تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 15 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):كسى از شما حق ندارد از هيچ يك از يارانم چيزى به من بگويد؛ زيرا دوست دارم در حال...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804735579




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گامي به پس !


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: گامي به پس !
بهرام رادان و ترانه عليدوستي در کنعان
 «كنعان» سومين ساخته بلند سينمايي‌ ماني حقيقي پس از «آبادان» و «كارگران مشغول كارند» گامي به پس است، آن هم در حالي كه «آبادان» نويد حضور فيلمسازي خوش‌فكر و نكته‌سنج را مي‌داد.فيلم «آبادان» به عنوان اولين تجربه يك فيلمساز كار بسيار قابل تاملي بود؛ اقلا به لحاظ ايده و اصلا نوع و شكل پرداختي كارگردان به موضوع مورد علاقه‌اش. نكته مهم‌تري كه در اين فيلم به چشم مي‌خورد هم جسارت حقيقي در تجربه فرمي جديد بود و هم اينكه تصويري كاملا واقعي از تهران را در فيلمش ترسيم كرده بود. در واقع تهراني كه در اين فيلم مي‌بينيم، همان تهراني است كه وقتي هر روز صبح بيدار مي‌شويم و از خانه بيرون مي‌رويم با‌ آن مواجه مي‌شويم. شخصيت‌هاي فيلم نيز كه خوب پرداخته شده بودند آدم‌هاي مشكل‌دار و به ته خط رسيده‌اند.‌اما تجربه دوم اين كارگردان يعني فيلم «كارگران مشغول كارند» به گونه‌اي باز ادامه همان فيلم «آبادان» است. درواقع چند نفر دوست تصميم مي‌گيرند با هدف تفريح يك روز را در كوهستان سپري كنند اما ميانه راه تخته‌سنگي بزرگ مي‌بينند و مي‌خواهند آن را از ميان بردارند و همين بهانه‌اي است تا نقبي زده شود به زندگي و درونيات اين آدم‌ها؛ آدم‌هايي كه از تهران آمده‌اند با تمام مسائل و مشكلات و دغدغه‌هاي آن. كنعان» سومين ساخته بلند سينمايي‌ ماني حقيقي پس از «آبادان» و «كارگران مشغول كارند» گامي به پس است، آن هم در حالي كه «آبادان» نويد حضور فيلمسازي خوش‌فكر و نكته‌سنج را مي‌داد.«كارگران...»، حتي يك درصد از تاثير فيلم «آبادان»‌را هم ندارد؛شايد به اين خاطر كه كارگردان و فيلمنامه‌نويس اين اثر اين‌بار فقط توانسته‌اند  سراغ ظواهر شهر تهران و‌ چند شهروند خاص آن بروند؛ فيلمي كه با سرخوشي آغاز مي‌شود، ميانه‌هايش به درد مي‌انجامد و بعد به خنثي‌ترين شكل به پايان مي‌رسد و حالا فيلم «كنعان» است باز با دغدغه پرداختن به شهر تهران و اين‌بار آدم‌هايي  از طبقه متوسط و خب از همين ابتدا مي‌توان گفت اين فيلم هم با تمام تلاشي كه براي توليد و ساخت آن شده و كارگرداني‌اش همچنان به دغدغه‌هاي هميشگي و مورد علاقه‌اش وفادار مانده اما حاصل كار فيلمي عقيم است.فيلم روايتگر زندگي زوجي به‌نام مرتضي با بازي «محمدرضا فروتن» و مينا با بازي « ترانه عليدوستي» است كه با گذشت 10 سال از زندگي مشتركشان، در حالي كه مرد همچنان تاكيد بر ادامه اين رابطه دارد اما زن اصرار دارد كه راهي جز جدايي باقي نمانده. اما بازگشت آذر با بازي «بايگان» خواهر بزرگ مينا از سفر طولاني‌اش از خارج از كشور و مرگ مادر مرتضي همه چيز را به هم مي‌ريزد.
ترانه عليدوستي و افسانه بايگان در کنعان
زوجي كه حقيقي در فيلمش به تصوير مي‌كشد يعني پرداختي به زندگي آدم‌هاي طبقه متوسط در دل تهران، پيشتر و بارها ايرج كريمي با موفقيت در سينماي خاص خود ترسيم كرده. اما چه اتفاقي مي‌افتد كه آدم‌هاي اين فيلم يعني مرتضي و مينا و آذر و بعد نيز علي با بازي «بهرام رادان» كه دوست خانوادگي اين زوج است در حد سايه‌هايي كمرنگ باقي مي‌مانند كه اصلا معلوم نيست حرف حساب‌شان چيست؟ در طول فيلم آدم‌ها مدام مي‌آيند و  مي‌روند. معلوم نيست اين علاقه از كجا شروع شده و معلوم نيست درد و اندوه آنها به واسطه چيست؟ همچنان كه معلوم نيست چرا قهر مي‌كنند و چرا آشتي و...؟اگر در دو فيلم قبلي حقيقي شخصيت‌پردازي محلي از تامل داشت، در كنعان ترسيم كاراكتر فقط در حد يك تعريف دوخطي خلاصه مي‌شود. مرتضي استاد دانشگاهي است كه به شاگردش مينا علاقه‌مند شده؛ علاقه‌اي كه بعد منجر به ازدواج مي‌شود. مرتضي مردي كامل است، زيبا، متين و مودب كه همه امكانات رفاهي را براي همسرش فراهم كرده. او برج‌ساز است و منبع مالي فراوان دارد اما با اين همه همسرش از او گريزان است و ما نمي‌دانيم چرا؟ در صحنه‌هايي از فيلم وقتي غضب مي‌كند پناه مي‌برد به همان برج‌هاي نيمه‌ساز و در بالاترين طبقه آن به سگ‌هايش مي‌رسد و اين اوج تكميل و شناختي است كه از اين شخصيت داريم، يا مينا كه شخصيت محوري فيلم كه مثلا يك زن روشنفكر امروزي است. فيلم با نمايي از چهره او شروع مي‌شود كه با خشم و نفرت به نقطه‌اي زل زده كه بعد مي‌فهميم او در آشپزخانه است و در حال نظارت كساني كه آمده‌اند چاه منزلش را باز كنند.فيلم روايتگر زندگي زوجي به‌نام مرتضي با بازي «محمدرضا فروتن» و مينا با بازي « ترانه عليدوستي» است كه با گذشت 10 سال از زندگي مشتركشان، در حالي كه مرد همچنان تاكيد بر ادامه اين رابطه دارد اما زن اصرار دارد كه راهي جز جدايي باقي نمانده ... اين شروع ‌ يعني اينكه در زندگي اين زوج بحراني وجود دارد كه بود و تاثيرش مثل همين گرفتگي چاه است. اما فيلم كه پيش مي‌رود انگار مينا به جاي اينكه بحران داشته باشد يا درگير مسائل فمنيستي يا فلسفي يا هر چيز ديگري باشد، يك دختر لوس است كه تكليف خودش را با اطراف خود و آدم‌هايش نمي‌داند. خصوصا وقتي اين نكته كم‌تاثير و گاه خنده‌دار مي‌نماياند كه عليدوستي اصلا براي بازي در چنين نقش دشواري انتخاب مناسبي نيست. چهره او همان چهره كودكانه «من ‌ترانه پانزده سال دارم» است كه حالا سعي شده به زور گريم و چهره‌پردازي، بداخلاق، تلخ و به ته خط رسيده بنماياند و به خاطر همين در سخت‌ترين لحظات زندگي‌اش حتي در صحنه‌هاي ديگر كه دليلي براي اين كار وجود ندارد عليدوستي مدام بر عضلات چهره‌اش فشار مي‌آورد تا اخم كند و خطوط پيشاني‌اش را جمع كند و چهره زني افسرده را بگيرد و... و واقعا نمي‌دانيم مشكل اين زوج چيست؟ اختلاف از كجا شكل گرفته؟ داستان وقتي از درام تبديل به اثري شاد و خنده‌دار مي‌شود كه جا و بي‌جا و در لحظات غيرقابل تصور اين دو نفر به هم پناه مي‌برند... و انگار كه كارگردان تكليفش را با آدم‌هايش نمي‌داند هرچند كه هميشه حرف آخر را مينا مي‌زند و دوربين به صورت مداوم  به دنبال اين شخصيت است. اين شخصيت‌هاي پا در هوا انگار كم نيستند كه ناگهان سروكله آذر و علي هم پيدا مي‌شود.اين آدم‌ها نيز كه ظاهرا بايد عاملي باشند تا گره‌هاي داستان گشوده شود و اقلا داستان كمي سروشكل بگيرد... اما اينها نيز پر از سردرگمي‌اند.
محمدرضا فروتن در کنعان
 اصلا حرف و حساب آذر چيست؟ در خانه خواهرش چه مي‌كند؟ چرا ناگهان آن همه محبت تبديل به نفرت مي‌شود، تا ناگهان در صحنه‌اي مضحك احتمالا به خاطر اداي دين به فيلم «بيل‌ را بكش» مينا و آذر روبه‌روي هم مي‌ايستند، بد و بيراه مي‌گويند عقده‌گشايي مي‌كنند و بعد همديگر را به باد سيلي مي‌گيرند و يا علي نيز به اينگونه، او اصلا كيست؟ چه تاثيري در زندگي اين دو زوج دارد؟ ‌ در بخشي از فيلم مي‌بينيم كه مينا كليد خانه او را دارد و در غيابش وقتي كه علي به سفر رفته به منزلش مي‌رود و گل‌ها را آب مي‌دهد و بعد به رويايي‌ترين شكل ممكن به در و ديوار زل مي‌زند. اما در انتها مي‌بينيم كه بيماري مادر مرتضي و سفري كه آنها به شمال دارند، بهانه‌ايي مي‌شود تا به كليشه‌اي‌ترين شكل، دو شخصيت آذر و علي با هم رودرو شوند و لابد برقي از آسمان مي‌جهد، چون در انتها هر كدام از آنها  به نوعي در نگاه‌شان به زندگي متحول مي‌شوند و سرانجامش همان رسيدن به نقطه ازدواج است. نگاه كنيد كه از همان ابتدا ‌ انزواي علي و آن موهاي بلندش مدام تاكيد مي‌شود اما تا با آذر مواجه مي‌شود ‌ آنچنان خود را گم مي‌كند كه داستان اصلا تغيير مي‌كند يا خود آذر فقط با چندبار ديدن علي رنج و اندوه زندگي ساليانش را فراموش مي‌كند. ‌ «كنعان» البته همچنان كه از نام آن نيز پيداست با تداعي اين شعر حافظ «يوسف گم‌گشته باز آيد به كنعان غم نخور» و با پاياني خوش به سرانجام مي‌رسد؛ با پاياني كه فيلم را تبديل به يك كمدي ناخواسته مي‌كند!نقد- مارگريت شاه‌نظريانمطالب مرتبط :ماجراي دو سفر               نقش آذر در "کنعان" اتفاقي خوب در کارنامه بازيگري من است  کلبه‌ي احزان شود روزي گلستان؟!       





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 492]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن