واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: ورود به معبد شخصي يك شاعر جام جم آنلاين: مهمترين ويژگي كه ميتوان در ارتباط با شعر امير مرزبان اشاره كرد اين است كه ريشه در ناخودآگاه قومي ما دارد و اين پيشينه را ميتوان در سرودههاي او به صورت همراهي و استفاده پررنگ از اسطورهها، اديان و آيينها جستجو و رصد كرد. مرزبان خود را وامدار، بدهكار و متعهد به اين پيشينه ميداند از اينرو، آينهوار و با صداقت با مخاطبان خود سخن ميگويد و كلاه بر سر مخاطبان خود نميگذارد. ديگر ويژگي كه ميتوان گفت اين است كه او شاعر اجتماع است و طبعاً شعرش تحتتاثير اجتماع، نوسان مييابد. خود را تافته جدا بافته نميداند. بلكه روشنفكري او هم همراه با مردم و براي مردم است. در كتاب، غزل، كلام خدايان است و بويژه دفتر شعرهاي اجتماعي و عاشقانه ميتوان نقاط روشني ديد؛ در برخي از سرودهها، قافيه يا رديف، تبديل به پرچم يا آرم نوشتهها ميشود و اين كار آگاهانه است. اگرچه در معدودي از سرودهها، پيشانديشي يا طبع آزمايي صورت گرفته است. به عنوان مثال در شعر ص 151 با وجود آنكه غزل تكنيكالي است، شاعر پيشينه محور با انگارههاي كاملا خودماني در اين غزل عدول كرده يا سعي بر طبع آزمايي داشته است. اين غزل با جهانبيني ديگري نوشته شده است و از روح خودماني غزلهاي امير مرزبان خارج شده است. ميتوان گفت امير مرزبان دو روح شاعرانه دارد و دو روش و منش. اول روش خودماني و بسيار صميمي با مخاطب است و روش دوم روحيه مدرني است كه تاكيد بر تجربه حالتها و آموختههاي زياد او دارد. كاربرد روايت يا discourse در سرودههاي كلاسيك امير مرزبان به نحو متمايزي به چشم ميخورد و در بسياري از غزلها، يك روايت به شعر تبديل ميشود. گويي شعر، اندامواره داستاني پيدا ميكند و اين ويژگي يقيناً وامدار شخصيت داستاننويس اوست. اين فرآيند شعر را به چند ساحتي بودن و حتي چند شكلي بودن رهنمون ميكند كه بايد در آينده ديد از آن چه دنياهايي مستخرج ميشود. در دفتر سپيد اين مجموعه، 4 تا 5 شعر (همچون راحله، روي صليب تپه جلجاتا، زير گنبد همايون و سرمدخواني) بيش از ساير سرودهها پيشينه محوري او را بارز ميكند. در ساير سرودههاي سپيد، به لحاظ تكنيكي دست بردن در زمان و صرف و نحو آشكارا ميشود. به دليل محدوديت در گزينش، اين آثار تصويري متفاوت از امير مرزبان را در دفترهاي كاملا مستقل شعر سپيدش ميبينيم زيرا در عرصه شعر سپيد، شاعري توانمند و با ديدگاه و رويكردي شخصي است كه البته نويد صدايي تازه در شعر سپيد را هم ميدهد. مضاف بر اين كه شعرهاي سپيدي كه من از او خواندهام از نگاهي به صورت ارگانيك از فضاي اسطورهاي و باستاني برخوردار است و مثل يك معبد شخصي ميماند كه اول بايد اجازه گرفت، سپس با شاعر همراه شد و بعد از آشنايي، توانست در آن سير و سياحت كرد. عليرضا راهب جام جم
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 428]