تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 4 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):مؤمن در سرشتش دروغ و خيانت نيست و دو صفت است كه در منافق جمع نگردد: سيرت نيكو و د...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1833160794




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزيده سرمقاله‌هاي روزنامه‌هاي صبح


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گزيده سرمقاله‌هاي روزنامه‌هاي صبح روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه گزيده برخي از آنها در زير مي‌آيد.  كيهانپاكستان، چشم انداز قرار يا بي قراري «به ياد مي آوريد كه در بحث هاي مرحله مقدماتي انتخابات رياست جمهوري آمريكا همه از تهديدآميز بودن ايران صحبت مي كردند و من مي گفتم پاكستان، پاكستان. اين پاكستاني ها هستند كه تسليحات هسته اي دارند و آنها هستند كه مي توانند به اقيانوس هند و درياي مديترانه(!) دسترسي داشته باشند و مهمتر از همه، آنها هستند كه دولتي بي ثبات دارند.» اين بخشي از سخنان «ژوزف بايدن» معاون باراك اوباما كانديداي رياست جمهوري آمريكا است كه در روز جمعه گذشته ايراد گرديده است. در داخل آمريكا «بايدن» را سناتور و سياستمداري كهنه كار مي دانند و براي سخنان او اهميت ويژه اي قائلند. البته پيش از بايدن تحليلگران استراتژيك آمريكا كه به سيستم نظامي اين كشور نزديكند در «ارزيابي وضعيت آينده» از دولت بوش خواستند كه قدرت نظامي آمريكا را در عراق مستهلك نكند و در دو سوي مرز ايران- پاكستان و عراق- توزيع نمايد. پاكستان با انتخاب آصف علي زرداري به رياست جمهوري وارد مرحله جديدي از «حاكميت احزاب» شد و در عين حال وجود عوامل مختلف تاثيرگذار بر تحولات پاكستان، ابهامات زيادي را به وجود آورده است. در اين ميان نقش و كاركرد آمريكا و اولويت هاي اين كشور در اين تحولات بر اين ابهامات افزوده است. آمريكايي ها از يك سو جايگاه پاكستان را در سياست خارجي خود «بسيار مهم» خوانده اند. از سوي ديگر با حملات پي درپي نظامي به مناطق مختلف پاكستان- بخصوص در ايالت سرحد شمالي و وزيرستان- روي «دخالت مستقيم» تكيه كرده اند و در همان حال از ضرورت وجود يك دولت باثبات حزبي در اسلام آباد سخن گفته اند. پيش از اين، اين قلم در تاريخ 31 مردادماه در يادداشتي تحت عنوان «تحولات دروازه شرقي ايران» سؤالاتي را مطرح كرد. اينك پس از گذشت سه هفته از آغاز تحولات جديد بهتر مي توان درباره ماهيت و رويكردهاي آن سخن گفت 1-سياست آمريكا در پاكستان كماكان بر وجود دولت ضعيف استوار است. دولت ضعيف زمينه دخالت خارجي را فراهم مي كند و از سوي ديگر به ناچار به «زدوبند» روي مي آورد. بر همين اساس همزمان با برگزاري مراسم انتخاب رئيس جمهور در مجالس ملي و محلي پاكستان، بمباران مناطقي از پاكستان از سوي آمريكا انجام مي شود و رسانه هاي غربي در يك امتيازطلبي آشكار از رئيس جمهوري كه هنوز سر كار نيامده است، اعلام مي كنند: «آصف علي زرداري بايد در نقش رئيس جمهور با مخالفان اسلام گرا- و نه تروريست ها- مقابله كند و بحران اقتصادي را كه ثبات پاكستان را مورد تهديد قرار داده است، برطرف كند.» خط تبليغاتي - و تبعا رويه سياسي دولتهاي آمريكا، انگليس و... كاملا مشخص است. آنان ماموريت اصلي زرداري و شرط كمك اقتصادي به دولت او را و در عين حال قيمت بقاي او در حكومت - كه با واژه ثبات پاكستان بيان شده- را هم مشخص كرده اند. 2- بر مبناي تئوري ترجيح دولت ضعيف بر دولت قوي، آمريكايي ها روي «دولت ائتلافي» تاكيد زيادي كرده اند و طبعا منظور آنان ائتلاف زرداري و حزب او با ارتش، حزب مسلم ليگ شاخه پرويز مشرف، حزب مسلم ليگ شاخه نواز مي باشد. دولت ائتلافي، دولتي بي ثبات است و به شدت به حمايت قدرت هاي خارجي احتياج دارد از همين رو مي توان گفت اگرچه طبق قانون اساسي فعلي و تغييراتي كه در دوره مشرف در آن صورت گرفت «زرداري رئيس جمهور» داراي قدرت زيادي است كه شامل انتصاب قضات ديوانعالي، رئيس كميسيون انتخاباتي، انتصاب فرمانداران محلي، نصب فرمانده كل ارتش، بركناري دولت و انحلال مجلس و اختيار بمب اتمي مي شود ولي وي با محدوديت زيادي در «اعمال» اين صلاحيت ها مواجه خواهد بود. 3- از سخنان بايدن بعنوان يك چهره حزب دمكرات و مقامات فعلي كاخ سفيد برمي آيد كه آمريكا پس از شكست در «تجربه مشرف» درنظر دارد بيش از اين درگير مسايل پاكستان شده و مستقيما تحولات امنيتي اين منطقه- بخصوص بخش هاي شمال و شمال غربي پاكستان- را مديريت كند. اين اقدام به نام كنترل شبه نظاميان طالبان و گروه القاعده صورت مي گيرد ولي رويكرد اصلي آن كنترل هند، چين، روسيه و ايران- بعنوان چهار قدرت معارض كه در اطراف مرزهاي پاكستان قرار دارند خواهد بود. بر همين اساس بايد در انتظار تحولات امنيتي فراواني در اين منطقه بود. 4- چالش اسلام آباد- طالبان و يا آمريكا طالبان به سرعت به چالش ميان آمريكا و دولت پاكستان از يك سو و چالش آمريكا با هر كدام از 4 قدرت آسيايي مجاور مرزهاي پاكستان از سوي ديگر تبديل مي شود و مي تواند مبدأ يك چالش گسترده بين المللي باشد. 5- تلاش براي سركوب شبه نظاميان مذهبي، بعنوان تلاش براي كاستن از تنش و خشونت معرفي مي شود ولي در عمل اين تلاش ها خشونت هاي بي پاياني را در منطقه دامن مي زند. آمريكايي ها و نيروهاي هوادار خود در پاكستان نمي توانند ده ها ميليون نيروي مذهبي و صدها هزار شبه نظامي را از سر راه بردارند و سپس شاهد آرامش باشند، اين اقدام واكنش شديد جامعه مذهبي پاكستان را در پي خواهد داشت. 6- پاكستان در دوره زرداري دوره اي پرالتهاب را سپري خواهد كرد چرا كه از يك سو بر ميزان دخالت آمريكا و انگليس در اين كشور افزوده مي شود و از سوي ديگر شورش هاي داخلي به قصد عقيم گذاشتن سياست آمريكا در پاكستان فزوني مي گيرد. اين شرايط دولت زرداري را با دشواري هاي زيادي مواجه مي كند چرا كه از يك سو نمي تواند «شاهد غير مسئول» در رخدادهاي امنيتي- ترورها و انفجارها- باشد و از سوي ديگر نمي تواند بطور جدي با آن به مقابله برخيزد چرا كه زرداري در يك «روند توافقي» ميان آمريكا، انگليس و نيروهاي داخلي بر سر كار آمده است. شرايط آينده زرداري شباهت زيادي به شرايط فعلي حامد كرزاي رئيس جمهور توافقي افغانستان دارد. از همين رو بي بي سي بلافاصله پس از انتخاب زرداري به رياست جمهوري گفت: «بسياري در پاكستان نگرانند اين كشور در زماني كه لازم است اقدامات فوري براي حل مسايل اقتصادي و رويارويي با جنبش تندروي اسلامي اين كشور صورت گيرد با خطر بازگشت به شرايط سياسي گذشته و حملات شخصيت هاي سياسي اين كشور به يكديگر روبروست.» در اين بين يك نكته اساسي وجود دارد؛ تجربه پاكستان نشان داده است كه در شرايط التهاب دولت هايي كه به نيروهاي نظامي تكيه دارند، توانايي و توفيق بيشتري براي غلبه بر التهابات دارند. دولت زرداري چگونه مي تواند ميان خود و ارتش پل بزند؟ 7- در پاكستان مخالفت با افراط گرايي مذهبي با مخالفت با نفوذ آمريكا همراه مي باشد. اكثريت مردم اين كشور با طالبان و شبه نظاميان ايالت سرحد مخالفند و همين مردم با استيلاي آمريكا بر كشور خود نيز مشكل دارند. دولت آصف علي زرداري در شرايطي مي تواند افراط گرايي مذهبي را مهار كند كه مخالفت او با گسترش نفوذ آمريكا براي مردم پاكستان به اثبات رسيده باشد. اگر زرداري براساس مدل و خواسته آمريكا بخواهد با افراط گرايي مذهبي مقابله كند خود را روياروي توده هاي گريزان از افراط گرايي نيز مي يابد و اين ماندگاري دولت او را با دشواري مواجه مي كند. خبرگزاري فرانسه يك روز پس از انتخاب زرداري نوشت: «زرداري كه هوادار غرب شناخته مي شود، تعهد كشورش را در كنار آمريكا در جنگ با تروريسم زير سؤال نمي برد. اين در حالي است كه مردم پاكستان با سياست واشنگتن مخالفند.»در جمعبندي نهايي از اين بحث مي توان گفت آمريكا تلاش خواهد كرد تا از آصف علي زرداري و حزب مردم در برابر احزاب ديگر، ارتش و شبه نظاميان مذهبي حمايت كند ولي در عين حال اين حمايت به معناي پذيرش زرداري در قامت يك «رئيس جمهور مقتدر» نيست از اين رو حفظ زرداري توأم با نگارش دائمي دستور كار براي او خواهد بود.نكته ديگر اين است كه انتخاب قاطع زرداري در مجالس ملي و ايالتي به معناي محبوبيت مردمي نيست. اين نكته اي است كه خود غربي ها - از جمله راديو بي بي سي با صراحت و با استناد به گزارشي- اعلام كرده اند كه اتهام زرداري به فساد مالي طي 81 سال گذشته با انتخاب او به رياست جمهوري پاك نمي شود . بر همين اساس- حداقل- مدت زماني طول خواهد كشيد تا جامعه سياسي و مدني و اليگارشي پاكستان او را بعنوان «فرد اول» پاكستان بپذيرد. در همان حال كنش و واكنش مخالفان او نيز قابل تأمل است. حزب مسلم ليگ شاخه قاعداعظم با تأييد رياست جمهوري زرداري و اعلام پذيرش آن از سوي مشرف به زرداري نزديك شد. در عين حال حزب مسلم ليگ شاخه نواز در ساعات اوليه پس از اعلام رياست جمهوري زرداري احتياط پيشه كرد و در نهايت اعلام كرد كه حاضر است در دولت آينده به زرداري و حزب مردم كمك كند. ارتش سكوت مطلق پيشه كرد و در همان حال اوضاع را با دقت زير نظر گرفت. ارتش درست در روز انتخاب زرداري راه سوخت رساني به نيروهاي ناتو در مرز پاكستان و افغانستان را سد كرد و وزير دفاع صراحتاً اعلام كرد: «اين اقدام نشان دهنده جدي بودن اعتراض اسلام آباد به اقدامات خودسرانه نيروهاي آمريكا در - بمب باران- محدوده خاك پاكستان است.» اين اقدام ارتش نشان داد كه در قدرت ارتش خللي رخ نداده است. ارتش در عين حال وحدت خود را با پرويز مشرف حفظ كرد. اگر اين روزها سخني درباره وضعيت آينده مشرف شنيده نمي شود و حتي حزب او با صراحت از «نقش سياسي آينده» او حرف مي زند بيانگر آن است كه ژنرال ها بهاي همراهي محدود خود را قبلاً دريافت كرده اند ولي در اينكه ژنرال ها همراهي خود را ادامه دهند ترديدهايي وجود دارد.سعدالله زارعي صداي عدالتتاملي در حضور محمدرضا تاجيك ‎ ‎ در شرايط كنوني و در‎ ‎يك حصر منطقي، چهار راه فراروي اصلاح طلبان پيداست: نخستين راه، راه "غيبت" است، كه‎ ‎خود بر دو نوع است: غيبتي كه عين غيبت است، و غيبتي كه عين حضور است. دو ديگر، راه‎ "‎حضور" است، كه باز خود بر دو نوع است: حضور غيرمستقيم و حضور مستقيم‎. ‎چنانچه‎ ‎از بن سايق بپذيريم كه "تنها نبردي را مي‌بازيم كه رهايش مي‌كنيم"، و از شاملو‎ ‎بپذيريم كه گناه همواره به گردن كساني است كه در هنگامه هاي تاريخي خود غايبند،‎ ‎آنگاه لاجرم بايد پذيراي اين گفته‌ي مارتين و بوليوار باشيم كه در هر شرايطي بايد‎ ‎كاري را انجام داد كه بايد از جهت شأن انساني خود به‌عنوان مردان و زنان آزاد انجام‎ ‎دهيم، نه انسان‌هايي كه وارد عالم سياست مي‌شوند. از رهگذر اين گزاره ها، مي خواهم‎ ‎غيبت توع اول را مترادف با "عدم وجود" و نه "عدم بودن" (به معناي سارتري آن)، و‎ ‎انديشيدن به آن را، جفائي به خود، مردم خود و تاريخ خود فرض كنم‎. ‎چنانچه از يك‎ ‎سو، بر اين تحليل شويم كه اصلاح طلبان در شرايط كنوني، نه امكان حضوري فعال و آزاد‎ ‎در عرصه سياست را دارند، نه اگر داشته باشند از استعداد پيروزي در يك تسابق بزرگ‎ ‎سياسي برخوردارند، نه اگر از چنين استعدادي برخوردار باشند، امكان تدبير امور‎ ‎پيچيده ي پيشاروي را دارند، و نه اگر از اين امكان برخوردار باشند، رقيب اجازه‏‎ ‎توفيقي بدانان خواهد داد، و از سوي ديگر، بپذيريم در زمانه ي ما، سياست و سياست‎ ‎ورزي در معرض بحران هاي شالوده شكن فراوان قرار گرفته اند، و دورانِ نظريه ها و‎ ‎گفتمان هاي سياسي اي كه تأكيد خود را صرفا بر "صاحبان رسائل توليد" و "شيوه‌هاي‎ ‎توليد" استوار نموده و روابط قدرت را حافظ منافع آنان مي‌دانستند، گذشته و به‎ ‎دوراني رسيده‌ايم كه در آن "شيوه‌هاي بازنمود" بر شيوه‌هاي توليد ارجحيت يافته‎ ‎اند، و به اين ترتيب، چنگ‌اندازي به "دارايي گفتماني" و يا "ثروت‌هاي مفهومي‎" ‎جايگزينِ توجه به ثروت‌هاي مادي و يا حكومتيِ محض شده اند، آنگاه، غيبت نوع دوم در‎ ‎پرتو اين ايده كه در هيچ شرايطي نبايد به راه آغشته به ننگ و پرهزينه گام گذاشت و‎ ‎در اين شرايط بايد تلاش كرد "امر سياسي" را از حصارهاي تنگ و باريك گفتمان هاي سنتي‎ - ‎كه در بستر آنها امر سياسي به هر آن چيزي اطلاق مي شد كه به دولت مربوط مي شود، و‎ ‎سياست نيز، به عنوان "رسيدگي به امور عمومي جمعي از مردم كه بر حسب اتفاق و يا به‎ ‎حكم انتخاب خود گرد هم آمده اند" فهم مي شد - رها ساخته و آن را در قلمرو بسياري از‎ ‎مقولات انساني وارد نمائيم، به گونه اي كه سياست بتواند خود را به عنوان جنبه اي‎ ‎از كليه روابط اجتماعي؛ يك فرايند عمومي شدن درون جوامع انساني، مطرح سازد، و ما را‎ ‎قادر نمايد به اشكال متنوع و متفاوت سياست ورزي نمائيم، قابليت توجيه مي يابد‎. ‎سومين راه، راه حضور غيرمستقيم است. بي ترديد، اين راه از جنس سياست است، كه‎ ‎مي تواند در قالب اقداماتي همچون: تلاش براي تمركز اصلاح طلبان بر يك كانديداي واحد‎ ‎در صورت عدم حضور خاتمي؛ تغيير كانديداي جناح راست؛ تحديد و تعديل و تلطيف سياست‎ ‎هاي دولت آتي (در صورت ابقاي دولت كنوني) و... معنا و مفهوم پيدا كند. چنين حضوري‎ ‎مي تواند در قالب يك "حضور گفتماني" نيز تجلي كند. منظور از حضور گفتماني، تلاش‎ ‎براي تعميق و گسترش گفتمان اصلاحي و به تبع، "خلق موقعيت"هايي است كه اولاً، از‎ ‎استعداد بازآفرينش و بازشكوفايي جنبش اصلاحات برخوردار باشد؛ ثانياً، استعداد به‎ ‎چالش كشيدن قانوني رقيب را داشته باشد، و ثالثاً، از استعداد توليد و تزريق‎ ‎انگيزه‌ها و انگيخته‌هاي لازم به مردم براي "حضور" در بزنگاه‌هاي تاريخي خود،‎ ‎لحظه‌هاي انتخاب و هنگامه‌هاي رقابت برخوردار باشد، است‎. ‎اما اجازه بدهيد به‎ ‎اقتضاي مرحله ي كنش سياسي كنوني تمركز خود را بر "حضور مستقيم" گذاشته و اندر مواهب‏‎ ‎و مضار آن اندكي بيشتر تامل نمائيم. براي تحقق اين مهم، نقطه ي عزيمت خود را ارائه‎ ‎تصويري كلي از "شرايط حال" قرار مي دهيم. داده ها و يافته هاي پيمايش ها و تحقيقات‎ ‎جامعه شناختي و سياسي بسياري كه در ساليان اخير انجام شده اند، با ما از انجماد‎ ‎فزاينده ي فضاي سياسي؛ انفعال فزاينده ي نيروهاي اجتماعي؛ انشقاق فزاينده ي نيروهاي‎ ‎سياسي؛ انحطاط فزاينده ي نظام ديني؛ انزواي فزاينده ي جامعه ي ايراني؛ ابتذال‎ ‎فزاينده ي فضاي فرهنگي؛ انسداد فزاينده ي محيط بين المللي؛ انبساط فزاينده ي تورم‎ ‎توام با ركود؛ انفصال فزاينده ي مردم از حكومت، سخن مي گويند. بي ترديد، تداوم چنين‎ ‎شرايطي، آفاتي همچون زير سايه پاك قرار گرفتن "آخرين اميدها به تغيير ازدرون"؛‎ "‎آخرين اميدها به تغيير اصلاحي"؛ "آخرين اميدها به كارگزاران تغيير داخلي"؛ و نيز،‎ ‎از دست رفتن "آخرين فرصت ها براي بازتوليد مشروعيت و مقبوليت نظام ديني" در پي‎ ‎خواهد داشت‎. ‎بديهي است كه چنين شرايطي هر ايراني متعهد و مسئولي را به "حضوري‎ ‎فعال" فرامي خواند. خاتمي نيز، اين شرايط و مقتضيات آن را نيك درك مي كند. اما او‎ ‎همچنين كاملا واقف است كه در صورت حضور و پيروزي اش، در فرداي بعد از انتخابات با‎ ‎پديده هايي نظير: فضاي دوقطبي غيرمنعطف؛ تعميق و گسترش ستيزش هاي سياسي در اثر حضور‎ ‎يك دگر ايدئولوژيك ناكام و رايكاليزه شده؛ تشديد و تعميق تقاضاي تغيير و طلب تصميم‎ ‎و تدبير جدي و قاطع دقيقا در شرايط عدم امكان تصميم و تدبير، مواجه خواهد بود‎ . ‎اين شرايط "فقدان تصميم و تدبير"، دقيقا همان چيزي است كه خاتمي را بر سر دو‎ ‎راهي "امدن و نيامدن" قرار داده است. پرسش تاريخ ساز/سوزي كه اين روزها وي را سخت‎ ‎به خود مشغول داشته، اين است كه به فرض هموار بودن مسير ايشان براي ورود به حريم‎ ‎سياست و قدرت، و به فرض حادث شدن "قيام موقعيتي" ديگر (توسط اراده جمعي مردم)، آيا‎ ‎ايشان در فرداي بعد از انتخابات خواهند توانست به مثابه جزئي از "راه حل" مشكلات‎ ‎جامعه ي خود نقش آفريني كند يا خود به قسمتي از "مشكل" تبديل خواهند شد و سرمايه ي‎ ‎نمادين، انساني و اجتماعي خود و جريان اصلاحات را بر باد خواهند داد؟‎ ‎به نظر‎ ‎من، اين دغدغه ي مقدسي است. به من نيز، مهمترين و استراتژيك‌ترين اقتضاي اين مرحله‎ ‎از عمل سياسي، پاسداشتن از اين "سرمايه"ي تاريخي است. از اين رو، سخت بر اين باورم‎ ‎كه نبايد وسوسه ي كسب يك موفقيت نسبي و مرحله‌اي، ما را از وسواس تامين و تحفظ اين‎ "‎سرمايه" غافل كند. از اين رو، در اين شرايط حساس و پيچيده همه ي دوستداران و‎ ‎پاسداران اين "سرمايه" بايد تلاش نمايند كه براي اين پرسش خاتمي پاسخي اقناع و‎ ‎اشباع كننده بيابند. مي دانم انگيزه ها و انگيخته هاي فراواني كه براي تغيير شرايط‎ ‎وجود دارد، بسياري را سخت مشتاق حضور خاتمي كرده است، اما واهمه ي آن دارم كه‎ ‎چنانچه امروز در آستانه ي دغدغه هاي خاتمي تاملي نكنيم، فردا بسياري از ما از‎ ‎نخستين كساني باشيم كه "عبور" از وي را فرياد مي كنند‎. ‎ سياست روزساركوزي در بحران قفقاز قاسم غفوري- نيكلا‌ ساركوزي رئيس جمهور فرانسه ديروز براي دومين بار در طول آغاز بحران گرجستان (18 مرداد) از مسكو ديدار و به رايزني با مقامات ارشد اين كشور پرداخت. وي به عنوان رئيس دوره‌اي اتحاديه اروپا و با تكيه بر اصل 6 محوري گذشته در حالي به اين تحركات پرداخته كه در حاشيه آن نكاتي چند قابل تامل است. ا- به رغم تدابير اتخاذ شده پاريس با بحران‌هاي اقتصادي بسياري مواجه است كه مانع از تحقق اهداف داخلي و خارجي آن شده است. نياز فرانسه به منابع اقتصادي قفقاز براي حل بحران‌هاي اقتصادي از ديگر دلا‌يل گرايش فرانسه به اين بازيگري است كه با نام اروپا اجرا مي‌شود بويژه اينكه طرح تركيه مبني بر ايجاد اتخاديه قفقاز اين هدف را با تهديداتي مواجه ساخته است. ‌ 2-فرانسه به عنوان رئيس دوره‌اي اتحاديه اروپا تلا‌ش دارد تا كارنامه‌اي مثبت از خود بر جاي گذاشته و خود را به كشوري با قابليت حل بحران‌هاي منطقه‌اي و تامين كننده منافع اروپا معرفي كند. اين مهم تاثير بسياري در رقابت‌هاي آينده فرانسه با ساير رقبا بويژه انگليس و آلمان براي رهبري اروپا خواهد داشت. 3-پاريس در انديشه ايفاي نقش در عرصه بين‌الملل به عنوان ناجي صلح و قدرت جهاني است. حضور در معادلا‌ت قفقاز پيش زمينه‌اي براي ورود فرانسه به عرصه‌هاي جهاني است كه مي‌تواند راهگشاي آن براي تحقق اهداف توسعه طلبانه باشد. اين امر ادامه روند برگزاري نشست‌هاي بين‌المللي است كه پاريس براي مسائلي چون بحران لبنان فلسطين و افغانستان و... برگزار كرده است. 4-از اهداف حاشيه‌اي فرانسه ميانجي‌گري ميان آمريكا و روسيه براي كاهش بحران‌هاي منطقه‌اي و كسب امتياز از طرفين است. برخي ناظران سياسي حل اختلا‌فهاي رژيم صهيونيستي و مسكو را نيز از دلا‌يل گرايش فرانسه به اين بازيگري مي‌دانند. در مجموع فرانسه براي كسب منافع و منزلت منطقه‌اي و جهاني وارد اين عرصه شده در حالي كه رقابت روسيه و آمريكا به چالشي براي اين ميانجي‌گري مبدل شده است. مردم سالارينزديك دورها فريد صلواتي صدا كن مراصداي تو خوب استصداي تو سبزينه آن گياه عجيبي استكه در انتهاي صميميت حزن مي رويد، در ابعاد اين عصر خاموشمن از طعم تصنيف در متن ادراك يك كوچه تنهاترم.بيا تا برايت بگويم چه اندازه تنهايي من بزرگ است.و تنهايي من شبيخون حجم تو را پيش بيني نمي كردو خاصيت عشق اين است. اينك در آستانه 19 شهريور سالگرد رحلت مظلوم معاصر، ابوذر زمان آيت الله سيد محمود طالقاني قرار داريم- او فرزند زمان خود بود. نه تنها از آن جهت كه زمانه را شناخت كه بر زمان خود تسلط و آگاهي داشت، نسل خود و نياز نسل خود و تباهي ها و تناقض هايي كه اين نسل گرفتارش شده بود و از سويي ظرفيت ها و استعدادها و خواست ها و تمايلا ت عميق سياسي و فكري و اجتماعي و فرهنگ و تحرك اين نسل را كه در شرايط سخت دهه آخر حيات طاغوت كارش به بن بست و تباهي مي كشيد به خوبي مي شناخت و در قبال آن شديدا احساس مسووليت مي كرد. مرحوم طالقاني در جست و جوي راه و پيدا كردن چاره براي خروج از اين بن بست فكري، مذهبي و فرهنگي بود. ايشان در تمام مراحل فكري خود خيلي فراتر از زمان خود مي انديشيد. ايشان شخصا پيش قدم شد و به عنوان روحاني روشنفكر و خوش فكر كه زمانه خويش را شناخته است و درد جامعه خود را احساس مي كند و مسووليت اجتماعي و تاريخي بر دوش دارد قدم به ميدان مي گذارد.در ميان تاريخ نويسان معروف است كه عده اي مي گويند تاريخ مردان بزرگ را مي سازد يا كساني ديگر مي گويند كه مردان بزرگ هستند كه تاريخ را مي سازند و گروه سومي هم براين عقيده اند كه اين دو نظريه در تعامل با يكديگرند.يك شرايط تاريخي خاص مولد مردان بزرگ است و مردان بزرگ با سر برآوردن از اين شرايط تاريخي بر روند تحولات تاريخي تاثير مي گذارند. آيت الله طالقاني را بي شك و بي گمان مي شود كنار مرداني چون گاندي، اميركبير، دكتر مصدق و... قرار داد و او را از مردان بزرگ تاريخ ساز به شمار آورد. و صد حيف كه ايران ما در همان اوائل انقلاب او را از دست داد و رحلت او بزرگترين ضايعه براي اين كشور و ملت آن بود چرا كه اين بزرگ مرد و ابوذر زمان با شخصيت آرام و معتدل و مهربانانه اي كه داشت مي توانست كاري كند هر چند كوتاه كه فضاي انقلاب و افراد احساسي انقلاب به افراط و تفريط نيفتند و مي توانست بسيار براي روند اين انقلاب مثمر ثمر باشد. فكر كنم اگر مرحوم طالقاني در همان ابتداي انقلاب فوت نمي كرد مطمئنا هم اكنون در شرايط و نقطه اي نبوديم كه هم اكنون در آن هستيم و شايد اوضاع مي توانست بسيار مطلوب تر و قابل تحمل تر از وضعيت كنوني باشد. ايشان با فكر آزاد و روشني كه داشتند. تا حدودي جلوي خيلي از فكرهاي خشك و پوسيده را گرفتند و مي توان بدون هيچ اغراقي گفت كه ايشان اولين كسي بودند كه مساله شوراها را طرح و برنامه ريزي كردند. ايشان در ماه هاي اول انقلاب كه عده اي با هوچي گري و بلبشو كردن جامعه مي خواستند فضا را به هم بريزند مبارزه كرد.با انديشه اي كه مرحوم طالقاني در فراسوي خود قرار داده بود همه گروه ها، احزاب و جريانات سياسي به او احترام مي گذاشتند حتي بزرگ منشي ايشان به حدي بود كه براي چپ ها و كمونيست هايي كه از خدا دور بودند نيز قابل احترام بود. ايشان بر اين اعتقاد راسخ بودند كه بايد همه مسائل را با بحث و گفت وگو و روش هاي مسالمت آميز حل كرد نه با چماق و هوچي بازي. با ابزار دين نبايد به جان مردم افتاد ايشان همواره روحيه عدالتخواهانه را فراسوي خود نهاده بود و به راستي كه ابوذر زمان كه اين نام واقعا برازنده اوست، دشمن سرمايه داران زالو صفت و مدافع جدي محرومان و آسيب ديدگان بود. تاجايي ايشان پيش رفت كه وقتي مجلس خبرگان در تابستان سال 58 براي تدوين قانون اساسي برپا شد، ايشان يكي از نمايندگان برگزيده ملت بودند و ايشان هرگز روي صندلي مجلس ننشست و بر روي زمين و تكيه بر عصايش مباحث را تعقيب كرد و هر جا كه حرفي زده مي شد كه به نفع ملت نبود با عصبانيت فرياد برمي آورد و جلوي قدرت طلبي ها را مي گرفت. شايد اگر او بود جلوي خيلي از منفعت طلب ها و قدرت دوستان را مي گرفت. مرحوم طالقاني هيچ گاه مصلحت را فداي حقيقت نكرد هيچ گاه او پول دين را نگرفت تا براي دنيايش كار كند. چه قدر نبودنش برايمان سخت است و واقعا سخن گفتن از او و از بزرگيش چه دشوار است، زيرا تحمل روح عظيم او بسيار دشوار است و در طي اين دوراني كه از انقلا ب گذشته است چه سودجويان و فرصت طلباني خواستند از نام او سو» استفاده كنند در حالي كه خدا شاهد است كه آن ها در اعماق جانشان او را نپذيرفته اند. با وجود تمامي اين حيله ها و همه اين خيانت ها و همه اين تزويرها، براي لحظه اي نتوانسته اند سيماي پاك و روشن و به دور از هر گونه رياي مرحوم طالقاني را تيره گردانند و از او اسطوره اي براي خودشان بسازند. كوته بينان و تنگ نظران مي گويند او تنهاست شايد آن ها بر انزواي خودشان بر اثر آگاهي توده هاي مردم نام تنهايي طالقاني را گذاشته اند ولي به هر حال او تنها نيست زيرا كه ميليون ها ياور و آشنا در سراسر جهان به خصوص در ايران عزيز دارد. روحش شاد و با اولياي خدا محشور باد  




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 206]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن