تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 10 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):نيت خوب صاحب خويش را به بهشت مى برد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1836117623




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

پيشينه‏ي تاريخي و اداري وقف در عراق


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
پيشينه‏ي تاريخي و اداري وقف در عراق
پيشينه‏ي تاريخي و اداري وقف در عراق نويسنده: محمد حسن معصومي و سيد محمد بحرالعلومي مقدمه اين مقاله با عنوان «الوقف في العراق: تاريخيا و اداريا» در چهارمين همايش از سلسله همايش‏هاي گفت و گو ميان مسلمانان با عنوان «اهميت اوقاف اسلامي در جهان امروز» که از تاريخ 13 تا 15 صفر 1417 هجري مطابق با 30 ژوئن تا 2 ژوئيه 1996 ميلادي در لندن برگزار شد ارائه شده است. حمد و سپاس خداي را سزاست که پروردگار جهان است و درود بيکران بر سرور مخلوقات حضرت محمد (ص) و خاندان گرامي و ياران پاکش باد. نياز قشرهايي از مردم به منبع درآمدي که تا اندازه‏اي نيازمنديهاي ضروري آنها را برآورده نمايد، فلسفه‏ي وضع قانون وقف در اسلام است، تاريخ گذشته نشان مي‏دهد که پديده‏ي وقف، خيلي وقت پيش از اسلام نيز وجود داشته است، از اين رو يکي از افرادي که در زمينه‏ي وقف نوشته‏اي دارد، ادعا مي‏کند که اين مسأله در شرايع آسماني زمان حضرت ابراهيم نيز شناخته بوده است. من با مطالعه‏ي برخي مباحث مربوط به وقف، ملاحظه کرده‏ام همگي از گذشته‏هاي دور اتفاق نظر دارند که انگيزه‏ي وقف کمک به مردم مستمند و مستضعف جامعه است، و معناي واژه‏ي وقف نيز همين را مي‏رساند چرا که در لغت مقصود از «وقف» اختصاص دادن يا قرار دادن غلات يا زمين يا ملک براي نفع و مصلحت گروهي از مردم است. پيش درآمد تعريف وقف واژه‏ي وقف «وقف» مصدر «وقف» است و معناي آن اختصاص دادن است، مثلا مي‏گويند: «حبست الدار علي المساکين» يعني خانه را به مستمندان اختصاص دادم، و «الحبس» جمع «الحبيس» است، و اين شامل همه چيز از قبيل زمين و نخل و تاکستان و مستغلات مي‏شود که اصل آنها براي هميشه وقف و سود بهره‏ي آن براي تقرب به خدا در راه خير مصرف مي‏شود. ابن‏منظور معناي «تحبيسه» را اين گونه توضيح مي‏دهد که به ارث گذاشته نمي‏شود و بخشوده نمي‏شود اما اصل آن را نگه مي‏دارند و بهره‏اش در راه خير مصرف مي‏شود (1) وقف در کتاب و سنت در قرآن اصطلاح صريحا نيامده است و فقط با اصطلاح صدقه در آيه‏ي شريفه‏ي «انما الصدقات للفقراء» (2) و ديگر آيات هم معنا به آن اشاره شده است، البته بنا به قولي که مي‏گويد وقف نيز نوعي صدقه است (3) همين طور اصطلاح رايج «وقف» در احاديث پيامبر نيز نيامده است، و صرفا به نام «التحبيس» و «التسبيل» وارد شده است، مانند حديث «حبس و سبل الثمرة» (4) و معني تحبيس الأصل، به ارث نگذاشتن آن و عدم تصرف و در عين وقف مثل فروختن يا بخشيدن آن و يا رهن و اجاره و عاريه دادن شي‏ء موقوفه و از اين قبيل است و تسبيل المنفعة مصرف کردن سود و بهره‏ي وقف به صورت بلاعوض در ممل يا موردي است که واقف تعيين کرده است (5) بر اين اساس سبل ضيعته يعني آن را در راه خدا مصرف کرد. و اين با معناي لغوي که نگه‏داشتن (اختصاص دادن) اصل و بخشيدن بهره است تفاوتي ندارد. وقف نزد فقهاي شيعه‏ي اماميه فقهاي شيعه وقف را اين گونه تعريف کرده‏اند: «وقف عقدي است که نتيجه‏ي آن، نگه‏داشتن اصل و اطلاق بهره است» (6) صاحب جواهر از فقيهان بزرگ اماميه (متوفاي 1266) به استناد حديث نبوي ياد شده تبديل کلمه‏ي «الاطلاق» را به «التسبيل» شايسته‏تر مي‏داند. وانگهي تعبير «تسبيل» مبناي بهتري براي اراده‏ي مفهوم وقف است تا اطلاق، زيرا تسبيل که از صدقات است مفهوم قربت را نيز در خود دارد (7) گاهي نيز وقف با اصطلاحاتي همچون حبست اختصاص دادم و سبلت بهره را بخشيدم و تصدقت صدقه دادم، مي‏آيد و کساني که قايل به تحبيس (اختصاص دادن) و تسبيل (بخشيدن بهره) هستند به حديث پيامبر (ص) که پيش از اين ذکر شده استناد مي‏کنند. و کساني که قايل به «صدقه» هستند نيز به روايت پيامبر در اين مورد استشهاد مي‏جويند که فرموده است: «اذا مات ابن آدم انقطع عمله الا من ثلاث: صدقة جارية أو علم ينتفع به او ولد صالح يدعوله» (8) يعني: وقتي آدميزاد مي‏ميرد همه‏ي اعمالش جز سه عمل پايان مي‏يابد: صدقة جاريه دانشي که از آن بهره گرفته شود و فرزند نيکوکاري که برايش دعا کند. و نيز به اين فرمايش امام علي (ع) استشهاد مي‏کنند که فرمود «الصدقة، و الحبس ذخيرتان، فدعوهما ليومهما» (9) يعني: صدقه و حبس (نگه داشتن اصل چيزي براي رسانيدن سود آن به نيازمندان) دو ذخيره هستند، آن دو را براي روز خودش واگذاريد. همين طور روايات چندي از امامان معصوم رسيده که در آنها وقف به معني صدقه آمده است، از جمله‏ي آنها روايتي است از امام جعفر صادق (ع) که مي‏فرمايد: «تصدق رسول الله (ص) بأموال جعلها وقفا و کان ينفق منها علي أضيافه» (10) يعني: رسول اکرم (ص) اموالي را که وقف کرده بود، صدقه دادند و از آن براي ميهمانانش خرج مي‏کردند. در هر صورت واژه‏ي صريح و روشن مربوط به وقف «وقفت» است، و ساير نامها به قرينه بر آن دلالت دارند (11) وقف نزد امت‏هاي پيشين برخي منابع ذکر مي‏کنند که وقف نزد امت‏هاي گذشته شناخته شده بوده است، يعني از زماني که پرستش و عبادت وجود داشته است، مردم املاکي را وقف مي‏کردند و پرستش‏گاه قرار مي‏دادند (12) مسأله‏ي وقف به پرستش گاهها محدود نشده است، زيرا ملاحظه مي‏کنيم «بنوت» يکي از حکام نوبي‏ها (نوبه) در روزگار رامسس چهارم زميني را اختصاص داده بود تا هر سال از ثمره و محصول آن گوساله‏اي بخرند و براي روح او قرباني کنند (13) پژوهشهايي که در رابطه با شناخت امور خيريه در تاريخ گذشته صورت گرفته نشانگر آن است که وقف نزد يونانيان باستان نيز وجود داشته و آنها در برخي شهرهايشان زميني را براي برپايي مراسم ديني و مذهبي وقف مي‏کرده‏اند. (14) همين طور رومي‏ها در دوران جمهوريت و پس از پيدايش آيين مسيحيت، تشکيلات مترقي‏تري يافتند، بدين ترتيب که دولت روم فردي را مأمور کرد تا پيوسته بر اجراي شرايط تعيين شده از سوي وقف کنندگان نظارت داشته باشد. (15) و از اينجا معلوم مي‏شود که وقف نزد رومي‏ها نيز وجود داشته است اما پس از پيدايش مسيحيت سازمان و اداره‏ي کاملتري يافته است. در دوره‏ي جاهليت نيز عرب‏ها پرستش گاهها و معابدي داشته‏اند و در آنها جاي مخصوصي وجود داشته که هدايا و نذورات پرستش گاه و معبد و غلات موقوفه‏ي آنجا را در آن اماکن و جاهاي مخصوص انبار مي‏کرده‏اند (16) اما در مورد وقف بر فرزندان (ذري) گفته شده است که در مصر باستان وقف از نوع نگهداري عين مال و غير قابل تمليک و تملک بودن آن وجود داشت که بهره‏ي عين مال را براي خانواده و فرزندان و پس از ايشان براي فرزندان آنها در نظر مي‏گرفته تا ايشان از سود آن بهره ببرند بي‏آنکه يکي از آنها بتواند در آن عين چنان تصرفي داشته باشد که مالکيت او را بر آن ثابت کند. همچنين شرط مي‏کرده‏اند که اداره‏ي عين مال وقف شده را پسر بزرگ هر طبقه بر عهده داشته باشد، همين طور اين موقوفات ضمن عقدها (قراردادهايي) برقرار مي‏شد که در آن به عدم جواز تصرف در عين تصريح مي‏شده است (17) رومي‏ها نيز به نظام نگهداري اصل مال (وقف) براي فرزندان (الحبس الذري) از طريق وصيت پايبند بودند. گر چه اين نظام مربوط به يک طبقه (نسل) بود اما اين طبقات (نسل‏ها) بيشتر شدند تا اينکه کار اين نوع وقف به فلج شدن وضع اقتصادي و اجتماعي انجاميد و زماني که امپراتور کنستانتين - امپراتور روم شرقي که پايتختش بيزانس يا همان آستانه بود - در قرن ششم ميلادي يعني پيش از ظهور اسلام به قدرت رسيد، قوانين او در سراسر امپراتوري که مصر و شام را نيز شامل مي‏شد اجرا مي‏گرديد. سرانجام امپراتوري روم از اين وقف براي فرزندان (وقف ذري) آسيب ديد، لذا مقرر شد محدود به زمان خاص و چهار طبقه (نسل) معين باشد، تا پس از آن ملک آزاد شده‏ي نسل‏هاي بعدي شود (18) اين نوع وقف (وقف فرزندان) براي چند نسل در اروپا ادامه يافت، گاهي به نام «استخلاف» يعني بر مال خويش جانشين قرار دادن، و زماني به نام «ارشديت» يعني وقف بخشي از دارايي اشراف براي بزرگ خاندان به منظور تأمين هزينه‏اي که سمت بزرگ خاندان بودن در بر داشت. اين سمتي بود که بزرگ خاندان، از بزرگ پيشين به ارث مي‏برد. به هر حال اين وضعيت در اروپا در دوران پادشاهان و تزارها ادامه يافت، تا جايي که دولت‏ها آسيب‏هاي اين نظام وقفي را حس کردند و لذا آن را محدود به طبقات (نسل‏هاي) معيني نمودند تا بعدها ملک آزاد شود. هنگامي که انقلاب کبير فرانسه پيش آمد، اين نظام را با مصوبه‏ي صادره در تاريخ 14 اکتبر 1792 منسوخ کرد و سپس با برقراري نظام اشرافيت در دوران حکومت ناپلئون اول، نظام ارشديت مجددا معمول شد اما بعدا با قانون 11 / 3 / 1949 از بين رفت (19) از نمونه‏هاي محدودي که از نظام وقف در ميان ملت‏هاي پيش از اسلام ارائه داده شد، روشن مي‏شود که وقف در هر دو شکل وقف خيريه و وقف بر فرزندان وجود داشته و متداول بوده است. وقف در اديان آسماني منابع نشان مي‏دهد که وقف در اديان آسماني وجود داشته است، در واقع تاريخ انديشه‏ي وقف به حضرت ابراهيم (ع) برمي‏گردد، به طوري که اوقاف او همچنان موجود و شناخته شده است. (20) ابراهيم خليل (ع) ايمان خود را عملي نموده بود و هر کجا اقامت مي‏گزيد قربانگاهي براي پروردگار با پا مي‏نمود و يک دهم از آنچه به دست آورده بود تقديم مي‏کرد (21) برخي منابع تاريخي ذکر مي‏کنند که يهوديان در آغاز زندگي خويش به شکل گروههاي کوچنده و قبايل متعددي بوده‏اند که در جاي معيني استقرار نداشته‏اند، و ازاين رو پرستش گاه آنها در خيمه‏اي بر پا مي‏شده است و به هر کجا کوچ مي‏کردند و يا هر جا فرود مي‏آمدند، آن را با خود مي‏بردند، به علاوه هر قبيله در مورد پرستش‏گاه و داد و ستد شيوه‏ي خاص خود را داشت. دکتر جواد علي پديده‏ي اهتمام به پرستش گاههاي جابه‏جا شونده‏ي يهوديان را ريشه‏يابي مي‏کند و مي‏گويد: «براي چادرنشينان آسان نبوده که شکل اين پرستش گاه را تغيير دهند و پرستش‏گاه ثابتي را برگزينند زيرا آن را نوعي بيرون شدن از سنت گذشتگان مي‏دانستند از اين رو عبراني‏ها پرستش‏گاه ثابتي که سليمان بر پا کرده بود، از اين جهت نپذيرفتند که آن را نوعي کنار گذاشتن خيمه‏ي مقدس تلقي مي‏کردند، خيمه‏اي که هنگام کوچ، معبد قديمي آنان بود. از اين گذشته چادرنشينان (اهل باديه) قومي کوچ نشين بودند و کساني که چنين معيشتي دارند، نمي‏توانند پرستش‏گاه ثابتي داشته باشند، چرا که در چنين صورتي بايد هر کجا مي‏روند بت و تنديس‏هاي آن پرستش گاه را با خود ببرند. البته منابعي که بنده در اختيار دارم اشاره‏اي به وقف (با اصطلاح فعلي) در نزد يهوديان ندارد، اما ترديدي نيست، اماکني که براي مراسم مذهبي‏شان آماده شده بود، وقف پرستش و مختص اين هدف بوده است و همه امکانات لازم براي تداوم آنها نيز مهيا شده بود. (22) در مورد مسيحيت نيز به همين ترتيب بوده که آنها نظام ويژه‏اي براي پرستش گاههاي خود و براي آموزش و ارشاد داشته‏اند و اين نظام ويژه که نظام کلي کليسا و از سنت‏هايي گرفته شده بود که پدران کليسا از سرآغاز پيدايش نصرانيت به آن عمل مي‏کردند، به طوري که به صورت قوانين عمومي درآمده بود. از اين رو نصراني‏ها پرستش گاهها و اماکن و اوقاف خود را دارند و داراي چنان تسلطي بر پيروانشان هستند که گاهي از سلطه دولت‏ها نيز بيشتر است (23) همچنين پژوهش‏هاي مربوط به امور خيريه در سرزمين‏هاي مسيحي نشين نشان مي‏دهد که براي پناهگاهها، مدارس، بيمارستانها و ديرها و پرستش‏گاهها موقوفاتي وجود داشته و اين موقوفات تا قرن هفدهم ميلادي يعني تا دوران حکومت لويس سيزدهم يک سوم مساحت فرانسه را دربر مي‏گرفته است و فقط با انقلاب فرانسه است که اين وضع تغيير مي‏کند، به طوري که با آمدن انقلاب اين موقوفات جزو اموال دولت شمرده مي‏شود، اما دولت بعدها ناچار مي‏شود نظام موقوفات خيريه را به نحوي وضع کند که ميان برنامه‏هاي خيريه و مصلحت عمومي مردم سازگاري ايجاد کند (24) و اما در اسلام، از امام جعفر صادق (ع) روايت شده است که فرمود: «ان رسول الله (ص) تصدق بأموال جعلها وقفا و کان ينفق منها علي أضيافه» (25) يعني: رسول اکرم (ص) اموالي را که به عنوان وقف قرار داده بودند، صوقه مي‏داد و از آن براي ميهمانانش خرج مي‏کرد. همين طور از امام محمد باقر (ع) روايت شده است که فرمودند: «ان رسول الله مر برجل يغرس غرسا في حائط له، فوقف عليه فقال: ألا أدلک علي غرس أثبت أصلا... - الي أن قال - فقال الرجل: أشهدک يا رسول الله أن حائطي هذا صدقة مقبوضة علي فقراء المسلمين من أهل الصفة» (26) يعني: روزي رسول الله (ص) بر مردي گذشتند که در باغش نهالي مي‏کاشت، حضرت کنار او ايستاد و فرمود: «مي‏خواهي نهالي را به تو نشان دهم که بنياد ثابت‏تري داشته باشد؟» - تا آنجا که فرمود - آن مرد گفت: «اي رسول الله تو را گواه مي‏گيرم که اين باغ من صدقه‏اي براي نيازمندان مسلمان از صفه‏نشينان باشد». اين روايت مي‏افزايد که: آن گاه خداوند تبارک و تعالي آيه‏ي «فأما من أعطي و اتقي و صدق بالحسني فسنيسره لليسري» يعني: اما آنکه [حق خدا را] داد و پروا داشت و [پاداش] نيکوتر را تصديق کرد، به زودي راه آساني پيش پاي او خواهيم گذاشت، را نازل فرمود (27) و از امام صادق (ع) روايت شده است که فرمود: «قسم رسول الله (ص) الفي‏ء فاصاب امير المؤمنين عليا منه أرض فاحتفر فيها عينا فخرج منها ماء ينبع منها في السماء کهيئه عنق البعير، فجاء اليه ذلک البشير، فقال: بشر الوارث هي صدقة بتا بتلا (28) في حجيج بيت الله و عابري السبيل، لايباع و لايوهب و لايورث فمن باعها أو وهبها فعليه لعنة الله و الملائکة و الناس اجمعين لايقبل الله منه صرفا و لاعدلا و سماها ينبع» (29) يعني: روزي رسول اکرم (ص) غنايم را تقسيم مي‏کرد و در اين ميان زميني سهم علي (ع) شد، ايشان در آن زمين چاهي حفر کردند که آب آن به آسمان مي‏جهيد همچون گردن شتر، در اين ميان شخصي آمد و اين مژده داد، و امام فرمود: «وارثان را بشارت بده که اين چاه به طور کلي صدقه‏اي است براي حاجيان خانه‏ي خدا و رهگذران، قابل فروش يا بخشش نيست و نيز به ارث گذاشته نمي‏شود و هر که آن را فروخت و يا بخشيد لعنت خدا و ملائکه و همه‏ي مردم بر او باد و خداوند تبديل و همانند آن را از وي قبول نخواهد کرد. حضرت اين موقوفه را ينبع ناميد. و از امام صادق (ع) روايت شده است که فرمود: «ان رسول الله (ص) أوقف أرضا علي فاطمة (ع) منها: العراف و البرقة و الصافيه و مشربة ام ابراهيم و الحسني و الزلال و المنبت» (30) يعني: رسول الله (ص) زميني را وقف فاطمه (ع) کردند که شامل اين بخش‏ها بودند العراف، البرقه، الصافيه، مشربه‏ي ام‏ابراهيم، الحسني، الزلال و المنبت. و فاطمه زهرا (ع) دختر رسول اکرم (ص) وصيت کردند اين ملک‏هاي هفت گانه (31)از پدر بزرگوارشان محمد (ص) به دست آورده بودند. براي علي بن ابي‏طالب (ع) و پس از او براي حسن و سپس براي حسين و بعد از او براي زاده‏ي بزرگتر رسول الله (ص) باشد و براي آن، خدا و مقداد بن اسود و زبير بن عوام را گواه گرفت و علي بن ابي‏طالب نيز آن را نوشت (32) و گفته شده عمر بن خطاب زميني به نام ثمغ (33) در خيبر داشت. روزي خدمت پيامبر (ص) رسيد و عرض کرد: زميني دارم که هرگز بهتر از آن به دست نياورده‏ام مي‏فرماييد با آن چه کنم؟ پيامبر به او فرمود: «ان شئت حبست اصلها و تصدقت بها» يعني: اگر خواستي اصل زمين را نگه دار و با [ثمره‏ي] آن صدقه بده. و عمر سالها طبق سفارش حضرت عمل مي‏کرد تا اينکه عهده‏دار خلافت شد و وقف‏نامه‏ي آن را نوشت و در آن ذکر کرد که: اصل آن فروخته يا بخشيده نشود و به ارث نرسد و براي نيازمندان نزديکان، آزاد کردن بندگان، در راه خدا و ميهمانان، و براي در راه ماندگان مصرف شود، و ايرادي ندارد متصدي آن به نيکي از آن بخورد و يا دوستي غير مالدار را از آن بخوراند (34) و در سفارش (وصيت) امام علي (ع) مواردي هست که به روشني به اين نوع وقف اشاره دارد، حضرت مي‏فرمايد: «اين وصيتي است که بنده‏ي خدا علي بن ابي‏طالب اميرمؤمنان درباره‏ي دارايي خود بدان فرمان داده است، براي خشنودي خداوند تا او را به بهشت برد و در سراي امن خدو فرود آورد حسن بن علي به انجام دادن اين وصيت قيام کند خود از دارايي من هزينه کند آن سان که شايسته است و از آن انفاق کند آن سان که شايسته است اگر براي حسن حادثه‏اي پيش آيد و حسين زنده باشد او کار را بر عهده خواهد گرفت و وصيتم را مانند برادرش به انجام خواهد رسانيد، نصيب دو پسر فاطمه از صدقه‏ي علي همان مقدار است که ديگر فرزندان علي را. و اگر پسران فاطمه را براي اين کار تعيين کرده‏ام براي خشنودي خدا و تقرب به رسول اله (ص) و پاس حرمت و شرف خويشاوندي اوست و با کسي که اين کار را بر عهده دارد شرط مي‏کنم که اصل مال را همان گونه که هست باقي گذارد و از ثمره‏ي آن هزينه کند به شيوه‏اي که بدان مأمور شده و راهنمايي گشته است، ديگر اينکه نهالهاي نخل‏هاي آن قريه‏ها را نفروشد (35) تا به قدري فراوان گردند که شناختن نخلستان‏ها براي کسي که آنها را پيش از اين ديده است دشوار باشد (36) و از جابر بن عبدالله انصاري روايت شده که گفته است: از صحابه کسي داراي استطاعت مالي نبود مگر اينکه چيزي را وقف کرده بود (37) اقسام وقف از آنچه که در بررسي مسأله‏ي وقف در دوره‏ي پيامبر اکرم (ص) و خلفاي راشدين گذشت به روشني معلوم مي‏شود که وقف براي امور خيريه و وقف فرزندان در زمان پيامبر (ص) و در صدر اسلام وجود داشته است، گرچه وقف در آن زمان به صورت صدقه‏ي خالص و اختصاص کامل چيزي براي خيرات بوده است، اما با مراجعه به روايات دوران پيامبر و صدر اسلام - که در بحث پيشين گذشت - مي‏بينيم که آن روايات به روشني به وجود وقف خيريه اشاره دارند، همانند وقف رسول الله (ص) که از آن براي ميهمانانش هزينه مي‏کرد، و نيز همان طور که عمر با زمين خود موسوم به ثمغ عمل کرد و آن را براي بهره‏برداري نيازمندان و خويشان و آزاد کردن بنده و ميهمانان و همين طور در راه خدا وقف کرد. امام علي (ع) نيز چنين عمل کرد، آن گاه که تصريح نمود زمينش «ينبع» صدقه‏ي جاريه‏اي براي حاجيان خانه خدا و رهگذران باشد و فروخته يا بخشيده نشود. همين طور در مورد وقف بر فرزندان (38) پيش از اين اشاره شد که رسول الله (ص) زميني را وقف فاطمه (ع) کرد که ملک‏هاي هفت گانه ناميده شد و عبارت بودند از العراف، البرقة الصافيه، مشربه‏ي ام‏ابراهيم، الحسني، الزلال و المنبت... و فاطمه (ع) وصيت کردند که اين ملک‏ها را که از پدرش محمد (ص) به دست آورده‏اند براي علي بن ابي‏طالب و پس از او براي حسن و سپس براي حسين و نهايتا براي فرزند ارشد از اولاد رسول الله (ص) باشد. همين طور وصيت امام علي (ع) که پيش از اين به آن اشاره رفت به روشني اين نوع وقف را مورد تأکيد قرار مي‏دهد. به هر حال مي‏توان از اين روايات اين گونه استفاده کرد که وقف بر فرزندان در صدر اسلام وجود داشته است و اين نظريه را که اين نوع وقف بعد از دوره‏ي صحابه و در سرآغاز حکومت بني‏اميه پديد آمده است، رد مي‏کند و عايشه نيز اين تحول را دريافت و آن را ناپسند دانست. همان طور که شريح قاضي نيز آن را نادرست شمرده و مانع فرايض الهي در ارث مي‏داند (39) از آنچه گذشت معلوم مي‏شود که وقف به معناي دقيق خود با اين هدف در اسلام وضع شده است که ثمره‏ي آن «صدقه‏ي جاريه» به نفع مسلمانان باشد و نيازهاي ضروري ايشان را برطرف کند، و نيز براي مصون داشتن فرزندان از تنگدستي و به منزله‏ي تأمين اجتماعي آنهاست. وقف در عراق از لحاظ تاريخي و اداري بحث مختصر گذشته که اشاراتي داشت به تعريف وقف و چگونگي آن در شرايع قبل و بعد از اسلام درآمدي بود بر گفتار اساسي و ويژه‏ي اين همايش يعني «پيشينه‏ي تاريخي و اداري وقف در عراق» از اين رو بحث ما طي سه بخش خواهد آمد: وقف در دوره‏ي عباسيان سخن ما در اين فصل به دوره‏ي عباسيان اختصاص خواهد داشت زيرا عراق در دوره‏ي امويان جز کوفه و بصره شهرهاي بزرگ و معروفي نداشت، - البته در حد منابعي که بنده در اختيار دارم -، در مورد اين دو شهر نيز چيزي که نشان دهد. مساجد متعدد آنها موقوفاتي داشته‏اند نيافته‏ام از اين رو گفتار من از وقف در دوره‏ي عباسيان آغاز مي‏شود. و در عين حالي که نتوانستم وجود وقف اسلامي معروفي را پيش از دوره‏ي عباسيان نفي کنم ولي در حال حاضر [مدارکي] در اثبات آن ندارم. اميد است در فرصت ديگري موفق شوم اين بحث را تکميل کنم. از آغاز ظهور اسلام تا به امروز عراق موقوفات متعددي داشته که در گوشه و کنار اين سرزمين منتشر بوده است. بيشتر اين موقوفات خيريه بوده - آن طوري که منابع در دسترس من نشان مي‏دهد. - و اين بدان جهت است که عراق اماکن مقدس و مساجد مشهور فراواني دارد که دارد که مردم از همه‏ي کشورهاي اسلامي و عربي براي زيارت آنها مي‏آيند. در صدر اين اماکن مقدس مسجد کوفه (40)، مرقدهاي امامان اهل بيت (41)، قبور برخي اولياء الله و نيک مردان (42) هستند. مسلمانان موقوفات زيادي براي اين اماکن (مرقدها) وقف کرده‏اند به ويژه پس از به حکومت رسيدن آل بويه در بغداد، تشکيل دولت توسط ايشان در عراق در کنار حکومت بني‏عباس، بين سالهاي 447 - 334 ه، آنها که شيعه علي (ع) بودند مرقدهاي امامان اهل بيت (ع) در عراق را بنا کردند و بر آنها گنبدهاي باشکوهي ساختند. (43) همچنين کارهاي خيريه‏ي بيشماري انجام دادند از جمله اينکه کانال‏هايي را حفر کردند، پل‏هايي ساختند و بيمارستاهايي را بنا نمودند (44) در برخي از منابع آمده است که مقتدر عباسي (جعفر بن محمد) - خليفه‏اي که خلافت او با کشته شدنش در سال 320 ه به پايان رسيد - زمين‏هاي اطراف بغداد و نيز آبادي‏هايي را در سواد [جلگه‏ي حاصل خيز عراق [ وقف کرد و درآمد ساليانه‏ي آن را که حدود دويست هزار دينار مي‏شد به مخارج حرمين شريفين و [پاسداري] از مرزهاي اسلامي اختصاص داد (45) همان طوري که محمد بن علي معروف به «ابن‏مقله» در هنگامي که وزارت «راضي» [خليفه‏ي عباسي] را عهده‏دار بود، اقدام به جمع آوري عطايا و بخشش‏هاي مردم کرد، آن گاه همه‏ي اموالي را که به صور گوناگون به دستش رسيده بود در جهات خيريه صرف کرد. و در اين ميان بيست هزار دينار باقي ماند که با آن زمين [مزروعي] خريد و وقف «طالبين» (فرزندان ابي‏طالب) نمود (46) علي بن عيسي وزير مقتدر عباسي (متوفاي سال 334 ه) نيز موقوفات زيادي از املاک [مزروعي] سلطان را وقف کرد و ديوان ويژه‏اي موسوم به «ديوان البر» به اين کار اختصاص داد، و محصول آن را براي سر و سامان دادن به مرزها و حرمين شريفين قرار داد (47) زماني مادر مقتدر عباسي سعي کرد در برخي از اين زمين‏هاي وقف شده تصرف کند [به فروش برساند] ، اما قاضي ويژه‏ي آن [زمين‏ها] او را از اين کار بازداشت و پسرش نيز بر اين اساس که نمي‏توان موقوفات را فروخت با نظر قاضي موافقت کرد (48) همين طور عضدالدوله ديلمي، فناخسرو بن حسن بن بويه (متوفاي 372 ه) در سال 338 سومين بنا را بر مرقد امام علي (ع) برپا نمود. او اموال زيادي را صرف اين کارکرد و اوقافي را نيز براي اداره‏ي امور آن تعيين کرد (49) از ديگر اقدامات عضد الدوله در بغداد اين بود که بيمارستاني ساخت و موقوفات زيادي را به آن اختصاص داد، اما پس از گذشت يک قرن - يعني در سال 460 ه - اين بيمارستان خراب و اوقافش نيز دچار مشکلات شد. (50)همچنين معزالدوله، احمد بن بويه (متوفاي سال 356 ه) از سلاطين آل بويه در عراق در سال 355 ه بر ساحل رود دجله در بغداد بيمارستاني ساخت و موقوفات و املاکي را وقف آن کرد (51) همين طور منابع تاريخي مي‏نويسند که علي بن موسي معروف به سيد رضي (متوفاي سال 436) روستاي کاملي را وقف کرد، تا خيرات آن ويژه‏ي (تهيه‏ي) اوراق مورد استفاده‏ي فقها باشد با هدف تشويق کاتبان و علما تا آنها تأليفات (فقها) را تدوين کنند (52) مستنصر بالله عباسي نيز در سال 631 ه مدرسه‏اي در بغداد افتتاح کرد که آن را «المدرسة المستنصريه» ناميد. او براي تقويت اين مؤسسه‏ي علمي که فقه مذاهب چهارگانه حنفي، مالکي، شافعي و حنبلي در آن تدريس مي‏شد، اموال و املاک فراواني را وقف کرد تا درآمد آنها براي ادامه‏ي فعاليت اين مدرسه صرف شود. ذهبي مورخ معروف مي‏گويد: «من وقف‏نامه‏ي آن را در پنج جزء ديده‏ام که موقوفات آن، محله‏ها و مغازه‏هايي در بغداد و چندين دهکده بزرگ و کوچک بود و تصور مي‏کنم بهاي آنها نه صد هزار دينار باشد و من در همه‏ي دنيا هيچ وقفي را به اندازه‏ي آن سراغ ندارم، مگر موقوفات جامع دمشق که احتمالا گسترده باشد». ذهبي پس از ذکر نام دهکده‏ها و املاک (مزورعي) که وقف مستنصريه شده بود مي‏گويد: «افراد ثقه و قابل اعتمادي براي من نقل کرده‏اند که ميزان موقوفات آن در يکي از سالها به هفتاد و اندي هزار مثقال طلا رسيد» (53) از همه‏ي آنچه گذشت معلوم مي‏شود، که وقف خيريه در دوره‏ي عباسيان وجود داشته، و ديوان ويژه‏اي به آن اختصاص يافته بود که در آن زمان به اسم «دارالبر» شناخته مي‏شد، اسمي که علي بن عيسي وزير مقتدر عباسي بر آن نهاده بود. اين وضع در زمان مغولها دگرگون شد به طوري که مأمور خاصي براي آن تعيين شد تا متولي امور اوقاف در بغداد باشد و اين مأمور «صدرالوقوف» ناميده مي‏شد که بحث آن خواهد آمد. وقف پس از دوره‏ي عباسيان مغولها به دولت عباسيان خاتمه دادند و هولاکو وارد بغداد شد و در اول صفر سال 656 ه خليفه‏ي عباسي را به قتل رسانيد، طبيعي بود که سردار فاتح مغول براي اداره‏ي شهرها وزارتي ترتيب دهد، از اين رو که مؤيد الدين محمد بن علقمي آخرين وزير عباسي - و نخستين وزير مغولها به تعيين کارکناني براي اداره‏ي امور دولت کرد شهاب الدين عبدالله را به سمت اداره‏ي اوقاف عراق گماشت و او را «صدر الوقوف» ناميد (يعني در رتبه‏ي حاکم که امروزه استاندار ناميده مي‏شود) (54) اين انتصاب را مي‏توان تحولي در امر اوقاف در دوره‏ي مغولها به شمار آورد زيرا مسؤول ويژه‏اي تعيين شد تا امور اوقاف را در بغداد عهده‏دار باشد. برخي منابع تاريخي اشاره دارند که قاضي القضات نيز برخي اوقات اقدام به رسيدگي و اداره‏ي امور مربوط به وقف مي‏کرد، و کساني که وظايفي را عهده‏دار بودند مثل مدرس، امام، مؤذن و همين طور ناظران و از جمله متوليان وقف را مورد حساب قرار مي‏داد (55) به هر حال اداره‏ي امور اوقاف ميان دولت مردان و واليان بغداد و قاضي القضات دست به دست مي‏شد، تا اينکه در سال 662 ه نخستين اداره‏ي امور اوقاف تشکيل شد، اين تشکيلات تا اواخر دوران مغول‏ها و ترک‏ها يعني تا سال 941 برقرار بود، و در اين مدت دولت فرمان‏نامه‏هايي در مورد تدريس و امامت و اذان گفتن صادر مي‏کرد. (56) برخي مورخان مي‏نويسند خواجه نصير طوسي در سال 656 براي رسيدگي به اوضاع و احوال و بررسي امور اوقاف به بغداد آمد (57) عراق در دوران حکومت صفويه و عثماني دچار درگيريهاي فرقه‏اي بود. به محض اينکه يکي از اين دو ولت پيروز مي‏شدند، متناسب با عقيده و مذهب دولت غالب، خرابي و ويراني در وهله‏ي نخست متوجه مؤسسات ديني و قبور ائمه و اولياء الله مي‏شد. اين وضع ادامه داشت تا اينکه به حکومت صفويه در عراق به دست سلطان سليمان قانوني 941 ه / 1543 م پايان داده شد و در آغاز کار کوشيد توده‏هاي سني و شيعي عراق را آرام کند. او در اين راستا عتبات مقدس در کربلا و نجف کاظمين را زيارت کرد، و تعميراتي را روي آنها انجام داد، سپس به بغداد بازگشت و قبر امام ابوحنيفه و همين طور قبر شيخ عبدالقادر گيلاني را که صفوي‏ها ويران کرده بودند مجددا بنا نمود (58) اما اين سياست سازگاري سياسي ميان سني و شيعي توسط حکومت عثماني چندان دوام نيافت (59) خرابي و ويراني ناشي از درگيريهاي فرقه‏اي، صرفا محدود به تشکيلات زيربنايي مملکت نشد، بلکه افراد را نيز دربرگرفت (60) به طوري که مردم عراق گرفتار خشونت و بي‏رحمي توپخانه اين دو دولت شدند. مثلا براي دو طرف هيچ دشواري‏يي نداشت تا فتوايي به دست بياورند که ريختن خون ملتي بي‏دفاع را، گاه از ميان اهل سنت و گاه از ميان شيعيان، براي ايشان مباح کرده و ويراني آثار مقدس نزد دو طرف را بي‏اشکال بداند.(61) زماني که کارها براي دولت عثماني در بغداد استحکام و سامان يافت، اين دولت توجه زيادي به اوقاف مبذول داشت، به طوري که مرکزي را براي اوقاف عراق در آستانه - پايتخت دولت عثماني - داير و والي ترک بغداد را به عنوان بالاترين مرجع وقف عراق تعيين کرد(62) در آن زمان بسياري از موقوفات مصادره شد و ضمن اوقاف عمومي به ثبت رسيد (63) در اواخر دوره‏ي عثماني، اين دولت مديري را براي اوقاف در بغداد منصوب کرد که رياست اداره‏ي اوقاف در عراق مياني را عهده‏دار بود. وي کاتب و حسابداري نيز در کنار خود داشت. در دو ولايت بصره و موصل نيز اوضاع به همين ترتيب بود (64) در حالي که براي عتبات مقدسه در نجف و کربلا اداره‏اي که اوقاف فراوان عتبات مقدسه را اداره کند در نظر گرفته نشد، و اين وضع تا برپايي دولت ملي در عراق و پس از آن ادامه داشت. وقف از سال 1920 تا عصر حاضر در دهه‏ي دوم قرن بيستم عراق استقلال يافت و در سال 1920 نخست تشکيلات وزارتي برقرار گرديد که در بين آنها وزارتخانه‏اي نيز براي اوقاف در نظر گرفته شد، اما بعدها در سال 1929 به موجب قانون شماره‏ي 36 اين وزارتخانه منحل و اداره‏ي کل تبديل شد که وابسته به نخست وزيري بود. سپس کليه‏ي اختيارات و حقوق موجود در قوانين و مقررات مربوط به اوقاف و اداره‏ي آن به نخست وزير واگذار شد. در سال 1964 بار ديگر وزارت اوقاف به موجب قانون شماره‏ي 34 سال 1964 تشکيل شد و اين با توجه به گسترش حاصل در کارهاي اوقاف و نياز رسيدگي به امور از سوي شد. يک وزير بود، تا به طور مستقيم بر آن نظارت داشته باشد. وضع تا سال 1965 اين گونه بود تا اينکه بار ديگر وزارتخانه به موجب قانون شماره‏ي 143 درسال 1965 و به دليل صرفه‏جويي در هزينه منحل شد زيرا اوقاف بودجه‏ي مستقلي داشت و اين هزينه‏ي سنگيني براي دولت به بار مي‏آورد از اين رو همانند سابق تحت نظارت نخست وزير درآمد البته توأم با تشکيل «رياست دفتر اوقاف» به رياست فردي که در رتبه‏ي سرپرست وزارتخانه بود. در سال 1970 دفتر رياست اوقاف به دفتر رياست جمهور ملحق (وابسته) شد که اين به موجب مصوبه‏ي شوراي فرماندهي انقلاب به شماره‏ي 321 در تاريخ 29 / 3 / 1970 صورت مي‏گرفت، به موجب اين مصوبه رييس جمهور خود رييس عالي ديوان اوقاف و ناظر مستقيم بر اجراي قوانين و مقررات مربوط به اين تشکيلات بود، که طبق آن لازم بود صدور مقررات و دستورات و رهنمودها از سوي رييس جمهور يا از سوي کسي که رييس جمهور او مأمور کرده است باشد و اين طبق ماده‏ي نخست قانون ديوان اوقاف به شماره‏ي 44 سال 1970 انجام مي‏شد. شوراي عالي اوقاف پيش از اين مجلس شوراي اوقاف ناميده مي‏شد و اسم جديد خود را به موجب قانون منسوخ اداره‏ي اوقاف به شماره‏ي 107 سال 1966 پيدا کرد و پس از صدور قانون اصلاحي جديد اوقاف بعه شماره‏ي 64 سال 1966 به همين نام باقي ماند، اين شوراي عالي به موجب قانون اصلاحي شماره‏ي 50 سال 1969 به دو هيأت ديني و مالي تقسيم شد، سپس با قانون اصلاحي چهارم به شماره‏ي 167 سال 1970 به وضع اول خود بازگردانده شد. ماده‏ي 4 اين سازمان تصريح دارد که شوراي عالي متشکل است از رييس ديوان اوقاف، عضو دادگاه تمييز و دو تن از علماي بزرگ، رييس دانشکده‏ي امام الاعظم، دو تن از اقتصاددانان برجسته و کارشناس املاک (65) با توجه به وجود موقوفات شيعه در عراق و به ويژه موقوفات عتبات عاليات در نجف و کربلا و کاظمين و سامرا و مساجد تاريخي مانند مسجد کوفه و مسجد براثا در بغداد و قبور اوليايي همچون حضرت ابوالفضل العباس در کربلا و ديگر قبور مهم و مشهور که ماده‏ي بيست و هفتم از سازمان عتبات مقدس شماره‏ي 21 سال 1969 م نيز به آنها اشاره دارد و حکومت‏هاي آل بويه و صفويه و ديگر تاجران و ثروتمندان وقف عتبات کرده بودند که مقدار آنها نيز بسيار زياد است، از اين رو قانون اداره‏ي عتبات مقدس در سال 1966 وضع گرديد و اصلاحيه‏هايي نيز بر آن وارد شد که تصريح داشت به اختصاص دادن اداره‏ي مخصوصي براي عتبات مقدس، و اين نبود جز نتيجه درخواست‏هاي مصرانه‏ي جامعه‏ي شيعه در عراق، اما بازهم مشکل اوقاف حل نشد. به عنوان مثال در کربلا شهري که قبور مقدس امام حسين بن علي (ع) و برادرش ابوالفضل عباس و شهداي طف را در خود دارد، زمين‏هاي موقوفه‏اي که در اداره‏ي اوقاف به ثبت رسيده باشد ندارد بلکه برخي منابع اشاره دارد که موقوفات آن شهر از برخي منابع اشاره دارد که موقوفات آن شهر از برخي سراها و محله‏ها تجاوز نمي‏کند که اين در مقايسه با قبور ديگر اوليا در بغداد بسيار اندک است و اين معقول نيست. چنانچه در برخي منابع دقت کنيم خواهيم ديد که تا دهه‏ي چهل منبع حقوق خدام ضريح در کربلا اساسا مبتني نذورات زوار اين مرقدها بود، البته پيش از آنکه دولت حقوق ناچيزي براي ايشان در نظر بگيرد، وآنگهي چنانچه همه‏ي عايدات وقف در کربلا گردآوري شود براي ترميم مساجد و ديگر اماکن ديني اين شهر کافي نيست، همين وضع در نجف و کوفه و حله و ساير مناطقي که انبوه شيعيان در آنجا اقامت دارند نيز وجود دارد، حتي سنت تدفين اموات در قبرستانهاي بزرگ شهرهاي مقدس خود از منابع درآمد قابل توجه بود که اين نيز در اختيار عتبات قرار نگرفت، بلکه در بودجه‏ي انبوه و کلي اوقاف گم شد. خاتمه اين بود سيري کوتاه در ابعاد وقف در عراق - از جنبه‏ي تاريخي و اداري - به هر حال [اين سرزمين] به جهت داشتن آثار مهم ديني، تاريخي و باستاني ثروت انبوهي دارد که اولا از رهگذر وقف خيريه و ثانيا از رهگذر وقف بر فرزندان حاصل شده است و به طور کلي اهتمام و عنايت وقف کنندگان اين بوده است که وقف وسيله‏اي براي کمک به توسعه‏ي برنامه‏هاي خيريه و ذخيره‏اي براي حفظ مراکز ديني و باستاني از تباه شدن و از بين رفتن باشد. و به علاوه نوعي تأمين اجتماعي قشرهاي نيازمند همچون اولا واقف و همين طور نيازمندان و در راه ماندگان و مستضعفان جامعه باشد و با اينکه اداره‏ي امور اوقاف در گذشته شرايط دشوار و سختي را پشت سر نهاد و اين شرايط آسيب‏هايي به آن رسانيد که در برخي مراحل به اختلال کلي انجاميد، اما باز اين اميد وجود دارد که اين تشکيلات بشر دوستانه که منفعت عمومي دارد از خرابي و تباهي ناشي از هر سببي، مصون بماند. از اين جهت رسالت وقف بس عظيم است و وظيفه و کار آن نظارت و سرپرستي مؤسسات و بنيادهاي نيکوکاري و نظام خانواده و مصون داشتن کيان آن از خطر از هم پاشيدگي است، از اين رو اسلام به آن اهميت خاصي داده است و با احکام دين خود و با واجب کردن زکات و جز آن بر ثروتمندان از يک سو و ترغيب به انجام عمل خير و نيکوکاري و صدقه دادن به ويژه به دو قشر مستمند و مستضعف از سوي ديگر مردم را به انجام آن واداشته است «و اين رسيدگي و توجه در اعياد و مناسبت‏ها - و به ويژه در ماه مبارک رمضان - فزوني مي‏يابد به نحوي که طي آنها وقف کنندگان سعي مي‏کنند به مستمندان و افراد نادار و يتيمان و جويندگان علم رسيدگي کنند»(66) در پايان از خداوند بلند مرتبه مسألت دارم مخلصان از بزرگان اسلام را براي سعي و کوشش در آنچه که خير و صلاح مسلمانان و جامعه‏ي اسلامي است و ياري و مساعدت فرمايد. پي نوشت : 1- محمد بن مکرم بن منظور، لسان العرب، ماده‏ي «وقف و حبس» چاپ افست، ايران. 2- سوره‏ي توبه، آيه 11. 3- نظر سيد محمد کاظم طباطبايي يزدي (متوفاي 1337) اين است که: «وقف بخشي از صدقات است، زيرا وقتي صدقه گفته مي‏شود مراد از آن وقف است و بلکه در اخبار بيشتر با لفظ «صدقه» از آن تعبير شده و کمتر به لفظ «وقف» آمده گاهي نيز به مفهوم عامتر آن، از قبيل «تحبيس» و «سکني» و «عمري» و «رقبي» اطلاق مي‏شود و احيانا مراد از آن صدقه اصطلاحي است که تمليک آن به شخصي ديگر به قصد قربت است. گاهي نيز به هر دو قسم زکات اطلاق مي‏گردد. همان طور که قرآن مي‏فرمايد: «انما الصدقات للفقراء» پس وقف صدقه‏ي جاريه يعني صدقه‏ي مداوم و مستمري است - که در مقابل موارد ديگري که ذکر شد آمده است - و آن عبارت از نگه داشتن اصل و آزاد کردن منفعت آن است. ر. ک: سيد محمد کاظم طباطبايي يزدي، العروة الوثقي، 185 / 2، چاپ قم، ايران، کتاب فروشي داوري. 4- ميرزا محمد حسين نوري، مستدرک الوسائل، 47 / 14، تحقيق مؤسسه آل البيت (ع) لاحياء التراث، قم 1407. 5- ابن منظور، همان، ماده‏ي «حبس، سبل». 6- ر. ک: نجم الدين بن حسن هذلي، معروف به محقق حلي، شرائع الاسلام في مسائل الحلال و الحرام، 43 / 4، تحقيق مرحوم سيد عبدالزهراء خطيب، چاپ بيروت، دارالزهراء للطباعه و النشر 1988؛ محمد بن جمال الدين بن مکي عاملي معروف به شهيد اول، اللمعة الدمشقيه، 163 / 3؛ تحقيق سيد محمد کلانتر، چاپ نجف، چاپخانه الآداب 1967؛ و محمد حسن نجفي، معروف به صاحب جواهر، جواهر الکلام في شرح شرائع الاسلام، 3 / 28، چاپ بيروت، دار احياء التراث العربي، چاپ ششم. 7- نجفي، صاحب جواهر، همان، 3 / 28. 8- شهيد اول، همان، 164 - 163 / 3، همين روايت با يک اختلاف جزئي در صحيح مسلم نيز آمده است به اين ترتيب «اذا مات الانسان انقطع عنه عمله الا ثلاثة من صدقة جاريه، أو علم ينتفع به أو ولد صالح يدعو له» (ر. ک: صحيح مسلم با شرح نوري، ج 6 و 11، ص 85، چاپ دارالفکر، بيروت 1972). 9- النوري، همان، 45 / 14. 10- النوري، همان، 47 / 14. روايت ديگري نيز از رسول اکرم (ص) رسيده که مي‏فرمايد: «ان شئت، حبست أصله و سبلت ثمرتها»، ر. ک: همان مأخذ و همان جزء، صفحه‏ي 47. 11- محقق حلي مي‏گويد: لفظ صحيح وقف «وقفت» است نه چيز ديگر، اما الفاظي مانند «حبست»، «سبلت»، «تصدقت» و «حرمت» و فقط همراه با قرينه حمل بر وقف مي‏شوند. ر. ک: شرائع الاسلام، 44 - 43 / 3. 12- محمد سلام مدکور، موجز الوقف 6، چاپ قاهره، چاپخانه‏ي الفجالة.، 1961، به نقل از تاريخ القانون المصري القديم، شقيق شحاته. 13- کامل السامرايي، الوقف 4، چاپ بغداد، چاپخانه‏ي اسعد، 1968، از کتاب القانون المصري، مسيو ريفيو. 14- السامرايي، همان، 40. کامل السامرايي در اين خصوص مي‏گويد، کاوشها معلوم مي‏کند يونانيان اقدامات خيريه داشته‏اند. آثار ايشان نشان مي‏دهد که زني به نام «اريتيي» باغش را وقف شهر «اوگستين» کرد تا در آنجا مراسم و شعائر ديني برگزار شود، و نيز يکي از فرماندهان يونايي به نام «نسياس» زميني را وقف برگزارس شعائر ديني براي «آپولو» الهه‏ي معروف نمود (ر. ک: همان ماخذ، 40 از کتاب الارصارات، از مسيو دلابراديل). 15- السامرايي، همان، از دائرة المعارف الکبري الفرنسية، مادة «ارصادات». 16- دکتر جواد علي، المفصل في تاريخ العرب قبل الاسلام، 425 / 6، چاپ بيروت، دارالعلم للملايين 1975. 17- مدکور، همان، 60. استاد مدکور درباره‏ي اين نوع وقف نزد مصريان باستان مي‏گويد: «اين نظام مصريان باستان شبيه نظام وقف خانوادگي که امروزه به آن عمل مي‏شود، است. همين طور مانند اموال موقوفه از دست به دست شدن آن ممانعت مي‏شده است. 18- السامرايي، همان، 5 - 4. 19- السامرايي، همان، 5. 20- محمد شفيق العاني، احکام الأوقاف، 4، چاپ بغداد، چاپخانه‏ي الارشاد 1964. 21- همان جا. 22- الاب جرجيس داود، داود، اديان العرب قبل الاسلام، 200، چاپ المؤسسة الجامعيه للدراسات و النشر و التوزيع، بيروت 1981. 23- دکتر جواد علي، همان، 4. 24- السامرايي، همان، 4. 25- النوري، همان، 51 / 14. 26- ابن‏منظور در معرفي (اهل صفه) مي‏گويد: «و في الحديث ذکر أهل الصفة، انهم فقراء المهاجرين، و من لم يکن له منهم منزل يسکنه، فکانوا يأوون الي موضع مظلل في مسجد المدينة يسکنونه» رجوع شود به لسان العرب، ماده‏ي صفف. اهل صفه در حديث اين گونه ياد شده‏اند، که ايشان مهاجرين نيازمند بودند و منزلي که در آن اقامت گزينند نداشتند، از اين رو در گوشه‏اي از مسجد مدينه که سايباني داشت زندگي مي‏کردند. 27- سوره‏ي ليل، آيات 7 - 5، ر. ک: نوري، همان، 47 - 46 / 14. 28- صدقة بتة بتلة: صدقه‏اي است که صدقه دهنده آن را از مال خود جدا مي‏کند، از اين رو چنين مالي از تصرف صاحبش خارج مي‏شود. ر. ک: ابن‏منظور، لسان العرب، 6 / 2. 29- نوري، همان، 52 - 51 / 14. ينبع دژي است که در آن نخل و آب و زراعت هست، و در آنجا موقوفاتي از علي بن ابي‏طالب (ع) وجود دارد، که اولادش متولي آن هستند و ميان راه مکه و مدينه واقع شده است. ر. ک: ياقوت حموي، معجم البلدان، ماده‏ي «ينبع» چاپ صادر، بيروت. 30- النوري، همان، 51 - 50 / 14. 31- درباره‏ي الحوائط السبعة (ملک‏هاي هفت گانه) در وصيت نامه‏ي فاطمه زهرا (س) تصريح شده است. و مقصود از آن آبادي‏هاي هفت گانه‏اي است که در روايت مذکور ياد شده است. گرچه اختلافهاي اندکي نيز در اسامي وجود دارد. ر. ک: ياقوت حموي، معجم البلدان، 241 / 15. 32- النوري، همان، 51 - 50 / 14. 33- ثمغ، با فتح و سکون و غين معجمه، محلي است متعلق به عمر بن خطاب که آن را حبس - يعني وقف - کرده بود، ذکر آن در حديث صحيح آمده است. ر. ک: ياقوت حموي، معجم البلدان، ماده‏ي «ثمع». 34- متقي هندي، کنز العمال، ج 16، حديث 46150، چاپ بيروت، مؤسسه الرسالة. 35- الودية، الفسيلة، و جمع آن ودي، نخل کوچک را گويند، ر. ک: نهج‏البلاغه، شرح محمد عبده 461 و 460، پي‏نوشت 5، چاپ بيروت، دارالاندلس. 36- نهج‏البلاغه، شرح محمد عبده، 460، چاپ بيروت، دارالاندلس 1963. 37- النوري، همان 46 / 14. 38- نظر احمد جمال الدين اين است که پيدايش اصطلاح وقف ذري (وقف بر اولاد) به زمان تابعين برمي‏گردد که با نام وقف «الذراري» يا وقف بر افراد شهرت داشته اين وقف در مقابل وقف جهات با وقف خيرات است (که عمومي بوده و به اولاد اختصاص نداشته است) و هنوز به اين نام معروف مي‏باشد. به نظر جمال الدين هيچ وقف مربوط به اولادي به صورت محض که عملا وقف خيريه‏اي با آن همراه نباشد وجود ندارد، از اين رو هر وقف از شروع تا نهايت بايد صدقه باشد و گرنه باطل است. ر. ک: احمد جمال الدين، الوقف مصطلحاته و قواعده، 6، چاپ بغداد، چاپخانه‏ي الرابطه، 1955. 39- جمال الدين، همان 6 - 5، به نقل از مقاله‏ي شيخ محمد ابي‏زهره، چاپ شده در مجله‏ي القانون و الاقتصاد، سال 2، ص 54. 40- مسجد کوفه در زمان خليفه‏ي دوم عمر بن خطاب و پس از نبرد [پيروزمندانه] مسلمانان در قادسيه به سال 17 هجري به فرماندهي سعد بن ابي‏وقاص بنا شد. نظر برخي اين است که نخستين مسجد جامعي که در ناحيه‏ي سواد [جلگه‏ي حاصلخيز عراق] ساخته شد مسجد مدائن بود، که سعد بن ابي‏وقاص و يارانش آن را بنا کردند و پس از آن گسترش داده شد و بناي آن استوار گرديد، اين کار به دست حذيقة بن نعمان انجام شد و به دنبال آن مسجد انبار نيز بنا گرديد. عده‏اي نيز معتقدند نخستين مسجدي که در شهرهاي اسلامي ساخته شد مسجد بصره بود که عتبة بن غزوان آن را ساخته و دومين مسجد و نيز مسجد کوفه بوده که سعد بن ابي‏وقاص آن را بنا کرد. براي آگاهي بيشتر رجوع شود به، محمد بن جرير طبري، تاريخ الامم و الملوک، 147 / 3، افست بيروت از چاپ ليدن؛ احمد بن يحيي بلاذري، فتوح البلدان، 272،، چاپ بيروت، دارالهلال، 1983؛ دکتر علي حسين خربوطلي، الحضارة العربيه الاسلاميه، 278، چاپ قاهره، چاپخانه‏ي العربية الحديثة، 1975. 41- امام علي بن ابي‏طالب در نجف، و امام حسين در کربلا و امام موسي بن جعفر و همين طور امام محمد جواد بن علي الرضا در کاظميه و امام علي الهادي بن الجواد و امام حسن بن علي عسکري در سامرا. 42- مرقدهاي زيادي وجود دارد، از جمله‏ي آنها مرقد حضرت ابوالفضل العباس بن علي بن ابي‏طالب در کربلا، و مسلم بن عقيل بن ابي‏طالب در کوفه، قيام کننده‏ي علوي زيد بن علي بن حسين بن علي در هاشميه نزديک کوفه و امام ابوحنيفه النعمان و شيخ عبدالقادر گيلاني در بغداد. 43- براي آگاهي در اين زمينه، مراجعه شود به دائرة المعارف العتبات المقدسه، جعفر الخليلي، با همکاري تعدادي ار نويسندگان و دانشمندان، اجزاء مربوط به نجف و کربلا و کاظمين و سامرا، چاپ دارالتعارف، بغداد، 1966. 44- حسن الامين، الموسوعة الاسلامية، 88 - 87 / 5، چاپ بيروت، دارالتعارف للمطبوعات. 45- دکتر محمد کاظم مکي، المدخل الي الحضارة الاسلامية، 271، چاپ بيروت دارالزهراء للطباعة و النشر، 1990. 46- احمد بن محمد بن مسکويه، تجارب الامم، 225 / 1، چاپ مصر، چاپخانه‏ي التمدن الصناعية، 1914. 47- محمد بن علي بن طباطبا، معروف به طقطقي، الفخري في الآداب السلطانيه و الدول الاسلاميه، 199، چاپ قاهره، چاپخانه الرحمانيه، 1927. 48- مکي، همان، 271 به نقل از احمد يونس، تطور انظمة استثمار الارض في العصر العباسي، 124. 49- جعفر محبوبه، ماضي النجف و حاضرها، 46 - 43 / 1، چاپ افست دارالاضواء، بيروت 1986؛ سيد جعفر بحر العلوم، تحفة العالم. في شرح خطبة المعالم، 273 / 1، چاپ افست تهران، مکتبة الصادق 1401، از چاپ نجف. منابع تاريخي مي‏نويسند که عضد الدوله ديلمي در سال 376 ه اقدام به بناي «المشهد في �





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 475]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن