تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 12 مرداد 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):مؤمن شوخ و شنگ است و منافق اخمو و عصبانى.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

خرید یخچال خارجی

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید ابزار دقیق

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

خرید نهال سیب سبز

خرید اقساطی خودرو

امداد خودرو ارومیه

ایمپلنت دندان سعادت آباد

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

الکترود استیل

سلامتی راحت به دست نمی آید

حرف آخر

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1809142236




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

در منطقه خاورميانه؛ جهت گيري جريان هاي رسانه اي


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: در منطقه خاورميانه؛ جهت گيري جريان هاي رسانه اي
جام جم آنلاين: در جهان امروز جريان اطلاعات در تمام حوزه هاي معرفت بشري نقشي تعيين كننده و كارساز دارد .از سوي ديگر ارتباطات و پيام رساني به پشتوانه رشد و گسترش تكنولوژي تمام جهان را تحت پوشش خود گرفته است، به گونه اي كه هيچ فرد و كشوري نمي تواند خود را مصون از تأثير پيام هاي ناخواسته ، و مستغني از شركت در جريان بين المللي اطلاعات بداند ، بنابراين كشورها هم براي بهره وري از دانش معاصر و درنتيجه رشد و پيشرفت علمي و هم به لحاظ مقابله با ابعاد مخرب جريان بين المللي اطلاعات ، ناگريز از حضوري قوي و مؤثر در اين جريان مي باشند.


به دليل قدرت وسيطره غرب برجريان بين المللي اطلاعات، توزيع اطلاعات درجهان كنوني يك سويه است. غرب با تمام امكانات ارتباطاتي و اطلاعاتي به كشورهاي جنوب از طريق امواج اطلاعاتي براي پيشبرد اهداف خودهجوم نموده است.

كشور هاي جنوب با احساس خطري كه از اين ناحيه متوجه آنها مي باشد ، خواستار اصلاح در ساختار جريان بين المللي اطلاعات شده اند، موضوعي كه پس از سالها هنوز اتفاق نيفتاده است، بلكه غرب با به كارگيري هر چه بيشتر تكنولوژي ارتباطات ، قدرت فائقه خود را بر جريان بين المللي اطلاعات استوار ساخته است.

در هر صورت امروزه در پرتو شبكه به هم پيوسته ارتباطات و شتاب نظام مبادله اطلاعات و اخبار در سطح جهان، معادلات جديدي در عرصه نظام بين الملل شكل گرفته است كه تاثير آن روي روابط منطقه اي و سيستمي كشورها اجتناب نا پذير است و هيچ كشوري بدون توجه به اين عامل نمي تواند از منافع و امنيت ملي خود در دنياي جديد كه به شدت رسانه اي شده به نحو شايسته صيانت كند.

از اين رو، اهميت بهره گيري از رسانه هاي بين المللي موجب گرديد كشورهاي در حال توسعه نيز در انديشه بهره مندي از رسانه هاي جهان گستر باشند. ظهور شبكه الجزيره توسط قطر و سپس شبكه هايي همچون العالم، پرس تي وي از سوي ايران ، العربيه عربستان و سپس شبكه هاي خبري بين المللي از سوي روسيه به زبان عربي را مي توان نقطه عطفي در اين زمينه بر شمرد.

آيا ظهور شبكه هاي جديد بين المللي با رويكردهاي جديد مي تواند شكافي در جريان يك سويه خبري غرب ايجاد كند؟ آيا ورود رسانه هاي ساختار شكن در جريان رسانه اي بين المللي پذيرفتني است؟ آيا جريان مسلط بر رسانه ها حاضر به خدشه وارد شدن به سلطه انحصاري خود بر رسانه هاي بين المللي مي شوند؟

اينها پرسش هايي هستند كه تلاش مي شود با توجه به جهت گيريهاي رسانه اي و تلاش براي ايجا د انحصار رسانه اي در خاورميانه و سپس اشاره به صف بندي جديد رسانه اي در منطقه، بدانها پاسخ داده شود.

حفظ هژموني رسانه اي در منطقه

با توجه به نقش كانوني منطقه خاورميانه در جهان، غرب تلاش مي كند كه هژموني رسانه اي خود راكه با چالش هايي مواجه شده است در اين منطقه حفظ نمايد، بنابراين مي كوشد از طريق دو استراتژي به اين مهم دست يابد: تاسيس شبكه هاي ويژه منطقه خاور ميانه، در منطقه خاور ميانه،رسانه هاي بين المللي بارويكرد متفاوت تأسيس شده اند و همچنين بنا بر ملاحظات جديد نظام بين المللي ، اغلب شبكه هاي مهم تأسيس شده يا در حال تأسيس جهان به زبان عربي هستند.

نقش رسانه هاي تازه متولد شده خاورميانه در بازتاب تحولات سياسي بارز است ، درجنگ 22 روزه غزه، نشان دادن لحظه به لحظه يورش غير انساني رژيم اسرائيل و كشتار زنان و كودكان در صحنه تلويزيونهاي منطقه به خصوص در شبكه هاي بين المللي ايراني ورسانه هاي جبهه مقاومت ، چنان فشار جهاني عليه تل آويو به راه انداختند كه مقامات اسرائيل پس از 22 روز ناگريز به اعلام آتش بس يك طرفه شدند.

بر همين اساس نظام رسانه اي غرب براي خنثي كردن فعاليت اين شبكه ها، به فكر ايجاد شبكه هاي خبري عربي زبان افتاد، زيرا آنها چنين مي انديشيدند كه اغلب دشمنان سرسخت اين كشورها در منطقه خاورميانه قرار دارند و آنها نيز از سامانه هاي رسانه اي قدرتمندي براي اشاعه نظرات خود بر خوردارشده اند.

آمريكايي ها راديو ساوا ، شبكه الحره به زبان عربي ، راديو فردا و شبكه تلويزيوني صداي آمريكا( VOA ) را به زبان فارسي براي مقابله راه اندازي نمودند .آنها همچنين شبكه تلويزيوني العراقيه كه از عراق پخش مي شود را نيز با هدف انزواي شبكه هاي الجزيره و العالم براي خنثي كردن جهت گيري ضد آمريكايي اين دو شبكه تأسيس نمودند . همچنين كشورهاي انگليس ، فرانسه و روسيه نيز براي حفظ جايگاه خود در خاورميانه شبكه هاي تلويزيوني به زبان عربي راه اندازي نمودند.

وابسته سازي رسانه اي، هم اكنون انحصار رسانه اي در اختيار چهار كشور غربي به ويژه آمريكا، انگلستان ، فرانسه است و مالك بزرگترين مراكز رسانه اي جهانند . در اين ميان ايالات متحده آمريكا هم اينك بزرگترين قدرت رسانه اي جهان محسوب مي شود.

اين كشور با برخورداري از ابزار تكنولوژيك و در اختيار داشتن كانونهاي اصلي رسانه اي فشار زيادي به كشورهاي جهان سوم به دليل وابستگي به فناوري رسانه اي اين كشور، وارد مي كند.

اكنون اغلب كشورهاي جهان تحت نفوذ برنامه هاي تبليغي رسانه هاي آمريكايي هستند، حتي در كشورهاي دور از مرزهاي آمريكا، همين تأثير گذاري رسانه اي هم قابل مشاهده است. مثلا در عربستان، آمريكا با ايجاد خدمات ويژه در دو حوزه تلويزيوني از طريق شبكه «ان بي سي» و تلويزيون «آرامكو» اين كشور را تحت نفوذ خود قرار مي دهد.

جريان بين المللي اطلاعات بنا بر نظر حميد مولانا جرياني است مركز- پيراموني از شمال و غرب به سوي جنوب و شرق ، از كشور هاي توسعه يافته به سوي كشورهاي در حال توسعه و جهان سوم ، جرياني يك سويه و سلطه جويانه مي باشد. از سوي ديگر مراكز رسانه اي نيز كه درپيرامون شكل گرفته است وابسته به جريان رسانه اي مركز است و از سوي مركز كنترل مي شوند و با رسانه هايي كه مخالف نظم موجود باشند، مقابله مي گردد.

در منطقه خاورميانه نيز اكثر رسانه ها يا وابسته يا در راستاي جريان رسانه اي بين المللي فعاليت مي كنند و عملا جريان رسانه اي غرب علاوه بر رسانه هاي خود ، اهداف خويش را از طريق رسانه هاي وابسته پي گيري مي نمايد.

جريان بين المللي اطلاعات با پيوند زدن اهداف خود به سياست هاي رسانه اي كشورهاي در حال توسعه درعمل اين رسانه ها را نيز در اختيار دارد . از اين رو جبهه متحدي عليه رسانه هاي مستقل براي به حاشيه راندن و بيرون نمودن آنان از دايره رقابت رسانه اي تشكيل مي دهند.در منطقه خاورميانه هم با ايجاد، جبهه رسانه اي هماهنگ با غرب اين موضوع در حال پي گيري است.

صف بندي رسانه اي در منطقه خاور ميانه

از سال 2006 در پي حمله اسرائيل به جنوب لبنان ، رسانه هاي منطقه به دو دسته تقسيم شدند ، گروه اول به رهبري عربستان جبهه رسانه اي سازش با غرب و اسرائيل را تشكيل دادند و يك نوع اتحاد و خط رسانه اي هم داستان را ايجاد كردند و رسانه هاي معترض به جريان رايج بين المللي با مشاركت با پيشگامي ايران، جبهه مقاومت در برابر جريان يك سويه خبري اطلاعاتي را شكل دادند.

روزنامه فلسطين در اين زمينه مي نويسد، جنگ رسانه اي بين ايران و عربستان از سال 2006 در پي حمله اسرائيل به جنوب لبنان شروع شد. اين جنگ بر سر مسايل لبنان به تدريج بين ايران و عربستان جنبه دسته بندي و يارگيري به خود گرفت. به اين ترتيب مصر، كشورهاي عرب حوزه خليج فارس، اردن و كشورهاي مغرب عربي به عربستان ملحق شدند و اين مجموعه بلوك سازش ناميده شدند و در مقابل سوريه، يمن،سودان و ليبي به جبهه ايران پيوستند و گروه مقاومت خوانده شدند. (روزنامه فلسطين،8/10/2009)

در جنگ 22 روزه غزه، اين صف بندي بيشتر به چشم آمد و در اطلاع رساني تحولان جنگ 22 روزه، در عمل نيز مشاهده گرديد.

حسن عابديني كارشناس امور رسانه درباره اين تقسيم بندي مي گويد:«در اين هماورد رسانه‌اي‌، اردوگاه غرب مانع از آگاهي افكار عمومي از فجايع در غزه شد. رسانه‌هاي وابسته به مقاومت از ديگر سو كوشيدند با شكستن طلسم انحصار اطلاع‌رساني، به بسيج افكار عمومي بر ضد رژيم صهيونيستي دست زنند كه به اين هدف رسيدند».

رسانه هاي طرفدار مقاومت مانند شبكه‌هاي تلويزيوني الجزيره، المنار، العالم، پرس تي وي، و ... به رغم محدوديت ها با پوشش زنده و شبانه روزي خود از غزه و تصاوير جنايات جنگي شرايط جديدي ايجاد كرده‌اند كه تحت فشار قرار دادن المنار در مصر و العالم و پرس تي وي در غزه و تخريب دفاتر اين دو رسانه را نيز بايد در راستاي خشم از اين تاثيرگذاري ارزيابي كرد.

در جريان مقابل شبكه هايي نظير فاكس نيوزكه در چهار روز اول اين جنگ نابرابر سعي مي‌كرد اخبار را بايكوت رسانه‌يي كند و در اين راه بي‌بي‌سي، سي‌ ان‌ ان، يورو نيوز، دويچه‌وله و فرانس 24 نيز بر اساس سياست‌هاي دولت‌هايي كه از آن‌ها تبعيت مي‌كنند سعي مي‌كردند با جوسازي‌، حماس را مقصر اين جنگ نشان دهند كه البته در اين زمينه براي تاثير بر افكار عمومي جهاني موفق نشدند.

همچنين به اين جمع، رسانه هاي وابسته به كشورهاي عربستان و مصر نيزمي پيوستند ، اين رسانه ها در مدت حمله‌ رژيم صهيونيستي به غزه همسو با سياست‌هاي اين رژيم عمل كردند.به عنوان مثال العربيه در اين مدت سعي مي كرد حماس را به عنوان مقصر در حمله‌ رژيم صهيونيستي به غزه نشان دهد.

رسانه‌هاي مصري هم در چارچوب دولت وقت سعي كردند به رژيم صهيونيستي كمك كنند؛ همان طور كه دولت مصر، دست به دست رژيم صهيونيستي داده و محاصره‌ غزه را كامل نموده بود؛ رسانه‌هايشان نيز چنين كرده‌اند. گرچه با تظاهراتي كه در قاهره و ساير شهرهاي مصر انجام شد، انتظار مي‌رفت برخي استقلال‌طلبان و آزاديخواهان رسانه‌هاي جهان عرب، به حمايت از مقاومت بپيوندند.

بر اساس آن چه گفته شد در جبهه مقابل رسانه‌هاي برون‌ مرزي ايران، يعني العالم و پرس ‌تي ‌وي در پوشش اخبار غزه نقش بسيار موثري در منطقه و حتي در سطوح بين‌المللي داشتند.

در مقابل تبليغات و سمت گيري فوق از سوي رسانه هاي معتبر دنيا ، شبكه هاي العالم و پرس تي وي توانستند، تصاوير نسبتا واقعي. زنده ، لحظه به لحظه و بدون شرح از بمباران هاي بي امان ، انفجارات و دودهاي غليظي كه از نقطه نقطه شهر غزه به هوا مي رفت و فيلم هاي حيرت انگيز از اصابت موشك هاي حماس به تانك ها ، ابزار نظامي و سنگرهاي صهيونيست ها در مقابل اجساد متلاشي يا پيكرهاي سوخته كودكان فلسطيني در اثر بمب هاي خوشه اي و فسفري صهيونيست ها ، بدون هيچ گونه شرح و تفسيري به خوبي واقعيت جنگ را به تصوير بكشند.

«محمد القاسمي» نويسنده و روزنامه نگار مغربي در مقاله تحليلي با عنوان «شبكه هاي عربي العالم و العربيه عبري: رسانه مردم و رسانه صهيونيست ها» در خصوص چگونگي اين صف بندي رسانه اي در منطقه مي نويسد: رسانه هاي ديداري عربي در دو اردوگاه تقسيم شده اند، اردوگاهي رسانه اي كه به قضايا و مسائل مردم پرداخته و ياور ستمديدگان است و اردوگاهي كه انعكاس دهنده مطالبات دولت آمريكا و كشورهاي اروپايي است و در صدد كاهش مقاومت جنبش هاي آزاديبخش در فلسطين، لبنان، عراق و سومالي مي باشد.

بارزترين مصداق براي اين تقسيم بندي، شبكه عربي العالم و شبكه عبري "العربيه" مي باشد. ننگ آور است كه شبكه العربيه چنين نامي دارد و همچنين ذلت آور است كه در برابر آن سكوت شود. اين شبكه با توجه به ماموريت حقير و ننگ آورش، به سمت گمراه كردن تدريجي افكار عمومي و تخريب مواضع بزرگان جهان اسلام حركت مي كند.

وي سپس ادامه مي دهد شبكه ايراني عرب زبان العالم پيوسته در جبهه شبكه هاي عربي بارزي بوده كه با كلمه، تصوير، برنامه و برنامه هاي مستند پيرامون حق فلسطينيان خوش درخشيده است.

اين شبكه هر روز، ضرورت حمايت ملتهاي عرب و مسلمان از مقاومت فلسطين را يادآوري كرده و پرچمدار قدس شريف شده است و در همين رابطه، برنامه هايي به منظور يادآوري خطراتي كه متوجه مسجد الاقصي مي باشد ارائه مي نمايد و به دور از ابهام و دوپهلوگويي ، حقايق را اطلاع رساني مي كند، رژيم اسرائيل، رژيمي اشغالگر و صهيونيستي است و اين شبكه ،حتي در زمينه اصطلاحات بكار گرفته شده در اخبار و برنامه ها، از مسئاله فلسطين دفاع مي كند.

اين شبكه از نظر قلبي و محتوايي همراه فلسطين و حامي آن مي باشد و تحليلگران و كارشناسان اسرائيلي هرگز در اين برنامه جايي ندارند چون العالم آن را گام بزرگي در مقابل مسئله عادي سازي روابط با اين رژيم به شمار مي آورد.

القاسمي همچنين با لحن تند تري در انتقاد از شبكه العربه مي گويد: شبكه العربيه وابسته به رژيم حاكم آل سعود ، با اشاره و توجيهات سرويس اطلاعاتي عربستان، اسلحه توانمندي در دستان آمريكا و رژيم صهيونيستي براي تخريب مسئله فلسطين و كاهش حجم مقاومت هاي فلسطينيان و ملت لبنان شناخته مي شود. طرفداري شبكه به ظاهر عربي العربيه از رژيم صهيونيستي منجر به اخذ امتيازي براي اين شبكه يعني عنوان «العبريه» شد.

معيارهاي رسانه اي و سياسي العربيه مغايرتي با معيارهاي شبكه ده صهيونيست ها يا فاكس نيوز صهيونيستي آمريكا ندارد. علاوه بر آن اين شبكه در مورد سايت هاي مقاومت فلسطيني جاسوسي كرده و در خدمت دشمنان تاريخي ملت عرب و مسلمانان است. العربيه بازوان خود را به سوي تمامي دشمنان عرب مانند ليبرال هاي ضد قوميت عربي و اسلامي گشود.

«العالم» و «العربيه» در برابر مردم به دو رسانه متفاوت تبديل شده اند، رسانه هايي كه صادقانه ، در امتداد جريان آزادسازي فلسطين و حمايت از خط مقاومت حركت مي كنند كه نمونه عيني آن شبكه عرب زبان العالم مي باشد و شبكه عبري العربيه نمونه رسانه منافق جيره خوار و بي ارزشي است كه براي خنثي و بي بها كردن مقاومتهاي انجام شده در مسير آزادي فلسطين تلاش مي كند.

به تعبيري، شبكه العالم پرچمدار محور ممانعت و مقاومت بوده و شبكه عبري العربيه طلايه دارمحور اعتدال، تسليم وكرنش در برابر صهيونيست ها و آمريكاييهاست.(الجزاير تايمز،30 سپتامبر 2009)

بيداري اسلامي و جهت گيري شبكه هاي بين المللي

با وقوع تحولات اخير در كشورهاي عربي اين جهت گيري ها، خود را نمايان تر كرد و تعدادي از رسانه هاي عربي به ويژه شبكه العربيه از همان ابتدا موضع خود را در مخالفت با اعتراضات مردمي نشان دادند و برخي ديگر نيز همچون شبكه «الجزيره» با تسري اين اعتراضات به كشورهاي ديگر عربي موضع خود را تغيير دادند و رسانه هاي غربي نيز كوشيدند اين انقلاب ها را به نفع خود جهت دهي و مصادره نمايند.

«عبدالله قصير» مدير شبكه المنار لبنان در اين زمينه معتقد است كه:«رويكرد شبكه‌هاي تلويزيوني منطقه خاورميانه در خصوص مساله بيداري اسلامي متاثر از سياست گذاران آن‌ها متفاوت بود و در حال حاضر نيز روند پوشش اخبار و ارائه تحليل ها از سوي اين شبكه‌ها متفاوت است».

وي همچنين معتقد است:« تمام شبكه ها در يك جهت حركت نمي كردند و برخي نقش مثبتي داشتند و برخي تحت تاثير اهداف سياسي خاص و كشوري كه از آن‌ها حمايت مي كرد، بودند. مانند عربستان و قطر كه الجزيره و العربيه مصداق هاي عيني اين مساله هستند. از اين رو برخي شبكه ها در راستاي اهداف سياسي خاص عمل مي كنند و برخي مواقع با مواضع خود سعي مي كنند توجهات را از موضوعي به موضوع ديگر تغيير دهند و اين مساله به‌طور مسلم با بي‌طرفي رسانه اي و رسالت رسانه ها تطابق ندارد.

قطعا بايد در پوشش خبرها توازن و بي‌طرفي در نقل اخبار وجود داشته باشد. بزرگ كردن حوادث در يك نقطه و عدم ذكر اخبار در نقطه اي ديگر شيوه مناسبي نيست. به طور مثال مي بينم كه حوادث سوريه بسيار بيشتر از آن چيزي كه هست بزرگ‌نمايي مي شود و طوري وانمود مي شود كه گويا يك انقلاب و يك نهضت اجتماعي يا سياسي در جريان است اما از طرف ديگر در حوادث بحرين شاهد هيچ پوشش خبري حقيقي نيستيم.

شبكه الجزيره

«الجزيره» يكي از اولين شبكه هاي خبري جهان بود كه در ۲۶ آذر ماه سال گذشته ،خود سوزي محمد البوعزيزي جوان ۲۶ ساله دستفروش تونسي را مخابره كرد، حادثه اي كه سرآغاز خيزش هاي مردمي بود.

الجزيزه همچنين در مصر به طور مستمربه اطلاع رساني وقايع اين كشور مي پرداخت كه بخش مهمي از اين استمرار در اطلاع رساني، مديون حضور خبرنگاران و كارشناس مصري در دفتر اين شبكه بود كه ارتباطات آنها با جامعه مصر، بسياري ازمشكلات را حل مي كرد.

همچنين اين نكته قابل يادآوري است كه بسياري از مديران ارشد شبكه الجزيره، مصري هستند و حتي در برهه اي نيز اين موضوع مطرح شد كه جمعي از مصري هاي هوادار اخوان المسلمين، سمت هاي كلان الجزيره را در دست دارند.

اما با گسترش اين اعتراضات به كشورهاي حوزه خليج فارس به ويژه بحرين ، الجزيره كم كم رنگ باخت و نقش اين شبكه كم رنگ گرديد. در اين زمان بود كه پرسش هاي زيادي در مورد سياست و خط مشي خبري الجزيره و بي طرفي آن مطرح گرديد. زيرا روندي كه الجزيره در تونس و مصر به دنبال آن بود در بحرين پي گيري نشد اين موضوع مخاطبان اين شبكه را با شك و ترديد هايي مواجه ساخت.

پايگاه خبري دويچه وله در اين زمينه مي نويسد: حضور پررنگ «الجزيره» در «بهار عربي»، با آغاز حركت‌هاي اعتراضي در بحرين، كم‌رنگ‌تر شد. جاي خالي «الجزيره» در كنار مردم معترض بحرين، موجي از انتقاد به راه انداخت، آن گونه كه حتي يك روزنامه‌ قطري نوشت، «الجزيره درمخمصه گرفتار شده است».

اين موضوع درحالي مطرح مي گردد كه برخوردهاي دوگانه شبكه هاي خبري به ويژه شبكه هاي الجزيره و العربيه در پوشش تحولات كشورهاي عربي مخصوصا برجسته نمودن اعتراضات كمرنگ در سوريه و در مقابل آن بايكوت خبري اعتراضات صدها هزار نفري در بحرين موجب شده است برخي صاحب نظران به تحليل اين برخورد هاي دوگانه بپردازند.

بر اساس گزارش شبكه خبري «نحرين نت» يك خبرنگار شاغل در بخش انگليسي شبكه الجزيره فاش نموده بود كه هئيت مديره شبكه الجزيره دستور العملي از وزارتخارجه قطر دريافت نموده كه بر اساس آن، اين شبكه بايد حين پوشش خبري قيام‌ها و انقلاب‌هاي مردمي جهان عرب به طور عام و كشورهاي حوزه خليج فارس به طور خاص عمل كند.

بر اساس دستور العمل وزارت خارجه قطر شبكه الجزيره در پوشش خبري قيام‌ها و انقلاب‌هاي مردمي در هريك از كشورهاي حوزه خليج فارس بايد به بعد اختلافات سياسي اين كشورها با جمهوري اسلامي ايران بپردازد.

وي همچنين معتقد بود: اين نگرش كه شبكه الجزيره «به وجودآورنده و سازنده انقلاب‌ها» در جهان عرب است، نگرش نادرست و دروغيني است كه ساخته و پرداخته خود شبكه بوده كه پس از پوشش خبري كاملا تصادفي و موفقيت آميز دو انقلاب تونس و مصر توسط اين شبكه، گردانندگان آن اين ادعاي دروغين را به افكار عمومي جهان عرب القا كردند.

اگر غير از اين بود و شبكه الجزيره واقعا شكل دهنده و به وجود آورنده انقلاب‌هاي عربي بود، هيچ‌گاه با حوادث جاري در بحرين اين گونه تعامل و با آنها به راحتي و بسان اين كه اتفاقي در اين كشور رخ نداده، برخورد نمي‌كرد. در تمام طول اين مدت كه شاهد بروز اعتراضات و قيام مردمي در بحرين بوديم و با وجود سركوب شديد اين قيام توسط رژيم آل خليفه كه در اثر آن صدها شهروند بحريني كشته و مجروح شدند، شبكه الجزيره حاضر نشد، حتي خبر كوتاهي از اين حوادث منتشر يا تحليلي از آن ارائه دهد، بلكه بالعكس تا جاي ممكن تلاش نمود، اوضاع را در بحرين عادي جلوه دهد.

وي تاكيد نمود كه وزارتخارجه قطر از شبكه الجزيره خواسته هنگام برگزاري همايش‌هاي خود در تحليل و بررسي حوادث منطقه‌اي و به ويژه خليج فارس تا جاي ممكن پذيراي روزنامه‌نگاران و خبرنگاران و شخصيت‌هايي باشد كه از روحيه‌اي ستيزه‌جويانه و ديدگاه‌هايي خصمانه با ايران برخوردارند و تا جاي ممكن از پذيرش شخصيت‌ها و رهبران جريان‌هاي معارض جهان عرب از جمله كشور بحرين كه اكنون كانون حوادث منطقه است، امتناع نمايد.

بنا بر اين هم اكنون شبكه الجزيره به نسخه مشابهي از شبكه «العربيه» در پوشش‌هاي خبري منطقه خليج فارس تبديل شده و اين بار ديگر ثابت مي‌كند، اين شبكه بيش از آن كه رسالت و وظيفه اطلاع رساني را برعهده داشته باشد، رسانه‌اي سياسي است.

شبكه «بي بي سي» نيز در وب سايت عربي ازخود ازجهت گيري الجزيره در تحولات منطقه انتقاد نمود: «بايد گفت در كنار چادرهاي برافراشته شده توسط معترضان بحريني، خيمه هاي جديدي نيز توسط شبكه هاي ماهواره اي افكنده شده بود، شبكه هاي العالم و المناردو شبكه اي هستند كه در انعكاس تحولات و ناآرامي هاي بحرين در ميدان اللولو نقش به سزايي ايفا نموده اند و همچنين نقش موثري در جلب توجه مخاطبين نسبت به شبكه هاي رقيب خود داشتند ، تا جايي كه ديده مي شد كه تظاهركنندگان پلاكاردهايي را در انتقاد از عملكرد شبكه الجزيره در انعكاس رويدادهاي بحرين در دست داشتند».

شبكه العربيه

شبكه العربيه در جريان انقلاب مردمي مصر يكي از رسانه هاي حامي دولت مصر بود و قطعا مديران آن راضي به سرنگوني حسني مبارك نبودند، اما دراين ماجرا چاره اي نداشتند كه يا صحنه درگيري هاي مصر را به رقيبان خود يعني الجزيره و العالم بسپارند و مخاطبان خود را به يكباره از دست بدهند يا اين كه با سمت گيريهاي خاص خود وارد ماجرا شده و به اطلاع رساني بپردازند.

اين روند تا چند روز بيشتر دوام نياورد و در پي اعلام حمايت و پشتيباني ملك عبدالله پادشاه عربستان از مبارك، اين شبكه شيوه خود را تغيير داد و به جاي پوشش تظاهرات مردم در خيابان ها، تنها خيابان هاي خلوت و مراكز غارت شده را نشان مي داد.

«حافظ الميرازي»، خبرنگار مصري شبكه تلويزيوني العربيه و مدير برنامه گفتگو سياسي «استوديوي قاهره»، در يك اقدام قابل توجه كه موجب بر ملا شدن سياست العربيه گرديد ، در اثناي پخش برنامه، با اعلام اين كه در قسمت آينده مي‌خواهد در مورد تاثير پيروزي انقلاب مصر و كناره‌گيري مبارك و موضع عربستان كه در طول انقلاب با نظام مبارك همپيمان شده بود را به بحث بگذارد، همه مخاطبان العربيه را غافلگير ساخت.

الميرازي كه در اين قسمت از برنامه استوديوي قاهره، «حمدي قنديل» روزنامه نگار مصري را دعوت كرده بود، گفت: در قسمت آينده از برنامه استوديوي قاهره مي‌خواهم در مورد موضع عربستان، نسبت به انقلاب مصر و رئيس جمهور سابق آن، «حسني مبارك» صحبت كنم كه اگر مديران شبكه تلويزيوني العربيه به من اين اجازه را بدهند تمسك خود به اصول روزنامه نگاري آزاد را ثابت كرده‌اند در غير اين صورت اين آخرين برنامه‌اي خواهد بود كه من در آن حضور مي‌ يابم.

حمدي قنديل مهمان اين برنامه در پاسخ به اين صحبت‌هاي پرحماسه الميرازي كلمه «احسنت» را به كاربرد و از تصميم او استقبال كرد.

همان گونه كه اشاره شد العربيه به همپيماني با نظام مبارك بر عليه مردم انقلابي متهم شد و در اين راستا به انتشار اخباري روي آورد كه بعدا منابعي كه به آن‌ها استنادشده بود، آن‌ها را نادرست قلمداد كرده‌اند.

اين شبكه خبري به انتشار سخناني از «وائل غنيم» يكي از فعالان ضد دولت مبارك در مصر، دست زد كه خود غنيم آن‌ها را تكذيب كرد و العربيه را به ترويج شايعه و اكاذيب، با هدف ايجاد تفرقه در بين تظاهر كنندگان متهم كرد.

وي جهت گيري‌هاي اين شبكه تلويزيوني را نشان‌دهنده دولتي بودن آن دانست و بر حركت العربيه در راستاي مواضع برخي دولت‌ها مانند عربستان تاكيد كرد.

«سليم عزوز» روزنامه نگار روزنامه القدس العربي در اين باره چنين نوشت: «رئيس جمهور سابق مصر حسني مبارك از شبكه العربيه مهر و محبتي ديده است كه طفل شيرخوار از مادر خود نديده است».

وي خاطر نشان كرد:«وظيفه اين شبكه حمايت كامل از حسني مبارك بوده است».

رويه اطلاع رساني و خبر سازي العربيه در انقلاب هاي منطقه با تسري آن به بحرين و وقوع ناآرامي ها در سوريه بيشتر نمايان شد، در حالي كه شمار بسياري از انقلابيون بحرين زير چكمه‌هاي نظاميان موسوم به «سپر جزيره» له مي شدند، اخبار اين رويداد در رسانه‌هاي مدعي بي طرفي سانسور مي‌شد و همين رسانه‌ها، روزانه بخش ويژه‌اي از مشروح اخبار خود را به خبرسازي و مخابره اخبار زرد صحنه تحولات سوريه كه با تلفن همراه تصوير برداري شده بود و مكان و زمان آنها مشخص نبود ، اختصاص مي‌دادند.

سياست العربيه در بحرين ضمن سانسور اخبار كشتار بحرين و كم نشان دادن تعداد كشته شدگان بر دو محور اساسي استوار بود:

الف: بر خلاف اتحاد تمام ايل ها و طوايف شيعي و سني براي سقوط دولت آل خليفه رسانه هاي وابسته به رياض سعي داشتند تا اين امر را در شيعه هراسي خلاصه كنند.

ب:: العربيه سعي داشت تا مخالفين و حاضران در صحنه را كه بر عليه نظام بحرين قيام كرده اند افرادي خشونت طلب نشان دهد كه به هيچ وجه حاضر به مذاكره نيستند.

در مورد سوريه رسانه هايي مانند العربيه و الجزيره، در يك مسير قرار گرفته و سعي كردند اختلاف افكني غرب در سوريه را در اذهان عمومي، به سمت اختلافات قوميتي سوق دهند.

شبكه هاي غربي

نحوه برخورد رسانه هاي غربي با انقلاب هاي مصر و تونس، علامت سوال هاي زيادي را درباره نقش واقعي رسانه ها در جامعه جهاني مطرح كرد. رسانه هاي غربي بي توجه به ريشه مطالبات مردمي مصر و تونس، خود را به مسايل ديگري مشغول كرده اند كه آينده رژيم صهيونيستي مهم ترين آنهاست.

در اواخر سال 2003 ميلادي، طي 9 روزي كه اتحاد مخالفان «ادوارد شوارد نادزه» رييس جمهور وقت گرجستان و طرفداران غرب تظاهرات خود را با هدف سرنگوني وي ادامه مي دادند، رسانه هاي غربي به طور هم نوا آن قدر با صداي بلند نواختند تا گوش و چشم جهان را از صداها و تصاوير مورد نظر خود درباره اين تظاهرات پر كردند.

در آن هنگام غربي ها اعلام نكردند كه هدف از جنگ سياسي و رسانه اي جاري حمايت از «ميخائيل ساكاشويلي» نامزد متحد غرب بود و در اين 9 روز پرچم آزادي، دمكراسي و ياري خواهي مردم را بارها بر افراشتند.

رسانه هاي غربي مساله گرجستان را با داستان هاي شاعرانه آميختند و نامي شبيه نام «عطرها» به آن اعطا كردند و انقلاب ساكاشويلي را «انقلاب مخملين» يا «انقلاب گلها» نام نهادند.

يك سال پس از آن، رسانه هاي غربي با تظاهراتي مشابه در اوكراين همسايه گرجستان همصدا شدند و از يك متحد ديگر غرب يعني «ويكتور يوشنكو» حمايت كردند. رسانه هاي غربي باز هم سخاوتمندانه نام انقلاب را به تظاهرات اين متحد خود بخشيدند و آن را با رنگ نارنجي زينت دادند و كوشيدند چنين وانمود كنند رويدادهاي اوكراين اقداماتي زيبا و پسنديده و شبيه يك كار هنري ، نه يك اقدام سياسي است.

رسانه هاي غربي چنين برخوردي را با دو تظاهرات موسوم به «انقلاب» انجام دادند كه متحدان غرب را روي كار آورد، اما برخورد همين رسانه ها با دو قيام در جهان عرب كه عليه متحدان غرب در جريان بود، چگونه بود؟ حركت مردم تونس از ابتدا تا دو روز پيش از پيروزي با بي توجهي كامل رسانه هاي غربي مواجه شد.

اما درباره مصر وضعيت كاملا متفاوت بود. رسانه هاي غربي از پايان حوادث روز اول اعتراض هاي مردمي مصر، به آن توجه كردند و بخش زيادي از ساعات پخش يا ستون هاي مطبوعات را به آن اختصاص دادند، اما به سرعت از دامنه اين توجه كاسته شد، به طوري كه بسياري از رسانه هاي غربي اين اعتراض هاي مردمي را حوادث و ناآرامي و يا حداكثر خيزش مردمي توصيف كردند.

اين رسانه ها هيچ توجهي به حضور توده هاي مردمي و ميزان رنج غيرنظاميان در برابر وحشيگري دولت هاي عربي نكردند، زيرا سرگرم امور ديگري بودند كه فرياد هاي اعتراضي مردم مصر راهي در آن نداشت. دمكراسي و حقوق و آزادي ملت مصر بودند.

آنها اعلام كردند: امر حتمي اين است كه تغييري در مصر روي مي دهد ولي بايد پرسيد: اين چگونه تغييري است؟ و چگونه مي توانيم آن را مديريت كنيم؟ براي آنها مساله مهم در اين تغيير، تاثيرات و پيامدهاي گسترده اين تغييرات بر سر نوشت اسراييل، فلسطيني ها و منافع غرب در خاورميانه است.

غرب تلاش فراواني كرد كه بتواند اين موجها را آن گونه كه مي خواهد هدايت كند وبه نوعي از اين موج كه عليه ديكتاتورهاي دست نشانده غرب آغاز شده بود، جريانهايي مطابق با اهداف خود بسازد. به گونه اي كه سياستمداران غربي تمام تلا ش خود را انجام دادند تا به نوعي اين انقلاب ها را تا جايي كه امكان داشت مصادره كنند ويا آن را به گونه اي درچشم جهانيان جلوه دهند كه اهداف آنها را تامين نمايد.

انتقادات زيادي به نقش رسانه هاي غربي در مصر شد از جمله «و يا جان ريس» فعال ضد جنگ در انگليس در بازگشت از سفرش به قاهره، در تظاهرات ضد آمريكايي كه اين هفته به همت ائتلاف ضد جنگ انگليس در لندن سازمان دهي شده بود، از عملكرد بي بي سي در پوشش خبري تحولات مصر انتقاد كرد و گفت:«در حالي كه بيش از يك ميليون تظاهر كننده در ميدان تحرير قاهره تظاهرات كردند، بي بي سي تعداد مخالفان رژيِم حسني مبارك را ده هزار نفر اعلام كرد».

وي گفت:«بي بي سي همچنين در تلاش است تا اخوان المسلمين را يك تهديد معرفي كند و جهانيان را بترساند در حالي كه در مصر، اخوان المسلمين در كنار سوسياليست ها، مسيحيان، اتحاديه هاي كارگري و كارمندي، عليه دشمن واقعي مردم مصر كه رژيم مبارك است، مبارزه مي كند».

رسانه هاي غربي در حالي كه نسبت به اخبار و رويدادهاي كشوري چون بحرين راهبرد سانسور پيش گرفته بودند، در يك اقدام كاملا هدفمند و از پيش طراحي شده با برجسته سازي نقش حكومت سوريه در سركوب شديد مخالفان و حمايت ايران از اين حكومت پرداختند.

در اين ميان رفتارشناسي رسانه هاي غربي به ويژه بي بي سي در قبال تحولات منطقه و چرايي اتخاذ مواضع دوگانه و تداوم سياست يك بام و دو هوا از سوي اين رسانه ها شايان توجه است.

با تسري موج انقلاب ها به بحرين و اعتراضاتي كه در سوريه شكل گرفت ، مواضع رسانه هاي غربي در قبال اوضاع كشور عربي سوريه، نسبت به آنچه در بحرين مي گذرد؛ كاملا متفاوت و متمايز است.

نوع پوشش خبري كه در مورد مصر وتونس داده شد كاملا با پوشش تحولات بحرين متفاوت بود،به گونه اي كه به طور كلي رسانه هاي خبري غرب به ويژه بي بي سي از همان جرقه هاي ابتدايي در بحرين اين حركت را با فرافكني خبري، نخست، نوعي اغتشاش نشان دادند وسپس سعي كردند آن را نشات گرفته از دخالتهاي ايران نشان دهند.تمام اين رفتارهاي فرافكنانه رسانه اي در حالي صورت گرفت كه با عدم پخش صحنه هاي خونين سركوب مردم بحرين وحتي نشان دادن صحنه دفاع شيعيان از خود دربرابر يورش نيروهاي امنيتي وخشن نشان دادن آنها ، توجيه رسانه اي براي سركوب مردم بحرين فراهم كند.

در كنار اين نوع از رفتارهاي غير انساني اين رسانه ها در تحولات بحرين،يك استراتژي ويژه در مورد بحرين در نظر گرفته شده است.استراتژي كه عمق پيوند اين رسانه هارا با دستگاه سياسي غرب به اثبات مي رساند،وآن هم چيزي نبود، جز بمباران خبري دروغين كه به افكار عمومي جهاني وبه ويژه دنياي عرب نشان دهد كه ايران در مسائل بحرين دخيل است.

به گونه اي كه «بي بي سي» تلاش كرد با مطرح كردن خبرهاي ايران در كنار خبرهاي بحرين وپخش اخبار اين دو به صورت متوالي به نوعي به بيننده ارتباط بين اين دو را القا كند.اين تاكتيك خبري معمولا وقتي توسط رسانه هاي غرب به كار گرفته مي شود كه آنها قصد توطئه وكارشكني عليه دو كشور را داشته باشند.

شواهد نشان مي دهد مواضع هماهنگ رسانه هاي غربي در قبال تحولات سوريه و بزرگنمايي بيش از اندازه حوادث اين كشوردر واقع مبين بخشي از راهبرد هماهنگ كشورهاي عربي و غربي در قبال حكومت بشار اسد نيز مي باشد.

چنانكه رسانه ها قصد دارند با انتشار اخبار گزينشي، جهت دار و از پيش هماهنگ شده با محوريت درشت نمايي اقدامات حكومت اسد در سوريه، ضمن كمك به افزايش تنش داخلي و تقويت مخالفان به جريحه دار كردن عواطف عمومي و بسيج جامعه جهاني در قبال حكومت سوريه نيز پرداخته شود.

اما با تمام اين اوصاف عملكرد رسانه هاي غربي حتي در محافل رسانه اي غرب نيز با انتقادات زيادي مواجه شده است در اين زمينه روزنامه آمريكايي «وال استريت ژورنال» در گزارشي در مورد اظهارات وزير امور خارجه آمريكا كه گفته بود "واشنگتن در جنگ اطلاعاتي از رسانه هاي خارجي متحمل شكست سنگيني شده است، نوشت:«هيلاري كلينتنون، با مقايسه كيفيت اخبار رسانه هاي آمريكايي با رسانه هاي خاورميانه، عملكرد رسانه هاي آمريكايي را بسيار ضعيف ارزيابي كرد».

اين رسانه آمريكايي افزود:«وزير امور خارجه آمريكا با بيان اين كه مخاطبان در بسياري از كشورها به رسانه هاي ديگري براي آگاهي از ديدگاههاي جديد درباره رويدادهاي جهان روي آورده اند، ضمن تاكيد بر تاثيرگذاري رسانه هاي منطقه خاورميانه، از كاهش مخاطبان شبكه هاي آمريكايي به دليل عدم انعكاس درست اخبار انتقاد كرد و بازتاب رويدادهاي سياسي را ضعيف و خارج از چهارچوب هاي رسانه دانست».

هيلاري كلينتون همچنين گفت:«در سال هاي گذشته پوشش اخبار جهان در انحصار رسانه هايي همچون سي ان ان و بي بي سي بود اما امروز حضور شبكه هاي رسانه اي مختلف، عرصه رقابت را براي ما تنگ كرده اند. به طوري كه مجبوريم در موقعيت دفاعي قرار بگيريم.»

شبكه هاي ايراني

شبكه هاي بين المللي خبري ايراني نيز همزمان با شروع تحولات و شعله ور شدن اعتراضات مردمي در كشورهاي شمال آفريقا و خاورميانه به پوشش خبري اين تحولات پرداختند.

شبكه هاي «العالم» و «پرس تي وي» به صورت ويژه و گسترده اي اين رويدادها را به مخاطبان جهاني انعكاس داده و مي دهند.در اين ميان بيشتر به نقش شبكه عرب زبان العالم كه اين رويدادها در حوزه خبررساني ومخاطبان آن در حال وقوع است، پرداخته خواهد شد.

اين شبكه همزمان با وقوع انقلاب مردمي تونس ومصر برنامه هاي عادي خود را قطع نمود و به پخش لحظه به لحظه و كامل تحولات اين دو كشور پرداخت. اين شبكه با به كارگيري تعداد قبل توجهي خبرنگار در اين دو كشور و به ويژه 12 خبرنگار در شهرهاي مختلف مصر ، گستره پوشش خود را تا سطح 10 استان در اين كشور توسعه داد.

العالم كه نخست از طريق دفتر خود درقاهره با دو خبرنگار تحولات اين كشور را پوشش مي داد، در پي آغاز انقلاب مردم ؛ در شهرهاي اسكندريه ، السويس ،البحيره، الاسماعيليه ، دمياط، الشرقيه، الفيوم و الميناء خبرنگاران جديدي رابه كار گرفت.

شبكه العالم واكنش محافل سياسي و مردمي مصر نسبت به سخنان مبارك را به سرعت بازتاب مي داد و به مقابله با شايعاتي كه نظام حاكم پر اكنده مي نمود ، مي پرداخت.

پوشش گسترده شبكه العالم در حالي صورت مي گرفت كه شبكه هاي دولتي مصر هشدار مي دادند با عوامل آشوب هاي مصر يعني رسانه هاي خارجي مبارزه مي كنند در نتيجه هواداران مبارك هر جا خبرنگاري خارجي ببينند به آنها حمله و وسايل گزارشگري آنها را منهدم مي كنند.

طرفداران رژيم مبارك ، با حمله به خبرنگاران شبكه العالم آنها را در چند مرحله مورد تعرض قرار دادند، شكستن دوربين‌هاي خبرنگاران اعزامي اين شبكه و يورش به استو ديو درحال پخش زنده و مضروب ساختن كارشناس برنامه از جمله اين موارد بود.

در جريان پوشش خيزش انقلابي مردم بحرين نيز ، هكرها به پايگاه اينترنتي اين شبكه حمله كردند و سپس پخش اين شبكه بر روي ماهوره با تهاجم گسترده امواج پارازيت مواجه شد.

شبكه العالم از طريق ديپلماسي رسانه اي كوشش نمود ، سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران در قبال انقلاب هاي منطقه در قالب مفهوم بيداري اسلامي منعكس نمايد. در اين باره سايت خبري «egypty» در مقاله اي نوشت:«شبكه خبري ايراني العالم همزمان با سي و دومين سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي ، اقدام به مقايسه انقلاب ملت آزاده مصر با انقلاب اسلامي در ايران پرداخت و انقلاب اسلامي ايران را الگوي تمام ملت ها براي هرگونه اقدام ضد رژيم هاي خودكامه و دست نشانده دانست. شبكه خبري العالم كه به زبان عربي پخش مي شود در يكي از برنامه هاي خود اقدام به مقايسه اظهارات محمد رضا پهلوي شاه مخلوع ايران در زمان انقلاب اسلامي به سال 1357 با اظهارات مبارك در آغاز تظاهرات در مصركرد. آن گاه به مقايسه دو ملت ايران و مصر در تظاهرات خياباني پرداخت. اين شبكه ايراني ، از تحولات اخير در مصر به شدت استقبال كرد و سقوط نظام در مصر را يكي از دستاوردهاي انقلاب ايران برشمرد و آن را زمينه ساز شكل گيري خاورميانه اسلامي دانست».
رسانه هاي بين المللي و همچنين رسانه هاي منطقه در راستاي سياست هاي يك با م و دوهواي خود و برخلاف اصول اطلاع رسانه اي بين المللي از پوشش اخبار بحرين و اعتراضات مردمي در اين كشورچشم پوشي نمودند و اين تنها شبكه العالم بود كه بار اين اطلاع رساني را بر دوش كشيد با اين حال برخي رسانه هاي عربي از اقدام العالم بر آشفتند.

سايت «ميدل ايست آنلاين» در اين باره نوشت:«مسئله بحرين از ديدگاه افكار عمومي در مقايسه با فجايع ليبي بسيار كم اهميت جلوه مي دهد. اما «شبكه ايراني العالم» براي مخاطبان عرب موضوع بحرين را در رأس اخبار مهم خود و در كنار اخبارتحولات ليبي قرار داده است.با نگاهي به سايت اين شبكه، با اخباري چون تاكيد و پافشاري گروه 14 فوريه در بحرين در خصوص سرنگوني رژيم و كناره گيري خاندان پادشاهي از حكومت، و رد مذاكره با رژيم از سوي تظاهركنندگان مواجه مي شوي. شبكه العالم با پرداختن به حوادث بحرين و اختصاص برنامه هاي گفتگويي در اين مورد و همچنين انعكاس اعتراضات مردمي در يمن، اين حوداث را مهم جلوه مي دهد».

پس از تلاش شبكه العالم براي ايفاي رسالت اطلاع رساني خود در انعكاس خيزش هاي مردمي، رسانه هاي عربي به ايجاد جنگ رسانه اي عليه اين شبكه مبادرت نمودند. براي مثال روزنامه هاي السياسه كويت، الوطن عربستان، اليوم عربستان، الوطن بحرين، دنيا الراي قطر، سايت هاي اينترنتي الموتمر نت يمن، الحشد نت يمن، التغيير نت يمن، الشبيته عمان ، خبرگزاري بحرين و... به صورت هماهنگ مقالاتي تندو هتاكانه به صورت روزانه عليه شبكه العالم منتشر مي نمايند.

در جمع بندي اين مبحث به گزارش موسسه اسرائيلي مطالعات سياسي تل آويو، كه به نقش مهم شبكه العالم در انعكاس صداي مردم منطقه در كشورهاي مختلف عربي، اذعان كرده است، اشاره مي كنيم.

به گزارش روزنامه «السياسه كويت»، بر اساس تحقيقات اين موسسه مهمترين رسانه، شبكه «العالم» است كه به ارايه و انعكاس ديدگاه ها مخالفان در كشورهاي عربي منطقه پرداخته است و عملكرد موفق شبكه العالم در پرداختن به مسائل و بحران هاي داخلي منطقه و انعكاس صداي مظلومان، نگراني و خشم رژيم هاي استبدادي و اشغالگر را برانگيخته است، زيرا اين شبكه نحوه برخورد مخاطبان خود با حكومت هاي مستبد عربي را القا مي نمايد.

مركز امور بين الملل صدا و سيما

شنبه|ا|19|ا|فروردين|ا|1391





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1353]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن