سراي ديگر است و لذا هر چه افق ديد انسان از اين عالم بالاتر رود به درک از آزادي بيشتر نايل گردد زيرا با اتصال به بالا ، سعه وجودي بيشتري يافته و دامنه ي عمل نيز بيشتر مي گردد . بر همين اساس عرفاي واصل از قيود ماديت و دنيوي آزادند بر خلاف انسانهاي در بند تعلقات که غالباً مهجور و رنجور مي باشند ، به قول بودا : اشکهايي که انسانها در اين دنيا ريخته اند از آب درياها بيشتر است . موت اختياري : عرفا با استناد به قول منسوب به نبي (ص) «موتوا قبل ان تموتوا » قائل به موت اختياري هستند . بدون شک منظور خودکشي و مردن معروف نزد عامه نيست ، بلکه منظور ايجاد آمادگي براي تحقق چنين مرگي است ، زيرا که به موجب مرگ بالاجبار انسان بايد دنيا و متعلقات آن را ترک نموده و عازم سفر برزخ و به دنبال آن آخرت گردد و با اين انتقال است که از دنيا رفع تعلق شده و چشم بر اسرار عوالم ديگر گشوده مي گردد ، حال با موت اختياري است که انسان مي تواند با اختيار خود اين گسستگي از دنيا و انتقال به عقبي را زودتر يافته و با بستن چشم از جاذبه هاي دنيايي چشم به جاذبه هاي ملکوتي و جبروتي بگشايد ، در اين حالت است که وسعت ديد يافته و نگرش او بر عالم مادي و جسمانيت و ديگر امورات عوض خواهد شد و لذا همچون افراد با تجربه ، ناظر بر دنيا خواهد بود و در اين حالت است که همه چيز از جمله دنيا را وسيله مي انگارد براي وصول به حق و حقيقت . منبع:مجله راه موفقيت شماره 13 /س
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 812]