تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1837108162
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح
واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته اند كه بري از آنها در زير ميآيد. كيهان: فرمول فتنه «فرمول فتنه» عنوان يادداشت روز روزنامه كيهان به قلم محمد ايماني است كه در آن ميخوانيد؛ تمناي قدرت چنان دل از طلحه بن عبيدالله ربوده بود كه نه پيش رو مي ديد و نه پشت سر. نه علي(ع) را در سپاه روبرو مي ديد تا از خود بپرسد من و جنگ با «مدار حق»؟! و نه پشت سر را مي كاويد تا از خود بپرسد مروان بن حكم را در اردوگاه ما چه كار؟ و آن كه پيش رو نتواند ديد، پشت سر را تواند؟! چه جبهه آشفته اي! كه كشندگان خليفه سوم عثمان و خويشاوندان و وزيران و استانداران وي يكجا جمع شده بودند. آيا معاويه، طلحه الخير و زبير سيف الاسلام را جنبانده بود براي پيمان شكستن و روياروي اميرمؤمنان صف آراستن كه براي هر يك نامه اي جداگانه و محرمانه فرستاده بود، كه خليفه تويي اگر بر علي برآشوبي و پيروز شوي؟! يا پيشاپيش، هيجان قدرت و خلجان نافرماني در جانشان افتاده بود و معاويه از جبهه شام، فقط هيزم در اين آتش افكند؟ هرچه بود مسلم اينكه «مروان بن حكم» در اين ميان واسطه جنباندن و شوراندن اين دو صحابه پيامبر عليه اميرمؤمنان شد. آخر اين قصه تلخ از همه عبرت آموزتر است. آنجا كه طلحه هزيمت سپاه جمل را ديد- و شايد به ترديد افتاد- و خواست كناره گيرد از جنگ يا بگريزد. همان هنگام چشم مروان به او افتاد و به خاطر آورد كه همين طلحه در كنار كساني چون زبير چگونه بر خليفه سوم شوريدند و با اين شورش، بساط برخورداري ويژه از امارت و بيت المال به هم خورد. پس تيري در چله كمان گذاشت و بر جان طلحه نواخت. طلحه دانست كه اين تير از اردوگاه خود وي بر پيكرش نشسته است. غلامش او را به خرابه اي كشاند. ماجراي 8-7ماه گذشته در همان حال نزار و احتضار، به سرعت برق و باد از مقابل چشمان طلحه گذشت. شهوت و سوداي قدرت حالا فرونشسته و عقل وي دوباره به كار افتاده بود. چه دير هنگام! يك جمله بيش نگفت «خون هيچ مرد بزرگي مثل خون من هدر نرفت» و چنين سر آمد عمر مردي كه در احد در كنار پيامبر جانانه جنگيده و زخم برداشته اما اينك به فريبي از معاويه دل خوش داشته بود كه اگر پيروز شوي، خليفه تويي! طلحه و زبير و هم اردوگاه شدن با كساني چون مروان بن حكم، سعيدبن عاص، مغيره بن اخنس، عبدالرحمن بن عوام؟!... نفاق و عداوت در خاندان مروان ميراثي بود كه براي يكديگر به يادگار مي گذاشتند. حكم بن ابي العاص پدر مروان از دشمنان لجوج و استهزاكنندگان رسول خدا(ص) بود و مطرود آن حضرت واقع شد. مروان و پدرش حكم به دستور پيامبر اكرم(ص) از مدينه تبعيد شدند و به خاطر سوابق منفي، شفاعت عثمان درباره آنها چه نزد رسول خدا(ص) و چه نزد ابوبكر و عمر پذيرفته نشد. اما خليفه سوم، مروان را به دامادي خويش درآورد و وزارت و دبيري به وي سپرد. پس از شكست اصحاب جمل، مروان به اسارت درآمد. اميرمؤمنان به شفاعت حسنين عليهما السلام، مروان را آزاد كرد. اصحاب پرسيدند يا علي! آيا با تو بيعت مي كند؟ امام پاسخ داد «مگر پس از كشته شدن عثمان بيعت نكرد؟ مرا به بيعت او نيازي نيست. دست او دست يهودي است، اگر با دست خود بيعت كند، در نهان بيعت را مي شكند. بدانيد كه او حكومت كوتاه مدتي خواهد داشت مانند فرصتي كه سگي با زبان، بيني خود را بليسد. او پدر 4حاكم است و امت اسلام از دست او و پسرانش روزگار خونيني خواهند داشت.» (خطبه 37 نهج البلاغه) چه شد كه چنين كسي پس از رانده شدن از سوي پيامبر(ص) از عمق حكومت سردرآورد و ميراث دار قدرت و بيت المال شد؟ او چگونه صاحب منصبان و استانداران بد نام معزول در روزگار حكومت علي عليه السلام را گرد هم آورد؟ مروان در چه فرآيندي توانست طلحه و زبير را تحريك كند و پشت سر آنها براي معارضه با حكومت عدل علوي پنهان شود؟ او چگونه خود را در بارگاه معاويه بالا كشيد تا بالاخره توانست مروانيان را جاي امويان خليفه- سلطان- امت اسلامي كند؟ اين «دست يهوديه» چگونه توانست آشوبي چنان برپا كند؟ چرا راه دور برويم؟ از همين روز و روزگار خود بپرسيم كه چگونه زخم فتنه سرباز كرد و رجالي را در كام خويش كشيد؟ و چرا تا اين زخم مي خواهد به هم بيايد و بهبود يابد، ديگر بار تازه مي شود؟ اگر قرار باشد يك بررسي ضداطلاعاتي درباره حوادث پرفراز و نشيب اين چند سال و ماه اخير داشته باشيم، چه قضاوتي بايد بكنيم؟ ما دستگاه ضداطلاعاتي قوي داريم و اگر به يافته هاي آن پايبند باشيم، اين فتنه ها و رخنه ها آسيب شناسي شده است. فتنه هايي از اين دست، يك روند است در تاريخ. قاعده و قانون و فرمول دارد. با نگاه فلسفه تاريخي، مي توان آن قواعد را شناخت. اگر خلاصه كنيم همان است كه علي بن ابيطالب عليه السلام پس از هزيمت سپاه شتر سرخ مو فرمود. پيش از آن كه شورش شود، دل هايي از جاي جنبيده و بي ثبات شده بود. ابتدا قلب هايي دچار آشفتگي و آشوب شده بودند. فرمود «ربط جنان لم يفارقه الخفقان. بر جاي و استوار باد دلي كه ياد خدا و پرواي او از آن قلب جدا نشده باشد». آفريدگار جان و جهان آنجا كه خواست مردان دوري گزيده از سلطنت دقيانوس و برخورداري حرام آلود را بستايد، فرمود: «آنها جوانمرداني بودند كه به خدا ايمان آوردند و ما بر هدايت آنها افزوديم. و ربطنا علي قلوبهم اذ قاموا. و قلب هاي آنها را استوار كرديم زماني كه قيام كردند و گفتند پروردگار ما پروردگار آسمان و زمين است. غير از او خداي ديگري را نمي خوانيم.» (آيات 31 و 41 سوره كهف). برجا و استوار ماندن قلب يا از جا جنبيدن آن. مقتداي مؤمنان در كنار كشتگان فتنه جمل فرمود «ناشنوا و سنگين باد گوشي كه نصيحت و صداي بلند را نشنود و چگونه صداي آهسته را بشنود آن كه فرياد بلند او را كر ساخته است. استوار باد قلبي كه ياد و پرواي خدا هرگز از آن جدا نشده است. همواره منتظر پيامدهاي خيانت شما بودم وآ ثار فريب خوردگي را در سيماي شما دريافته بودم. لباس دين شما را از من مي پوشاند اما صدق باطنم، پنهان شما را بر من مي نماياند» (خطبه 4 نهج البلاغه). بزرگ مردي كه مي فرمود «علي را با نعمتي كه فناپذيرد و لذتي كه نپايد چه كار؟! به خدا پناه مي بريم از به خواب رفتن و خفتن عقل و زشتي لغزش ها، و از او ياري مي جوييم» (خطبه 224)، فقط او مي توانست مانند طبيبي حاذق درباره روشنايي و بينايي قلب سخن بگويد كه «خداوند منزه و بلندمرتبه، ذكر و ياد خويش را صيقل دهنده و جلابخش قلب ها قرار داد تا پس از سنگيني گوش بشنوند و پس از نابينايي ببينند وپس از عناد و نافرماني اطاعت كنند» (خطبه 222 نهج البلاغه). و همو عقل و خرد را ستود و انواع آن را بازگفت آنجا كه در توصيف آل پيامبر(ص) فرمود «آنها نه با حق مخالفت مي ورزند و نه در آن اختلاف مي كنند... در دين تعقل ورزيدند و انديشيدند، عقل فرا گرفتن و رعايت كردن نه عقل شنيدن و روايت كردن، كه راويان علم بسيارند و راعيان و مراعات كنندگان آن اندك». (خطبه 239 نهج البلاغه) جهان زلزله خيز است و جان ما زلزله خيزتر. مگر در ماجراي خوف انگيز هجوم احزاب به مدينه، خدا نفرمود «هنا لك ابتلي المومنون و زلزلوا زلزالا شديداً. آنجا مومنان همه آزمايش شدند و تكان سختي خوردند» تا آنجا كه گروهي گفتند خدا و رسولش به ما دروغ گفتند و شماري ديگر، شروع به رعب افكني و بحران نمايي و خالي كردن دل مسلمانان كردند كه «اي اهل يثرب برگرديد، اينجا ديگر جاي ايستادن شما نيست.» و مگر عبدالله بن ابي سردسته منافقين پس از ناكامي سپاه اسلام در جنگ احد، مسلمانان را سرزنش نكرد كه چرا خود را به كشتن مي دهيد، اگر محمد ]ص[ پيامبر خدا بود، ياران او گرفتار قتل و اسارت نمي شدند. مگر آيه نازل نشد «آيا گمان مي بريد وارد بهشت مي شويد در حالي كه سرنوشت پيشينيان بر شما نيايد؟ سختي و زيان آنان را فرا گرفت و تكان خوردند تا آنجا كه پيامبر(ص) و كساني كه به همراه او ايمان آورده بودند گفتند نصرت خدا كي مي رسد. بدانيد كه ياري خدا نزديك است» (آيه 214 سوره بقره) دگرگوني و زلزله، قانون تكويني خداست. يك به يك تكان سختي خواهيم خورد، بي ترديد. بايد معلوم شود كدام دل و جان ضدزلزله است و برقرار مي ماند و پايه هاي كدام قلب را غارتيان، سست كرده اند. مي شود همين روزها به عيان ديد رجال پرآوازه اي را كه چه آسان از جاي مي جنبند و چونان برگي جدا افتاده از درخت بازيچه هوا مي شوند، معلق ميان زمين و آسمان. پا بر زمين بفشار مرد! تو ريشه داري تو مال اين دياري. تو را به مروان ها چه كار؟ انتخابات بهانه است، دولت احمدي نژاد هم. «سيد علي» خار چشم است و نظام مقتدر جمهوري اسلامي هم. مقتداي ما و ملت و نظام اسلامي به تبعيت از او، پروژه قرن جديد آمريكايي و خاورميانه جديد را به تلي از خاكستر بدل كردند و ابهت ابرقدرت قرن را قدرتمندانه به چالش گرفتند. اين كم گناهي نيست در نگاه فراعنه اي كه دنيا را زير پنجه خويش مي يافتند اما ناگهان روياي بزرگشان به كابوسي واقعي بدل شد. دشمن ما آنانند و ما نيز منزجر از آنان. بي عقلي و خرد آشفتگي است اگر كسي در اين ميان، جبهه دشمن و دوست را گم كند و به خيال خود در درون جبهه هاي خودي پاپيچ ملت و حاكميت شود. البته به صبر و سعه صدر ماموريم در اين معركه. اما خطاست كسي يا كساني خيال كنند نظام و مردم در برابر خط خطا و خيانت فقط صبوري مي كنند يا احيانا باج مي دهند. از اينجا به بعد را نمي توانند پيش بيني كنند و چه بسا خطري كرده باشند پرهزينه و ناسنجيده. جبهه بزرگ انقلاب اگر تا اينجا در برابر فتنه انگيزان بردباري كرده و شكيبايي ورزيده، نه از سر ضعف و انفعال يا خوف كه صرفا به اعتبار متابعت از مقتداي عزيزتر از جان بوده است. خطاست گمان كنند اينجا كوفه و علي تنهاست. نه، اگر قرار باشد كساني از اردوگاه انقلاب بيرون بروند، سر به شورش بگذارند و نصيحت در آنها اثر نكند، ملت بزرگ ايران و مردان پاكباخته و بي تعلق آن پاي مولا و مقتداي خويش ايستاده اند. صبر را حدي است و اگر فتنه گران كار به گردن كشي كشاندند، با همه تلخي ابا نداريم از پي كردن شتر فتنه كه خداوند فرمود «الفتنه اكبر من القتل». اينجاست كه ساعتي انديشه و تعقل از 70 سال عبادت برتر مي شود. خداوندا به تو پناه مي بريم از خفتن عقل و زشتي لغزش هايي كه زيبا مي نمايد. و از تو ياري مي جوييم اي دگرگون كننده قلب ها و ديده ها! جمهوري اسلامي: خيز صهيونيستها براي سيطره هميشگي بر بيت المقدس «خيز صهيونيستها براي سيطره هميشگي بر بيت المقدس»عنوان سرمقالهي روزنامه ي جمهوري اسلامي است كه در آن ميخوانيد؛بنيامين نتانياهو نخست وزير رژيم صهيونيستي در اقدامي توسعه طلبانه و خطرناك اعلام كرد يهوديان در سرتاسر بيت المقدس آزادي عمل دارند و مي توانند در هر نقطه از اين شهر كه مايل باشند زمين خريداري كرده و اقدام به خانه سازي كنند. اين صهيونيست كهنه كار و افراطي در ادامه اظهاراتش در جريان نشست هفتگي كابينه اين رژيم افزود : بيت المقدس به طور يكپارچه پايتخت اسرائيل خواهد بود و اين حاكميت غيرقابل بحث است . نتانياهو اضافه كرد اين موضعش را به اطلاع باراك اوباما رئيس جمهور آمريكا نيز رسانده است. اين رخداد تحولي بي سابقه در تاريخ تحولات سياسي اين شهر مهم و حساس كه حتي سازمان ملل و متحدين غربي رژيم صهيونيستي نيز آن را يك سرزمين اشغالي و متعلق به فلسطيني ها مي دانند محسوب مي شود و قطعا درصورت ادامه سكوت اعراب و دولت هاي اسلامي در آينده اي نه چندان دور اين شهر به يك منطقه يهودي نشين تبديل خواهد شد. آنچنانكه از شواهد موجود بر مي آيد كابينه نتانياهو كاملا مصمم است منويات خود را در مورد اين شهر به مرحله اجرا برساند. صهيونيست ها از ديرباز و از زمان اشغال اين شهر سرسختانه در تلاش بوده اند اين منطقه مهم و تاريخي را كه به منزله قلب فلسطين اشغالي محسوب مي شود به كلي تصاحب كرده و به يك شهر يهودي تبديل سازند ولي به دليل مقاومت هايي كه از جانب فلسطيني ها صورت گرفت جامعه بين المللي و مجامع جهاني تاكنون مانع دست يافتن آنها به اين هدف شوم شده اند. اكنون به نظر مي رسد صهيونيست ها شرايط را براي تحقق هدف خود مناسب يافته و بيش از هميشه مصمم شده اند به آن جامه عمل بپوشانند. نتانياهو از زماني كه زمامدار رژيم صهيونيستي شد محور سياست هاي خود را بر بيت المقدس متمركز ساخته است . تخريب منازل فلسطيني ها در بخش شرقي بيت المقدس به بهانه هاي واهي از جمله نداشتن مجوزهاي قانوني و ساخت بيش از يك هزار و دويست واحد مسكوني يهودي نشين در شهرك هاي قدس شرقي كه ساخت بخش عمده اي از آنها به پايان رسيده است از اقدامات نتانياهو براي زدودن هويت تاريخي بيت المقدس بوده است . با اين حال آنچه خطر را بيش از هميشه جدي ساخته طرح شيطاني نتانياهو براي اسكان بيش از يك ميليون يهودي در بيت المقدس تا 10 سال آينده است كه به معني اين خواهد بود كه تا آن سال بيت المقدس به طور كلي از ساكنان عرب و مسلمان تخليه خواهد شد. بيت المقدس اگرچه امروز هم تحت اشغال صهيونيست ها قرار دارد ولي وجود بافت جمعيتي آن با اكثريت مسلمانان مانع سيطره صهيونيستها براين شهر شده است . رژيم صهيونيستي بخش غربي اين شهر را در سال 1327 و بخش شرقي آن را در سال 1346 به اشغال در آورد. هر چند سازمان ملل بخش شرقي بيت المقدس را جزو سرزمين هاي اشغال شده مي داند ولي ملت فلسطين اين تقسيم بندي را نپذيرفته و تمامي اين شهر را غصب شده و متعلق به خود مي داند. سرنوشت بيت المقدس يكي از عوامل شكست چندين دور تلاش سازش درگذشته بوده است و حتي در يك برهه درحاليكه ياسر عرفات رئيس حكومت خودگردان و ايهود باراك نخست وزير رژيم صهيونيستي به مرحله نهايي براي امضاي پيمان سازش رسيده بودند مخالفت رژيم صهيونيستي با واگذاري بخش شرقي آن به حكومت خودگردان مذاكرات را با شكست مواجه ساخت .آنچه در مقطع فعلي صهيونيستها را به فكر عملي ساختن طرح دراز مدت يهودي سازي بيت المقدس انداخته است .ضعف و بي ارادگي مشهود دولت هاي عرب و كشورهاي اسلامي و وجود تفرقه در ميان فلسطيني هاست . دولتهاي عرب تحت تاثير اين توهم كه دولت فعلي آمريكا با دولتهاي پيشين تفاوت دارد و در مسير دستيابي به صلح عادلانه در خاورميانه حركت مي كند موضع كاملا منفعلانه و مغفولي در پيش گرفته اند. اين دولتها اگرچه درگذشته نيز قدرت و شهامت اقدامات موثري در برابر توسعه طلبي و سياستهاي اشغالگرانه صهيونيستها نداشتند ولي اكنون خود را پشت اوباما و شعارهاي فريبنده وي مخفي كرده اند تا از تيررس ملت هاي خود در امان باشند ولي واقعيت اين است كه اوباما هرگز در مسيري وارد نخواهد شد كه به ضرر منافع رژيم صهيونيستي منجر شود و كارنامه پنج ماهه وي نيز اين را به اثبات رسانده است . با اينحال و عليرغم واقعيت هاي موجود هنوز راههاي موثري براي مقابله با توطئه كثيف رژيم صهيونيستي در يهودي سازي بيت المقدس وجود دارد كه قطعا اگر كشورهاي عرب و مسلمان اراده كنند مي توانند اين توطئه خطرناك را خنثي نمايند. اعراب و مسلمانان بايد براي بازداشتن رژيم صهيونيستي از حركت اخيرش حاميان اصلي اين رژيم يعني آمريكا و اروپا را با اعمال فشارهاي سياسي و تحريم هاي اقتصادي تحت فشار قرار دهند و در اين ميان سازمان كنفرانس اسلامي اتحاديه عرب و كميته بين المللي قدس مي تواند نقش موثري ايفا نمايد. اين سازمان ها با افزايش تحركات ديپلماتيك در سازمان ملل مي توانند فشارها را بر رژيم صهيونيستي متمركز سازند. تفرقه و تشتت در صفوف فلسطيني ها عامل ضعف جبهه ضد صهيونيستي در سالهاي اخير شده كه اين خود گستاخ شدن صهيونيست ها و قدرت مانور افراطيوني همچون نتانياهو را باعث گرديده است . از اينرو وحدت و يكپارچگي در صفوف فلسطيني ها در مقطع حساس كنوني يك الزام است و كساني كه مانع اين وحدت هستند خواسته يا ناخواسته در مسير خيانت به آرمان فلسطين حركت مي كنند. با اينحال هيچ كدام از اين مسائل نمي توانند توجيه گر سكوت ملت هاي مسلمان در مقابل از دست رفتن قبله اول آنان باشد و سكوت امروز قطعا به عنوان يك ننگ در تاريخ براي مسلمانان ثبت خواهد شد چرا كه صهيونيست ها مصمم به يهودي سازي بيت المقدس هستند و اين حادثه درصورت تحقق در آينده به هيچ وجه قابل جبران نيست . ابتكار: مدارا؛ حلقه مفقوده تحولات ايران «مدارا؛ حلقه مفقوده تحولات ايران»عنوان سرمقالهي روزنامهي ابتكار به قلم فضل الله ياري است كه در آن ميخوانيد؛اين روزها مردم آفريقاي جنوبي در 91 سالگي مردي به شادي نشسته اند که به تابلويي سفيد از مردمي سياه پوست بدل شده است.ديگر نمي توان آفريقا را به معادن طلايش شناخت و يا نيروي کار ارزان."نلسون روليهلا هلا ماندلا"نامي است که بخشي از بار تاريخ آفريقا را به دوش مي کشد.او اگرچه در دوره اي رئيس جمهور آفريقاي جنوبي بود اما تنها چيزي که اين روزها از ماندلا در اذهان باقي نمانده است همان رياست رسمي او بر جمهوري آفريقاي جنوبي است. هيچ کس نمي تواند چهره سياه و موهاي سپيدش را فراموش کند.هيچ کس نمي تواند ماندلاي آزاد را بدون 27 سال زندن در سلولي در جزيره روبن را از ياد ببرد (گو اينکه خودش از ياد برده است). ماندلا اين مرد 91 ساله کسي با نام برنده جايزه صلح نوبل نمي شناسد که اگر خوب بنگريم کسي جايزه نوبل را بدون ماندلا نمي تواند تصور کند. اين زنداني و رئيس جمهور سابق آفريقاي جنوبي سالهاست که عنواني را از مردم خود هديه گرفته که همه عناوين قبلي اش را تحت الشعاع قرار داده است. پير و جوان، دختر و پسر و مرد و زن آفريقايي او را "مخولو"(پدر بزرگ)مي خوانند.هر چيزي که ما از پدر بزرگ سراغ داريم در نام ماندلا مستتر است. سالهاست که حضور يا عدم حضورش در مراسمي نشان دهنده اهميت يا بي اهميتي آن است; بي آن که مقامي به نامش سند خورده باشد. نلسون ماندلا امروزه به سفيري براي صلح تبديل شده است. سالهاست که نلسون ماندلا همچون مجسمه اي زنده و پويا در ميدان بزرگ جهان نصب شده است.متين و مهربان و مردم جهان (رهگذران اين ميدان)به احترام او کلاه از سر بر مي دارند و دست به سينه رد مي شوند. پي بردن به اين همه بزرگي و محبوبيت نياز چنداني به راز گشايي ندارد.نلسون ماندلا "مدارا" و "بخشش" را وارد فرهنگ سياسي جهان کرد.آن هنگام که از سلولي تنگ در جزيره اي متروک قدم به کاخ رياست جمهوري آفريقاي جنوبي گذارد و زندانبانش را به معاونت برگزيد.اگرچه چشم در چشم او گفته بود:"نمي توانم فراموش کنم" اما به جهانيان اعلام کرده بود "ولي مي توانم ببخشم" و بخشيد و از آن روز از رئيس جمهور يک کشور آفريقايي به نمادي براي "مدارا" در جهان بدل شد. ماندلا بي آنکه دست در قانون سياسي کشورش برده باشد رياست اش را بر قلب هاي جهانيان تا ابد تمديد کرده است. ماندلا اما امروز نياز کشور ما هم هست; اين روزها که فضاي سياسي کشور از مردم تا مسئولين به دو قطب متضاد تبديل شده است و صف آرايي نه يک مسابقه فوتبال که جنگي از قرون گذشته را به ذهن متبادر مي -کند. روزهايي که کارخانه دشمن سازي در قلب و روح هر کدام از ما شعبه اي داير کرده است.کارخانه اي که اگر چه هيچ محصولي براي زندگي ما ندارد اما به اندازه مرگ; دود از دود کش هاي خود بيرون مي دهد و فاضلابي مسموم از لوله هاي خروجي اش به کام تشنگان ميريزد. ماندلا تنها تصويري بر ديوار نيست، مجسمه اي در ميدانهاي شهر نيست. فيلمي براي ديدن و کتابي براي خواندن نيست. او حلقه مفقوده تحولات سياسي و اجتماعي ماست."مدارا" پيام بزرگ او به جهان است. همچون اعرابي جاهل نباشيم که درکنار مسجدالحرام گوشش را از پنبه آکنده بود تاپيام محبت پيامبر مهرباني را نشنود.ما که بانگ مان گوش فلک را کر کرده است که صداي پيامبر رحمت را شنيده ايم; گوشمان را بر اين پيغام بزرگ "مدارا" نبنديم... صداي عدالت: راست سنتي در پي مردانگي دشمن و نه حرص دوست «راست سنتي در پي مردانگي دشمن و نه حرص دوست»عنوان سرمقالهي روزنامهي صداي عدالت به قلم آرش محبي است كه در آن ميخوانيد؛در دوران پيش از اسلام دولت ساساني براي حفظ مرزهاي خود از تهاجم اعراب دولت حيره را در عراق کنوني تقويت مي کرد و شايد اين روزها اصولگرايان قديمي با تلاشي مشابه سعي مي کنند با حفظ سنگر اصلاح طلبي تهاجم جريان تازه نفس اصولگرا به قلمرو خود را به تعويق بياندازند. اگرچه جريان اصلاح طلبي اين روزها حصار سياسي چندين ساله خود را شکسته و رنگ و بويي اجتماعي تر و عمومي تر پيدا کرده است وبه تعبير انديشمندي حفاظ هاي امنيتي خود را تا مرز چندين ده ميليون جمعيت آگاه کنوني ايران گسترش داده است اما جريان محافظه کار اصولگرا که هميشه با فرمول ائتلاف با قدرت در حفظ تماميت خود کوشيده است در روزهاي خوبي به سر نمي برد.اين جريان در دوره هاي مختلف جناح چپ و اصلاح طلبان را رقيب سياسي خود تعريف کرده وحتي طيفي از اين جريان تا انتخابات رياست جمهوري دهم نيز به اين تعريف پايبند بود. اين روزها اما با انتصاب رحيم مشايي و پالس هايي که از سوي احمدي نژاد به جريان هاي خواهان شراکت در کابينه ارسال مي شود تمامي تصورات خوش خيالانه اين جريان يا حداقل بخشي از اين جريان که چاشني حمايت هاي انتخاباتي نيز بود آشفته شده است. دور ماندن جريان محافظه کار از قدرت مرگ تدريجي اين جريان را رقم مي زند چرا که برخلاف جريان اصلاح طلبي رشته هاي حيات جريان محافظه کار تنها در پيوند با قدرت است. قدرتي که امروز در دستان کساني است که اگرچه از نردبان راست سنتي به بام رياست رسيدند اما به محض ديدن افق هاي گسترده تر از بالاي همان بام براي انداختن نردباني که ديگر بر آن سوار نيستند ترديد ندارند. البته احمدي نژاد و حاميانش بسيار پيشتر از اين انتخابات ترديدهاي خود را بروز داده بودند. از نظر اين جريان نوظهور اصلاح طلب واصولگراي سنتي فرق چنداني با هم ندارند همانگونه که پس از انتخابات شوراي شهر سوم يکي از چهره هاي سرشناس حامي دولت گفت اصولگرا و اصلاح طلب به يکسان چوب بر ما زدند. پس از انتخابات شورا نيز نشانه هاي عبرت کم نبود. آنجايي که براي برکناري شهردار فعلي پايتخت جريان نوظهور حتي حاضر به مصالحه با اصلاح طلبان شوراي شهر بود به راستي اصولگرايان قديمي از خود نپرسيدند که اينها چگونه سالکان اصولگرايي هستند که براي از بهشت در آوردن اصولگرايي ديگر حاضر به معامله با کساني هستند که زعماي ما حکم نامشروعيت بر پيشاني برخي از آنان زده اند و ما نيز در تقابل با آنان پيروزي هاي انتخاباتي را جشن مي گيريم! آري نپرسيدند يا اگر هم پرسيدند نخواستند که مشکل منزل را در کوچه وخيابان جار بزنند و در عوض جريان نوظهور تصفيه کابينه از قديمي ها را نيز آغاز کرد. قديمي هاي اصولگرا البته شايد از سر اجبار باز هم نخواستند باور کنند که ازنگاه جريان تازه به قدرت رسيده گل شبدر ولاله قرمز هيچ تفاوتي ندارند وهر دو را بايد چيد! برخي از راست ها به غلط پنداشتند که مشکل در عرض ارادت و کاهش خلوص است لذا در انتخابات دهم رياست جمهوري بر غلظت ارادت ورزي افزودند اما پس از انتخابات و حواشي آن در موعد تشکيل کابينه که مي توانست زمان تجديد قواي راست هاي سنتي باشد به ناگه نام مشايي آمد وطرح خدمت ملي با هدف به کار گيري گمنامان در کابينه که به زعم رييس جمهور در حلقه قدرتمندان- شما بخوانيد همان راست سنتي- جايي ندارند. بخش ديگري از داستان هم اين است که جريان قديمي داراي اراضي سر سبز مکان هاي دلفريب و منابع متنوعي است که شايد جريان نوظهور را به قصد فتح ترغيب کنند. زمان بيدار شدن از خواب است والبته چه دير! امروز اگرچه دير اما عقلاي اين جريان به فکر حفظ موسوي هستند. يکي از تشکيل جبهه و حزب و به کار افتادن رسانه موسوي حمايت مي کند و ديگري اظهارات خطيب را عاقلانه مي نامد.اين روزها عقلا و پيران قوم راست با خود زمزمه مي کنند، آري چه چيز واجب تر از جبهه وسپري به نام موسوي.هرچند که موسوي با جريان ما فاصله ها دارد اما به مردانگي دشمن بيشتر مي توان اعتماد کرد تا حرص دوست! دنياي اقتصاد: روي ديگر سكه ارزاني «روي ديگر سكه ارزاني»عنوان سرمقالهي روزنامهي دنياي اقتصاد به قلم محمود صدري است كه در آن ميخوانيد؛دولتها و مصرفكنندگان كالاها و خدمات عادت دارند «گراني» را مصيبت و نقمت و «ارزاني» را سعادت و نعمت بخوانند. اگر مراد از گراني همان چيزي باشد كه اقتصاددانان آن را افزايش سطح عمومي كالاها يا تورم مينامند، شادماني از ارزان شدن كالاها، رفتاري موجه است؛ زيرا در ميان عوارض اقتصادي، پديدهاي ويرانگرتر از تورم وجود ندارد و دولت موفق، دولتي است كه بتواند تورم را مهار كند و سطح آن را هر چه پايينتر بياورد؛ اما از نظر معيارهاي تئوريك و تجربيات عملي، نه گران شدن برخي كالاها لزوما معادل افزايش تورم است و نه كاهش قيمت برخي كالاها پيامآور كاهش تورم بهشمار ميرود. حتي در برخي موارد، كاهش قيمتها خبر بدي است كه از افول همگاني يا نقصانهاي موردي اقتصاد حكايت دارد. اين روزها، مقامهاي اقتصادي كشور با اشاره به پارهاي رخدادهاي اقتصادي از جمله، كاهش چشمگير بهاي مسكن و كاهش جزئي در مصرف پارهاي حاملهاي انرژي به استنتاجهايي ميرسند كه آنان را خرسند و احتمالا مردم را نسبت به آينده اميدوارتر ميكند؛ حال آنكه اين گزارههاي متعدد در باب بهبود وضع اقتصادي اولا از يك جنس و رنگ نيستند و ثانيا محتواي آنها لزوما از آيندهاي بهتر خبر نميدهند. براي روشنتر شدن موضوع، ميتوان به چند مورد مشخص اشاره كرد كه نشان ميدهد كاهش قيمت يا كاهش مصرف دال بر بهبود وضع اقتصادي نيست و چه بسا اگر عكس آن رخ ميداد، بازتابدهنده روزگار اقتصادي خوشتري بود. 1 - مسكن: وزارت مسكن و شهرسازي ايران در تازهترين گزارش خود از كاهش 25درصدي بهاي مسكن خبر داده و ابراز اميدواري كرده است، اين روند كاهشي همچنان ادامه يابد. اين خبر براي افراد بيخانه و جويندگان مسكن، مسرتبخش است؛ اما معلوم نيست كه اين شادماني ديرپا باشد؛ زيرا كاهش بهاي مسكن ضرورتا به معناي افزايش قدرت خريد قشرهاي كمدرآمد نخواهد بود. اگر كاهش بهاي مسكن جزئي از كاهش سطح عمومي قيمتها يا كاهش تورم بود، ميشد از آن نتايج مثبت و اميدواركننده گرفت و چنين استدلال كرد كه آهنگ رشد درآمد مردم از آهنگ رشد قيمتها جلو افتاده است و مصرفكنندگان به ميدان انتخاب فراختري دست يافتهاند؛ اما وقتي قيمت مسكن در دو سال اخير در مناطق مختلف پايتخت و ديگر مناطق كشور 25 تا 50درصد كاهش يافته؛ اما خانههاي ساخته شده، خريدار ندارند، از اين وضع، بوي خوشي به مشام نميرسد؛ يعني اينكه ظاهرا پابهپاي كاهش قيمت مسكن، درآمد و پسانداز هم كاهش يافته و تغييري در رفتار خريداران رخ نداده است. وضع كنوني از اوضاع بدتر در آينده هم خبر ميدهد؛ زيرا هزاران مسكنساز ايراني اكنون با «خواب سرمايه» و از دستدادن توانايي سرمايهگذاري مجدد روبهرو شدهاند و ميتوان حدس زد كه در ماهها يا حداكثر سالهاي آينده تقاضاهاي انباشته براي مسكن فوران خواهد كرد و خسران مصرفكنندگان صنعت ساختمان با شدتي مشابه سال 1386 و شايد بيشتر از آن پديدار خواهد شد. در روزگاري كه فوران تقاضا رخ خواهد داد، توليدكنندگان تا مدتهاي مديد، توانايي جوابگويي تقاضاي مسكن را نخواهند داشت و دوران خسران دو وجهي توليدكنندگان و مصرفكنندگان فراخواهد رسيد. 2 - انرژي: كاهش مصرف انرژي در ايران، يكي ديگر از خبرهاي مسرتبخش است كه اين روزها مدام از زبان مسوولان شنيده ميشود. بخشي از اين كاهش مصرف به بهينهسازي مصرف و بخش ديگر به تعديل قيمت پارهاي حاملهاي انرژي و سهميهبندي بنزين نسبت داده ميشود. در اين ارزيابي و داوري كه بخشي از واقعيت را نشان ميدهد، به واقعيتي مهمتر بياعتنايي ميشود. واقعيت مهمتر اين است كه رشد صنعتي ايران تا حدود زيادي كاهش يافته و به تبع آن، نياز به انرژي كمتر شده است. ميانگين رشد صنعتي ايران در سالهاي 79 تا 83؛ يعني سالهاي اجراي برنامه پنج ساله سوم 11درصد بوده است؛ حال آنكه در سالهاي 83 تاكنون ميانگين رشد صنعتي حدود 8درصد برآورد شده است. قاعدتا اين مقدار كاهش رشد صنعتي يكي از علتهاي اصلي كاهش مصرف نفت و گاز و برق در ايران به شمار ميرود. افزون بر اين، خاموشيهاي گسترده سالهاي 86 و 87 از علتهاي اصلي كاهش شاخص مصرف برق در ايران است كه نميتوان آن را مثبت ارزيابي كرد؛ زيرا صرفهجويي از اين طريق، انتخابي يا محصول بهينهسازي مصرف نيست. 3 - مواد غذايي: سازمان جهاني خواروبار و كشاورزي اوايل ارديبهشت امسال گزارش داد رشد مصرف مواد غذايي در ايران كه در سالهاي 1990 تا 1997 ميلادي بالغ بر 3/2درصد بود، در سالهاي 1998 تا 2005 ميلادي تقريبا نصف شده و به 2/1درصد رسيده است. در اين گزارش تاكيد شده است كه در جمهوري روسيه سفيد (بلاروس) هم رشد مصرف مواد غذايي به شدت كاهش يافته و با رشد منفي 2 مواجه شده است. پابهپاي كاهش رشد مواد غذايي در ايران و روسيه سفيد در كشورهايي مانند رواندا، كويت، كنگو، نيجر و ليبريا رشد مصرف مواد غذايي بيشتر شده است. در نگاه اول، ممكن است تصور شود، كاهش مصرف مواد غذايي در ايران و روسيه سفيد ناشي از صرفهجويي يا بهينه شدن مصرف باشد؛ اما رجوع به آمارهاي رشد اقتصادي در كشورهاي مورد بررسي سازمان جهاني خواروبار و كشاورزي، نشان ميدهد كه بين آهنگ رشد اقتصادي و مصرف مواد غذايي در اين كشورها رابطهاي مستقيم وجود دارد. اقتصاد ايران در سالهاي 1990 تا 1997 با پشتسر گذاشتن اقتصاد جنگي و وارد شدن به دوره بازسازي و سازندگي، با جهش رشد و به تبع آن افزايش سطح برخورداري مردم مواجه شده و در نتيجه مصرف مواد غذايي افزايش يافته است. در دوره بعدي؛ يعني 1998 تا 2005 اگرچه همچنان اقتصاد ايران رشد مطلوبي داشته و حتي ميانگين رشد از دوره قبلي بيشتر بوده؛ اما نسبت به دوره قبل جهش نداشته است و طبعا رشد مصرف مواد غذايي هم آهنگ كندتري يافته است. شايد اگر آمارهاي مشابه درباره دوره سوم؛ يعني 2005 تاكنون منتشر شود، بازهم شاهد افزايش آهنگ مصرف مواد غذايي باشيم؛ زيرا در سهچهار سال اخير بر اثر افزايش بهاي نفت و افزايش واردات، آهنگ رشد مصرف مواد غذايي در ايران بيشتر شده باشد. در كشورهاي رواندا و نيجر و برخي كشورهاي مشابه آنها نيز به علت پايان جنگ و ناآراميهاي داخلي، وضع اقتصادي بهتر شده و مصرف مواد غذايي افزايش يافته است. بنابراين، افزايش مصرف مواد غذايي هميشه و لزوما نشانه كاركرد نادرست اقتصادي نيست، بلكه به احتمال زياد علامت بهبود وضع اقتصادي است؛ مشروط به اينكه اين افزايش مصرف، منشاء دروني داشته باشد، نه اينكه علت اصلي آن به هم خوردن موازنه تجاري باشد. نگاهي دقيق به تحولات مسكن، انرژي و مصرف مواد غذايي در ايران و تفسيرهاي رسمي درباره اين پديدهها نشان ميدهد كه متاسفانه در ايران، اقتصاد همچنان زير سايه سياست قرار دارد و پديدههايي كه قاعدتا ميبايست زنگ خطر را به صدا درآورند، به دلخوشيهايي تبديل ميشوند كه قرار است مرهمي تسكينبخش بر زخمهاي ناسور باشند نه انذارهايي براي توجه به گرفتاريهاي اقتصادي ديرپا. منطق اقتصادي حكم ميكند كه هميشه از «ارزاني» مشعوف نشويم و همواره از «گراني» نهراسيم. اين دو واژه كليدي در زبان مردم كوچه و بازار اگر در لسان تصميمگيران اقتصادي، در قالب واژههاي تورم و ركود، بازسازي نشوند، گمراهكننده خواهند بود؛ زيرا براساس منطق اقتصادي آنگاه كه «ارزاني» نشانه ركود اقتصادي باشد، پيامي مصيبتبار دارد، نه نويدي آرامبخش. سرمايه: اعتبارسنجي وام گيرندگان شفابخش بانک ها «اعتبارسنجي وام گيرندگان شفابخش بانک ها»عنوان سرمقالهي روزنامهي سرمايه تورج هريرچيان* : در بخش تسهيلات پرداختي و افزايش ديون و مطالبات مواردي مطرح است که در ذيل به آن مي پردازيم: يکسري از بدهکاران اقساط خود را نمي پردازند. چون جاي ديگر از اين سرمايه ها استفاده مي کنند و نقدينگي را با سود 12 درصد گرفته اند اما در جاي ديگر سود بالاي سه درصد مي برند و حاضر نيستند وام ها را برگردانند. با توجه به اينکه مصوبه اي جديد ابلاغ شده که استانداري ها تصميم گيرنده باشند در نتيجه يکسري مسائل سياسي به ميان مي آيد که نظارت بانک ها را کم اثر مي کند و باعث افزايش عدم پرداخت ها و معوقه هاي بانکي خواهد شد. مصوبه جديد شوراي پول و اعتبار اگر شامل ديون معوقه هاي قبلي هم بشود منجر به کاهش ديون خواهد شد ولي اگر اين قانون از زمان حاضر اجرا شود و عطف به ماسبق نشود در آينده منجر به کاهش ديون خواهد شد و در حال حاضر تاثير نخواهد داشت. اين قانون در صورتي که همراه با اعتبارسنجي دقيق بانکي و نظارت هاي بانکي باشد موثر خواهد بود ولي در صورت ورود استانداري ها به نحوه پرداخت تسهيلات، اين موضوع مغايرت ايجاد خواهد کرد و در صورتي که شوراي پول و اعتبار اين موضوع را در نظر نگرفته باشد با توجه به مغايرت دو موضوع احتمال ايجاد چالش و افزايش بيشتر ديون و مطالبات بسيار زياد است چون در عمل نقش بانک ها ديگر نقش اصلي و تاثيرگذار نخواهد بود و نياز به بررسي هاي بيشتر دارد. اصل ديگري که منجر به کاهش معوقه ها خواهد شد واقعي نشدن افزايش وثيقه ها و قيمت گذاري آنهاست. اين کار بايد در کنار مرحله اي پرداخت کردن تسهيلات همراه با پيشرفت کار باشد.در اين بين بايد براي شرکت هايي که به علت رکود حاکم بر بازار دچار مشکلات در بازپرداخت ديون خود شده اند، چاره انديشي شود. مردم سالاري: طرحي براي بزرگ کردن دولت «طرحي براي بزرگ کردن دولت»عنوان يادداشت روز روزنامهي مردم سالاري به قلم مهدي عباسي است كه در آن ميخوانيد؛تقريبا 10 سال از عمر تشکيل شوراهاي شهر و روستا مي گذرد. دولت اصلاحات با احياي شوراهاي شهر و روستا که از اصول بر زمين مانده قانون اساسي بود، عملا مردم سالاري را به لايه هاي پايين جامعه برد تا بدين وسيله، اداره امور شهر به خصوص در حوزه امورات شهري با نظارت نمايندگان مردم در شوراهاي شهر صورت گيرد. تجربه سه دوره شوراها نيز حکايت از رضايت مردم و موفق بودن اين مدل براي اداره شهرداري ها و اموري که به اين حوزه مربوط مي شود، دارد. اگرچه ممکن است نواقصي وجود داشته باشد اما در ارزيابي کلي مي توان نمره قابل قبولي براي نظارت شوراها بر عملکرد مديريت شهري اختصاص داد. اما در اين ميان مدتي است که برخي نمايندگان مجلس به دنبال طرحي هستند که براساس آن انتخاب شهرداران توسط وزارت کشور صورت مي گيرد. قرار است هفته آينده، در حالي که نمايندگان از تعطيلات سه هفته اي خود باز مي گردند، اين طرح در صحن مجلس بررسي شود. اما بيان چند نکته در خصوص مطرح شدن اين طرح لازم و ضروري است:اول آنکه با تصويب اين طرح که به موجب آن مسووليت انتخاب شهرداران از شوراهاي شهر گرفته مي شود و به دولت واگذار مي شود، عملا نهاد شوراها را با تضعيف جدي و چه بسا به يک نهاد تشريفاتي بدل مي کند. چرا که وقتي انتخاب شهردار از شورا ساقط شود، بايد پرسيد که با وجود مشکلات حقوقي و قانوني که هم اکنون در خصوص اختيارات شوراها وجود دارد و گاه دستگاه هاي دولتي اين نهاد را به رسميت نمي شناسند، شوراها از اين پس چگونه مي توانند به امر نظارتي خود بپردازند؟ لذا در حال حاضر، اين طرح عملا شوراها را محدود مي کند و به تنزل جايگاه آن منجر خواهد شد. دوم آنکه، براي اصلاح هر امري بايد توجيهات و دلايل مورد قبولش را ارائه کرد. چگونه است که جز تعداد معدودي، در اکثريت شهرها مدل انتخاب شهردار توسط شورا بدون مشکل در حال اجراست و نظارت شورا به عنوان نمايندگان مردم برعملکرد شهرداري ها، موفق بوده است اما توسط برخي نياز به اصلاح پيدا مي کند؟ توجيه اين طرح براي بررسي در صحن مجلس توسط نمايندگان چه مي تواند باشد؟ آيا اين مدل مشکلات عديده اي در شهرها پديد آورده است؟ آمار چنين پيش فرضي را تاييد نمي کند. سوم آنکه، مدام بر اصل کوچک کردن دولت براي پيشرفت همه جانبه تاکيد مي شود. اصل 44 براي رشد خصوصي سازي ابلاغ مي شود. اما آيا با واگذاري انتخاب شهرداران به وزارت کشور، عملا بر حجم عريض و طويل دولت افزوده نمي شود؟ دولت ها به اندازه کافي درگير عزل و نصب هاي سياسي هستند، لذا بهتر است اين نهاد مردمي وارد بازي هاي سياسي نشود. ضمن اينکه کوچک کردن دولت به هيچ وجه با واگذاري انتخاب شهرداران به دولت همخواني ندارد. چهارم آنکه، بعيد است نمايندگان مجلس به چنين طرحي راي دهند. طرحي که از يک سو نظارت مردم بر مديريت شهري را مختل مي کند و از سوي ديگر قدرت دولت را بيشتر خواهد کرد. با اين تفاسير از هر سو که به اين طرح نگاه مي شود نمي توان نکته مثبتي براي دفاع از آن يافت. قطعا اين موضوع مورد توجه نمايندگان مردم در مجلس خواهد بود. قدس: استفاده از ظرفيتهاي نظام بدون گرايشهاي سياسي «استفاده از ظرفيتهاي نظام بدون گرايشهاي سياسي»عنوان يادداشت روز روزنامهي قدس به قلم بيژن نوباوه است كه در آن ميخوانيد؛اين روزها آرام آرام به زمان معرفي کابينه دولت دهم نزديک مي شويم و با توجه به صحبتهاي رئيس جمهور به نظر مي رسد با توجه به مطالبات مطرح شده از سوي مردم بي گمان وي در انديشه ارتقاي کابينه براي پاسخگويي بهتر به مطالبات مردم در زمينه هاي گوناگون است. شنيده شده دکتر احمدي نژاد کميته اي هم براي شناسايي و ارزيابي اشخاص تشکيل داده است تا انتخاب وزيران و مسؤولان اجرايي براساس توانمنديها صورت گيرد. اکنون حداقل خواست مردم از دولت جديد نگاه خارج از گرايشهاي سياسي و در راستاي تخصص و تعهد افراد براي سپردن مسؤوليتهاست. بدون ترديد بعد از گذشت 30 سال از انقلاب اسلامي توانسته ايم مسأله تعهد و تخصص را تا حد زيادي حل کنيم و افراد زيادي را براي خدمت به کشور با تعهد و تخصص لازم تربيت کنيم. به نظر مي رسد با توجه به اين موضوع ظرفيت بسيار بالايي در برابر دولت وجود دارد و دولت مي تواند از ميان اين افراد مديران خود را انتخاب کند. البته در کابينه اول آقاي احمدي نژاد هم افرادي بودند که از ابتدا با ايشان نبودند و شايد حتي در دولتهاي ديگر فعاليت مي کردند، اما از آنها استفاده شد. اميد است رئيس جمهور در دولت دهم نيز با همين نگاه به تشکيل کابينه بپردازد.اين روزها البته گاهي اسامي خاصي نيز براي تصدي پستهاي مختلف مطرح مي شوند، اما چون به طور رسمي اعلام نشده به نظر من يک حرکت رواني است که توسط گروه هاي مختلف براي ايجاد فضاهاي مصنوعي انجام مي شود.به اين کار در اصطلاح سياسي «گمانه زني» گفته مي شود. در حد اطلاعات موجود بايد گفت اکثر اين گمانه زني ها که بعضاً در رسانه ها مطرح مي شود صحيح نيست و در اين زمينه هنوز هيچ فرد خاصي به طور قطع براي رفتن از کابينه يا ماندن در آن مشخص نشده است. اکنون بايد براي رئيس جمهور فضايي فراهم شود تا بتواند با فراغ بال در انتخاب مديران خود اقدام کند و گرنه هر نوع تحميل گرايش سياسي به رئيس جمهور مي تواند تبعات زيادي را در آينده داشته باشد. ضمن اينکه به نظر مي رسد آقاي احمدي نژاد در اين دوره کابينه خود را با پختگي بيشتر انتخاب خواهد کرد تا مجبور نشود تا پايان دوره چهار ساله رياست جمهوري وزيران را تغيير دهد. البته شرايطي هم فراهم شده است که همکاران خود را بتواند با شرايط موجود تطبيق داده و انتخاب هاي بهتري انجام دهد. بي گمان هر نوع تغييري در کابينه بايد با نيازهاي جامعه همسو باشد و بتواند به مطالبات مردم پاسخ دهد. گرچه هميشه در ايام نزديک به معرفي کابينه جديد بحث گمانه زني ها بالا مي گيرد و رسانه ها افراد متعددي را براي پستهاي مختلف معرفي مي کنند، اما واقعيت آن است که متأسفانه اکثر اين گمانه زني ها در راستاي هدفها و خواسته هاي برخي احزاب و گروههاست تا بتوانند در حاشيه هاي تبليغات و حرکتهاي رواني خود اهداف خاصي را دنبال کنند، بنابراين نمي توان اين گمانه زني ها را در راستاي خواست مردم و مطالبات واقعي آنها تعبير کرد. بدون ترديد رئيس جمهور اين حق را دارد که اعضاي کابينه و مديران خود را انتخاب کند، اگر چه بهتر است در اين راستا از مشورت افراد مطلع و خيرخواه بهره ببرد و اجازه بدهد پيشنهادها و نظرات دوستانه و خيرخواهانه بدون حاشيه هاي جنجالي و اهداف جناحي و گروهي مطرح شود. مجلس نيز در اين خصوص بايد در کنار دولت قرار گرفته و با نظرات کارشناسي و تعامل مثبت خود باعث خدمت رساني هر چه بهتر به مردم و جذب افراد متخصص و کاردان به بدنه دولت شود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 439]
صفحات پیشنهادی
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح - اضافه به علاقمنديها
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح-گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح-گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم: هدفمند كردن ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم: هدفمند كردن ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح-گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران ... گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح-گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران ... گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز ايران
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز ايران- روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه گزيده برخي از آنها در زير ميآيد.
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز ايران- روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه گزيده برخي از آنها در زير ميآيد.
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم: بازخواني يك ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم: بازخواني يك ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامه هاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته اند كه برخي از آنها در زير ميآيد. اعتماد ملي « در رثاي ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامه هاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته اند كه برخي از آنها در زير ميآيد. اعتماد ملي « در رثاي ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح- امههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته اند كه برخي از آنها در زير ميآيد. رسالت: آتش بازي ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح- امههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته اند كه برخي از آنها در زير ميآيد. رسالت: آتش بازي ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح - vazeh.com :: واضح پايگاه جامع ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح-روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم:سپاه پاسداران ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح-روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم:سپاه پاسداران ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح - vazeh.com :: واضح پايگاه جامع ایرانیان
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها د زير ميآيد. اعتماد ملي «رتبه اول ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها د زير ميآيد. اعتماد ملي «رتبه اول ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح - vazeh.com :: واضح پايگاه جامع ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح-روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. آفتاب يزد: ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح-روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. آفتاب يزد: ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها